سیدمهدی طالبی، روزنامهنگار: ایران در طول چهار دهه گذشته بیشتر از تمام کشورهای اطراف خود شاهد برگزاری انتخابات بوده است. ساختار سیاسی ایران امروزه به حد بالایی از قوام رسیده است بهگونهای که بالاترین و حتی رادیکالترین پیامها از طریق آن ردوبدل میشود. درحالی که عدم مشارکت در انتخابات در بسیاری از کشورها کنش پررنگ سیاسی بهشمار نمیرود اما در ایران طبق شواهد موجود بسیاری آن را بهعنوان یک کنش سیاسی پیگیری میکنند. گرچه در ایران نیز همانند بسیاری دیگر از کشورها بخش بزرگی از مردم بنابه دلایلی غیرسیاسی مشارکتی در انتخابات ندارند اما قشر بزرگی نیز مشارکت سیاسی خود را بهعنوان یک حرکت سیاسی صورتگری میکنند.
این مساله در خود آسیبهایی به همراه دارد اما در هرحال خود نشاندهنده وجود فضایی برای ابراز نظر و نمادی از تعمیق نظردهی مردم بر روندهای سیاسی ایران است. چنین امری اما به منزله مفید بودن این عمقپذیری سیاسی نیست زیرا چنین مسیری یک راه غیرمفید به حساب میآید که نیازمند اصلاح است. در بسیاری از کشورها ازجمله بلژیک، استرالیا، آرژانتین، برزیل و... رایگیری اجباری وجود دارد که با وجود آن نیز مشارکت در برخی از آنها به زحمت بالای 50 درصد میشود. در ایران اما راه دیگری برای جلب مشارکت درنظر گرفته شده که به جای اجبار از مجرای اقناع میگذرد. در هر انتخابات نامزدهای جناحهای گوناگون سیاسی از اصولگرایان، اصلاحطلبان تا ایدههای موجود در جامعه مانند عدالتخواهان، ضدفسادها و حتی فمنیستها و بعضا سلطنتطلبان نیز کوشیدهاند مشارکت سیاسی خلق کنند تا بهزعم خود در فرآیندهای مدیریتی کشور اثر بگذارند.
در ایران یکی از بزرگترین جلوههای دموکراسی جایی طلوع میکند که گروههای اجتماعی و سیاسی درپی اقناع مردم برای حضور در پای صندوقهای رای دست به فعالیت میزنند.
آنچه در این اقناعسازی اهمیت دارد بررسی فواید و زیانهای مشارکت سیاسی توسط مردم است که در این بین رسانهها میتوانند به شکلی مناسب فواید مشارکت سیاسی را به جامعه منتقل کنند. مشارکت سیاسی در یک روز رخ میدهد اما معمولا اثراتی بلندمدت حتی بیشتر از عمر یک دولت برجای میگذارند. شاید ضربه یک مشارکت سیاسی کم به یک کشور چنان اثرگذار باشد که با مشارکت مناسب در دورههای بعد نیز جبران نشود زیرا یک فرصت 4 ساله برای فعالیت دولتی قدرتمند هدر رفته است. در این گزارش به بررسی فواید مشارکت سیاسی بالا در انتخابات پرداختهایم که تمرکز آن روی مسائل سیاست خارجی قرار دارد.
تاثیر مشارکت سیاسی بر پرستیژ بینالمللی
انتخابات میتواند پرستیژ بینالمللی ایران و دولت را افزایش دهد. میزان انسجام یک کشور تا حد بالایی نشاندهنده ظرفیتهای ملی آن است که میتواند باعث افزایش قدرت یک دولت و پرستیژ بینالمللی آن شود. در جهان بهطور کلی نظامهای سیاسی به دو نوع مردمسالار و غیرمردمسالار تقسیم میشوند. در میان این دو نوع نیز طیفهای گوناگونی وجود دارند به شکلی که در میان نظامهای مردمسالار میزان متفاوتی از نفوذ مردم در نظام سیاسی مشاهده میشود. در نظامهای غیرمردمسالار نیز تفاوتهای زیادی وجود دارد به شکلی که در برخی از آنها نفوذ در ساختارهای سیاسی برای مردم مسدود است اما در برخی دیگر این مسدود بودن در حوزههای اجتماعی و حتی اقتصادی نیز وجود دارد.
