ندا اظهری، مترجم: همهگیری کرونا سیستم آموزشعالی کل جهان را طی یک سالونیم گذشته در همه ابعاد تحتتاثیر قرار داده است. یکی از مهمترین مسائلی که در این دوران دامنگیر دانشگاهها شد، کاهش چشمگیر و بیسابقه دانشجویان خارجی در دانشگاههای بزرگ دنیا بود، بهطوریکه کاهش ثبتنام آنها در دانشگاهها، وضعیت مالی آنها را با رکود و بحران مالی روبهرو کرد. اما حالا با گذشت مدتی از این اوضاع، بسیاری از کشورها به فکر برنامهریزیهای دقیق برای آینده دانشگاهها و آموزشعالی بعد از پایان یافتن کرونا و بازگشت به حالت عادی افتادهاند. همهگیری کرونا با تمام دردسرها و معضلاتی که پیشروی دنیا و آموزشعالی ایجاد کرده، توانسته فرصتهای بینظیری را پیشروی این سیستم قرار دهد تا بهگونهای دیگر درباره آموزشعالی بیندیشند. بسیاری از کارشناسان مدلهای بالقوهای را برای آینده آموزشعالی دنیا پیشنهاد دادهاند.
در اینجا این سوال به ذهن خطور میکند که اگر فرصتی برای طراحی یک دانشگاه جدید فراهم شود، چگونه میتوان چنین موسسهای را بهگونهای ایجاد کرد که نسبتبه دانشگاههای دیگر متمایز باشد. باتوجه به اختلالات ایجادشده در آموزشعالی بهدنبال شیوع همهگیری کرونا، شاید طرح چنین پرسشی خیلی غیرعملی باشد. این همهگیری، بسیاری از موسسات را وادار به انجام اقداماتی جدی برای ادامه فعالیت شرکتهای خود کرده است. اما درحال حاضر که زمان زیادی از شیوع همهگیری سپری شده و در برههای قرار داریم که بسیاری از کشورهای دنیا طرح واکسیناسیون خود را انجام داده و امید میرود بهزودی جهان از شر این ویروس خلاص شود، بهنظر میرسد با مطرح کردن پیشنهادهایی پیرامون بهتر شدن اوضاع آموزشعالی، میتوان طرحهایی را برای بهبود وضعیت دانشگاههای دنیا اجرایی کرد. درواقع باید این فرصت را مغتنم شمرد تا دانشگاهها را بار دیگر با هدفی جدید تصور کرد و متفاوت اندیشید.
مشکلات پیشروی آموزشعالی
آموزشعالی درحال حاضر با دو مشکل استراتژیک روبهرو است که شروع آن به دوران پیش از کرونا برمیگردد. یکی از این مشکلات این است که آموزشعالی بهسرعت به حوزهای سودآور برای کسب درآمد دانشگاهها و موسسات آموزشی تبدیل میشود؛ بسیاری از دانشگاهها با یکدیگر بر سر جذب دانشجویان بیشتر به رقابت میپردازند و برنامههای مشابهی را ارائه داده و ازنظر قیمت هم رقیب سرسختی برای دانشگاههای دیگر بهشمار میروند. اما مشکل دوم آموزشعالی، کمبود تخیل و خلاقیت استراتژیک است. «ایده دانشگاه» بهسمت یک ایده واحد حرکت میکند. بسیاری از موسسات آموزشعالی بهدنبال آن هستند که مشابه موسسات آموزشی دیگر بهنظر برسند. یکی از استادان برجسته موسسه آموزشی کالج دانشگاهی لندن در کتابی با عنوان «تخیل دانشگاه» که در سال 2012 منتشر کرده بود، به این نکته اشاره کرده که تمام سیستمهای آموزشعالی در دنیا به ناچار در مسیر دانشگاههای بازاریابیشده حرکت میکنند. درنتیجه، مجموعه ایدههایی که دانشگاه را دربرمیگیرد، درحال کوچک شدن است.
مدلهای جدید دانشگاهی
بهگزارش تایم، «کری فیسر»، استاد آینده آموزشی و اجتماعی دانشگاه بریستول هم به همین ترتیب در کتاب خود با عنوان «آموزش، فناوری و تغییر اجتماعی» در سال 2011 عنوان میکند که تخیل آموزشی در دو دهه اخیر تحتتاثیر یک چشمانداز خاص از آینده قرار دارد؛ چشمانداز اقتصاد دانش جهانی که با رقابت جهانی در این عرصه تقویت شده و با کمک شبکههای دیجیتال به پایداری رسیده است. خارج از چند طرح جدید یا نوآوری آموزشی، نوآوری در سطح مشارکت در آموزشعالی خیلی کم اتفاق میافتد. بهویژه در چشمانداز آموزشی پس از همهگیری کرونا، آنچه امروز نیاز است، تصور استراتژیکی است که بیشتر درمورد شکل و هدف معرفتشناختی دانشگاه مطرح میشود. برخی کارشناسان بهعنوان دانشگاههایی جایگزین دانشگاههای فعلی که در دنیا فعالیت میکنند، پیشنهادهایی را برای مدلهای مختلف با ایدههای جدید دانشگاهی مطرح کردهاند.
