جست‌وجوی راه سوم (بخش نخست)
دولت‌های رفاه، متأثر از دگرگونی‌هایی که در رأس آنها فرآیند جهانی‌سازی قرار دارد، تسلط خود را بر اداره کشورها از دست داده‌اند، و هر وعده‌ای به رأی‌دهندگان بدهند، در قیاس با اراده شرکت‌ها و قدرت‌های جهانی به سرعت تغییر شکل می‌دهد یا حتی محو می‌شود. از همین رو است که از همان دهه ۱۹۷۰ تاکنون، اغلب کابینه‌های جهان با نفرت رأی‌دهندگان به‌کار خود پایان می‌دهند.
  • ۱۴۰۰-۰۳-۳۱ - ۰۱:۱۵
  • 00
جست‌وجوی راه سوم (بخش نخست)
فراسوی دولت‌گرایی و نئولیبرالیسم
فراسوی دولت‌گرایی و نئولیبرالیسم

حامد حاجی‌حیدری، پژوهشگر علوم اجتماعی: کلیدنکته ۱. صورت منازعات روشنفکرانه امروز، حول دو جبهه نظری تند و تیز آرایش یافته است که هر دو سو، کم و بیش، غیر قابل دفاع و کهنه شده‌اند؛ یکی، هواداری از دولت رفاه، و دیگری، نولیبرالیسم.

کلیدنکته ۲. در سویی، هواداران نولیبرالیسم قرار دارند، که از دهه ۱۹۷۰ میلادی متقاعد شده‌اند که ایده دولت رفاه جان مینارد کینز، دیگر عملی و شدنی نیست، حتی اگر مطلوب هم باشد. درواقع، دولت‌های رفاه، متأثر از دگرگونی‌هایی که در رأس آنها فرآیند جهانی‌سازی قرار دارد، تسلط خود را بر اداره کشورها از دست داده‌اند، و هر وعده‌ای به رأی‌دهندگان بدهند، در قیاس با اراده شرکت‌ها و قدرت‌های جهانی به سرعت تغییر شکل می‌دهد یا حتی محو می‌شود. از همین رو است که از همان دهه ۱۹۷۰ تاکنون، اغلب کابینه‌های جهان با نفرت رأی‌دهندگان به‌کار خود پایان می‌دهند، و این، تنها فرجام سه دولت اخیر ما نیست. همه دولت‌ها به وقت انتخابات به مردم وعده‌هایی می‌دهند که در عمل، به‌دلیل مداخلات گسترده شرکت‌های فراملی توان وفای به وعده‌ها را ندارند.

کلیدنکته ۳. در سوی مقابل، هواداران نقش دولت که عمدتا به چپ جدید و خصوصا نسخه بیرمنگامی یا فرانکفورتی آن ارجاع می‌دهند، کیفرخواستی طولانی از اثرات ویرانگر بازار آزاد در تشدید نابرابری و بی‌عدالتی ارائه می‌دهند. آنها ضمن آنکه سرمایه‌داری را جثه‌ای عظیم و فایق ترسیم می‌کنند که درحال بلعیدن جهان است، عمیقا سرگرم افشاگری خیانت‌های سرمایه‌داری هستند و کمتر موفق می‌شوند مسیر برون‌رفت مطمئن و کاملی ارائه دهند. چپ جدید، خصوصا با پیشینه‌ای که از چپ قدیم و بلوک شرق در اذهان باقی مانده است، خوش‌بینی و اقبال زیادی نزد مردم ندارد، و مردم با ریسمان آنها به ورطه عصیان نمی‌روند.

کلیدنکته ۴. در هر حال، صرف‌نظر از هر تند و تیزی که چپ‌ها بگویند، محدودیت‌های نولیبرالیسم محرز هستند و واضح است که نمی‌توان این میزان از نابرابری و تاخت و تاز سرمایه که به خودخوری افتاده را چاره نکرد؛ جامعه انسانی به‌سمت آرمانشهر نابرابری و جنگ همه علیه همه رهسپار است و اگر کاری نکنیم، حتی چیزی از سیاره باقی نمی‌ماند. از اساس، جامعه انسانی بدون دولت، به مثابه نمود اراده و خواست جمعی و مهم‌ترین ضامن پیشبرد عدالت، بخش عمده‌ای از الزامات انسانی خود را از کف می‌دهد، و اگر دولت‌ها مداخله مؤثری در وضع و حال فعلی جوامع صورت ندهند، باید خود را برای بدترین شرایط انسانی مهیا کنیم.

