تحول آفرینی امام‌(ره) در تحقق جمهوری اسلامی
براساس «قاعده حفظ نظام» در مبانی فقه سیاسی امام‌خمینی(ره)، برهم‌زدن نظم موجود و انقلاب کردن، زمانی جایز است که امکان ارائه و تحقق نظم عالی‌تر، منطقی و معقول باشد. بنابراین، انقلاب تنها در معنای تحول تکاملی آن قابل‌پذیرش است و هر نوع انقلابی که منجر به برهم‌زدن نظم موجود هرچند فاسد(!) شود، اما نظم نوین متکاملی را محقق نگرداند، ارتجاع تلقی شده و مذموم است!
  • ۱۴۰۰-۰۳-۱۳ - ۱۳:۴۰
  • 10
تحول آفرینی امام‌(ره) در تحقق جمهوری اسلامی
انقلابی تا همیشه ...
انقلابی تا همیشه ...

علی جعفری‌هرستانی، پژوهشگر هسته مکتب امام‌خمینی مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع):

مقدمه: انقلاب اسلامی، تحول و تکامل

به طور کلی انقلاب و تحول انقلابی در ادبیات علوم اجتماعی مدرن، انگاره‌ای با بار منفی است؛ انقلاب‌ها عموما ویرانگر و برهم‌زننده نظم موجود تلقی می‌شوند و انقلابیون افراد به نسبت تندرویی هستند که ساختارشکنی و برهم‌زدن نظم موجود را بیش از ایجاد نظم نوین مورد توجه قرار می‌دهند.1 اگرچه رهبران و گردانندگان انقلاب، برای دوران پس از انقلاب هم آرمان و ایده کلی دارند، اما در عمل، سرنوشت بسیاری از انقلاب‌ها به‌خصوص در قرون اخیر یا افول از اهداف و آرمان‌ها یا ارتجاع و بازگشت به گذشته بوده است.

برخی چنین می‌پندارند که انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام‌خمینی(ره) نیز همانند عموم انقلاب‌های معاصر، اگرچه در سلب و نفی رژیم شاهنشاهی و انقلاب نسبت به گذشته اهتمام جدی داشت اما در تحول ایجابی نسبت به آینده پس از انقلاب، چندان برنامه و طرح تحولی نداشته است. یا درنهایت، آرمان های بلند بدون راهکار عملی برای تحقق آنها ارائه کرده و فرآیند ساخت حکومت و جامعه، در نظریه انقلاب مدنظر رهبر این انقلاب وجود نداشته است. این درحالی است که اقدام به چنین انقلابی با مبانی خود امام‌خمینی(ره) جایز نیست؛ چراکه براساس «قاعده حفظ نظام» در مبانی فقه سیاسی امام‌خمینی(ره)، برهم‌زدن نظم موجود و انقلاب کردن، زمانی جایز است که امکان ارائه و تحقق نظم عالی‌تر، منطقی و معقول باشد. بنابراین، انقلاب تنها در معنای تحول تکاملی آن قابل‌پذیرش است و هر نوع انقلابی که منجر به برهم‌زدن نظم موجود هرچند فاسد(!) شود، اما نظم نوین متکاملی را محقق نگرداند، ارتجاع تلقی شده و مذموم است!

به بیان امام‌خمینی(ره) به همین دلیل است که در برهه‌هایی از تاریخ، علمای شیعه، بقای حکومت نیم‌بند سلطنتی شیعه را بر نابودی آن و سلطه اجانب بر مسلمین ترجیح داده و با نظام‌های پادشاهی همکاری می‌کردند.2 و باز به همین دلیل، حضرت امام(ره) تا زمانی که پذیرش عمومی انقلاب و باور به امکان سرنگونی رژیم شاهنشاهی و استقرار حکومت اسلامی جایگزین آن در جامعه وجود نداشت، در مقابله با رژیم شاهنشاهی راهبرد اصلاح را دنبال می‌کردند. اما پس از تغییر رفتار رژیم شاه و کشتار مردم که منجر به ناامیدی ایشان از اصلاح رژیم شد، با تلاش برای تغییر باور مردم در لزوم مقابله با رژیم و باور به امکان تغییر و تحول تکاملی در نظام اجتماعی و سیاسی، راهبرد انقلاب و سرنگونی رژیم شاه را دنبال کردند.

