حنانه جانمحمدی: بسیاری کافه کتابها را محل مناسبی برای قرارهای دوستانهشان درنظر میگیرند و بههمراه یکدیگر درکنار قفسه کتابها، عکسهایی را برای ثبت خاطره میاندازند، اما کتابی نمیخرند. بعضی افراد هزینه برای کتاب را مقرونبهصرفه نمیدانند و ترجیح میدهند در این گرانی بازار، حقوقشان را به امور دیگری اختصاص بدهند. البته بالا رفتن قیمت کاغذ و ضعف قصه در قلم داستاننویسان وطنی در اینباره بیتاثیر نیست. با اینحال دسته کوچکی از افراد که به خرید و خواندن کتاب علاقه دارند، بهسمت کتب خارجی بعضا کلاسیک کشیده میشوند. در این میان سبکی که بیشتر از سایر سبکهای ادبی مورد بیتوجهی قرار گرفته، سوررئالیسم یا رئالیسم جادویی است؛ سبکی که در خارج از کشور با توجه ویژه مخاطبان همراه بوده و سرمایهگذاری فیلمسازان نیز بهسمت این ژانر گرایش روزافزونی داشته است. این سبک برای اولینبار توسط «آندره برتون» و عدهای دیگر بهوجود آمد. این شیوه نخست در شعر نفوذ کرد و بعد به نثر و سایر آثار نیز راه یافت. ازجمله ویژگیهای این سبک «نوشتن خودبهخود» است و آنچه به ذهن نویسنده خطور میکند، همان ثبت میشود. برای سوررئالیسم اصول متفاوتی را درنظر گرفتهاند. اصل اول رویا است که سوررئالیستها اهمیت زیادی برای آن قائل هستند. اصل دوم دیوانگی است که حتی فتح قاره آمریکا را هم به آن مربوط میدانند. اصل سوم هر امر شگفتانگیزی است که خرق عادت کرده باشد و اصل چهارم، اشیای سوررئالیستی است که فقط در خواب میتوان آنها را دید، و بهترتیب اصل پنجم سوال پرسیدن و جواب گرفتن بدون آگاهی قبلی، اصل ششم تصادف، اصل هفتم طنازی، اصل هشتم جریان سیال ذهن، اصل نهم خلق تصاویری بدون اراده هنرمند، اصل دهم جدی گرفتن تضاد و اصل آخر ناپیوستگی و عدم یکپارچگی است. مرور این اصول ما را متوجه این نکته میکند که سوررئالیسم، عامهپسند نیست. مخاطب خاص خود را دارد. با اینحال گسترش این سبک در بروز جلوههای دیگری مثل فانتزی بیتاثیر نبوده و باعث جلب توجه بسیاری از مخاطبان کتاب و سینما شده است.
برای آشنایی بیشتر با این سبک در بین نویسندگان ایرانی، بهسراغ امید کورهچی، نویسنده رمانهای «7 جن» و «لوثیا» رفتیم. «لوثیا» جلد دوم مجموعه «7 جن» ازسوی نشر کتابستان معرفت به چاپ ششم رسید. کتاب «7 جن» برای آنهایی که اهل مطالعه یا تماشای آثار فانتزی هستند، جذاب خواهد بود. این کتاب در سال 94 برای اولینبار پای موجودات ماوراالطبیعه را به این شکل به دنیای ادبیات فارسی معاصر باز کرد. «لوثیا» در ۴۸۰ صفحه و «7 جن» در ۳۲۰ صفحه به انتشار رسیدهاند. در رمان لوثیا خواننده شاهد اتفاقات گوناگونی در حوزه ماوراالطبیعه است و در 7 جن، نبردی آخرالزمانی بین اجنه و انسانها به تصویر کشیده میشود. میتوان گفت این نویسنده با خلاقیتی که به خرج داده توانسته جایگاه خوبی در بین علاقهمندان به این سبک پیدا کند. در ادامه گفتوگوی ما با این نویسنده نامآشنای این ژانر را بخوانید.
