تحلیل پژوهشگران هسته بازاریابی سیاسی مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع)
به‌نظر می‌رسد مناظره نخست با موفقیت نسبی همتی و رئیسی به‌عنوان دو نامزد اصلی پایان یافت. همتی در معرفی خود موفق بود و رئیسی در صیانت از پایگاه رأی خود به درستی عمل کرد.
  • ۱۴۰۰-۰۳-۱۸ - ۰۲:۲۵
  • 10
تحلیل پژوهشگران هسته بازاریابی سیاسی مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع)
مناظره اول؛ کلوز آپ

مناظره یا مشاجره؟ مناظره در لغت به معنی تقابل نظرات یعنی نگاه‌هاست. نظر، نگاه عمیق و مبتنی‌بر بررسی و اندیشه است. از این رو، مناظره، به معنی مصطلح خود در انتخابات، محمل تضارب آرا و برخورد نگاه‌های راهبردی و کلان نامزدها برای اداره کشور است؛ جایی است که نامزدها ضمن بیان برنامه و ایده خود برای اداره کشور، تلاش می‌کنند تا برتری خود و ایده‌شان را به رقیب در پیشگاه مردم تحمیل کنند. هر نامزد در مناظره اولا به‌دنبال ارائه ایده و نگاه خود به مسائل کشور است و ثانیا می‌خواهد، با از کار انداختن رقیب در این میدان، ایده و نگاه خود را برتری دهد. انتظار مردم از مناظره، شناخت نامزدها و البته به خدمت گرفتن این آگاهی برای انتخاب میان آنهاست. این امر، بیش از هرچیز نیازمند سکون، تمرکز و دقت است. در این شرایط، هرچه این محمل را از این مختصات دورتر گرداند، مانع تحقق مناط مناظره خواهد بود.

مناظره 15خرداد حداقل سه مانع جدی پیش‌روی تحقق یک مناظره واقعی را در پیش داشت. نخست آنکه، فرم مدنظر کمیسیون تبلیغات و رسانه ملی، اساسا مناظره نبود. چه اینکه پاسخ به سوالات مجری ربطی به مناظره ندارد. از سوی دیگر، فرصت کوتاه برای پاسخگویی به سوالات یا اظهار نظر درباره رقبا، نیز باعث می‌شد، میدان‌دار مناظره حرف‌های زرد و بی‌مایه شده و تاکتیک تخریب، سیاه‌نمایی، اتهام‌زنی و هجمه‌های پی‌درپی هویت بیابد. دوم، نگاه برخی نامزدها به مناظره و آماده‌سازی آنها برای آن، مناظره را بیشتر به مشاجره، منازعه و جدال شبیه ساخته بود. موفقیت نامزدهایی با این سلوک در ادوار قبل، زمینه‌ساز توجه برخی نامزدها به این منظر ناصواب است. سوم، انتظار جامعه و افکار عمومی نیز تا حد زیادی از مناظره، نقار و مشاجره است. تجربه مناظره در سه دوره گذشته انتخابات ریاست‌جمهوری، در شکل‌گیری این انتظار بیشترین تأثیر را داشته است.