با تمام این تفاسیر نظامهای مردمسالار در میان افکار عمومی جهان به دلیل رفتارهایشان تا اندازه زیادی منزوی هستند؛ بسیاری از این نظامها مانند عربستان سعودی متحد غرب بوده و به دلیل تامین مالی رسانههای غربی تبلیغات بسیاری نیز به نفع آنها صورت میگیرد اما باز به دلیل اشتباهات زیاد ناشی از وجود یک سیستم بسته و دیکتاتوری مورد نفرت همگانی قرار دارند.
در مقابل اما نظامهای مردمسالار در هرسطحی که باشند دارای یک اعتبار بینالمللی هستند. این مساله به دلیل آن است که دموکراسی در جهان امروز جزئی از لوازم زندگی و حیات ملتها بوده و یک ارزش سیاسی برای هرکشوری به حساب میآید.
برخورداری از یک نظام مردمسالار به هرشکل مشروعیت و اعتبار بینالمللی دربر دارد که میتوانند برای یک دولت پرستیژ بینالمللی به دنبال بیاورند. آنچه این پرستیژ را افزایش یا کاهش میدهد میزان مشارکت در انتخاباتهای برگزار شده در یک نظام سیاسی مردمسالار است. ایران نیز بهعنوان کشوری که دارای نظام سیاسی مردمسالار است علیرغم اشکالات موجود در کشور و تبلیغات سیاهنماییهای دشمن از مزایای نظامهای مردمسالار در جهان برخوردار بوده و از نوعی پرستیژ بینالمللی بهره میبرد. بالا بودن میزان مشارکت در انتخاباتها همیشه برای ایران دستاوردی مهم در عرصههای بینالمللی بوده است، بهگونهای که حتی سیاستمداران اروپایی را نیز به واکنش واداشته. درحالی که میزان متعارف مشارکت در شرایط معمول در کشورهای غربی بین 30 تا 50 درصد است. مشارکتهای بالای 60 درصد در انتخاباتها برای ایران پرستیژ بینالمللی و منطقهای به همراه داشته چه اینکه در منطقه غرب آسیا اساسا بسیاری از کشورها روی انتخابات را به خود ندیدهاند.
باید توجه داشت این تنها مشارکت داخلی مردم نیست که در پرستیژ بینالمللی کشور اثر دارد بلکه حضور ایرانیان ساکن در بیرون از مرزها نیز اثری شگرفت بر وجهه بینالمللی ایران دارد. میلیونها ایرانی ساکن کشورهای اروپایی، آمریکا و کانادا هستند که حضور آنها برای رایدهی در انتخابات میتواند ساختار مردمسالار ایران را در جلوی چشم افکار عمومی جهانی به نمایش بگذارد. از سوی دیگر در رقابتهای جهان میان ملتهای پیشرو جهان مشارکت بالای سیاسی میتواند یکی از مظاهر قدرت نرم باشد که حصول چنین اتفاقی در انتخاباتها میتواند باعث افزایش نفوذ نرم ایران در افکار عمومی بینالمللی شود.
تاثیر مشارکت سیاسی بر کاهش بودجههای دخالت در امور داخلی ایران
کشورهای بسیاری در اروپا از بریتانیا و فرانسه گرفته تا هلند و آلمان دارای بودجه و کارویژههایی برای دخالت و اثرگذاری بر روندهای موجود در ایران هستند. رسانههایی مانند بیبیسی فارسی، دویچه وله آلمان و رادیو زمانه که مورد حمایت هلند است ازجمله این رسانهها هستند. آمریکا و کانادا نیز در این مسیر کشورهای اروپایی را همراهی میکنند بهگونهای که رسانه صدای آمریکا با در اختیار داشتن شبکه تلویزیونی و سایت ازجمله رسانههای فعال در حوزه داخلی ایران است. به جز کشورهای اروپایی و آمریکایی عناصری از منطقه غرب آسیا نیز به دنبال تحت تاثیر قرار دادن وضعیت داخلی ایران و افکار عمومی آن هستند که به شکل عیان این تلاشها را میتوان از شبکه «ایران اینترنشنال» که مورد حمایت سعودیهاست دید. البته باید دانست این رسانهها تنها بخشهای عیان فعالیتهای