محمدامین باقری، مرکز رشد دانشگاه امامصادق (ع): ۱ برخلاف تلقی برخی، انتخابات –حداقل در معنای موردنظر آن در دیدگاه انقلابی و منظومه آرای امام و رهبری- موعد زمین زدن رقیب و غلبه اراده سیاسی یک حزب، یک گروه یا یک فرد بر دیگران نیست؛ انتخابات محملی است برای مشارکت سیاسی آحاد جامعه و خروجی آن قبل از هرچیز، همبستگی و انسجام ملی در مسیر تحقق منافع ملی است. انتخاباتی که جامعه را چندپاره و گسسته کند، حتی در فرض درصد بالای مشارکت، برندهای نخواهد داشت. بذر این انسجام یا خدایناکرده افتراق و گسست، در روزهای رقابت انتخاباتی پاشیده میشود. اگر نامزدها و به تبع آنها هواداران و حامیانشان، در فضای رقابت نتوانند چارچوب و مرزهای رقابت سالم و همافزا را تشخیص دهند، یقینا انتخابات از معنا تهی خواهد شد. تخریب، تحقیر، تمسخر، اتهامزنی و سیاهنمایی، هرچند ممکن است میزانی از آرا را به سود یا ضرر نامزدی جابهجا کند، اما مهمتر از آن، بنیانهای اتحاد، یکرنگی و انسجام جامعه را لرزانده و سست میکند.
۲ انتخابات نقطه پایان نیست. اختلافنظرها میتوانند در یک انتخابات حلوفصل شوند یا با یک انتخابات بهوجود بیایند، اما قرار نیست در پس هر انتخابات، گسلهای اجتماعی شکل گرفته یا عمیقتر شوند. فلسفه وجودی انتخابات، حل اختلافات سیاسی نیست، بلکه حیات در سایه وجود همه اختلافات و تفاوت در دیدگاهها ذیل یک هویت مشترک و معتبر است.
۳ مساله انتخاب اصلح و انتخاب درست، در عین اهمیت و اولویت بر بسیاری از مسائل، در نگاه امامین انقلاب در عین اهمیت، فرع بر انتخابات پرشور و مشارکت سیاسی آحاد جامعه دانسته شده است. باور به چنین امر مهم و التزام به لوازم آن، ضرورتهای مهمی را بر رفتار بازیگران مختلف عرصه انتخابات ایجاب میکند. مهمترین این ضرورتها، رقابت در سایه صیانت از منافع ملی، توجه به دغدغههای اساسی مردم و احترام به دیدگاههای رقباست.
۴ طرفداری از یک نامزد، پافشاری بر آن، حتی اگر شکل افراطی به خود بگیرد، مادامی که درصورت گفتوشنود است و به پنجه کشیدن بهصورت یکدیگر ختم نشده، جزء لاینفک شور انتخابات است. قرار نیست همه مثل هم فکر کنند و قرار نیست اقناع دیگران در برابر استدلالهای منطقی ما، آنها را از تصمیمی که مرکب از مجموعهای از استدلالها، تجارب شخصی و گروهی، احساسات و تاثیر و تاثرات مختلف اتخاذ کردهاند، باز بدارد.
۵ در انتخابات پیشرو، دوقطبی اصلی نه میان اصولگرا و اصلاحطلب و نه میان عمرو و زید است؛ دوقطبی اصلی میان مردم و ضدمردم شکل گرفته است. یک سر این دوقطبی، دشمنان قسمخورده ملت ایران هستند که در پوشش دروغین دلسوزی برای جمهوریت، مردم را به قهر با صندوق و سرنوشت خود دعوت میکنند. سر دیگر دوقطبی، ملت سلحشور و قهرمان ایران است که در سایه تمام سختیها، تنگناها، مضیقهها، تبعیضها، مفاسد و ناکارآمدیها، هیچگاه اجازه تعیین سرنوشت خود را به دیگران نسپرده و بهقول ناصر فیض، یک تار موی گربه وطنش را به تمام عالم نخواهد داد. در این دوقطبی، آنان که با هر روشی مردم را از صندوق رای دور ساخته و امید آنها به مشارکت در سرنوشتشان را به انحای مختلف به یأس تبدیل میکنند، هر که باشند، در سمت دشمنان این ملت خواهند ایستاد و آنان که با هر لباس و سابقهای جوانه این امید را در دلهای مردم زنده نگاه داشته و میل آنها به سهیم شدن در سرنوشتشان را تقویت کنند، بیتردید در جبهه متحد ملت ایران قرار خواهند گرفت.
۶ تصمیم ماندن یا نماندن نامزدها در صحنه با هر استدلالی، امری است که هیچگاه از طریق تنش و نزاع میان هوادارانشان به نتیجه نخواهد رسید. در این شرایط، وقوع چنین تنشهایی میان طرفداران نامزدها و تخریب نامزد دیگر برای اثبات نامزد مورد علاقه خود، ثمری جز افزودن ابهام بر فضای کلی انتخابات ندارد؛ ابهامی که ثمره آن بیش از هر چیز، تقویت موضع دشمنان ملت را در سرد کردن تنور انتخابات در پی خواهد داشت. بهتر است بهجای چنین نزاعهای بیهوده و مخرب، تمرکز اصلی هواداران همه نامزدها بر افزایش مشارکت و تضعیف قطب ضدمردم در دوقطبی اصلی انتخابات باشد.