مناظره پانزدهم خرداد، بیشتر در سایه این شرایط از ریل یک مناظره خارج و در دقایقی به یک مشاجره کودکانه تبدیل شد. با این همه، همه نامزدها به یک سان در این مناظره حضور نیافتند. درک فردی مانند سعید جلیلی از مناظره با درک نامزدی مثل عبدالناصر همتی، نه‌تنها یکسان نیست، بلکه کاملا در برابر هم بوده و جالب آنکه علی‌رغم فهم بهتر جلیلی از این مسأله، قدرت رأی‌آوری نگاه همتی به‌مراتب بیشتر است. رئیسی نیز در این مناظره تلاش کرد تا با رعایت انصاف و اخلاق به هجمه‌ها پاسخ دهد، با این همه، او نیز در زمین مشاجره و تخریب رقیب بازی کرد و نتوانست گفتمان خود را پرورانده و نگاه خود در مصاف با نگاه رقیب را به‌خوبی ارائه دهد. البته کنش دین‌مدار، اخلاقی و منصفانه رئیسی، خود بزرگ‌ترین عایدی وی از این مناظره است و سطح واقعی‌تری از تمایز او و برخی رقبایش را به تصویر کشید. قاضی‌زاده تلاش داشت تا گفتمان متفاوتی را به مناظره تحمیل کند، اما به‌دلایلی نظیر بی‌هویتی سیاسی و عدم‌توجه به آرایش سیاسی مناظره از اثرگذاری عاجز بود. رضایی، مهرعلیزاده، همتی و زاکانی نیز، کاملا درکی متفاوت از مناظره داشتند؛ آنها کمتر به مسائل اساسی کشور به شکل ایجابی پرداخته و درنتیجه کمتر به نقد نگاه کلان رقیب در اداره کشور پرداختند. آنها بیش از آنکه به چالش کشیدن رقیب در مسائل اساسی را دنبال کنند، به سوی طرح مسائل فرعی و زرد و زد و خوردهای کودکانه رفتند. همین نکته، به تنهایی از اثرگذاری واقعی مناظره بر انتخابات کاسته و میدان غلبه احساسات و هیجانات بر انتخاب مردم را تقویت می‌کند. امری که همتی و مهرعلیزاده در راهبرد خود در این مناظره بیشتر از سایر نامزدها دنبال کرده و به‌نظر موفق نیز بوده‌اند.

 قالب کلی مناظره

مناظره در همان ابتدا با حمله مستقیم همتی به افراد دیگر حاضر از بعد تخصصی خود خارج و چارچوب کلی آن مخدوش شد. هرچند به‌نظر می‌رسید که با توجه به صبغه اقتصاددانی همتی و محور اقتصادی این مناظره، بر این نقطه تمایز خود تأکید وافری داشته باشد اما، بی‌پاسخ گذاشتن سؤال نخست و خواندن بیانیه‌ای آماده از قبل، قالب مناظره را تغییر داد. حملات مکرر مهرعلیزاده به رئیسی و وارد ساختن اتهامات و طعنه‌های مختلف به این نامزد، در ادامه مناظره، نشان داد، راهبرد همتی و مهرعلیزاده، خارج کردن مناظره از مدار سکون، آرامش و عقلانیت است. واکنش زاکانی و محسن رضایی به این نوع ادبیات کامل‌کننده این فرآیند بود. درحقیقت هرچند، زاکانی و رضایی از منظر جهت‌گیری سیاسی خلاف همتی و مهرعلیزاده سخن گفتند، اما در کلان مناظره، شکل و قالب مورد نظر آن دو را در مناظره تقویت کردند.
با این حال نوع مواجهه اخلاق‌مدارانه رئیسی با حملات مهرعلیزاده و همتی و ادبیات سعید جلیلی در نقد رقیب، فضای مناظره را کاملا در کفه هیجانات و احساسات فرو نبرد. این امر در کنار پرهیز قاضی‌زاده هاشمی از ورود به ضرب و شتم میان نامزدهای دیگر، کمک کرد تا فضای غالب مناظره در نگاه مردم، بی‌اخلاقی، اتهام‌زنی و تخریب نباشد. خلاف مناظرات سال 96، افکار عمومی، هرچند رقابت را جدی یافتند، اما حرکاتی ناظر به عدم‌تمایل به قدرت و دوستداری خدمت را نیز در میان نامزدها مشاهده کردند.

مجموع این دو نگاه در مناظره، عملا نگاه بخش دلسرد و نامتمایل به مشارکت را در انتخابات تغییر چندانی نخواهد داد. از سویی رأی سیاه هنوز متقاعد به حضور نشده است و از سوی دیگر، آرای خاکستری با این مناظره امید چندان جدیدی نسبت به انتخابات را دشت نکرده‌اند. در مجموع این مناظره در جابه‌جایی آرا و حتی بالا بردن میزان مشارکت مؤثر نبود. تقریبا همه نامزدها در تثبیت جایگاه کنونی و پایگاه رأی فعلی خود موفق بودند. طرفداران همه نامزدها از رفتار، مواضع و کیفیت نقش‌آفرینی نامزد مورد حمایت خود راضی‌اند. از سوی دیگر آنهایی هم که به‌دلایلی چون ناکارآمدی، فقدان نامزد مطلوب یا عناد با حاکمیت تصمیم به عدم‌مشارکت داشتند، احتمالا در تصمیم خود پابرجا مانده‌اند. این مناظره به‌جز مقداری متلک و طعنه و اتهام، پیامی بیشتر از 10 روز گذشته تبلیغات نامزدها به مردم ارائه نداد.