ضدایرانی اروپا، آمریکا و شیخنشینهای حاشیه جنوبی خلیجفارس هستند و قسمتهای پنهان آن حتی گستردهتر از بخشهای رسمی هستند. صدها کانال ناشناس در سطح تلگرام و ایجاد صفحات اینستاگرامی برای ایجاد شایعه و التهاب در جامعه و کشتن روحیه امید در میان مردم ازجمله اقدامات پنهانی دشمنان ایران است. نقطه تضعیفگر این رسانهها بیثمر بودنشان است. این زنجیره قدرتمند و ثروتمند جهانی که از زیرساختها، توانایی مالی و نیروی انسانی حرفهای بهره میبرد سالانه دهها میلیارد دلار بهطور مستقیم برای مقابله با ایران هزینه میکند. در صورتی که هنگامی که کشورهای غربی بفهمند بودجههای هزینه شدهشان برای تغییر نظرات مردم ایران بیاثر بوده است دلیلی برای ادامه دادن روند پیشین خواهند داشت. البته این به معنای قطع عملیات روانی در فضای داخلی ایران نیست بلکه به معنای کاهش و تضعیف این روند است. درحال حاضر صفآراییها در غرب بر این اساس بوده که نظام سیاسی کشور ساقط شود و نه آنکه تنها برای آن مشکلتراشی شود. گرچه هر دو این مسائل ضدیت با ایران هستند اما تفاوت بزرگی نیز با یکدیگر دارند. در صورت مشارکت بالای مردم در انتخابات سیاستها برای تغییر نظام شکست خورده تلقی خواهد شد و تلاشهای جناح غرب تنها محدود به «مشکلتراشی» خواهد شد. در این صورت بسیاری از رسانهها و کانالهای تلگرامی ضدایرانی با تعدیل نیرو و کاهش فعالیت روبهرو خواهند شد؛ موضوعی که حداقلیترین اثر آن کاهش میزان اشتغال وطنفروشان است.
تاثیر مشارکت بر افزایش جلبتوجه برای همکاریهای بلندمدت
ایران برای فعالیت در فضای بینالمللی و محیط پیرامونی خود نیاز به همکاری با قدرتها و کشورهای دیگر دارد. این همکاریها هماکنون نیز به شکلی نسبی با کشورهای زیادی در جریان است اما استحکام یا تضعیف نظام سیاسی یک کشور میتواند در سطح این همکاریها موثر باشد. از آنجا که هر همکاری دارای ریسکهای مربوط به خود است کشورهای دیگر در صورتی حاضر به افزایش همکاریهای خود با ایران در عرصههای اقتصادی، سیاسی و نظامی خواهند شد که یک دولت مستحکم بر سر کار آمده و مورد قبول افراد بیشتری در کشور باشد.
این مساله را حتی میتوان در مورد شیخنشینهای حاشیه جنوبی خلیجفارس دید. این کشور ازجمله برجستهترین متحدان غرب بودهاند اما با این حال سران کشورهای غربی به دلیل وجود نظامهای غیرمردمسالار در آنها نگران بروز انقلاب و تغییرات مردمی در آنها شدهاند. به همین ترتیب در نظامهای سیاسی مردمسالار نیز کاهش یا افزایش مشارکت در انتخابات میتواند سطح همکاریهای بینالمللی را پایینتر یا بالاتر از گذشته ببرد.
تاثیر مشارکت سیاسی بر جلب سرمایهگذاری
برای هرکشوری حتی در بدترین شرایط تحریمی نیز سرمایهگذارانی یافت میشود. علیرغم وجود سرمایهگذار در شرایط مختلف اما میزان و تعداد سرمایهگذاران ارتباط عمیقی با شرایط یک کشور دارد. شاخصهای زیادی باعث میشود تا یک کشور برای سرمایهگذاری قابل اطمینان باشد یا نباشد اما بهطور کلی یکی از آنها میزان همبستگی و انسجام مردم و دولت مستقر است. در صورتی که یک دولت قدرتمند و با پشتیبانی مردمی در تهران بر سر کار بیاید این مساله نشاندهنده آسیبناپذیری چنین دولتی از آشوبهای بزرگ خیابانی و ثمربخشی آنها خواهد بود. چنین مسالهای میتواند سرمایهگذاران بینالمللی را به همکاری با ایران جلب کند.
