مریم عاقلی، روزنامهنگار: اهمیت مقوله مشارکت در انتخابات 1400 یکی از اصلیترین مباحث این فصل از انتخابات است که سبب شده ما شاهد متفاوتترین ایام پیشاانتخاباتی سالهای جاری باشیم؛ این موضوع که به یکی از دغدغههای اصلی کنشگران سیاسی تبدیل شده، سبب شد برای بررسی اهمیت مشارکت در دولت آینده و ساحت امنیت و پیشرفت بهسراغ مسئولان و نمایندگان برویم. آنچه در ادامه میآید، مشروح گفتوگوی «فرهیختگان» با محمد عطریانفر، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران است.
یکی از مولفههای اصلی در انتخابات پیشرو، سهم حضور مردم است. بهنظر شما مشارکت چقدر در توانمندی دولت آینده موثر و نقشآفرین است؟
مشارکت سیاسی که در کسوت حضور انتخاباتی مردم شکل میگیرد، بیش از آنکه در مقام پشتیبانی از دولت مستقر کارکرد داشته باشد، عمدتا به نفع تثبیت نظام سیاسی است؛ نظامی که فراتر از دولت تعریف و تبیین میشود. علت این امر نیز به این موضوع بازمیگردد که در دنیای معاصر، حکومتها و قدرتهای سیاسی تا آنجایی که مورد حمایت یک نظام دموکراتیک مردمی و جامعه مدنی خود باشند، مقبولیت پیدا میکنند و درواقع پشتیبان حکومتها رای صادره مردم است. از این جهت اصل مشارکت بیش از آنکه بخواهد مایه قوامبخشی دولت باشد، مایه تقویت و استحکام نظام است.
این نکته از مقطع اولیه انقلاب از سال 57 تا امروز همواره موردتاکید رهبران کشور بوده است و امام بارها روی این مساله تاکید داشتند و این جمله معروف که میزان رای ملت است، بعد از رحلت امام نیز همواره ازسوی رهبری مطرح شده و ایشان موضوع مشارکت و بهخصوص مشارکت حداکثری را به این معنا که بهصرف یک حضور اندک ایشان آن را تایید نمیکند، مورد تاکید بوده است.
باور بنده این است که اگر حجم و حضور سنگینی از جامعه و مردم را پای صندوقهای رای داشته باشیم، پیام به جامعه جهانی این است که این نظام از یک حمایت گسترده و وسیع مردمی برخوردار است، لذا از این حیث تاکید میکنم بیش از آنکه ذهن شما معطوف به ضرورت مشارکت برای تقویت دولت باشد، آن چیزی که موردنظر رهبری است، این است که ایشان حضور مردم را بهعنوان پشتیبان برای اصل نظام قلمداد میکنند و بهنظر من هم نکته درستی است.
در مرحله دوم چطور، آیا پس از صیانت از نظام، امر مشارکت میتواند تهدید یا فرصتی برای دولت مستقر باشد؟
دولتها وقتی پیروز میشوند، چه با تعداد رای اندک چه با رای بیشتر، اختیارات قانونی را در کف خود میگیرند. بر این اساس تعداد رای و تعداد رای فرد برنده چندان دخالتی در موقعیت حقوقی و توانمندی شخص منتخب ازمنظر قانون ندارد، ولی اگر موقعیت برتری در رای داشته و بهعنوان رئیسجمهور منتخب با رای بالا باشد، میتواند با آن به جامعه جهانی استدلال کند و از این منظر دنیا به آن توجه میکند.
یکی از دلایل وجاهت جهانی و بینالمللی آقای خاتمی در سال 76 همین نکته بود که ایشان میتوانست بهجای رای 18-17 میلیونی با 10 میلیونی هم پیروز شود، یعنی کمی بیش از آنچه آقای ناطق آورد، ولی این رای 17 میلیونی در آن جامعه که دلالت بر مشارکت 76 درصدی داشت، حجم حضور سنگین مردم برای موقعیت آقای خاتمی و وارد شدن نظام جهانی با ایران از در صلح و رابطه مودتآمیز موثر بود. کارکرد داخلی رای حداکثری پیروز انتخابات کمتر از کارکرد بیرونی آن است و یک رئیسجمهور با رای نیرومند مردمی حداکثری روابط و نفوذ کلمه و بهرهوری خود را در معادلات جهانی با تکیه بر آن میتواند افزون کند و از آن بهره بیشتری ببرد.
