محمدامین باقری، پژوهشگر هسته بازاریابی سیاسی مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع): با گذشت یک هفته از اعلام نامزدهای نهایی و آغاز تبلیغات رسمی انتخابات 1400، گروهها و جریانهای سیاسی همچنان نسبت به تعیین وضعیت خود در این رقابت با احتیاط حرکت میکنند. از سویی جریان اصلاح طلب، با بیرون ماندن نامزدهای اصلی خود از گردونه، در لاک خود خزیده و مشغول بررسی صحنه انتخابات برای اتحاذ راهبردی جایگزین است. در سوی دیگر، جریان انقلاب و اصولگرایان در شرایطی کاملا متفاوت از رقیب، مشغول تبیین نگاه خود به مسائل کشور و تشریح برنامههای عبور از شرایط کنونی است. با این همه، پیروزی جریان انقلاب در انتخابات 1400 بدون توجه به الزامات یک رقابت انتخاباتی و غافل از دامهای پهن شده بر مسیر، میسر نخواهد گردید. در این یادداشت ابتدا به تشریح الزامات راهبردی موفقیت در این انتخابات اشاره کرده و سپس به تلهها و دامهای پهن شده در مسیر موفقیت جبهه انقلاب پرداخته خواهد شد.
الزامات راهبردی کمپین جبهه انقلاب
یک. فهم راهبرد رقیب
اولین و مهم ترین ضرورت کمپین اصولگرایان و جبهه انقلاب، فهم راهبرد رقیب است. رقیب بر خلاف آنچه ابراز میکند، نه به دنبال تحریم انتخابات است و نه ازنقش آفرینی در آن ذرهای کوتاه آمده است. هرچند تصمیم شورای نگهبان، راهبرد آنها را تا حد زیادی در هم شکست، در عوض، فرصتهای مهمی را نیز پیش روی آنها قرار داد. نخست آن که هرچند نامزدهای اصلی آنها از رقابت بیرون ماندهاند، اما گفتمان آنها وجاهت بیشتری یافته است. دوم آنکه، آنها اکنون فرصت سرمایه گذاری بر نامزدهای کمتر شناخته شدهای را دارند که قادرند کاراکتر خود را در روزهای باقیمانده به افکار عمومی نشان دهند. رفتار انتخاباتی مهرعلیزاده و به ویژه همتی در روزهای اخیر مؤید همین امر است. سوم آنکه قطع نظر از نتیجه انتخابات، آنها بهترین فرصت را یافتهاند تا قبل از پایان دولت فعلی از نقش باعث و بانی وضع موجود به آسیب دیده وضع موجود در سطحی کلانتر، جابجا شوند. چهارم آنکه، خطای محاسباتی رقیب در دست کم گرفتن نامزدهای کنونی آنها و خوابیدن در باد پیروزی به دست نیامده، فضای بازی آنها را باز خواهد کرد. در نتیجه، اولین باید و الزام راهبردی کمپین اصولگرایان و جبهه انقلاب، فهم این راهبرد رقیب است.
دو. فهم ضرورت داشتن راهبرد واحد
عبور از الزام قبلی یعنی فهم راهبرد رقیب، ناگزیر، ضرورت وجود طرحی واحد درون جبهه انقلاب را مینمایاند. به تعبیر بهتر، پیروزی در انتخابات نه امری فردی و نه امری دفعی است، امری است جمعی و تدریجی که جز از طریق داشتن یک طرح واحد و جامع محقق نخواهد شد. مهمترین لازمه تحقق چنین فهمی، باور نامزدها به قرار داشتن در یک جبهه واحد و در برابر یک جبهه متحد رقیب است.