 آرایش سیاسی مناظره

مناظره پانزدهم خرداد، پیروز مشخصی نداشت، اما آرایش سیاسی انتخابات را مطابق انتظار، به شکلی دقیق ترسیم کرد. درگیری اولیه میان همتی و رضایی پایه شکل‌گیری آرایش مناظره بود. در این آرایش، رئیسی به‌عنوان نامزد اصلی جبهه انقلاب و جریان اصولگرا، محور یک سمت قرار گرفت و زاکانی به‌عنوان یار پوششی او در این مناظره تثبیت شد. تلاش همتی و مهرعلیزاده برای نشان دادن رئیسی به‌عنوان رقیب اصلی و نمایشی بودن سایر نامزدها تقریبا موفق بود. در مقابل نیز، همتی، مطابق انتظار نامزد اصلی رقیب رئیسی معرفی شد. همتی خیلی زود توانست ادعای یک در برابر پنج را به‌راحتی به اثبات رساند. تقسیم کار مشخص میان همتی و مهرعلیزاده به‌چشم می‌خورد به‌گونه‌ای که اتهامات بی‌پایه و عبارت‌پردازی‌های تخریب‌گرانه و هزینه‌زا نظیر سندروم پست بی‌قرار، قدرت‌طلبی یا شش کلاس سواد، را مهرعلیزاده انجام داده و همتی با بهره‌مندی از این فرصت، نرم‌تر و بُرنده‌تر علیه رئیسی وارد عمل می‌شد. همتی با این عبارت که من برای شما احترام قائلم ادبیات خود را موجه می‌ساخت، اما با بیان نکاتی نظیر اینکه آیا من امان‌نامه دارم یا من یک شهروند ساده‌ام و شما رئیس قوه قضائیه هستید، تلاش کرد تا موقعیت خود را به‌عنوان گزینه مقابل حاکمیت تثبیت کند. با این حال، اتصال و انتساب او به دولت روحانی، همچنان مانع از شکل‌گیری کمپینی قدرتمند پیرامون اوست.

همچنین، همتی با مطرح کردن دیدگاه مخالف رضایی درخصوص FATF، عملا دست او را برای ارائه چهره‌ای اعتدالی و فراجناحی بست و او را به جمع کاندیداهای انقلابی هل داد. درنتیجه، رضایی در کنار زاکانی به‌عنوان چالش‌گران اصلی وضعیت موجود و نامزد اصلی دولت، به ایفای نقش پرداختند. جلیلی و قاضی‌زاده کمتر به این چالش ورود کرده و تلاش کردند تا فضای کلی مناظره را به سوی مخالف هیجان و احساس سوق دهند. تلاشی که ناموفق هم نبود. جلیلی متعرض نامزدی به‌جز همتی نگردید، اما نه قامت یار پوششی به خود گرفت و نه خود را از زیر سایه رئیسی بیرون کشید. چه اینکه، جایگاه او و رئیسی نسبتا واحد است و عملا نمی‌توانند از هم فاصله زیادی داشته باشند. جلیلی نه می‌خواهد و نه می‌تواند که از رئیسی فاصله بگیرد و این یکی از موانع او برای اوج گرفتن در انتخابات خواهد بود. درمجموع کنش تیمی جریان اصولگرا در مناظره هم‌افزا و کاملا متفاوت از 92 بود.

 مروری بر عملکرد نامزدها در مناظره نخست

ارزیابی عملکرد نامزدها در مناظره نخست، متوقف بر تخمین انتظار آنها از این مناظره است. در غیر این صورت، ارزیابی عملکرد آنها فاقد ارزش است.

