فضای سایبری، چگونه انتخاب و انتخابات را دگرگون می‌کند؟
اگر قائل به این گزاره باشیم که در شرایط زیست امروز جامعه جهانی، اکثر کنش‌ها و واکنش‌های انسانی در فضای سایبر رخ می‌دهد می‌توان گفت فضای سایبری و انتخابات هم برهم اثر می‌گذارند.
  • ۱۴۰۰-۰۳-۲۵ - ۰۱:۴۶
  • 00
فضای سایبری، چگونه انتخاب و انتخابات را دگرگون می‌کند؟
حد مُجاز مَجاز
حد مُجاز مَجاز

زهرا عدالت فر: از دیرباز انتخاب کردن کنشی بوده مخصوص به انسان؛ یعنی وابسته به توانایی خاص او، نطق و تعقل و تامل و اراده، گزیدن چیز یا کسی از میان یک مجموعه اساسا به نباتات و حیوانات تعلق نداشته است. سرآغاز هر تحول و تغییر-چه درونی و چه بیرونی- از یکجانشینی و شکل‌گیری اولین شهرها و اجتماعات گرفته تا انقلاب‌های تکنولوژیک کنونی (که بزرگ‌ترین دستاورد تمدنی بشری در دوره معاصر به‌حساب می‌آیند) تماما پیامدهای یک کنش بوده‌اند؛ «انتخاب».
رفته‌رفته و با شکل‌گیری جوامع مدنی، پایه اصلی حکمرانی و شکل‌گیری دولت-ملت‌ها مبتنی شد بر یک مفهوم محوری؛ انتخابات. وابسته به این تغییر زیربنایی در جهان‌های اجتماعی، سازوکارهای انتخاباتی نیز رفته‌رفته در ارتباط با پیشرفت‌های بشری در شئون مختلف دگرگون شد تا به شکلی رسید که امروزه در جوامع مختلف قابل‌مشاهده است. اگر قائل به این گزاره باشیم که در شرایط زیست امروز جامعه جهانی، اکثر کنش‌ها و واکنش‌های انسانی در فضای سایبر رخ می‌دهد می‌توان گفت فضای سایبری و انتخابات هم برهم اثر می‌گذارند، پس می‌توان این اثرگذاری را بررسی کرد.
از سویی دیگر درخصوص فضای مجازی، شاید در آغاز توسعه و گسترش آن می‌شد برایش مرزی و حدی قائل شد و از جهان دوفضایی‌شده صحبت کرد؛ به این معنا که بخشی از زیست‌جهان انسانی متعلق به جهانی مجازی بود که مختصات خاص خودش را داشت و تکه‌دیگری از این پازل را، جهان واقعی، با همان مختصات روتین گذشته شکل می‌داد. اما زمان گذشت و جهان بیشتر درهم پیچید. مرز مابین مجاز و امر واقع کمتر شد و برخی پدیده‌های اجتماعی همچون فراگیری یک میکرو ویروس تنفسی، آن را تشدید کرد. به این معنا که دیگر برخی از یک انقلاب فناوری دیجیتال و تکنولوژیک در ابعاد جهانی سخن به میان می‌آورند؛ یک جور دگردیسی عام جهانشمول.
در همین بستر تحول‌یافته مجازی، افراد بخش اعظمی از کارهای روزانه خود را به کمک کنسول‌های الکن و ناشنوا انجام می‌دهند؛ کارهایی که تا کمتر از یک دهه پیش به روش‌های دیگری رفع و رجوع می‌شد. می‌توان گفت کنسول‌ها رفته‌رفته بر گستره زیادی از جهان اجتماعی‌ آدم‌ها قدم گذاشته‌اند.
در چنین شرایطی این سوالات در ذهن شکل می‌گیرد که در این بستر اصالت انتخاب و انتخابات چگونه قابل توضیح است؟ وقتی انواع روش‌های تبلیغاتی در فضای سایبر بر ذهنیت انسان‌ها جهت می‌دهد، آیا می‌توان از نقش و اهمیت انتخاب فردی سخن گفت؟ آن‌هم انتخابی که وابسته به تحولات و تغییر ماهوی تبلیغات رسانه‌ای است و تمام انتخاب‌ها هدایت شده‌اند. به‌راستی اپلیکیشن‌ نو ورودی همچون کلاب‌هاوس که در آغاز گسترش آن گمان می‌رفت قرار است بستری جدید برای تقویت حوزه عمومی و دموکراسی در جامعه ایرانی باشد، تا چه میزان در شکل‌گیری این فضا نقش دارد؟ و سوال آخر اینکه حد مُجاز جهان مَجاز برای اثرگذاری بر انتخابات چگونه قابل‌مدیریت است؟ اصلا قابل‌مدیریت هست؟