تاثیر مشارکت سیاسی بر تقویت جایگاه منطقهای
ایران بالاجبار تحتفشار محوری متخاصم قرار دارد که استقلالش را هدف گرفتهاند. البته ایران تنها کشور در این میان نیست بلکه ملتهای دیگری نیز علیه دخالتهای خارجی ایستادگی کرده و هزینههایش را نیز پرداختهاند. ملتهای فلسطین، لبنان، سوریه، عراق و یمن از این دستهاند؛ درحالی که برخی از آنها مانند عراق و یمن تحت حکومت اقلیتهای خشن مانند رژیم بعث یا ملیگرایان قرار داشتند؛ گروههایی که برخلاف منافع ملی تنها به دنبال منافع حزبی و شخصی خود بودند. در میانه چنین شرایطی در منطقه ملتهای موجود در غرب آسیا نظارهگر رفتار مردم ایران هستند. ملت ایران پیشگام و الگوی استقلال در میان ملتهای منطقه بوده است و آنها در حال مشاهده رفتار و استقامت مردم ایران در حفاظت از نهادهای دولتی مستقلی هستند که در طول بیش از چهار دهه از وابستگی به غرب در تهران ایجاد شدهاند. در صورت مشارکت بالا در انتخابات این موضوع اثر شگرف بر منطقه گذاشته و خون جدیدی در کالبد آزادیخواهان در غرب آسیا خواهد دمید.
کاهش مشارکت و قرار گرفتن ایران در مسیر «گام بعدی »
دشمنان ایران برای کشور دارای برنامههای مرحلهبندی شده هستند که یکی پس از دیگری به مرحله اجرا درمیآیند. در صورتی که انتخابات با مشارکت پایین روبهرو شود جبهه متخاصم با ایران این مساله را یک دستاورد و یک مرحله برای خود قلمداد میکند که پیموده شده و باید وارد مرحله بعد شد.
سناریوهای متفاوتی برای مرحله بعد وجود دارند اما یکی از آنها میتواند تشدید فعالیتهای تجزیهطلبانه در اطراف ایران باشد. مسالهای که میتواند ضمن تهدید مسیرهای واردات و صادرات ایران باعث کاهش فعالیتهای اقتصادی در این مناطق نیز بشود. قطعا چنین مسالهای میتواند آسیبهای فراوانی به نیروهای نظامی ایران نیز وارد کند زیرا بهطور معمول در چنین شرایطی گروهکهای تجزیهطلب دست به حملاتی برای گرفتن تلفات از نیروهای مرزبانی و امنیتی ایران میزنند که در آنها دهها و بلکه صدها افسر و سرباز به شهادت میرسند.
کاهش مشارکت و تشدید فشارهای اقتصادی
انتخابات تنها یک روز است اما پیامدهایی که در داخل و خارج میتواند داشته باشد مدتها ادامه خواهد داشت و به تصویر ایران بهعنوان یک کشور دموکراتیک آسیب میزند و به سیاستهایی منجر میشود که افزایش نارضایتی اجتماعی را در مردم دربر دارد و انگیزههایی را برای ایجاد تحریم و فشار به وجود میآورد.
(از نگاه دشمنان ایران مشارکت پایین در انتخابات به معنای نارضایتی آنان از نظام سیاسی کشور است، به همین دلیل آنها به این نارضایتی طمع کرده و تلاشهایشان برای ناراضیتر کردن مردم را پیگیری خواهند کرد، بهعنوان مثال آنها اینگونه با خود میاندیشند که رای ندادن یک حرکت اعتراضی است که میتوان آن را ارتقا داده و به سطح خیابانها کشاند، از نظر غربیها راه چنین ارتقایی تشدید تحریمها علیه ایران است).
مشارکت سیاسی و امنیت ملی
مشارکت سیاسی ارتباط عمیقی با امنیت ملی دارد. مشارکت سیاسی در انتخابات برای تعیین سران کشور در سطوح محلی، پارلمان و دولت نقطه آغاز و منشأ نهادهای دولتی یک کشور هستند. به همین دلیل است که برخلاف برخی نگاههای گذرا به انتخابات بهعنوان یک اتفاق معمول بسیاری از صاحبنظران آن را ازجمله نقاط عطف هر ملتی در دوران حیات خود میدانند. مشارکت سیاسی یکی از موثرترین عوامل در برقراری وفاق میان مردم، اقتدار نهادهای دولتی و همراستا با آن افزایش ضریب امنیت ملی است. مشارکت سیاسی یک پشتوانه مهم و مناسب برای حل معضلات کشور است زیرا با رای اکثریت مردم درمیان دیدگاههای مختلف یک ایده به حکومت راهیافته و از سوی دیگر دیدگاهها نیز به دلیل دارا بودن سطوحی از آرا در انتخابات موردتوجه باقی میمانند. بهعنوان مثال اگر یک دیدگاه موافق افزایش مالیاتهاست دیدگاه دیگر مخالف افزایش آن است در صورتی که یکی از این دیدگاهها رای بیاورد دیدگاه دیگر بهطور کامل طرد نمیشود زیرا از طریق مشارکت در انتخابات جایگاهی برای خود به دست آورده است. از این طریق است که مشارکت در انتخابات میتواند به نوعی منجر به افزایش وفاق در جامعه شود. از سوی دیگر بالا بودن آرا در انتخابات به افرادی که به دولت راهیافتهاند جرات بیشتری برای اجرای ایدههایشان میدهد. این مساله در جامعه بینالمللی نیز نمود دارد و بهعنوان مثال اگر رای به رئیسجمهور برمبنای حفظ عزت کشور باشد مسئولان دولتی در رصد بینالمللی از توانایی بالایی برای مذاکره با دیگر کشورها برخوردار خواهند بود.
