فرهیختگان: آیا ساحت سیاست در ایران به این اندازه پیچیده شده که رهبران جریان اصلاحات را در اصلیترین کنش سیاسی دچار سردرگمی کند یا اینکه مجموعه تصمیماتی منجر به غلیان چنین وضعیتی در اردوگاه اصلاحطلبی شده است؟ فردا (جمعه) درحالی سیزدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری در سراسر کشور برگزار میشود که هنوز جریان اصلاحطلب نتوانسته تکلیف خود را با این انتخابات تعیین کند و حتی این بلاتکلیفی را نیز به بدنه خود تزریق کرده است. «نهاد اجماعساز اصلاحطلبان» (ناسا) که با هدف سروسامان دادن به اصلاحطلبان برای انتخابات ریاستجمهوری شکل گرفت، دوشنبهشب و پس از برگزاری یک نظرسنجی در 12استان تشکیل جلسه داد تا با استناد به نظرسنجیای که صحت آن قابل تشکیل است، درباره حمایت یا عدم حمایت از یک کاندیدای اصلاحطلب تصمیم بگیرد. این جلسه برگزار شد اما هیچ کاندیدایی نتوانست آرای لازم را کسب کند و تلاشهای پس از آن نیز برای اعلام حمایت راه به جایی نبرد تا اصلاحطلبان همچون انتخابات مجلس یازدهم، ورود رسمی به انتخابات نداشته باشند. اگرچه جریان اصلاحات محوریت ستادهای عبدالناصر همتی و محسن مهرعلیزاده را برعهده داشت و حتی تندترین طیف این جریان، در ستاد مهرعلیزاده مشغول بیانیهنویسی برای مناظرهها بودند اما بر پایه رای نهاد اجماعساز، اصلاحطلبان به جمعبندی برای حمایت از یکی از دو کاندیدا نرسیدند تا زمزمههایی درباره طغیان طیفی از جبهه اصلاحات علیه طیف دیگر به گوش برسد؛ طیفی که اکنون درقالب عنوانی بهنام «ائتلاف جمهور» و متشکل از ۹حزب و 6جمعیت و تشکل اصلاحطلب به میدان آمد و در بیانیهاش اعلام کرد به عبدالناصر همتی رای میدهد. البته تنها این احزاب نبودند که علیه ناسا شوریدند؛ پیش از آنها بهزاد نبوی رئیس نهاد اجماعساز که حاضر به حمایت از کاندیدایی نشد، در ویدئویی از مردم خواست در انتخابات شرکت کنند.
ماجرای کنش اصلاحطلبان در انتخابات از دیروز شکل جالبتری به خود گرفت. بامداد چهارشنبه (حوالی ساعت 4صبح) محسن مهرعلیزاده که قرار بود دولتش «دولت سوم خاتمی» باشد، با حداکثر یک درصد آرا، از کاندیداتوری انصراف داد. او در نامه دستنویسش بهنفع کسی از ادامه رقابت انصراف نداده اما جالب اینجاست که پس از این انصراف، سیدمحمد خاتمی، محمدعلی ابطحی و بهزاد نبوی از او تشکر کردند. خاتمی در پیام خود نوشت: «اقدام مسئولانه و فداکارانه شما در انصراف از نامزدی ریاستجمهوری، شایسته تقدیر فراوان است، و موجب خواهد شد کسانی که میخواهند رأی بدهند و در عین حال تسلیم عرصهای نشوند که یک جریان اقلیت خواست خود را به هر قیمت بر جامعه تحمیل کند، آرایشان شکسته و تقسیم نشود.» خاتمی نگران شکست و تقسیم آرا شده است اما با این حال حاضر نشده حتی نامی از عبدالناصر همتی بیاورد. او اکنون درگیر بلاتکلیفی و تذبذب است. از یکسو نهاد اجماعساز اصلاحطلبان بهدلیل تصمیمش، دوپاره شده و خاتمی نیز نمیتواند براساس آنچه خردجمعی خوانده میشود، صریحا از همتی حمایت کند. درسوی دیگر او قصد دارد همچنان در سیستم بماند و همچون طیف چپ که حامی عبور از صندوق رای است، عمل نکند. از او صریحتر رئیس ناسا یعنی بهزار نبوی پس از ناکامی در همراه کردن طیف چپ اصلاحات برای حمایت از همتی، در پیامی نوشت: «اینجانب، بعد از انصراف مسئولیتشناسانه ایشان از نامزدی، به برادر گرامی جناب آقای دکتر عبدالناصر همتی رای خواهم داد.» این شکل از کنشگری بهخوبی بههمریختگی درون اصلاحات را به نمایش میگذارد که از یکسو خاتمی برای احترام به تصمیم نهاد اجماعساز نامی از کاندیدایی نمیآورد و درسوی دیگر رئیس همان نهاد صراحتا از رای به همتی میگوید. نکته جالب اینجاست که درسوی دیگر این میدان سیدحسن خمینی که خود را در طیف اصلاحطلب جانمایی کرده هم حاضر به حمایت صریح از همتی نشده و تنها به این نکته اشاره کرده که «یکی از راههای حفظ جمهوریت نظام، دادن «رأی صحیح» است.» عدم ذکر نام همتی البته یک دلیل دیگر نیز دارد و آن آگاهی از وضعیت او در نظرسنجیها است. جدا از نظرسنجی رویایی داخلی اصلاحطلبان، نظرسنجیهای ملی آرای همتی را کمتر از 5درصد تخمین زدهاند و این نشان میدهد نام بردن از او بهصراحت میتواند هزینه شکست را به سبد اصلاحطلبان واریز کند. مجموع این شرایط نشان میدهد ساحت سیاست آنقدرها پیچیده نشده که اصلاحطلبان دچار چنین سردرگمیای باشند؛ بهنظر وضع امروز آنها بیارتباط با مجموعه تصمیماتشان در سالهای گذشته نیست.