سه. طراحی راهبرد واحد مورد توافق و حرکت در مسیر آن
طرح واحد مورد توافق، قبل از هرچیز برآمده از همگرایی نامزدهای حاضر در صحنه است. در کنار این مهم، آنها باید بر مسائل اصلی مردم و کشور اتفاق نظر داشته و در مسیر تبلیغات، به ویژه در مناظرات انتخاباتی، نسبت به تبیین آنها و ارائه راه حل برای آن، رفتار کنند. ورود به مسائل فرعی، پاشنه آشیل جدی جبهه انقلاب خواهد بود؛ مسائلی از قبیل فضای مجازی یا برخی موضوعات در سیاست خارجی از آن جملهاند. در تحقق این مهم، نقش آفرینی برخی نامزدها و پرهیز آنها از ورود به مسائل فرعی بسیار مؤثرتر است. به نظر میرسد، تمرکز بر مسأله محوری عدالت و مبارزه با فساد، مهمترین دغدغه جامعه و نیاز کشور در شرایط کنونی است. امری که نامزدهای این جبهه، از لحاظ کاراکتر و کارنامه در آن مزیتی بسیار مهم نسبت به رقیب دارند. مهمتر از آن که نامزد نهایی این جریان چگونه مشخص شود –مثلا با انصراف برخی به نفع نامزد دیگر یا حضور همه تا در انتخابات تا روز رأیگیری-، التزام نامزدها به این مهم در روزهای حساس باقیمانده است. با این حال، تلاش برای تعیین یک نامزد واحد در میان نامزدهای جبهه انقلاب، احتمالا ضرورت دوم این طرح است. امری که البته در روزهای پایانی و بر اساس شرایط آن روزها باید درباره آن تصمیم گرفت.
چهار. انقلابیگری
الزام راهبردی دیگر جبهه انقلاب در این روزها که همواره مورد تأکید رهبری معظم انقلاب نیز هست، ایستادن بر موضع انقلابیگری است. شاید مهمترین جلوات انقلابیگری در روزهای باقیمانده، تقدم انگیزههای انقلابی بر انگیزههای فردی، ترجیح منافع و مصالح ملی بر منفعت فردی و حزبی، پایبندی به اصول مسلم و آرمانهای بلند امام و انقلاب، نفی و ردّ قدرت طلبی و از خودگذشتگی و ایثار است.
پنج. امیدآفرینی
ضرورت مهم دیگر کمپین جبهه انقلاب و اصولگرایان و از شاخصههای نامزد اصلح از نگاه رهبر انقلاب، امیدآفرینی است. مردم خسته از سالهای بی تدبیری و ناامیدی، نیاز چندانی به بازگو کردن ناکارامدیها و بیکفایتیهای دولت کنونی نداشته و ندارند، مهمترین نیاز آنها، کاشت و پرورش بذر امید در آنهاست. آنچه در نظرسنجیهای مختلف در ماههای اخیر بیش از هر چیز به چشم میامد، کاهش محسوس انگیزه مشارکت مردم در انتخابات بود؛ امری که بیشتر از هرچیز محصول ناامیدی و یأس نسبت به اصلاح امور است.
دامهای پهن شده در مسیر جبهه انقلاب
یک. توهم پیروزی
یکی از بزرگترین موانع موفقیت جریان انقلاب در انتخابات 1400، خوابیدن در باد پیروزی به دست نیامده است. این دام خطرناک، در سال 76، ناطق نوری و در سال 92 و در شرایطی مشابه امسال، قالیباف، رضایی و جلیلی را گرفتار خود کرد. بی تردید، صندوق رأی عهدی با هیچ جناح و گروهی نبسته و صرف نارضایتی مردم از دولتمردان فعلی و غیبت نامزدهای اصلی جریان رقیب، هیچ یک دلیلی بر پیروزی حتی محتمل جبهه انقلاب نیز نخواهد بود.