سیدابراهیم رئیسی: رئیسی در قامت پیشتاز نظرسنجی‌ها، به‌عنوان مهم‌ترین نامزد انتخابات وارد مناظره شد. مهم‌ترین هدف رئیسی در این مناظره صیانت از سبد آرای خود بود. مهم‌ترین امتیاز رئیسی در برابر سایر نامزدها، مردمی بودن و کارنامه او در مبارزه با فساد است. رئیسی در بهره‌برداری از شخصیت ضدفساد خود موفق بود، اما در شرایط مناظره نخست، بیشتر ترجیح داد با تثبیت کاریزمای خود و فرصت بهره‌مندی از مظلومیت، به حفظ سبد آرای خود بیندیشد. امری که شاید در مناظره اول عاقلانه و منطقی باشد. با این حال قرار گرفتن او در موضع رئیس قوه قضائیه، او را از کاراکتر سیدمحرومان در سال 96، کمی دور ساخته است. هرچند قرار گرفتن او در موضع مظلومیت مجموعا برای او مفید نخواهد بود. چه اینکه او بالاترین منصب رسمی را در میان نامزدها داراست. رئیسی برای ارائه برنامه‌های ایجابی و راه‌حل‌های خود برای عبور از مشکلات تلاشی نکرد. رئیسی در پایان مناظره تلاش کرد تا علاوه‌بر صیانت از پایگاه رأی اصلی خود که بدنه جریان انقلاب و طبقات پایین جامعه است، با قراردادن خود در موضعی فراجناحی و البته به‌روز، دستی هم به سبد رأی طبقه متوسط، رأی اولی‌ها (طرح مسأله گیمرها) و جوانان (استفاده‌کنندگان از شبکه‌های اجتماعی) بزند. رئیسی درمجموع در دفاع از خود در برابر اتهامات موفق بود، بهتر از مناظرات 96 ظاهر شد و در ارائه مطلب و تحکیم شخصیت خود نسبتا موفق بود. لحن رئیسی در ابتدای شروع به صحبت، زیر و به ظاهر بی‌حال و بی‌رمق بود که بیشتر آسیب‌پذیری در برابر حملات رقیب را تداعی می‌کرد. از حیث مدیریت زمان، چندان موفق نبود، در غالب موارد، صحبت‌هایش ناتمام می‌ماند و از زبان بدن به‌خوبی بهره نمی‌گرفت. آرامش و سکون رئیسی در هنگامه پاسخگویی به اتهامات بر نفوذ کلام او می‌افزود و طمأنینه او در وابسته نبودن به قدرت را متجلی می‌ساخت. نداشتن لبخند بیشتر حمل بر جدیت و اهتمام او بود با این همه، امتداد این چهره عبوس و جدی، می‌تواند به عدم‌ارتباط‌گیری مؤثر او با مردم منجر شود.

