فرهیختگان: نرجس سلیمانی، دختر بزرگ شهیدسلیمانی که برای کاندیداتوری در شورای شهر تهران ثبتنام کرده بود، در فهرست نهایی شورای ائتلاف نیروهای انقلاب قرار گرفت.» برای کسانی که سیره و روش سردارشهید حاجقاسم سلیمانی را میشناختند، خبر بهقدری عجیب بود که چندین منبع مجزای خبری را برای صحت خبر دنبال کردند. دقایقی بعد مشخص شد خبر درست است و بزرگترین دختر سردار، در فهرست شورای ائتلاف نیروهای انقلاب «شانا» جای گرفته است. اگرچه شاناییها میگوید به احترام حاجقاسم چنین تصمیمی را گرفتهاند اما دو عضو خانواده شهیدسلیمانی (برادر و دخترش) صراحتا مخالفت خود را علیه این تصمیم اعلام کردهاند و در دلنوشتههایی از سردار بابت ناتوانی در جلوگیری از این اتفاق، عذرخواهی کردهاند. صحنه به میدان آوردن برخی شخصیتهای رایآور بهویژه در شورای شهر تهران، مسبوقبهسابقه است و هر دو جناح در دورههای گذشته تلاش کردهاند از این ظرفیت استفاده کنند. اینبار اما بهنظر میرسد قرار است لیست شاناییها را نام سردارسلیمانی به بهشت بکشاند. در دوره پیشین شورای نیروهای انقلاب، این نقشه را با جلال ملکی، سخنگوی آتشنشانی که در حادثه فروریختن پلاسکو تبدیل به چهره شناختهشدهای شده بود، اجرا کردند اما شکست سنگینی خوردند. و حالا و در میانه اختلافات در ارائه یک لیست واحد، عدهای چوب حراج به یک سرمایه ملی بیبدیل برای رسیدن به صندلی شورای شهر تهران زدهاند. حالا دیگر بهنظر میرسد در سیاست، هدف هر وسیلهای را توجیه میکند که افرادی، چنین قمار بزرگی کرده و حاضر شدهاند برای تصاحب 21کرسی کمارزش، شهید قاسم سلیمانی را هزینه کنند. اگرچه تمام اجزای این صحنهآرایی برای کسانی که اخبار لیست اصولگرایان را در شورای شهر دنبال میکنند، هویداست اما برای درک بهتر، باید این اتفاق را از سه منظر سیره شهیدسلیمانی، نرجس سلیمانی و شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی بررسی کرد و پس از آن به این سوال پاسخ داد که اگر سردارسلیمانی امروز میان ما بود، چه واکنشی دربرابر شورای ائتلاف نیروهای انقلاب نشان میداد؟
1- سیره شهیدسلیمانی
سردارشهید حاجقاسم سلیمانی هیچگاه در قالب جناحهای سیاسی قرار نگرفت و هیچگاه نیز اجازه نداد جناحهای سیاسی از او بهنفع خویش بهرهبرداری کنند. نگاه بلند او هیچگاه نتوانست در قالب باند و گروه و جریان خاصی محدود شود و او را درگیر نزاعهای سیاسی کند. شهیدسلیمانی منافع ملی را میفهمید و به نیکی میدانست نمیتواند در قالب این یا آن حزب، آن را تامین کند و بر همین اساس هیچگاه اجازه نداد قامت بلندش را در چارچوب کوتاه سیاستزدگی احزاب خرد کنند. او در سیاست نبود اما در بزنگاههای حساس که انقلاب در خطر بود، مجاهدانه به کمک انقلاب میشتافت ولی نیک میدانست که نه خودش نباید وارد دستههای سیاسی شود و نه این اجازه را به خانواده و نزدیکانش میداد.