کلاب‌هاوس، جدال صداها

سرزمین تازه کشف‌شده‌ای را می‌ماند که مهاجرپذیر است. حتی اگر در ابتدا بلیتی برای ورود هم نداشتی-چراکه نسخه اصلی تنها برای سیستم‌ عامل‌هایios  فعال بود- یک عده از لژنشینان تازه‌مهاجر، برای نو ورودان اندرویدی دعوت‌نامه‌پراکنی کرده و اجازه ورود می‌دادند. همه آدم‌ها هم سودای گفت‌وگو و جهان دموکراتیک و آزاد! و از اتاقی به اتاق دیگری سرک می‌کشیدند و هرکجا مجالی بود، نطقی می‌کردند و لبخند رضایت بر لب و با آرزوی موفقیت و پیروزی و جهانی سراسر صلح برای هم، پا پس می‌کشیدند و کوله‌باری از کلمه وصدا بر دوش، برمی‌گشتند خانه‌شان تا فردا چه پیش آید. اما قصه به همین‌جا ختم نشد.
باوجود اینکه آماری از میزان مشارکت و استفاده ایرانی‌ها از این اپلیکیشن وجود ندارد، اما با ورود سیاسیون و رجال رده اول سیاسی همچون محمدجواد آذری‌جهرمی، وزیر ارتباطات-که هم‌اکنون قریب به 14 هزار دنبال‌کننده در این بستر برای خود دست‌وپا کرده است- محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه و حتی علی‌اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی، رفته‌رفته تعداد فعالان سیاسی و اجتماعی در این محیط افزایش یافت و به شکل‌گیری گفت‌وگوهای متنوع از موضوعاتی نظیر نقد یک سریال در صداوسیما گرفته تا ناگفته‌های تفاهم‌نامه ایران و چین، منجر شد. روزبه‌روز اقبال افراد از این بستر بیشتر شد تاحدی که ازنظر برخی تحلیلگران، کلاب‌هاوس می‌توانست به پدیده انتخاباتی 1400 یا تریبونی فراگیر، بی‌محدودیت خاصی برای کاندیدا‌های ریاست‌جمهوری در ایران تبدیل شود؛ بستر سایبری نو ورودی که دقیقا چندماه مانده به انتخابات تعیین‌کننده 1400 در بک‌گراند تلفن همراه ما ایرانی‌ها جا خوش کرده بود و امکان گفت‌وگو را برای هرکس در هر جایگاه فکری، فراهم می‌کرد.
ولی آیا چنین شد؟ نه. آنچه در فاصله کمی تا تاریخ 28خردادماه 1400 قابل‌مشاهده است، اینکه شاید این اپلیکیشن در بزنگاه‌های خاصی وابسته به صحبت‌های برخی افراد اثرگذار در سطح اجتماع خبرساز شده ‌است، ولی هیچ‌وقت جریان‌ساز نبوده است. برای مثال، پیش از اعلام صلاحیت‌ها ازسوی شورای نگهبان، علی لاریجانی در گفت‌وگویی چندساعته با طرح نکاتی در خبرگزاری‌های مختلف موردتوجه قرار گرفت و در مثالی دیگر، پس از اعلام اسامی تایید صلاحیت‌شده، عبدالناصر همتی، کاندیدای ریاست‌جمهوری 1400 در شامگاه هشتم خردادماه نیز از این تریبون استفاده کرد و پس از آن بود که گمانه‌زنی‌ها برای باقی ماندن یا نماندن او در سمت ریاست بانک مرکزی شدت گرفت. اما چه شد که پیش‌بینی‌ها راجع به این بستر ظاهرا آزاد با ظرفیت بالای نخبگانی میسر نشد؟ مگر نه اینکه کلاب‌هاوس، بی‌هیچ فیلتری آنچه را که اصطلاحا حوزه عمومی می‌نامند مجددا در سطح جامعه فعال کرد؟ در کمبود میتینگ‌های حضوری و پرشور انتخاباتی وابسته به فراگیری کرونا، کلاب‌هاوس زمینه مناسبی بود؟
اولا، وابسته به محدودیت‌های خاص درجهت نصب و فعال‌سازی این برنامه و تعداد کاربران محدود آن که عمدتا از طیف و قشر نخبگانی جامعه به‌حساب می‌آیند، افکار عمومی چندان تحت تاثیر پیامدهای این صداپراکنی‌ها قرار نمی‌گیرند و درنتیجه نمی‌توان پژواک آن را در سطوح عام اجتماعی دریافت کرد.
دوما، ماهیت و زیرساخت‌های برنامه‌نویسی این اپلیکیشن، اساسا برای مخاطبان جذاب نیست. به این معنا که نبود هیچ‌گونه جذابیت بصری خاص یا امکان گفت‌وگو و ارتباط متنی به آن شکل وجود ندارد. در جهانی که شاید بتوان از آن تحت عنوان جهان تصاویر یاد کرد، کلمه‌ها، زورشان کمتر از جذابیت‌های بصری است. همین مساله باعث می‌شود فراگیری این رسانه به‌نسبت پدیده‌ای به‌نام اینستاگرام کمتر شود و همواره لایوهای اینستاگرامی و حتی‌الامکان ارتباط صوتی در تلگرام (باوجود فیلترینگ) هواداران بیشتری دارد.
دیگر اینکه، در کلاب‌هاوس فاصله‌ قابل‌توجهی مابین جلوی صحنه و پشت‌صحنه نیست. اگرچه عده‌ای این را نقطه‌قوت این بستر دانسته و معتقدند شفافیت آن بیشتر است اما همین مساله، خود صحنه نمایش جدیدی را خلق می‌کند! صحنه‌ای که همه افراد سعی در بروز وجوه آزاداندیش خود دارند؛ آنچه شاید در واقعیت رخ ندهد. طبق دیدگاه جان تامپسون، نظریه‌پرداز حوزه ارتباطی نوین و رسانه‌ها در عصر مدرن، جذابیت یک رسانه و حتی اثر رسانه‌ای، چه یک فیلم باشد و چه یک تابلوی هنری، زمانی مورد پذیرش بیشتری قرار می‌گیرد که دارای جلوه‌ها و افکت‌های خاصی باشد، تدوین شود و چندان ساده منتشر نشود و در یک کلام فاصله جلوی صحنه، آنچه مخاطب می‌بیند با پشت صحنه، آنجا که اثر خلق می‌شود، بیشتر باشد. چنانچه قابل‌دریافت است این ویژگی به‌گونه‌ای محرز در اینستاگرام وجود دارد و شاید به همین دلیل است که کاربران ایرانی اینستاگرامی- به نقل از گزارش سالانه  we are social- در سال 2020 حدود 35 میلیون نفر بوده است. تعدادی که با حجم فعالیت‌ها در کلاب‌هاوس قابل‌مقایسه نیست.