باتوجه به این نکته که فارغ از چند اثر مختصر ژانر وحشت و فانتزی در ادبیات فارسی وجود ندارد، چرا نویسندهها تمایلی برای ورود به این ژانر ندارند؟
وحشت فینفسه چیز مذمومی است و نهتنها در اسلام بلکه در سایر ادیان مورد نفی واقع شده و امری نکوهیده است. در تمام مکاتب، اصل ترس مساله مثبتی نیست. حتی بینندگان فیلمهای این ژانر آرامش خاطر خود را بعد از مدتی از دست میدهند، بنابراین بهتر است از واژه وحشت استفاده نکرده و به گفتن سبک سوررئال یا فانتزی اکتفا کنیم. اما اگر بخواهم بگویم چرا نویسندگان ایرانی به ورود به سبک رئالیسم جادویی تمایلی ندارند باید بگویم این سبک مختصات و توانمندیهای خاص خودش را میطلبد. بروز این توانمندی در نویسندگان وطنی یا مورد بیتوجهی قرار گرفته یا در بین بسیاری هنوز بهدرستی جانیفتاده است. اگر به سیر تکامل ادبیات در جهان توجه کنیم، ظهور سبکهای کلاسیک، رئالیسم و رمانتیک و... بهدنبال یکدیگر باعث شکوفایی ادبیات شدند و درنهایت یکی پس از دیگری رد شدند. باوجود این ما هنوز در سبک کلاسیک قدیمی گیر افتادهایم و نتوانستهایم نگاه و فکرمان را بهسمت فهم مدرن از زندگی پیش ببریم. وقتی فهم مدرن اتفاق نیفتد، خودبهخود پستمدرن و پساپستمدرن هم اتفاق نمیافتد. این زنجیره باعث میشود ما هنوز در دایره ادبیات کلاسیک قرن 19 میلادی خودمان را محصور کنیم. حتی در کلاسهای دانشگاهها یا مسابقات تلویزیونی با رویکرد ادبی، توصیه به خوانش ادبیات کلاسیک روسیه هنوز پابرجا است. مادامی که ما بهدنبال اصول و قواعد کلاسیک هستیم، قطعا نمیتوانیم وارد بحث ادبیات سوررئالیسم جادویی بشویم. چون این سبک فهم دگرگونه دیدن میخواهد، بنابراین ورود به آن هم مقداری مشکل است. اگر یاد بگیریم که از قالبهای قدیمی و سبکهایی که جهان مدت زیادی است از آن عبور کرده، خداحافظی کنیم، میتوانیم وارد این ژانر شده و با نگاهی عمیق آن را مشاهده کنیم؛ کمااینکه ظرفیت و توانمندی نویسندگان ایرانی در این زمینه بسیار زیاد است.
در دنیا این ژانر از محبوبیت ویژهای برخوردار است، با اینحال چرا اقبالی ازسوی رماننویسهای ایرانی به این سمت وجود ندارد؟ چراکه نوشتن چنین داستانهایی باعث عدم رغبت نوجوانان به رمانهای ترجمهای و خارجی میشود.
این سوال کاملا بجا است. بله، این ژانر در دنیا مورداقبال گستردهای قرار گرفته؛ برای مثال مجموعه آثار هری پاتر با اینکه مخصوص رده سنی نوجوانان است، اما توانسته نظر بزرگسالان را نیز به خود جلب کند. همچنین این اثر توانسته ژانر شگفت را که از سبک رئالیسم جادویی خصوصیات ویژهتری دارد، جلو ببرد و وارد دنیای فانتزی بشود. فانتزی دنیایی است که آینده ادبیات جهان را به سلطه خود درمیآورد. حتی انیمههای ژاپنی که به آرامی توانستند بازار دنیا را فتح کنند و جای ابرقهرمانهای دنیای دیزنی را بگیرند، از این ژانر استفاده میکنند.