دوم خرداد
یکی از نمونههای قابل اتکا برای تشریح کنش سیاسی شهیدسلیمانی، به حدود 30سال پیش و انتخابات ریاستجمهوری هفتم بازمیگردد. در آن دوران بسیاری از نهادهای انقلابی، نگران پیروزی سیدمحمد خاتمی در انتخابات بودند. بر همین اساس نماینده ولیفقیه در سپاه بهرغم اعلام رسمی مواضع سیاسی سپاه مبنیبر عدم دخالت له یا علیه کاندیداهای ریاستجمهوری، دستنوشتهای به نیروهای سپاه در کل کشور ابلاغ میشود که «باید از ناطقنوری حمایت کنیم». شهید حاجقاسم سلیمانی در لشکر41 ثارالله در صبحگاه نظامی سخنرانی کرد و در یک دست وصیتنامه امام(ره) و در دست دیگر این نامه را گرفت و اظهار داشت نمایندگی ولیفقیه گفته است سپاهیان به ناطقنوری رأی دهند اما امام در وصیتنامه خود تاکید کرده پاسداران در امر انتخابات دخالت نکنند. بعد خود ایشان سوال میکند که حالا ما باید کدامیک را انتخاب کنیم؟ سپس خودش پاسخ میدهد که ما باید به وصیتنامه امام عمل کنیم.
سلیمانی در سال76 صراحتا با دخالت سپاه در سیاست مخالفت کرد اما تابستان دوسال بعد در میانه ناآرامیهای تیرماه78 که با تعلل و بیارادگی دستگاههای مسئول دولتی در مدیریت بحران و برقراری آرامش همراه بود، وارد میدان شد و در میانه بحران نامه محترمانه که سایر فرماندهان سپاه نیز آن را امضا کردند خطاب به سیدمحمد خاتمی نوشت: «جناب آقای رئیسجمهور، اگر امروز تصمیم انقلابی نگیرید و رسالت اسلامی و ملی خودتان را عمل نکنید، فردا آنقدر دیر و غیرقابل جبران است که قابل تصور نیست. در پایان با کمال احترام و علاقه به حضرتعالی اعلام میداریم کاسه صبرمان به پایان رسیده و تحمل بیش از آن را درصورت عدم رسیدگی، بر خود جایز نمیدانیم.» 10سال بعد در فتنه88 نیز آنگونه که سردار محمدعلی جعفری فرمانده سابق سپاه در توئیتر نوشت: «در ماجرای فتنه88 حاجقاسم در صحنه مقابله با ضدانقلاب در کف خیابان بود و اقدامات موثری را برای کنترل ناامنی و آشوبها انجام میداد، بارها شاهد حضور او در قرارگاه ثارالله بودیم.»
نامه حمایت از روحانی
او در قلهای بالاتر از آنچه احزاب و گروههای سیاسی ایستاده بود و نگاهی نافذتر از نگاه باندی و جریانی داشت. بر همین اساس نیز در سال97 و پس از خروج آمریکا از برجام که فروش و صادرات نفت ایران بهدلیل تحریمهای آمریکا کاهش یافت، وارد میدان شد و پس از واکنش روحانی که خطاب به مقامات آمریکایی گفت «اگر جلوی صدور نفت از ایران گرفته شود، نفتی از خلیجفارس صادر نخواهد شد»، بلافاصله نامه تشکرآمیزی به روحانی نوشت و در آن گفت: «دست شما برای ایراد این سخنان بهموقع، حکیمانه و صحیح میبوسم و برای هر سیاستی که مصلحت نظام اسلامی باشد در خدمت هستیم. برادرتان قاسم سلیمانی.»
