محمدامین باقری، پژوهشگر هسته بازاریابی سیاسی مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع) طی یادداشتی با عنوان «الزامات راهبردی و موانع پیروزی جبهه انقلاب در انتخابات 1400» نوشت: عدم احراز صلاحیت برخی نامزدهای اصلاح طلب و در هم شکستن راهبرد کمپین آنها در انتخابات 1400، اصلاح طلبان را در موقعیتی غیر منتظره قرار داده است. از سویی طراحی ها، امکانات و فرصت-های آنها برای حضور مؤثر و نتیجه بخش در انتخابات 1400، بیش از گذشته ابتر مانده و از سوی دیگر فرصتهای جدیدی برای آنها خلق شده است.
فرصتهای جدید پس از اعلام نامزدهای نهایی
نخست آن که هرچند نامزدهای اصلی آنها از رقابت بیرون ماندهاند، اما گفتمان آنها به واسطه همین امرتوجه بیشتر و حساستری را خاصه توسط پایگاه اجتماعی مربوط و آراء خاموش به خود جلب کرده است.. دوم آنکه، آنها اکنون فرصتی برای سرمایه گذاری بر نامزدی سفید-کمتر شناخته شده- را دارند که پیش از این ممکن نبود. سوم آنکه قطع نظر از نتیجه انتخابات، آنها بهترین فرصت را یافتهاند تا قبل از پایان دولت فعلی از نقش باعث و بانی وضع موجود به آسیب دیده وضع موجود در سطحی کلانتر، جابجا شوند. ادبیات همتی در روزهای اخیر دقیقا بر این جابجایی متمرکز است. در نتیجه، بعید به نظر می رسدموضع اولیه اصلاح طلبان مبنی بر اعتراض به تصمیم شورای نگهبان و اعلام عدم حمایت از نامزدی در این انتخابات، موضع نهایی آنها باشد.
راهبرد جدید کمپین اصلاح طلبان: عبدالناصر همتی
به نظر نمیرسد تاکتیک سکوت و عقب نشینی کنونی آنها از انتخابات، تا روز انتخابات ادامه یابد. اینکه اصلاح طلبان چگونه و چرا به انتخابات بازخواهند گشت، در قالب نکات زیر قابل توضیح است.
یک. مهمترین اسباب قهر تاکتیکی آنها با انتخابات، فقدان نامزد اصلی در انتخابات بود. با این حال و علی رغم غیبت نامزدهای اصلی آنها، فرصت حضور همتی و مهرعلیزاده در انتخابات، آنها را از بن بست فقدان نامزد اختصاصی نجات داده است. نقش آفرینی همتی در روزهای گذشته و اعلام تمکین مهرعلیزاده به تصمیم نهاد اجماع ساز اصلاح طلبان، مهر تأییدی براین امر است.
دو. قهر با صندوق رأی به دلایل متعددی در دستور کار نهایی آنها نخواهد بود؛ اولا این تصمیم خلاف وصیت مراد سیاسی آنها، مرحوم هاشمی رفسنجانی است؛ ثانیا، نقش آنها در سپهر سیاسی کشور در سالهای آتی با عدم مشارکت در انتخابات مهم پیش رو، محدودتر از هر زمان دیگر خواهد شد. ثالثا، قهر با صندوق نه با مرام مردمسالاری و مبانی ایدئولوژیک اصلاح طلبی سازگار بوده و نه تجربه خوشایندی را در گذشته (انتخابات مجلس هفتم) برای آنها به همراه داشته است. رابعا، پیام مهم قهر با صندوق، خروج از حاکمیت است؛ این امر هزینههای اصلاح طلبان برای مشارکت سیاسی در سالهای آتی را به مراتب بیشتر از قبل خواهد کرد.
سه. عبدالناصر همتی در چند روز گذشته، ظرفیت بالایی از خود نشان داده است. همتی، با مظلوم نمایی، اتخاذ مواضع رادیکال و معرفی خود به عنوان بدیل نامزدهای رد صلاحیت شده، توجه بسیاری را به خود معطوف ساخته است. بخشی از بدنه اجتماعی و رسانهای اصلاح طلبان، زودتر از رهبران سیاسی آنها به حمایت از همتی پرداخته و از هم اکنون او را نامزد نهایی خود اعلام کردهاند. همتی آنقدر خوب عمل کرده است که تصمیم سران اصلاحات در ترجیح افرادی مانند پزشکیان، شریعتمداری و حتی جهانگیری به او را، تا حد زیادی مخدوش و غیر قابل توجیه ساخته است.
چهار. توهم پیروزی قطعی و دست کم گرفتن رقیب، در اردوگاه اصولگرایان، فرصت خوبی را برای بازسازی سریع کمپین و به روز رسانی آن با همتی در اختیار اصلاح طلبان قرار داده است. امری که در کنار تعدد و تکثر نامزدهای رقیب، با سناریویی شبیه به سال 92، میتواند حتی پیروزی در مرحله نخست را برای آنها به همراه داشته باشد.