اما موضوع بحث این نگاشت این است که «الگوی نوآورانه ایجاد نظام سیاسی و اجتماعی برتر» و امکان تحقق آن در نظریه انقلاب امام(ره) بر چه پایه‌ای استوار است. در نظریه انقلاب و تحولات اجتماعی امام‌خمینی(ره)، در ذیل نگاه توحیدی و اتکال و اعتماد به خداوند متعال و وعده نصرت الهی، دو رکن اساسی تحول‌آفرین وجود دارد. این دو رکن باعث پویایی نظریه انقلاب ایشان در طراحی الگوی ساختاری پس از پیروزی انقلاب اسلامی یعنی «نظام جمهوری اسلامی» شد و این دو رکن، چیزی نیست جز همان جمهوریت و اسلامیت نظام. به نظر می‌رسد نوآوری اساسی امام(ره) نه طراحی یک نظام ثابت و کاملا از پیش تعیین‌شده، بلکه یک طرح پویا و دائما در تحول و تکامل برمبنای این دو اصل تحول‌آفرین است. این دو اصل بنیان‌های «نظریه نظام انقلابی» را شکل می‌دهند و توجه به این دو رکن، برای تحول‌آفرینی، نوآوری و پویایی در مسیر آینده انقلاب اسلامی نیز راهگشا و حیاتی است. لذا در این متن تلاش شده است جایگاه «جمهوریت» و «اسلامیت» در تحول‌آفرینی و نوآوری در طراحی نظام جمهوری اسلامی از دیدگاه امام(ره) تبیین شود.

الف: تحول‌آفرینی امام(ره) بر مبنای اسلامیت

اولین تحول لازم برای انقلاب اسلامی از دیدگاه حضرت امام(ره)، تحول اسلامی، یعنی تحول در فهم و برداشت از اسلام بود. از نگاه ایشان، از آنجا که اسلام، دین جامع و خاتم ادیان است، اصول برنامه اداره انسان از گهواره تا گور را ارائه کرده است و برای اداره جامعه و شئون اجتماعی انسان نیز از هیچ چیز فروگذار نکرده است. لذا امام(ره) به این مساله باور داشت که اگر به اسلام حقیقی و راستین رجوع شود، همه نیازهای جامعه اسلامی ازجمله «طرز حکومت اسلامی»3 و نظامات آن دست‌یافتنی است. لذا نوآوری اساسی امام(ره) در طراحی حکومت اسلامی، ایجاد تحول در نگرش به اسلام و اجتهاد اسلامی بود. این تحول توسط امام خمینی(ره) در محورهای مختلف پیگیری شد که به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:

1- تحول در سازمان روحانیت

حضرت امام(ره) که از دوران تاسیس حوزه علمیه قم همراه مرحوم آیت‌الله حائری موسس(رض) بود، پس از ارتحال ایشان و برای احیای حوزه علمیه نحیف‌شده در زمان اختناق رضاخانی و پس از آن در دوران پهلوی دوم، تلاش بسیاری کردند. زیرا در نگاه امام(ره)، سازمان روحانیت با محوریت حوزه علمیه قم متکفل رهبری اجتماعی مردم برای ایجاد تحول بود. به بیان دیگر، حضرت امام(ره) تحول ایدئولوژیک و نیز تغییر رویکرد جامعه دینی و حوزه‌های علمیه نسبت به دین را مقدمه لازم انقلاب اسلامی می‌دانستند.