حاجقاسم درحالی اینگونه هوشمندانه از موضع روحانی تقدیر کرد که یکسال قبل حسن روحانی تلویحا سپاه پاسداران را «دولت با تفنگ» خوانده بود. تیرماه۹۶ حسن روحانی در سخنانی زبان به انتقاد از حضور فعال پاسداران انقلاب اسلامی در برخی عرصههای اقتصادی باز کرد و سپاه را دولت با تفنگ نامید. از جایی که اینگونه حرفها همصدایی با معاندان و درجهت تضعیف نظام بود، همان موقع دلسوزان ازجمله شهیدسلیمانی به این سخنان واکنش نشان دادند. سردار در جمع ایثارگران کرمانی در این رابطه گفت: «نباید کسی سپاه را تضعیف و مورد حملههای گوناگون قرار دهد، نباید تداعی حرفهای دورههای گذشته را کرد. سپاه را با من که عیب دارم مقایسه نکنید، من را هدف قرار دهید، نه سپاه را، اگر سپاه نبود کشور نبود و این حرف همه روزها است.»
کاندیدای گلولهها
در آستانه انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم، میزان نارضایتی از دولت روحانی به بالاترین سطح خود رسیده بود. درمقابل اما بهدلیل مجاهدتهای سلیمانی و مدافعان حرم، محبوبیت سردار در ایران بیسابقه بود و بر همین اساس عدهای از جریان مخالف حسن روحانی و نزدیک به همین شورای ائتلاف نیروهای انقلاب به حاجقاسم پیشنهاد دادند که شرایط و مقبولیت اجتماعی شما ایجاب میکند که شما برای انتخابات ریاستجمهوری96 نامزد شوید اما او در نامهای نوشت که سرباز انقلاب است. سلیمانی حتی در انتخابات96 بیانیهای داد و اعلام کرد از هیچ نامزدی در انتخابات ریاستجمهوری حمایت نکرده است. در سال98 و کمی پیش از شهادت نیز بار دیگر پیشنهاد کاندیداتوری او در انتخابات مطرح میشود اما سردار با این پاسخ که من نامزد گلولهها و شهادت هستم و در این جبههها سالهاست که بهدنبال قاتل خود میگردم، همه نقشهها را نقش بر آب کرد.
مخالف کاندیداتوری آشنایان
رفتار حاجقاسم در دوری از سیاستبازی بهگونهای بود که حتی اطرافیان سردار هم میدانستند نباید از نام او برای رسیدن به مقاصد سیاسی خود هرچند اگر مشروع باشد، استفاده کنند. در سال94 برادرزاده او یاسر سلیمانی بهصورت مستقل در انتخابات مجلس دهم از حوزه انتخابیه بافت و رابر و ارزوئیه کاندیدای انتخابات مجلس شد اما بعد از ثبتنام، برای جلوگیری از ایجاد حاشیه برای نام شهیدسلیمانی از انتخابات انصراف داد. وی در متن انصراف خود نوشت: «بهعنوان عضوی از خانواده سردار سرافراز سپاه اسلام حاجقاسم سلیمانی و بهمنظور دوری از فضای شایعهسازی و تفسیر به رای و مصادره به مطلوب گروههای مختلف سیاسی و غیره که رویه دیرینه آن سردار سرافراز بوده، انصراف خود را از حضور در این دوره انتخابات اعلام میکنم.»