دانشگاه پلتفرمی
این مدل دانشگاه که بهعنوان یک پلتفرم چندطرفه سازمانیافته طراحی میشود، بهعنوان یک بنگاه اقتصادی عمل میکند که چیزی در آن فروخته یا تولید نمیشود، اما درعوض، تنها بهعنوان مکانی برای برقراری ارتباط میان خریداران و فروشندگان حضور دارند؛ اتفاقی که برای «ایبی» یا فیسبوک رخ میدهد. دانشگاه پلتفرمی درواقع تعامل بین افراد را تسهیل میکند، اما اقدامی در زمینه نوع و ماهیت این تعاملات انجام نمیدهد. این دانشگاه استادان و دانشجویان را به هم مرتبط میکند و برنامههای درسی از تعاملات برنامهریزینشده آنها براساس منافع هر دو طرف حاصل میشود.
میکروکالج
ایده میکروکالج، طرح دیگری شامل یک استاد و 20 دانشجو است. این برنامه درسی و فلسفه آموزشی میکروکالج به همان اندازه معلم خصوصی یا معاون آموزشی که آن را هدایت میکند، منحصربهفرد است. دانشجویان ازطریق ترکیبی از سخنرانیهای هفتگی، آموزشهایی به سبک آکسفورد، یادگیری خودگام بهشیوه فناورانه و راهنمایی همسالان فرامیگیرند. صدها مورد از این کالجهای کوچک و غیرمتمرکز وجود دارد که جایگزین ایده دانشگاههای بزرگ میشود.
اندیشکده علومانسانی
اندیشکده علومانسانی یک موسسه تحقیقاتی سیاستگذاری استاندارد است که توسط دانشمندان رشتههای علومانسانی، ادبیات، تاریخ، مطالعات دینی، تاریخ هنر و فلسفه هدایت میشود. محققانی که در قالب این اندیشکده فعالیت میکنند، پرسشهای موردعلاقه عموم مردم را مطرح و به گفتمان عمومی گستردهتری کمک میکنند، اما برخلاف روشنفکری عمومی سنتی، دانش تولیدشده برای تأثیرگذاری در سیاستگذاری است.
دانشگاه عشایری
در دنیای پس از همهگیری کرونا، فعالیتهای آموزشی دیگر با مکان فیزیکی خاصی گره نخورده است. به همین ترتیب، یک دانشگاه عشایری، از مکان واحدی برخوردار نیست. دانشجویان به جایی از دنیا میرسند و تحت هدایت یکی از اعضای هیاتعلمی درمورد یک مساله خاص بومی کار میکنند و همزمان، خود را در فرهنگ بومی و محلی غرق میکنند. سپس بعد از یک اقامت 6 تا 8 ماهه، دانشجویان متفرق میشوند تا تجربه دیگری را با یک استاد دیگر، در مکانی دیگر داشته باشند که یک مشکل محلی دیگر را حل کنند. دانشجویان علاوهبر کسب مهارتهای گسترده، «آموزش در محل» را هم تجربه میکنند. آنها پس از اتمام هشتمورد از تجربههای جهانی در مکانهای مختلف، فارغالتحصیل میشوند.
کالج هنرهای آزاد و علوم
برنامه درسی کالج هنرهای آزاد و علوم چند مهارت ذهنی گسترده سازمانیافته است: حل مساله پیچیده، درک تجربه جمعی، تخیل، ارتباطات چندحالته، صلاحیت بین فرهنگی و رهبری. این نوع کالج، نوعی دانشگاه بهروزرسانیشده از دانشگاههای قرونوسطایی است. دانشجویان تسلط بر هریک از این مهارتها را بهعنوان شرط فارغالتحصیلی نشان میدهند.
دانشگاه رابط
این دانشگاه مبتنیبر این ایده است که آینده شناخت بهعنوان ترکیبی از هوش مصنوعی و هوش انسانی مشخص خواهد شد و آینده کار این قبیل دانشگاهها شامل همکاری انسانها و ماشینها خواهد بود. در این دانشگاه، دانشجویان دورههای استاندارد و گرایشهای استاندارد را میگذرانند، اما در هرحالت یاد میگیرند با الگوریتمها شریک شوند. دانشجویان میآموزند که چگونه با رایانه، نه فقط بهعنوان یک ابزار، بلکه بهعنوان توسعه شناختی انسان فکر کنند.
دانشگاه رمزگشا!
این موسسه آموزشی، مهارتهای سوادآموزی لازم را برای رمزگشایی و تلفیق با دنیایی از رسانههای خارجی ایجاد میکند که در آن اطلاعات از صفحهها به محیط اطراف منتقل شده است. این دانشگاه، دانشجویان را برای تفسیر نمادها و اطلاعاتی آماده میکند که ازطریق همه حواس بهدست میآوریم.
