افزایش مشارکت در انتخابات ۲۸ خرداد با اقناع طبقه اقتصادی آسیب‌دیده شدنی است
مرددهای این انتخابات اگر نتوانند پیام امیدوارانه‌ای را از جانب رئیسی دریافت کنند، احتمال اینکه دیگر کاندیداها بتوانند چنین کنند، بسیار کم است. او باید بیشتر از این با مردمی که 30 درصد آرا را به خودشان اختصاص می‌دهند و چشم‌انتظار اویند، سخن بگوید.
  • ۱۴۰۰-۰۳-۱۸ - ۰۴:۰۰
  • 00
افزایش مشارکت در انتخابات ۲۸ خرداد با اقناع طبقه اقتصادی آسیب‌دیده شدنی است
برای رای‌های خاموش امید خلق کنید
برای رای‌های خاموش امید خلق کنید

 فردا سه‌شنبه درحالی دومین مناظره 7 کاندیدای ریاست‌جمهوری به‌صورت زنده از شبکه‌های تلویزیونی پخش خواهد شد که در راند نخست این رقابت، هیچ کاندیدایی نتوانست در جایگاه به‌مراتب قابل‌توجهی نسبت به پیش از مناظره تکیه زند. کرونا و فضای نسبتا بی‌رمق سیاسی حاکم، مناظرات را تبدیل به مهم‌ترین فرصت تبلیغاتی نامزدها کرده است و براساس این، آنها فردا با یک برنامه حساب‌شده‌تر از مناظره نخست به میدان خواهند آمد. در اولین مناظره عبدالناصر همتی و محسن مهرعلیزاده تلاش کردند با ادبیات تند و سیاسی، فضای انتخابات را سیاسی کرده و آن را به یک دوقطبی شدید تبدیل بکنند اما روخوانی تصنعی آنان از روی متن از پیش نوشته‌شده، این سناریو را ناکام گذاشت.

این دو کاندیدا که پیش از رقابت با دیگران، درحال رقابت با یکدیگر برای تبدیل شدن به کاندیدای نهایی اصلاح‌طلبان هستند، در مناظره دوم سعی می‌کنند با آمادگی بیشتر و با متن‌های جاندارتری در استودیوی مناظرات حاضر شوند. اما سوال اینجاست که در فضای کرخت کنونی، آیا با گفتارهایی از جنس محمود احمدی‌نژاد در سال 88 و حسن روحانی-اسحاق جهانگیری در سال 92 و 96 و تقویت آن با جملات اهانت‌آمیز، می‌توان در انتخابات شق‌القمر کرد و تبدیل به یک کاندیدای واقعی شد یا خیر؟ اگر فضای سیاسی جامعه در انتخابات 1400 چنین پتانسیلی داشت، به‌طور حتم با اهانت‌های مهرعلیزاده و مطالب نادرست و ادبیات تند سیاسی همتی که نعل به نعل تکرار روحانی در 92 و 96 بود، باید چنین اتفاقی در نظرسنجی‌ها رخ می‌داد و اوضاع دگرگون می‌شد. شاید این وضعیت تابع علل مختلفی باشد ولی سه عامل ناتوانی و نابلدی‌های سیاسی همتی-مهرعلیزاده، چسبندگی آنها به وضع موجود و فضای اجتماعی بیشترین اثر را در کسب نکردن نتیجه مطلوب در مناظره نخست ایفا کرده است. جدا از محدودیت‌های همتی- مهرعلیزاده، سایر کاندیداها و به‌ویژه سیدابراهیم رئیسی که براساس نظرسنجی‌ها بیشترین اقبال مردمی را به‌همراه دارد، باید چگونه با فضای اجتماعی تعامل و ارتباط برقرار کنند؟

پیش از پاسخ به این سوال، ابتدا باید جامعه هدف را در انتخابات شناسایی کرد. نظرسنجی‌های مختلف حکایت از آن دارند که در انتخابات ریاست‌جمهوری 1400، بازه بین 37 تا 47درصد مشارکت خواهند داشت. در تازه‌ترین نظرسنجی‌ای که به نظر توسط دانشگاه تهران در 16 خردادماه انجام گرفته، نرخ مشارکت احتمالی 46درصد تعیین شده است.

بر پایه این نظرسنجی سیدابراهیم رئیسی 65درصد، محسن رضایی 5درصد، ناصر همتی و سعید جلیلی 4درصد، سیدامیرحسین قاضی‌زاده 3درصد، علیرضا زاکانی 2درصد، محسن مهرعلیزاده 11درصد آرا را به خود اختصاص داده‌اند. 17درصد هم اعلام کرده‌اند که معلوم نیست به چه کسی رای بدهند. این درصد مشارکت به کسانی اختصاص دارد که دارای پیوند با جمهوری اسلامی هستند و احتمالا به یکی از دو جریان سیاسی کشور گرایش دارند. با اغماض می‌توان چنین گفت که این افراد طرفداران دو جناح سیاسی با چند درصد اختلاف هستند.