نسبت مشارکت با امنیت کشور به چه شکل تعریف میشود؟
امنیت جامعه شهروندی در دو فاز قابلتفکیک است؛ یک وجه ظاهری تامین امنیت است که از تکالیف ذاتی حاکمیت است. درواقع مردم با دولت یک قرارداد اجتماعی بهصورت نانوشته میبندند؛ به این معنا که من بهعنوان شهروند به دولت منتخب خود -دولت بهمعنای حاکمیت نه دولت اجرایی- قرارداد نانوشتهای میبندم که به فرد برگزیده مالیات و سرباز میدهم و با تکیه بر این دو ظرفیت مهمی که جامعه در اختیار حاکمیت قرار میدهد، متقابلا حاکمیت موظف میشود امنیت شهروندان را در دو ساحت تامین کند؛ یکی ساحت فرامرزی و بیرون از مرزها و دیگری از درون است.
صیانتبخشی به مردم از درون یعنی اینکه یک نظاماتی توسط حاکمیت حاکم شود که مردم در حق یکدیگر ظلم نکنند و در عین حال حاکمیت طبق مقرراتی حقوق مردم را رعایت کند و نکته دیگر اینکه جامعه شهروندی را از هرگونه عوارض پیرامونی اعماز سرقت، دزدی و مخاطرات دیگر صیانت کند، بنابراین این صیانت داخلی و امنیتی برای مردم است.
در بخش بیرونی هم که اسم آن را امنیت فرامرزی میگذاریم، دولت و حاکمیت موظف میشود به نمایندگی از مردم دربرابر تجاوز خارجی از ملت خود صیانت کند و این حمایت از مردم دربرابر تجاوز خارجی دو جنبه پیدا میکند؛ یکی سیاستهای دفاعی است که اگر مبارزه رویاروی صورت گیرد، باید نیرو اعزام کند و بجنگد و موضوعی به نام دفاع که جزء تکالیف نیروهای مسلح است، یک وجه دفاع از امنیت فرامرزی ملت و یکی دیگر نیز وجه سیاسی است.
یعنی نهاد سیاست خارجی ماموریت پیدا میکند ازطریق گفتوگو در ساحت جهانی با کشورهای منطقه و فرامنطقهای و نهادهای بینالمللی بهگونهای رفتار کند که منافع و مصالح ملی را صیانت و حفاظت کند. بهبیان دقیقتر سیاست خارجی و دفاع دو روی یک سکه هستند و دفاع وجه سخت دیپلماسی و دیپلماسی نیز وجه نرم دفاع است.
موضوعی که اخیرا با بحث میدان و دیپلماسی نیز مطرح شد؟
بله، در همین مقولهای که اخیرا مورد گفتوگو قرار گرفت که بخش میدان و دیپلماسی ازسوی آقای ظریف مطرح شد، دقیقا تاکید روی همین نکته است که در عرصه دیپلماتیک و عرصه جهانی و حوزه دفاع نیروهای نظامی و دفاع سرزمینی و تمامیت ارضی این دو، یک تکلیف را برعهده دارند و آن تامین امنیت مردم و ملت است.
این مسائل جنبههای ظاهری امنیت است، اما وقتی شما در یک مشارکتی یک رای حداکثری از مردم را پشتوانه مردم و نظام قرار میدهید یک پیام روشن دارید و درواقع میگویید ای حاکمان و ای رهبران که مسئولیت ما را عهدهدار شدید! شما از ناحیه ما امنیت کامل دارید که با امنیت خاطر کشور را اداره کنید و هیچ موضوعی از ناحیه مردم شما را تهدید نمیکند و شما مورد امنیت هستید و میتوانید با پشتوانه این حمایت گسترده مردم در هر بحرانی با سرافرازی و توانمندی وارد شوید و ما هر نیازی داشته باشید شما را پشتیبانی میکنیم. بنابراین کشورهایی که حمایت گسترده مردمی را ندارند، در مواجهه با امنیت جهانی در مذاکرات منطقهای و بینالمللی دچار نوعی تردید هستند.