 صدا، تصویر... انتخاب!

 در دودهه اخیر رشد فناوری دیجیتالی هوشمند و همچنین دسترسی عموم مردم به اینترنت، شرایط جدیدی را برای توسعه دیدگاه‌های اجتماعی- فرهنگی به‌وجود آورده است. این شرایط نوین باعث حرکت برق‌آسا و سیال دیدگاه‌های اجتماعی و پدیده‌های نوین فرهنگی، ورای مرزهای جغرافیایی است. اینترنت و فناوری دیجیتالی هوشمند با خود دستاوردهایی داشته که شاید انسان برای رسیدن به آن بایستی ده‌ها، بلکه صدها سال دیگر مبارزه و تلاش می‌کرد. در رابطه با این پدیده نسبتا جهان‌گیر، دیدگاه‌های گوناگونی عنوان شده و مسائل زیادی حول آن مطرح شده است.
در رابطه با مساله انتخابات در معنای عام آن و نه صرفا در ارتباط با جامعه ایرانی، یکی از واقعیت‌های غیرقابل انکار این است که آنچه در فرآیندهای سیاسی همچون انتخابات و رای‌گیری‌ها اشاره می‌شود، بیشتر ثمره یک فرآیند سیاسی دیگر است تا محرک و عامل ایجادکننده یک فرآیند سیاسی جداگانه. به بیانی دیگر، امروزه ابزارهایی همچون رسانه با قدرت اثرگذاری بی‌سابقه ازطریق صدا و تصویر اراده اصیل را از افراد سلب کرده و آنچه را بر قوه تشخیص افراد حاکم است شبیه به نوعی اراده مصنوعی می‌کنند. این گزار، به معنای سلب عاملیت از انسان‌ها نیست، بلکه موید آن است که وابسته به شرایط پیش‌رو، آنچه نقشه راه گذار از این هزارتوی رسانه‌ای برای رسیدن به یک انتخاب اصیل است، فهم و مدیریت و نحوه استفاده از این بستر است؛ آن چیزی که صدایش می‌کنند: سواد رسانه‌ای. یعنی اگر بازگردیم به همان پرسش اصلی خودمان و بگوییم: حد مّجاز جهان مَجاز برای اثرگذاری بر انتخابات چگونه قابل‌مدیریت است، پاسخش یک چیز است: باید هوشیارانه بدانیم با چه چیزی مواجه هستیم.
مثلا در مواجهه با بستری همچون کلاب‌هاوس که پیش‌تر به آن اشاره کردیم، پرواضح است که حدود استفاده و گسترش آن در سطوح اجتماعی با سیاست‌هایی همچون فیلترینگ قابل رفع و رجوع نیست. به این معنا که مدیریت حدود مجاز فضای مجازی دیگر نه در دست ساختار‌ها بلکه بر دوش فرد به فرد انسان‌هاست؛ آنچه را که اصطلاحا در دنیای ادبیات این حوزه، نظم فردمحور یا خودتنظیمی نظارتی عنوان می‌کنند. حال وابسته به این سبک جدید از تنظیم‌گری در حوزه فضای مجازی (که محوری‌ترین عنصر آن‌هم انتخاب فردی است!) تنها آگاهی از حدود و ثغور و میزان اثرگذاری بسترهای اینچنینی قابل مدیریت است. نهایتا اینکه: آگاهی، انتخاب را نجات خواهد داد.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