ضربه نیابتی
اگر اصلاحطلبان در سال92 برای بازگشت به قدرت حاضر به تکمین در برابر نامزد پوششی نمیشدند، این احتمال وجود داشت که دولت سر کار آمده، نتواند به توافق برجام دست پیدا کند و این بهترین فرصت برای اصلاحطلبان بود تا سال96 از ظرفیت منفی دولت مستقر استفاده کنند و با کاندیدای اصلی خود به میدان بیایند و پیروز انتخابات شوند. اما کک قدرت در سال92 به جان اصلاحطلبان افتاده بود و بر همین اساس خاتمی در نامهای به عارف، خواستار انصراف او از انتخابات ریاستجمهوری شد. آنها حاضر به همکاری در قمار حسن روحانی شدند اما مساله اینجا بود که روحانی سرمایهای برای این قمار نداشت. این سرمایه که بدنه اجتماعی اصلاحطلبان بود، توسط خاتمی دراختیار روحانی قرار گرفت. در سال97 روحانی قمار را باخت تا وقت هزینه دادن اصلاحطلبان برسد. این هزینه بهاندازهای برای اصلاحطلبان سنگین بود که در اسفند98 آنها با علم به شکست حتمی در انتخابات، از ورود جدی به رقابت خودداری کردند. پس از آن بود که هزینههای شکست یکبهیک بر سر آنها آوار شد. ناکامی در انتخابات مجلس ساختارهای انتخاباتی اصلاحطلبان را به ورطه سقوط کشید. محمدرضا عارف، ریاست شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان که از زمان انتخابات مجلس دهم در سال94 در پی ادغام دو نهاد اصلاحطلب شورای مشورتی و شورای هماهنگی جبهه اصلاحات تشکیل شده بود واگذار کرد. دوماه بعد عبدالواحد موسویلاری، نایبرئیس شورا نیز از سمتش کنارهگیری کرد. انحلال شورای سیاستگذاری، معنای بزرگی برای اصلاحطلبان داشت اما آنها هیچ راهی پیشرو نداشتند و بر این اساس بهجای این شورا، تشکیلات انتخاباتی جدیدی تحتعنوان «نهاد اجماعساز» را تاسیس کردند؛ اقدامی که انتقاد تحلیلگرانی همچون محمدرضا تاجیک را نیز بههمراه داشت. او زمستان سال گذشته در گفتوگویی از شیوه برکناری اعضای شورا گلایه کرد و گفت: «با تمام نقدهایی که به این افراد وارد است، بالاخره در جریان اصلاحطلبی روی کار آمدند و مورد حمایت بودند؛ اگر قضیه دموکراتیک بود حداقل برای احترام گذاشتن به آنها، یک چرخش دموکراتیکتر و مدنیتر را شاهد بودیم و قطعا این بهتر بود. من این چرخش را مدنی و دموکراتیک نمیبینم.» او فضا را بهلحاظ تجربه مردم از کاندیدای نیابتی بسیار منفی دانسته و گفته بود: «جریان اصلاحطلب هم واقعا هزینه سنگینی پرداخت که وارد چنین ائتلافی شد.» آگاهی از همین وضعیت بود که اصلاحطلبان در سال98 حاضر به ورود به عرصه نشدند و اکنون نیز بر پایه نظرسنجیها چنین ریسک بزرگی را نمیکنند.
در همین رابطه مطالب زیر را بخوانید:
اصلاح طلبان از ترس شکست کاندیدای خود را مشخصا اعلام نکردند (لینک)
اکثر اصلاح طلبان حامی همتی هستند (لینک)