منفعت و سود مالی این ژانر برای این کشورها به چهصورت است؟
کسی که مالک رویای مردم باشد، گویی مالک جان و مال مردم است. کشورهایی که ازنظر ادبیات غنی و پیشرفته هستند، فعالیت گستردهای در این زمینه دارند. گردش مالی سبک فانتزی با هیچ گردش مالی دیگری در دنیای ادبیات قابلقیاس نیست. بازهم سراغ اثر هری پاتر میرویم. این کار جدا از اینکه قابلیت تبدیل شدن به انیمیشن، موشن، فیلم و سریال را دارد، میتواند تبدیل به بازی موبایلی هم بشود. جدا از این چرخه اکسسوری این اثر خودش چرخه مالی عظیمی را بهدنبال دارد. امروزه در ایران چند مرکز خرید مشغول فروش عصا و کلاه هری پاتر هستند؟ چرا راه دور برویم. روتختی اتاق نوجوانان هم منقش به تصاویر اسپایدرمن و بتمن و... است. تصاویر مربوط به دنیای فانتزی، زندگی واقعی تمام انسانها را اشغال کرده؛ یعنی انسانها از کودکی تا بزرگسالی دنیایشان با سبک رئالیسم جادویی یا سوررئالیسم پیوند خورده است. این سبک خودش میتواند گردش مالی عظیمی را برای کشور ایجاد کند که هیچ سبک دیگری قادر به انجام آن نیست. این پتانسیل در سبک کلاسیک که مورد علاقه ناشران و نویسندگان داخلی است، وجود ندارد. شما نمیتوانید بگویید سبک کلاسیک این قدرت را دارد که بتواند گردش مالی عظیمی را ایجاد کند. نهایتا چندصدهزار جلدی از یک اثر منتشر میشود و بعد از اینکه مقداری مورد اقبال و توجه قرار گرفت، یک فیلمنامه اقتباسی از آن نوشته میشود و نهایتا یک فیلم میشود و تمام. اما دنیای فانتزی و سوررئال سیال و گسترده است و جای کار فراوانی دارد. اگر در این سبک قدم بگذاریم، میتوانیم کتب بسیاری را که مربوط به ژانر فانتزی میشود، به تولید بومی برسانیم.
چه انگیزهای از نوشتن کتابهای لوثیا و 7 جن دارید؟ درواقع ایده این کتابها از کجا آمد؟
مدتها بود در ادبیات فارسی کارهای دنبالهداری که بتواند احیای ادبی در قلب و جان مخاطبان زنده کند، نداشتیم؛ کاری که مردم بتوانند منتظر جلدهای بعدی آن باشند و برای رسیدن آن لحظهشماری کنند. البته گاهی کتابهایی تولید شده که تنهبهتنه اساطیر میزده ولی اغلب گردشی در اساطیر ایران باستان بوده و ملغمهای از دنیای پرآشوب چند داستان در آنها آمیخته شده است. بسیاری از نویسندگان ایرانی این ژانر خواستند داستانی از دل این موضوعات دربیاورند، ولی چون افسانهها در گذشته خوانده و نقد شده، آن انتظار و اشتیاق را در دل مخاطب ایجاد نمیکند، بنابراین انگیزه من در درجه اول این بود که دنیای جدیدی خلق کنم تا خواننده از خواندن آن لذت ببرد و حس خوبی به او دست بدهد. در درجه دوم اینکه یک اثر فانتزی ملی مبتنیبر یک میلیون کلمه که بتوانیم روی آن مانور بدهیم را به عرصه ظهور دربیاورم. اگر در روزگاری در یک جشنواره بینالمللی کتاب، بخواهیم کتابی را در حوزه رئالیسم جادویی بهعنـــــــــوان دستاورد کشورمان معرفی کنیم، چارهای نداریم جز اینکه به این ژانر اقبال نشان بدهیم. برای مثال اگر ما بخواهیم یک اثر ادبی ملی به کسی هدیه بدهیم، غالبا بهسراغ شاهنامه میرویم. چیزی که شاهنامه را متمایز میکند، گرایش به سبک فانتزی و سوررئالیسم است. شما نمیتوانید بگویید شاهنامه با اینکه چندین دیو و اژدها را درون خود پرورش داده و به شخصیتهایی مثل جادوگران بال و پر داده، پس به ژانر وحشت گرایش دارد. بلکه نهایتا میگوییم یک اثر اساطیری باتوجه به سبک رئالیسم جادویی یا فانتزی است و به هیچ عنوان آن را وارد بحث وحشت نمیکنیم. نکته این است که این سبک از نوشتار و داستاننویسی، میتواند ماندگاری بیشتری داشته باشد. شما به آثاری که از سالهای پیش به یادگار مانده دقت کنید. باثباتترین آثار جهانی در این ژانر نوشته شدهاند. از نارنیا و ارباب حلقهها گرفته تا دیگر آثاری که در این زمینه نگاشته شدهاند. تقریبا تمامی کتب قدیمی کنار رفتند و آنهایی باقی ماندند که با ذهن و تخیل خواننده عجین شده باشند؛ چراکه تخیل هیچگاه کهنه و قدیمی نمیشود.