حمایت از ظریف
انتشار فایل مصاحبه محمدجواد ظریف چندماه قبل نشان داد میان وی و سردارسلیمانی پیرامون مسائل مهم منطقهای و سیاست خارجه اختلافنظر جدی وجود داشته است اما برخلاف این اختلافنظرها، سلوک سیاسی حاجقاسم همواره حمایت از ظریف و سایر کارگزاران نظام دربرابر بیگانگان بوده است. برای تایید این گزاره میتوان به حمایتهای سردارسلیمانی از ظریف اشاره کرد. بهعنوان مثال پس از حضور بشار اسد در تهران و دیدارش با مقاممعظمرهبری که نشان از پیروزی جبهه مقاومت دربرابر استکبار جهانی داشت، خبر استعفای ظریف شیرینی این دیدار را تلخ کرد. بعضیها میگفتند استعفای ظریف بهدلیل اختلافنظر او با سردارسلیمانی بر سر مسائل مهم منطقه است؛ اما در آن شرایط حساس حاجقاسم بهجای تسویهحساب سیاسی، برای حفظ وحدت در کشور از وزیر امور خارجه کشورمان حمایت کرده و در تفقد از وی اظهار داشت: «ظریف مورد حمایت و تایید مقامات عالی نظام بوده و هست. ایشان برای تامین منافع ملی کشور پیوسته اقدامات ارزشمندی را در سطوح گوناگون انجام دادهاند.» حمایتهای سردارشهید از وزیر امور خارجه کشورمان به این یک مورد ختم نشد و مرداد سال۹۸ که ظریف در لیست تحریمهای آمریکا قرار گرفت، حاجقاسم با لباس نظامی به دیدار ظریف رفت و از وی تجلیل کرد. او خطاب به ظریف گفت: «به شما تبریک میگویم که بهدلیل انتساب به رهبر معظم، حکیم و فرزانه عالم اسلام و جهان، مورد غضب و دشمنی آمریکا قرار گرفتهاید. اقدام آمریکا در تحریم شما ثابت کرد که جنابعالی بهعنوان مسئول سیاست خارجی کشور، تاثیری عمیق بر افکارعمومی و بهویژه مردم آمریکا نسبت به جهالت رهبران این کشور دارید.» این رفتار فراجناحی بهخوبی نشان میدهد سلیمانی و سلیمانیها را نباید برای مقاصد ناچیز سیاسی، دستمایه خویش قرار داد. او همانطور که از کاندیداتوری برادرزادهاش در انتخابات مجلس حمایت نکرد و به یاسر سلیمانی توصیه کرد انصراف دهد، اجازه بهرهبرداری از نامش را به شانا و دیگر گروههای سیاسی نیز نمیداد.
2- نرجس سلیمانی
باوجود اینکه یک جناح در کشور همواره تلاش داشت تا تحت عنوان «انقلابی»گری، حاجقاسم را به نفع خویش مصادره کند، اما او تا پیش از شهادتش، اجازه چنین کاری را نه به مدعیان انقلابیگری و نه به طیف مقابل داد تا از این نام بزرگ سوءاستفاده کنند. او نه خود وارد سیاست شد و نه اجازه داد فرزندان یا حتی اقوام نزدیکش، پای در سیاست بگذارند. یقینا اگر سردار در سال 1400 میبود، اجازه کاندیداتوری در شورای شهر را به نرجس سلیمانی نمیداد. این را میتوان از دو دلنوشته کوتاهی که سهراب سلیمانی برادر شهید در فضای مجازی نوشته، درک کرد. او پس از انتشار خبر قرارگرفتن نام نرجس سلیمانی در لیست شانا، ضمن عذرخواهی از برادرش، خطاب به او نوشت: «تلاش کردم، اما موفق نشدم.» سهراب سلیمانی دقایقی بعد بدون نام بردن از فردی، نوشت: «عزیز برادر این کار را با روح مطهرت کسانی کردند که خود را برادر شما میپنداشتند... انشاءالله خداوند حافظ آبرویت خواهد بود.» این نوشتهها میتواند نشان دهد که تا چه اندازه سردار سلیمانی مخالف ورود فرزندانش به سیاست بوده است، اما اگر از این موضوع هم بتوان گذر کرد و حق نرجس سلیمانی را برای فعالیت سیاسی بهرسمیت شناخت، چرا او در قالب یک «جناح» سیاسی چنین کاری کرده است؟ او عملا با این اقدام، نام پدرش را قربانی یک جریان سیاسی کرده است؛ کاری که سردار سلیمانی سالها دربرابر آن ایستاد و اجازه نداد عدهای از نامش برای منویات سیاسی خود بهره ببرند. ایکاش نرجس سلیمانی، اگر هم قصد ورود به سیاست داشت، مستقل از یک جناح سیاسی وارد میدان میشد. در اینباره حرف بسیار است.