پنج. بر این اساس، به نظر میرسد اصلاح طلبان، در فرصت باقیمانده به انتخابات بازخواهند گشت. هرچند کیفیت و جزئیات بازگشت آنها به مسیر انتخابات، وابسته به اتفاقات پیش رو، از جمله مناظرات انتخاباتی است. چیزی که مشخص است، نامزد مورد حمایت آنها عبدالناصر همتی خواهد بود.
چرا اصلاح طلبان در اعلام حمایت از همتی تعجیل نمی کنند؟
با این همه اصلاح طلبان عجلهای برای اعلام حمایت از او ندارند. آنها تا روز انتخابات او را با دست پس زده و با پا پیش میکشند. عدم تعجیل آنها در حمایت از همتی مرهون چهار علت است:
اولا، آنها برای اطمینان یافتن از توان و اثرگذاری همتی هنوز به جمعبندی کامل نرسیدهاند. برای اعلام حمایت از او، همتی باید به خواستههای آنها متعهد شود. همتی نیز هوشمندتر از آن است که خود را ارزان بفروشد.
ثانیا، همتی نشان داده است که برای معرفی خود به جامعه نیازی به حمایت آشکار اصلاح طلبان ندارد؛ برنامههای متنوع تبلیغاتی صدا و سیما و شبکههای اجتماعی در کنار عنصر سیاست ورزی پنهان در ورای صورتک اقتصاددانیاش، راه برای را برای او هموار ساخته است. گذشته از آنکه، اصلاح طلبان در نهان، ستادها و امکانات مختلف خود را در اختیار او گذاشته یا خواهند گذارد.
ثالثا، حضور مهرعلیزاده و شرایط غیر قابل پیش بینی انتخابات و میزان مشارکت، تأخیر تصمیم به حمایت از همتی را تا روزهای پایانی تبلیغات منطقی میکند. توضیح آنکه، اعلام حمایت زودهنگام از همتی ممکن است مهرعلیزاده را از تمکین به نظر سران اصلاحات در روز نیاز به مانند سال 84 باز بدارد.
رابعا، ممکن است برای کشاندن انتخابات به دور دوم، انصراف مهرعلیزاده نیز تصمیم درستی نباشد. در نتیجه، برای بهره کشی حداکثری از مهرعلیزاده، حمایت آشکار و زودهنگام اصلاح طلبان از همتی به صلاح نخواهد بود، چرا که ظرفیتهای مهرعلیزاده را خواهد سوزاند.
مشکلات همتی
همتی دارای دو مشکل عمده است؛ مشکل اول، تمایل پایین به مشارکت است که میتواند خود را در سبد آراء او بیشتر از رقیب نشان دهد و دوم، حضور او در دولت روحانی است. مشکل اول با نقش آفرینی او در مناظرات و حمایت اصلاح طلبان و پادوهای رسانهای و سلبریتیهای تبلیغاتچی پیرو آنها، تا حدی قابل رفع است، اما مشکل دوم به سادگی قابل رفع نخواهد بود. هرچند روحانی با کنار گذاشتن او از دولت، زمینه را برای فاصله گذاری مصلحتی او از خود فراهم ساخته است، اما برنامه همتی برای اداره کشور، تفاوت چندانی با رویکرد کلان دولت روحانی ندارد. امری که همتی از انکار آن عاجز است، چرا که مسیر دیگری برای حل مشکلات را نمیشناسد. در حقیقت، همتی نخواهد توانست از مانع دوم عبور کرده و این مهمترین پاشنه آشیل او در انتخابات است. با این همه، همتی در روزهای گذشته نشان داده است برای جبران این نقیصه، به دنبال مظلوم نمایی، ایجاد دوقطبی کاذب و فرافکنی است؛ ابزاری که با هوشیاری رقیب در موقعیت شناسی و نقطه زنی در لحظات مهم، از کار خواهد افتاد.
به نظر میرسد راهبرد جبهه انقلاب برای شکست پروژه اصلاحطلبان در حمایت از همتی، اولا پرهیز از تکثر، خودزنی و تک روی در میدان انتخابات و ثانیا خارج شدن از توهم پیروزی و جدی گرفتن رقیب است. در کنار این دو مهم، رییس کل پیشین بانک مرکزی نه میخواهد و نه میتواند به طور کامل از گذشته خود در دولت روحانی فاصله بگیرد. همانطور که گذشت اندیشه او برای اداره کشور در دولت بعد، عینا همان راهی است که روحانی در هشت سال گذشته رفته است؛ امری که همتی خود بدان تصریح کرده است. این بهترین فرصت برای رقیب است تا او را نه فقط به عنوان نماینده دولت روحانی، که به عنوان نماد تفکر حاکم بر دولت نئولیبرالها محاکمه در پیشگاه ملت محاکمه کرده و نگذارد با طرح دوگانههای سوخته و بازیهای تبلیغاتی نخ نما، بار دیگر، سرنوشت ملت به گروگان غرب گرایان درآید.