کمتوجهی سرمایه داخلی به کتاب خصوصا رمانهای ژانر وحشت شما را از ادامه مسیر ناامید نمیکند؟
کمتوجهی به این ژانر در کشورمان از وارد شدن کاغذ و مصیبت حوزه نشر و ادبیات شروع میشود تا انواع مصائب دیگر؛ مانند این نکات که اهل هنر آورده مالی ندارند و اقتصاد شغلشان، نحیف و بیجان است. اقتصاد ادبی در کشور نابود و شکسته است. البته سیاستگذاریهای اشتباه در حوزه فرهنگ، علت اصلی بروز این اتفاق است. برای مثال یک نویسنده با خون دل اثری تولید میکند و این کتاب در آستانه ورود به بازار است؛ ازطرفی حمایت دولتی بعضا روی کتابهایی میرود که هیچ خریداری ندارد و آنها را به تیراژ 100 میرساند. جای تعجب است که اغلب ادارات دولتی، این کتب سفارشی را خریداری کرده و دپو میکنند. عملا چرخه معلولی این وسط راه میافتد. کاغذی که باید به نویسندگان نوپا و توانمند اختصاص پیدا کند، دراختیار یک کتاب بیخاصیت قرار میگیرد. کتابهایی را دیدهام که حمایت دولتی پشت آن بوده و چند جلد بیشتر به فروش نرفته است. پس چهکسی باید از نویسنده تازهنفس که بیشترین ضربه را از این جریان میخورد، حمایت کند؟ حتی ناشران هم جرات همکاری با نوپایان را ندارند و قدرت ریسک افراد بهحدی پایین میآید که ترجیح میدهند بهجای انتشار 1000 جلد کتاب یک نویسنده بینام، 100 نسخه دیجیتال را وارد بازار کنند. نکته دوم این اتفاق سیاستگذاری بسیار بیدروپیکر وزارت ارشاد است. چهار کتاب من بیهیچ دلیلی، مجوز نگرفته؛ با اینحال این آثار، رمانهایی هستند که اگر کسی آنها را بخواند، متوجه خواهد شد نکتهای برای توقیف شدن ندارد. حتی من یک مرتبه برای اینکه متوجه اشکال کار بشوم، به وزارت مراجعه کردم تا ببینم کدام بند و کدام خط را باید ویرایش یا حذف کنم، اما مسئول مربوطه هیچ جوابی برای گفتن نداشت. از آن طرف میبینیم که بررس کتابها عمدتا کسانی هستند که نه توانستند تعداد رمان قابلتوجهی بنویسند، نه توانستند جوایزی کسب کنند، نه مدرس و مربی حوزه مربوطه بودند! با اینحال رمانهای من بعضا به تیراژ هفدهم نیز رسیدهاند و حدود 20 سال است در این زمینه تدریس میکنم، بنابراین ازلحاظ علمی شایسته نیست که رمان من برای اجازه انتشار زیر دست کسی برود که تخصص موردنیاز را برای بررسی کتاب ندارد. شاید جالب است که اصلا برای رسیدگی به این امور حتی یک هیات ژوری یا داوری وجود ندارد تا نویسندگان بتوانند از اثر خود دفاع کنند و فقط به گفتن جمله «بررس رد کرد» اکتفا میکنند. حالا شما بگرد و پیدا کن پرتقالفروش را! باید بگویم رمان سوسیا که قبل از 7 جن نوشته بودم ممنوعالچاپ بود و به وقتش منتشر نشد و سوخت. ناشر این کتاب هم نشر امیرکبیر، یک انتشارات وزین و بیحاشیه است. تا به امروز چهار رمان من بیهیچ دلیلی توقیف شده است. نویسندهای که میخواهد کار کند، چگونه از سد ارشاد بگذرد و برای کتابش مجوز بگیرد؟ با این رویکرد ارشاد، ناشر با چه قدرت ریسکی باید این کتاب را کار کند؟ تمام عوامل طبیعی و غیرطبیعی دستبهدست هم میدهند تا یک نویسنده اصلا نتواند پا بگیرد و تمام این مشکلات ناشیاز چرخه معیوب جاری، با سیاستگذاریهای درست قابلاصلاح و مدیریت است. جای تاسف است که بگویم ادبیات فارسی معاصر در جهان جایگاهی ندارد و بعد از مدتی همین معدود نویسندگانی که تلاش برای فعالیت در این فضا دارند، به جرگه فراموشی سپرده میشوند و ادبیات ما به کل وارداتی میشود.
در نوشتن این رمانها چقدر به صحت و سقم مطالب دینی درخصوص جن، جادو و... پرداختید؟
یکی از اشتباهاتی که ما میکنیم این است که میخواهیم همهچیز را در قالب دین پیدا کنیم. دین برای اعتقاد انسان آمده است. برای مثال معصوم علیهالسلام میفرماید ما چیزی تحت عنوان طب اسلامی نداریم، با اینحال گسترش آن در کشور را مشاهده میکنیم. این فهم از دین، فهم نابجایی است. دین نوری است که انسان را به وحدانیت خداوند سوق میدهد و او را متوجه ثواب و عقاب، قیامت و برزخ کرده و این نکته را یادآور میشود که انسان آزاد نیست هرکاری را که خواست انجام بدهد. بهخاطر دارم که روزی داشتم در این خصوص توضیح میدادم، فردی گفت در قرآن به مساله دیو اشاره نشده، پس وجود خارجی ندارد. در قرآن به بسیاری از جانوران اشاره نشده است. قرآن کتاب توحید است نه دایرهالمعارف گیاهی؛ کتابی است برای اعتقاد به قیامت و جهانی ماورای این جهان است. خداوند در لابهلای مسائل اعتقادی به بیان داستانهایی نیز پرداخته، ولی این بهمعنای داستانی بودن این کتاب نیست. در قرآن به اسامی حدود 50 تن از پیامبران اشاره شده، آیا پس مابقی آنها وجود نداشتند؟ در حالت کلی بخشی از مباحث مربوط به جن، دیو، جادو، فرشته و شیطان و... در کتاب آسمانی ما آمده، اما دلیلی ندارد که تمام مباحث مربوط به ادبیات جادویی در قرآن آمده باشد. جدای از این قرار نیست هر جادویی که در جهان وجود دارد در قرآن به آن اشاره شده باشد. جادو از قبل ظهور اسلام در بسیاری از اقوام وجود داشته و مدتها در یهود ترویج میشده است. پس به این صورت نیست که حتما باید برای جادو منبع و دلیل قرآنی ذکر شود. حتی اگر به سرگذشت دیاکو مادها مراجعه کنید، داستانهایی را درخصوص جادو مشاهده خواهید کرد. بهنظر من خیلی خوب است که جادو و سحر را با دین آمیخته نکنیم؛ هرچند که مهم است ما نظر دین را در این خصوص بدانیم.