مشارکت سیاسی و افزایش وزن ژئوپلیتیکی
یکی از ارکان مهم امنیت ملی هر کشوری کسب مشروعیت مقبولیت نظام سیاسی کشوری از جانب اکثریت مردم است که از طریق فرآیند انتخابات، میزان این مشروعیت و مقبولیت مشخص میشود؛ چراکه مردم برای انتخاب مسئولان و متصدیان امور کشور و امور محلی بهطور غیرمستقیم در اداره کشور سهیم شده و درواقع، سیستم حکومتی به دست خود مردم اداره میشود. مردم، نظام سیاسی حاکم را از خود دانسته و نسبت به آن حساسیت نشان میدهند و به دنبال امور مربوط به نظام سیاسی ازجمله امنیت و بقا از دید مردم، مهم تلقی شده و به هرگونه تهدید اعم از داخلی یا خارجی واکنش نشان میدهند. این امر یک وزن ژئوپلیتیک به کشور میبخشد و علاوهبر آن منزلت ژئوپلیتیک کشور در بین همسایگان و کشورهای منطقه و جهان افزایش مییابد.
مشارکت سیاسی و مهم ماندن نظر اغلب مردم
نامزدهای انتخاباتی همیشه میکوشند نظر رایدهندگان را جلب کنند. درصورتی که اگر مشارکت سیاسی کم باشد و تعداد رایدهندگان نیز با کاهش روبهرو باشد نامزدهای حاضر در عرصه رقابتهای انتخاباتی تنها خواهند کوشید نظر آن بخش کوچک را به خود جلب کنند و علایق آنان را به شعارهایشان بیاورند. این مساله نشان میدهد نتیجه مشارکت پایین حذف علائق و در خواستهای بخش بزرگی از جامعه است.
مشارکت سیاسی و نادیده نگرفتن اقلیتهای سیاسی
گاهی اوقات بخشی از قسمتهای جامعه و احزاب سیاسی بنا به دلایلی تصمیم میگیرند فعالیتهای خود را در سیاست کاهش داده و در آن مشارکت رسمی نداشته باشند. بهعنوان مثال یک جناح که در انتخابات میتواند بین 30 تا 40 درصد آرا را به خود اختصاص دهد بنابه دلایلی از مشارکت خودداری کرده و تنها بین 10 تا 15 درصد آرای خود را به پای صندوق میآورد. چنین مسالهای به کوچکانگاری یک ایده سیاسی میانجامد. میان آنکه یک ایده سیاسی یک سوم آرا را در اختیار خود بگیرد یا یکدهم آن، تفاوتهای زیادی است. درصورت کاهش نسبت آرا یک ایده سیاسی آن ایده کوچک شمرده شده و در مناسبات سیاسی درنظر گرفته نخواهد شد.
مشارکت سیاسی و امید به آینده
در سختترین شرایط نیز امید باعث زنده ماندن و حیات است. درصورتی که یک فرد یا جامعه ناامید شود حتی دیگر فرصت زندگی در شرایط پیشین را نخواهد داشت و نابودی و اضمحلال را پذیرفته است. این مساله در مشارکت سیاسی به شکلی نسبی وجود دارد زیرا به هرحال میزان مشارکت دارای یک حداقل است پس حیات جامعه بهطور کلی ادامهدار خواهد بود اما ناامیدی بسیاری از بخشهای آن شرایط سختتری را رقم خواهد زد.