موسسه بازی پیشرفته
در این دانشگاه، تخیل ارزش والاتری از دانش دارد. بازی بهعنوان یک فعالیت شناختی پیچیده منبعی مهم برای خلاقیت و نوآوری رفتاری بهشمار میرود. این موسسه آموزشی نوعی زمین بازی برای بزرگسالان محسوب میشود که میتوانند در یک بازی جدی شرکت کنند که در آن خوشبختی و بینشهای غیرمنتظره و برنامهریزینشده نتیجه بهدست آمده است.
دانشگاه پلی مث
هر دانشجو در سه رشته متفاوت ازنظر شناختی تحصیل میکند؛ به این معنا که باید بر سه عادت ذهنی متمایز تسلط کامل داشته باشد. آنها در یکی از علوم، در یکی از هنرها یا علومانسانی و یکی از رشتههای حرفهای تحصیل میکنند. ایدههای نوآورانه و خلاقانه در مرزهای بین رشتههای مختلف پدیدار میشوند و دانشجویان میآموزند که درمورد این مرزهای پیچیده مذاکره کنند.
دانشگاه آینده
دانشجویان در دانشگاههای آینده، برای ساخت آینده، آن را تجسم، طراحی و نمونه اولیه را تصور میکنند. برنامه درسی در چنین دانشگاهی، بین آینده خالص (کاوش در آینده به غیر از کنجکاوی درباره آینده بعدی)، آینده کاربردی (کاوش در آینده برای پیشبینی تغییر برای مدیریت آینده) و چشمانداز (اینکه آینده مطلوب کجا تصور، طراحی و ساخته میشود) بهصورت متعادل برقرار میشود. دانشگاه آینده درواقع دانشجویانی آرمانگرا تربیت میکند.
این طرحهای نظری، برای ایجاد تخیل خلاق معاونان و سایر سازندگان دانشگاه امری بسیار مؤثر بهشمار میرود. اما آنها همچنین طرحهای قابلقبولی را برای اشکال جدید دانشگاههایی طرح میکنند که امروز قابلیت ساخته شدن دارند. در برهههای مختلفی از تاریخ آموزشعالی، دورههای پرثمر و پربازدهی وجود داشته است که انبوهی از اشکال جدید این دانشگاه با هم جوانه زدهاند. 60 سال پیش، چنین لحظهای وجود داشت. بهنظر میرسد چشمانداز آموزشعالی پس از همهگیری، فرصتی دیگر برای تخیل و تازگی استراتژیک و معرفتی در مسیر ساخت دانشگاههای آینده ایجاد کرده است.
در مسیر تغییر
مسیری که دانشگاهها برای بازیابی توان باید طی کنند، از تغییر و نوآوری میگذرد. اگر دانشگاهها و کالجها از این بحران بهوجودآمده نهایت استفاده را ببرند و بتوانند امنیت دانشجویان خود را حفظ کنند، میتوانند در این مسیر هم موفق عمل کنند. در غیر اینصورت، آموزشعالی وارد حاشیه شده و دانشجویان بهدنبال جایگزینی بهعنوان مسیرهای انعطافپذیری میگردند که با کمک آنها بتوانند به اهداف خود دست پیدا کنند. آموزشعالی خود را به ارزشها، سنتها و نگرشهای خاصی محدود کرده است. اگر دانشگاهها نمیتوانند فراتر از انحصار خود و فراتر از مدلهای آموزشی خود حرکت کنند، از دانشگاهها و موسساتی الگوبرداری میکنند که طراحی آنها با مدل این دانشگاهها سازگاری بیشتری داشته باشد.
مشارکت دانشجویان در تجربههای مجازی
در دوران همهگیری مسالهای که بیش از هرچیز جلبتوجه کرد، سلطه آموزههای مجازی در دل دانشگاهها بود که در قالب آموزشهای از راه دور به دانشجویان عرضه میشد. موفقیت فارغالتحصیلان بستگی به این سه عنصر دارد: اینکه دانشجویان چگونه میآموزند، چگونه تربیت میشوند و چه چیزی را تجربه میکنند. تغییر از مدل آموزشهای حضوری به مجازی و فاصلهگذاریهای اجتماعی بهترین شیوهای بود که در این دوران خودنمایی کرد. حتی پیش از کرونا هم تنها بخشی از دانشجویان از طیف گستردهای از فرصتهای یادگیری تجربی درسی و فوقبرنامه در دانشگاهها استفاده میکردند. درحال حاضر، دانشگاهها برای غلبه بر محدودیتهای ناشیاز مسافت، با برنامهریزیهای صورتگرفته سعی میکنند آموزشها را بهصورت آنلاین ارائه دهند؛ الگویی که برای تکمیل تعاملات رو به آینده بهخوبی پیشبینی میکند. اما اینبار وقت آن رسیده که دانشگاهها برای آیندهای که خیلی هم دور نیست طرحی بیندیشند تا بتوان سیستم دانشگاهها را بهگونهای تغییر داد که دانشجویان را درکنار آموزشهای دانشگاهی، برای مواجهه با بحرانهای مشابهی چون کرونا آماده کنند؛ برنامههای جدیدی که برنامه درسی و مدارک تحصیلی و تجربه کار را با هم ادغام کرده و بهعنوان جایگزینهای دانشگاه به دانشجویان عرضه میکنند.