دو. دست کم گرفتن رقیب
دومین دام مهم در مسیر موفقیت جبهه انقلاب، خودبرتربینی و دست کم گرفتن رقیب است. این تلقی ناصواب از مدتها پیش و به واسطه عدم محبوبیت بالای رئیس جمهور و دولت فعلی در افکار عمومی، در اذهان بسیاری از گروهها و سیاسیون اصولگرا جوانه زده است. اعلام نظر شورای نگهبان درباره صلاحیت نامزدها و خارج شدن نامزدهای اصلی رقیب از میدان انتخابات، این تلقی غلط را بیش از هر زمان دیگری تقویت کرده است. عمده آنکه، دست کم گرفتن رقیب حداقل سه آسیب عمده را بر کمپین جبهه انقلاب بار خواهد کرد؛ اولا، از حرارت و تحرک انتخاباتی آنها میکاهد، ثانیا، خطاهای آنها را بیشتر خواهد کرد و ثالثا، به رقیب فضا و فرصت نقش آفرینی و کنش فعالانه خواهد داد. تجربه انتخابات 92 برای جبهه انقلاب و انتخابات 84، برای جریان رقیب، نمونههای پیش چشمی از آسیبهای ناشی از دست کم گرفتن رقیب در میدان انتخابات است. در روزهای گذشته برخی نامزدها و بخشی از بدنه اجتماعی فعال جبهه انقلاب در انتخابات، با اظهارات و رفتارهایشان، خود را در معرض گرفتار شدن در این دام قرار دادهاند.
سه. خودزنی
دام خطرناک دیگر پیش پای جبهه انقلاب، اختلاف درونی و خودزنی در جریان تبلیغات انتخاباتی و به ویژه مناظرات است. مناظرات انتخاباتی 92 و درگیری درونی نامزدهای اصولگرا، تجربه تلخی را به آنها چشانده و تکرار این تجربه نزدیک، بیانگر خطائی راهبردی در کنش سیاسی این جریان است. امری که در روزهای گذشته و در توییتها و اظهارات یکی از نامزدهای باسابقه این جریان دیده شده است.
چهار. تک روی
بی توجهی به اصول اساسی رقابت، حرکات انفرادی و نبودن در خدمت تیم، دام دیگری است که در ادوار مختلف انتخابات پیش روی نامزدهای اصولگرا بوده است. مهمترین علت افتادن در چنین تله مهلکی، احساس تکلیف کاذب و ترجیح سلیقه، فهم و منفعت شخصی بر منافع جمعی است. هرچند بخشی از موفقیت احمدینژاد در سال 84، برآمده از تک روی او در آن انتخابات است، اما شرایط اجماع اجباری رقیب بر نامزد واحد، فرصت چنین ریسکی را به هیچ نامزدی نخواهد داد.
پنج. عوامفریبی
مانع دیگر موفقیت جبهه انقلاب در پیروزی در انتخابات 1400، رفتارهای پوپولیستی و عوامفریبانه است. قطع نظر از حرمت شرعی و اخلاقی خدعه و فریب، وعدههای متنوع پولپاشی و سوء استفاده از احساسات زخم خورده تودههای مختلف مردم از جمله مالباختگان بورس، نه تنها اسباب موفقیت در انتخابات نخواهد بود، بلکه فضا را برای بازآرایی سیمای مشوّه و نازیبای دولت فعلی در قامت نامزد رقیب را فراهم خواهد ساخت.
شش. بی اخلاقی و بی ادبی
مانع مهم دیگر پیش پای موفقیت جبهه انقلاب، خروج از مدار اخلاق و ادب است. توهین، بی ادبی، تمسخر، تحقیر و استفاده از تعابیر زشت و ناروا، علاوه بر آنکه بعضا حرام شرعی است، خریداری در میان طبقات مختلف مردم نخواهد داشت. چه اینکه، مردم ناراضی از وضع کنونی، روزهای به بار آمدن این دولت در سایه ادبیات متکبرانه و بالا به پائین را از یاد نبردهاند.
هفت. سیاهنمایی وضع موجود
یکی از مهمترین الزامات انقلابیگری و اصولگرایی و شاید مهمترین آن، حراست از کیان انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی است. از این رو، دود استفاده از تکنیکهای تبلیغاتی سیاهنما و مخرّب، بیش و پیش از آنکه در چشم رقیب انتخاباتی برود، در چشم نظام و حاکمیت خواهد نشست.