3- شانا
تا پیش از رونمایی از لیست 21 نفرهشان مدعی بودند تلاش میکنند برای تعیین لیست نهایی ۲۱ نفره مستقل خود «نقش مردم را در انتخاب اشخاص پررنگتر کنند.» بر همین اساس گفتند شهروندان تهرانی در یک نظرسنجی اینترنتی شرکت کنند. 84 نفر نخست این نظرسنجی به مجمع عمومی شانا معرفی شدند تا پس از مصاحبه و بررسیهای کارشناسی اعضای مجمع عمومی شانا و نمایندگان اقشار مختلف لیست ۲۱ نفره منتشر شود. اکنون کاملا مشخص است که در شانا حداقل برای یک نفر، چنین فرآیندی طی نشده و آنگونه که امیرابراهیم رسولی سخنگوی شانا در کلابهاوس گفته، آنها «استثنا» قائل شدهاند. رسولی ملاک چنین استثنایی را «احترام به حاجقاسم» دانسته و گفته: «بهعنوان کسانی که مدعی جریان نیروهای انقلاب هستیم، دختر شهید قاسم سلیمانی که همه مدیون ایشون هستیم به هر دلیلی ثبتنام کردند. چه کنیم؟ بیمحلی کنیم؟ بین او و دیگران تفاوت قائل نشویم؟ آیا اگر بیتفاوت میبودیم، همین امشب گله نمیکردند؟ [و نمیگفتند] بهخاطر حاج قاسم استثنا قائل میشدید.» اگر منطق شاناییها برای این تصمیم، تنها «احترام به حاجقاسم» بوده باشد، باید گفت پای این منطق روی هواست؛ چراکه حاجقاسم از مخالفان سرسخت حضور فرزندان و خانواده در سیاست بوده است. شاید رسولی نه ولی بزرگان شانا از نقش سردار در انصراف برادرزادهاش از کاندیداتوری مجلس دهم آگاهند. ضمن اینکه با این منطق اگر هر چهار فرزند سردار سلیمانی کاندیدای شورای شهر میشدند، آیا نام همه آنها در لیست 21 نفره قرار میگرفت؟ طبیعتا اینگونه نبوده و نیست و صرف دختر یا پسر حاجقاسم بودن، نمیتوان تصمیمی گرفت که در تعارض با سیره شهید سلیمانی است.
شانا بهنام «احترام به حاجقاسم» کاری را کرد که حاج قاسم اجازه آن را به هیچکس نداد؛ آنها حاجقاسم را جناحی کردند و این ظلمی بزرگ و آشکار به این شخصیت ملی است. اما ایکاش این ظلم به حاجقاسم رابه همان بهانه احترام به او میکردند نه اینکه نام سردار وسیلهای باشد برای پوشاندن اتفاقات دیگری که احتمالا در بستن لیست صورت گرفته است. نکته جالب اینجاست که 23 درصد این لیست، همانهایی هستند که چهار سال پیش درقالب «ائتلاف خدمت» در انتخابات شکست خوردند. اگر برخی از افراد لیست شورای شهر پنجم همچون اقبال شاکری، زهرهسادات لاجوردی، محسن پیرهادی و قاسمیان با رای و بهشکل انتصابی به بهارستان راه پیدا نمیکردند، احتمالا در این لیست جانمایی میشدند و 40 درصد لیست شورای شهر ششم را این افراد تشکیل میدادند. جالب اینجاست که در لیست شانا، اگرچه محسن پیرهادی نیست، اما جای او را برادرش مهدی پیرهادی گرفته است.
در همین رابطه مطلب زیر را بخوانید:
ابوالفضل قناعتی، عضو شورای شهر چهارم در گفتوگو با «فرهیختگان»:
شورای ائتلاف تخلف کرد (لینک)