عبدالناصر همتی: همتی با هدف قرار دادن خود به‌عنوان اصلی‌ترین رقیب رئیسی وارد مناظره شد و تا حدودی به هدف خود دست یافت. تلاش همتی در این مناظره آن بود تا قابلیت‌های خود را به‌عنوان نامزد اصلی اصلاح‌طلبان نشان داده و از سوی دیگر نامزدهای دیگر را در جبهه مقابل خود تصویر کند. او با استفاده از واژه «پوششی» و «سوپر پوششی» در میانه‌های بحث، در خنثی‌سازی عملیات زاکانی علیه خود نسبتا موفق بود. همتی در برابر رضایی نیز علی‌رغم ضرباتی که دریافت کرد، با ابداع واژه «گروگانگیر» جنبه منفی نظامی‌گری محسن رضایی را به مخاطب القا کرده و خود را کمی از فشار خارج ساخت. موفقیت مهم همتی تثبیت موقعیت و مزیت خود به‌عنوان تک بودن در برابر پنج نامزد دیگر بود؛ امری که پایه‌ای برای حرکات بعدی او در مناظرات آتی خواهد بود. بخش دیگر تلاش همتی، نشان دادن ظرفیت خود برای نمایندگی بخش‌های ناامید از صندوق بود؛ همتی، علاوه‌بر این موارد، گوشه‌چشمی نیز به بخش زنان، رأی‌های سیاه، براندازان و رأی‌دهندگان غیرجریانی داشت. با این همه، همتی علی‌رغم قرار دادن خود در جایگاه رقیب اصلی، آماره‌هایی از یک رئیس‌جمهور قدرتمند را نشان نداد. تصریح او به اینکه مشکلات راه‌حل ندارند، مهم‌ترین گاف همتی در این مسیر بود. او موفق‌ترین فرد در اصلاح تصویر کنونی‌اش بود. با این حال، مهم‌ترین پاشنه آشیل همتی، انتساب او به روحانی است؛ همتی هرچند تلاش کرد تا خود را از روحانی جدا تصویر کند، اما مهم‌تر از انتساب شخصی، اندیشه او برای اداره کشور است که بی‌تردید امتداد روحانی است. به‌نظر می‌رسد مهم‌ترین مانع همتی برای تبدیل شدن به رقیبی جدی در برابر رئیسی، همین مسأله باشد. همتی از ابتدا تا انتها با چهره‌ای عبوس و در هم کشیده ظاهر شد که با شخصیت معترض و تنهای او در برابر رقبا همخوانی داشت. با اینکه او در بیان جملات و مقصود خود تپق می‌زد، اما در استفاده از زبان بدن موفقیت بیشتری داشت. درمجموع، همتی، به بخشی از اهداف خود در مناظره اول دست یافت. جمع‌بندی او در آخرین دقایق مناظره و رونمایی از کمپین بشمار ده، نشان از موقعیت‌یابی خوب او در این مناظره دارد.

سعید جلیلی: جلیلی 1400، تفاوتی اساسی با جلیلی 92 دارد. آنچه از جلیلی در این انتخابات دیده می‌شود، شخصیتی قوام یافته‌تر از سال 92 است. با این همه، برخی ضعف‌ها در برقراری ارتباط با توده‌های مردم و بخش خاکستری جامعه همچنان پابرجاست. جلیلی جزء معدود نامزدهایی بود که در مناظره اول، خود را به قامت رئیس‌جمهور نزدیک ساخت. نگاه و ورود جلیلی به مسائل قطع نظر از منظر عالمانه و انقلابی او، حکایت از نگاه جامع و راهبردی فردی آشنا به مسائل کشور و انقلاب اسلامی داشت. جلیلی البته نتوانست غلبه‌ای بر سایر نامزدها داشته و این امتیاز مهم خود را بر مناظره دیکته کند، از این‌رو او نیز از قامت یک رئیس‌جمهور همچنان فاصله مشخصی دارد. جلیلی در عین داشتن مزیت برنامه‌دار بودن و بهره‌مندی از نگاه کارشناسی، نتوانست آن را در حد ظرفیتش تبدیل به رأی کند؛ جلیلی قشر حزب‌اللهی، طبقات محروم و مخالفان وضع موجود را هدف گرفته است. با این همه، جلیلی با ارائه چنین کاراکتری تنها می‌تواند ظرفیت چهار میلیونی سال 92 خود را بازیابد، ظرفیتی که میان او و رئیسی مشترک است. او فاقد کاریزمای یک رهبر سیاسی است، امری که علاوه‌بر ساختار شخصیتی او تاحدی برخاسته از عنصر تواضع و عدم‌کبر او هم هست. از حیث مدیریت زمان موفق بود اما در بهره‌مندی از زبان بدن کم توفیق؛ خنده او هنگام سخنان همتی به تصویر کشیده نشد، اما واکنش همتی به او مبنی‌بر اینکه نخندید اینها گریه دارد، برای او هزینه‌زا شد.