در مقابل اما کسانی قرار دارند که به‌طور حتم در انتخابات هفته آینده شرکت نخواهند کرد. اگر به‌طور متوسط شرکت‌کنندگان در انتخابات را حدود 40درصد درنظر بگیریم و کسانی را که در انتخابات هفته آینده به‌طور قطع حضور پیدا نمی‌کنند نیز حدود 30 تا 40درصد درنظر بگیریم، با جمعیتی که حدود 20 تا 30درصد آرا را به خود اختصاص می‌دهند و هنوز تصمیم به شرکت در انتخابات نگرفته‌اند، مواجه هستیم. شاید بخشی از این 30درصد که برای شرکت در انتخابات مردد هستند، در طبقه متوسط جای بگیرند و بیش از اقتصاد، به‌دنبال شعارهایی از جنس آزادی باشند اما اکثریت قاطع این افراد، از طبقه ضعیف و تهیدست جامعه هستند که در سال 92 پای صندوق رای آمدند و رای دادند اما 4 سال بعد یعنی در انتخابات سال 96 به‌دلیل نارضایتی حداکثری از دولت روحانی حاضر به رای دادن نشدند و جواز حضور مجدد حسن روحانی در پاستور را صادر کردند.

در انتخابات سال 96، طبقه مرفه جامعه به‌طور حداکثری در انتخابات حضور پیدا کرد و طبقات ضعیف، به‌طور حداقلی. قهر مردم مستضعف با صندوق رای باعث شد در شمال تهران (منطقه یک) روحانی 80درصد آرا و رئیسی 5/18درصد آرا را کسب کند. در منطقه 6 نیز که عمدتا طبقه مرفه‌نشین زندگی می‌کنند، مشارکت بی‌سابقه 95درصدی شکل گرفت و روحانی توانست 85درصد آرا را در برابر 13درصد آرای رئیسی کسب کند. اگر همین وضعیت در مناطق با خاستگاه طبقات ضعیف و حاشیه‌ای نیز تحقق پیدا می‌کرد، رای دو کاندیدا بالانس می‌شد اما در برابر مشارکت 95درصدی در منطقه 6، در منطقه 15 با کمترین فاصله رای بین روحانی و رئیسی (52 در برابر 43) مشارکت 53درصدی رقم خورد. علاوه‌بر مناطق کمتربرخوردار پایتخت که مختص طبقات ضعیف است، در روستاها نیز وضع به همین‌گونه رقم خورد تا برای کشور وضع موجود ایجاد شود. قهر این طبقه با صندوق رای آثار به‌مراتب عمیق‌تری بر آینده کشور دارد، کمااینکه اثر آن چند ماه بعد در دی‌ماه 96 و همچنین در آبان 98 مشاهده شد.

  امید به مرددها

مرددها برای حضور پای صندوق رای به هیچ چیز به اندازه امید نیاز ندارند. آنها باید در بین تمام پالس‌های نمی‌توانیم، «مخاطب پیام می‌توانیم» باشند. در سال 96 سیدابراهیم رئیسی با وجود دوقطبی‌سازی فضا، توانست بخشی از پیام گفتمان عدالتخواهانه خود را به مردم برساند. او کمپین انتخاباتی‌اش را بر محور اقتصاد بنا کرد و وعده ایجاد یک میلیون شغل، رفع فقر و ساخت مسکن ارزان‌قیمت و همچنین 3 برابر کردن یارانه‌های نقدی برای 3 دهک پایین را داد، اما این پیام نتوانست آن‌طور که باید به جامعه مخاطب منتقل شود و او با یک رای بی‌سابقه در برابر دولت مستقر شکست خورد. حالا اما رئیسی برخلاف سال 96، تجربه و کارنامه ملموسی را در قوه قضائیه پیش‌روی ملت قرار داده است و در افکار عمومی او ستاره‌دارترین صاحب گفتمان عدالت است. اکنون رئیسی ساده‌تر می‌تواند با تمام ایران و به‌ویژه مردم مردد سخن بگوید. او نماد گفتمان عدالت است، اما باید ایده‌های این گفتمان را به‌صورت شفاف و ملموس برای مردم ترسیم کند. اگر وعده اشتغال می‌دهد، اگر از افزایش یارانه‌ها می‌خواهد سخن بگوید، اگر پروژه مسکن مهر را دنبال خواهد کرد و اگر حمایت‌های ویژه از طبقات ضعیف را در دستور کار دولتش قرار می‌دهد، آنها را برای مردم ساده و ملموس بیان کند. او باید علی نیکزاد، رئیس ستاد انتخاباتی‌اش که مردم مستضعف او را با پروژه ارزشمند مسکن مهر می‌شناسند، به میانه میدان بیاورد تا برای مردم وعده ساخت مسکن باورپذیرتر باشد.

مرددهای این انتخابات اگر نتوانند پیام امیدوارانه‌ای را از جانب رئیسی دریافت کنند، احتمال اینکه دیگر کاندیداها بتوانند چنین کنند، بسیار کم است. او باید بیشتر از این با مردمی که 30 درصد آرا را به خودشان اختصاص می‌دهند و چشم‌انتظار اویند، سخن بگوید. رئیسی نباید اجازه بدهد تجربه سال 96 تکرار شود. کمپین او باید بر مردم روستاهای دورافتاده و حاشیه‌نشین‌ها و طبقات ضعیف جامعه متمرکز شود. رئیسی برای این کار تنها 10 روز فرصت دارد. سفر او به اسلامشهر و سفر روز چهارشنبه‌اش به خوزستان، به‌عنوان یکی از استان‌هایی که در دولت روحانی بیشترین سرخوردگی را تجربه کرد، گام‌های ارزشمندی است. رئیسی باید پیام امید را به ایلام، آذربایجان‌غربی، کرمان، لرستان و سایر استان‌ها هم ببرد.

 

در همین رابطه مطالب زیر را بخوانید:

ناصر ایمانی، تحلیلگر مسائل سیاسی در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:
مردم با کارنامه نامزدها به جمع‌بندی برسند (لینک)
 

 

 

 

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