کلیدنکته ۵. مع‌الوصف، واقع آن است که دولت‌ها نیز به‌عنوان تجمع بالای فساد بروکراتیک و ناکارآمدی ناشی از ناتوانی در قبال شرکت‌های عظیم جهانی، نفرت مردم جهان را برانگیخته‌اند و ایمان مردم به دولت‌های دموکراتیک و احزاب سیاسی در سرتاسر جهان روزبه‌روز بیشتر و بیشتر می‌شود. حالا، دفاع از حضور پررنگ و همه‌جایی دولت‌ها دشوار است و ملل جهان هم که نزدیک به هفتاد سال ناکارآمدی دولت‌ها در تمشیت مسائل پایه مانند آموزش و تأمین اجتماعی را ملاحظه کرده‌اند از قدرت‌طلبی دولت‌ها بیمناک خواهند بود. تجربه حکومت‌های کمونیستی، افکار عمومی جهان را نسبت به دولت‌های بزرگ متکفل و درعین حال فاسد، بدبین کرده است.

کلیدنکته ۶. علاوه‌بر ابعاد فوق، حالا، موضوع ماشین‌های هوشمند و حضور فعال آنها در تقسیم کار جهانی سرمایه‌داری، و تبدیل شرکت‌های انفورماتیک به اصلی‌ترین شرکت‌های مسلط جهانی مزید بر علت شده است، و دولت‌ها و پارلمان‌ها و مجالس عوام، اغلب توان فنی فهم و مداخله در اقتصادی که به نحوی فزاینده پیچیده و مبهم می‌شود را ندارند. ابرشرکت‌های حال حاضر جهان، مانند گوگل و تسلا و مایکروسافت و اپل و سامسونگ و هوآوی و...، هر یک، از چند دولت امروز جهان فربه‌تر شده‌اند و عملا عملکردهای پایه بسیاری از دولت‌های جهان را کمی تا قسمتی کنترل می‌کنند. این وضع، دلایل تازه‌ای به‌دست نولیبرال‌ها می‌دهد که نمی‌توان به دولت‌ها به‌عنوان نماینده اراده‌های ملی امید بست تا برنامه‌های عدالت را به‌رغم شرکت‌های بزرگ فراملی پیش ببرند، و بنابراین، بار دیگر ثابت می‌شود که دولت‌های رفاه، توان عمل به وعده‌های خود را در رقابت با شرکت‌هایی که به هوش مصنوعی مسلح شده‌اند ندارند. قواعد بازار پیچیده بود، حالا با حضور ماشین‌های محاسب گران‌قیمتی که تنها در اختیار شرکت‌های عظیم است، پیچیده‌تر هم شده است و مطلقا نمی‌توان بازار را فهم و مدیریت کرد.

کلیدنکته ۷. در مقابل استدلال جدید اخیر نولیبرال، فکر دولت‌جو می‌تواند این پاسخ را بگوید که دولت‌ها هم با مسلح شدن به ماشین‌های محاسب می‌توانند با کارآمدی بسیار بسیار بالاتری به مسائل پیچیده دنیای امروز بپردازند، ولی واقع آن است که دولت‌ها همواره یک یا چند گام از شرکت‌های بزرگ جهانی عقب‌تر هستند، به‌علاوه آنکه دولت‌های متکی بر ماشین‌ها، هرچه بیشتر شکلی غیردموکراتیک و نظارتی به خود خواهند گرفت و تمایل خود را به اعمال کنترل بر ارکان دموکراتیک همچون نمایندگان مجلس عوام و حتی زندگی روزمره مردم عملی خواهند کرد، و این، خطر درشت‌تری در مقایسه با یک بازار آزاد است که در آن به حراست از حداقل آزادی‌های شهروندان اصرار هر چند ظاهری می‌شود.

کلیدنکته ۸. درمجموع، مناقشه دولت‌گرایی-لیبرالیسم به سبک انتلکتول‌های چپ ایرانی که عمیقا غرق تقلید از الگوهای بیرمنگامی و فرانکفورتی هستند، کلاف سردرگمی است، و مسیر روشنی برای برون‌رفت ارائه نمی‌دهد. آنها صرفا به تندگویی و تیزپرانی به سرمایه‌داری مشغول هستند که کم و بیش قابل فهم و درک هم هست، ولی کافی نیست؛ بلکه باید مسیرهای روشنی برای برون‌رفت ارائه کنند که نمی‌کنند. مناقشه دولت‌گرایی-لیبرالیسم به مناقشه‌ای سبک و نحیف تبدیل شده است که مردم و مخاطبان انتلکتول‌ها را بیش از پیش به عملکرد تقلیدی روشنفکران ایرانی مطمئن می‌سازد، و نتیجه آن شده که ارتباط ملت با انتلکتول‌ها و فعالان علوم انسانی ایرانی را بیش از پیش گسیخته است.

با همه این تفاصیل چه باید کرد؟ در قسمت‌های بعد، به این موضوع خواهیم پرداخت.

مستندات را از دفتر روزنامه بخواهید.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