محسن رضایی: محسن رضایی تفاوتی با سال‌های گذشته نداشت؛ او همچنان با فاصله‌ای مشخص از یک رئیس‌جمهور مقتدر و مسلط عمل می‌کند. از سویی علائم پیری در چهره و حرکات او نمایان است و از سویی، تجربه نامزدی دوره‌های گذشته برای او عایدی جز راهکارهایی برای افزایش رأی آن هم به شیوه‌های تقلیدی را به ارمغان نداشته است. او در مناظره نخست، از ظرفیت تقابل با دولت و حضورش در انتخابات‌های قبلی به‌خوبی بهره جست. او همچنین بخشی از ظرفیت خود در جلب آرای قومیتی را نیز نقد کرد. مهم‌ترین دستاورد رضایی در این مناظره، زدودن اتهام خارج بودن از جبهه انقلاب با کمک همتی بود؛ او از این طریق توانست این بخش از آرای خود را تثبیت کند. در عین حال، رضایی از فرصت تقابل قبلی با روحانی نیز برای خود امتیاز گرفت. با این همه، رضایی همچنان در جلب توجه توده‌های مردم مانند گذشته ناموفق است. بخش‌هایی از صحبت‌های رضایی پا را از نقد فراتر گذاشته و به سیاه‌نمایی علیه مجموعه نظام تنه می‌زد. امری که بیشتر از آنکه به تضعیف همتی یا اقبال به او منجر شود، از مجموعه مشارکت خواهد کاست. تلاش او برای جلب آرای اقلیت‌ها و اقوام، ممکن است تا حدی موفق باشد، اما مسلما در نزاع با اصول اساسی انسجام و امنیت ملی کشور ارزیابی می‌شود. علاوه‌بر این، حملات همتی علیه او، نقاط مثبت او را کم‌ارزش جلوه داد. عبارت «گروگانگیر» و بحث درباره شیوه تحصیل او در دانشگاه، ضربات ساده‌ای بر آرای رضایی تلقی نمی‌شوند. ترمیم صورت، رضایی را غیرواقعی و لرزش دست و تپق‌هایش، شخصیت او را شکسته، پیر و متزلزل نشان داد. امری که مواضع درست و جملات بهنگام او را تا حدی از کار انداخته بود. به‌عنوان نمونه، او علی‌رغم اینکه می‌خواست اراده محکم خود برای حل مسائل کشور را به تصویر بکشد، فرتوتی متجلی در کلام و لرزش دستانش مانع از تحقق این ایده در قالب شخصیتی او می‌شد.

علیرضا زاکانی: زاکانی چهره‌ای جدید برای عموم مردم بود. او در معرفی شخصیت ضدفساد خود موفق بود، اما نسبت نامزد پوششی تا حدی از موفقیت او کاست. زاکانی بیشتر مشغول زد و خورد با همتی بود. مهم‌ترین بخش مورد نظر زاکانی، مخالفان وضع موجود بودند. با این حال، زاکانی با ادبیات تندتر و ضدفساد، جوانان عدالتخواه را بیشتر از سایر نامزدها متوجه خود ساخت. زاکانی بیانی رساتر داشت و از چهره و بدن خود در رساندن مقصود بهره خوبی برد. مدیریت زمان زاکانی خیلی خوب بود و نگاهش به همتی در هنگام حمله به او، تسلط او بر مناظره، رقیب و مسأله را تداعی می‌کرد. با این حال، هرچه زاکانی در ارائه تصویر ضدفساد و توانمند خود در مناظره موفق بود، در برابر مساله پوششی بودن، منفعل شد و نتوانست استقلال خود را تثبیت کند. از این‌رو، سبد آرای زاکانی قبل و بعد از مناظره تغییر مهمی نخواهد کرد.

محسن مهرعلیزاده: مهرعلیزاده در تبیین خود به‌عنوان یک اصلاح‌طلب تا حدی موفق بود، اما قرار داشتن همتی در مرکز توجه اصلاح‌طلبان، موفقیت او را کمرنگ ساخت. مهرعلیزاده، رأی‌دهندگان جریانی اصلاحات، آذری‌زبان‌ها و رأی‌های خاکستری را هدف قرار داده بود. او در ترمیم شخصیت خنثی و بی‌اثر سال 84 خود، تا حدی موفق بود و تلاش کرد تا با حمله مستقیم به رئیسی برای خود اعتبار بخرد. تلاشی که با تندخویی او و پاسخگویی متین رئیسی به این اتهامات، ناکام ماند. خنده‌های مهرعلیزاده نتوانست او را متمایز کند؛ چه اینکه او برای بهره‌مندی از آن باید کمی از متن‌های آماده‌اش هم فاصله می‌گرفت تا بتواند خودش باشد. ادبیات مهرعلیزاده نتوانست با کاراکتر او همخوانی پیدا کند. مهرعلیزاده کاملا بر اساس سناریوی دیکته‌شده عمل کرد؛ امری که تصنعی بودن کاراکتر او را بیشتر از گذشته تقویت کرد.

سیدامیرحسین قاضی‌زاده هاشمی: مزیت مهم قاضی‌زاده هاشمی در نسبت سایر نامزدها، بیان شیواتر و قوی‌تر او در بیان مراد خود بود. او تلاش داشت تا خود را از زد و خوردها در امان نگه داشته و درگیر بازی‌های زرد و سطحی سایر نامزدها نشود. تلاشی که موفق نیز بود. او تلاش کرد تا با طرح موضوعاتی نظیر جوان بودن خودش یا مساله سربازی، جوانان و افراد مواجه با مساله سربازی را به خود متوجه کند. با این حال، ناشناخته و بی‌هویت بودنش در صحنه، موفقیت او در هدف‌گیری را مخدوش ساخت. ریشِ سپید او مانع بهره‌مندی او از امتیاز جوانتر بودنش شد. قاضی‌زاده در سطحی پایین‌تر از جلیلی و رئیسی عمل می‌کرد و در همان سطح تلاش داشت تا نگاه غیرجناحی و کارشناسانه ارائه دهد. او با پرهیز از ورود به نزاع‌های در جریان و مذمت این رفتار در دو مقطع از سخنان خود تلاش داشت به بیان ایده‌هایش بپردازد، اما در القای گفتمان خود به مناظره ناموفق بود. او در میان نامزدهای اصلی جای نگرفت و نتوانست از این مناظره برای خود اعتبار و فرصتی تازه بخرد. قاضی‌زاده ناشناس به مناظره آمد و بدون آسیب از آن خارج شد.

جمع‌بندی

به‌نظر می‌رسد مناظره نخست با موفقیت نسبی همتی و رئیسی به‌عنوان دو نامزد اصلی پایان یافت. همتی در معرفی خود موفق بود و رئیسی در صیانت از پایگاه رأی خود به درستی عمل کرد. محسن رضایی در این مناظره موفق نبود، اما تصحیح تصویر انقلابی او در بدنه اجتماعی جریان انقلاب، دستاوردی مهم برای اوست. رضایی با ادامه این نقش‌آفرینی و با کاستن از میزان سیاه‌نمایی‌اش از وضعیت کشور، می‌تواند  نیرویی اثرگذار در روزگار پس از انتخابات باشد؛ امری که از سال 88 از آن فاصله گرفته است. سعید جلیلی نیز علی‌رغم عدم‌توفیق در توسعه سبد آرای خود، دستاوردی مهم داشت. او از شخصیتی منفرد، دور از جامعه و دست خالی، می‌تواند به یکی از شخصیت‌های اثرگذار جریان انقلاب تبدیل شود. با این همه، آرای او تا حد زیادی با آرای رئیسی مشترک است. درحقیقت هرچه بر رأی او افزوده می‌شود، از آرای رئیسی کاسته خواهد شد. زاکانی، به‌جز چند خطا در برخورد غیراخلاقی و نادرست با رقیب، عملکرد خوبی داشت و به‌عنوان یار کمکی در مناظره‌های بعدی نیز می‌تواند موفق باشد. قاضی‌زاده، بعید است بتواند فراتر از این عمل کند. اما مهرعلیزاده، مهره‌ای ارزشمند برای جریان انقلاب است. او رقیبی است که در درون و بیرون رقابت به سود شما عمل می‌کند. حملات او علیه رئیسی بیشتر به سود رئیسی خواهد بود و ماندن او در عرصه انتخابات می‌تواند آرای سیاسی و قومیتی همتی را بشکند.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۱