تلاش‌های بی‌بدیل حضرت امام(ره) برای متقاعد کردن آیت‌الله بروجردی برای مهاجرت به قم و پذیرش زعامت حوزه علمیه و تلاش برای وحدت مرجعیت و زعامت و تقویت حوزه علمیه با استقرار ایشان، یکی از بنیادی‌ترین حلقه‌های تحول‌خواهی در تاریخ مبارزات امام(ره) است. تا جایی که نقل شده است ایشان صدها نامه به علمای بلاد مختلف نوشت تا آنها را متقاعد کند که از آیت‌الله بروجردی بخواهند به قم عزیمت کند و زعامت حوزه علمیه را به عهده بگیرد. در دوران آیت‌الله بروجردی علی‌رغم مشی محتاطانه ایشان، امام‌خمینی(ره) مشاوری امین برای ایشان حتی در تعامل با رژیم پهلوی بود. تحول حوزه علمیه و احیای آن به دست آیت‌الله بروجردی، حقیقتا وامدار زمانه‌شناسی امام خمینی(ره) و مجاهدت‌های ایشان برای استقرار و تثبیت زعامت آیت‌الله بروجردی در حوزه علمیه قم است.4 در ادامه ابعاد دیگری از این تحول‌آفرینی بیان می‌شود.5

2- تحول‌آفرینی امام(ره) در مقابله با رویکرد تک‌ساحتی و متحجرانه به اسلام

شاید اولین مبارزه تحول‌خواهانه امام(ره) به تحجرستیزی و مقابله با اسلام ظاهرگرا و رویکرد فقهی و تعبدی صرف در حوزه علمیه بازمی‌گردد. امام(ره) در دوره‌ای به مبارزه با تحجر دینی پرداخت که به بیان خود ایشان در حوزه علمیه «یادگرفتن زبان خارجى، کفر و فلسفه و عرفان، گناه و شرک به شمار مى‏رفت.»6 امام(ره) در دهه 1330 شمسی با تدریس فلسفه، عرفان و اخلاق در حوزه علمیه قم، به مقابله با این جریان پرداخت.7 آثار فلسفی و عرفانی امام(ره) عمدتا مربوط به این دوره است.8 ایشان به خاطرات تلخ این مبارزه اشاره می‌کنند و می فرمایند: «در مدرسه فیضیه فرزند خردسالم، مرحوم مصطفى از کوزه‏اى آب نوشید، کوزه را آب کشیدند؛ چراکه من فلسفه مى‏گفتم. تردیدى ندارم اگر همین روند ادامه مى‏یافت، وضع روحانیت و حوزه‏ها، وضع کلیساهاى قرون‌وسطی مى‏شد که خداوند بر مسلمین و روحانیت منت نهاد و کیان و مجد واقعى حوزه‏ها را حفظ کرد.»9

اگرچه با استقرار علامه طباطبایی(رض) و شروع دروس ایشان، حضرت امام(ره) سنگر مبارزه در این حوزه را به ایشان سپردند، اما بی‌تردید اگر مبارزات امام(ره) نبود، تحول شگرفی که علامه‌طباطبایی(رض) در حوزه معارف و علوم عقلی در حوزه علمیه قم ایجاد کرد، زمینه بروز و ظهور نداشت. شاهد مثال آنکه شاگردان مبرز درس فلسفه و عرفان علامه(رض)، همچون شهید مطهری(رض)، پیش از آن از شاگردان درس فلسفه امام(ره) بودند.10

تحول معنوی و روحی جامعه که رکن مهم تحول اجتماعی و انقلاب است و تفصیل آن در رکن دوم خواهد آمد، مرهون این تحول‌آفرینی (توجه به معنویات و توجه به باطن در اسلام در عین توجه به ظواهر) و احیای علوم عقلی و عرفانی توسط حضرت امام(ره) است. به همین دلیل ایشان یکی از منابع خویش را در اخذ مبانی انقلاب اسلامی، پس از قرآن و روایات، اسفار اربعه ملاصدرا معرفی می‌کند11 و در نامه تاریخی به گورباچف، برای عبور از رکود و بن‌بست فلسفه مادی‌گرای مارکسیستی که ثمره تحجر و ظاهری‌گرایی در غرب است و «مکتبى [است] که سالیان سال فرزندان انقلابى جهان را در حصارهاى آهنین زندانى کرده بود» و برای ورود به «دور جدیدى از بازنگرى و تحول‏» ایشان را به فراگیری آثار حکما و عرفای اسلامی ازجمله حکمت سینوی، حکمت اشراقی، حکمت صدرایی و عرفان نظری ارجاع می‌دهد.12

3- تحول‌آفرینی امام(ره) در مقابله با رویکرد تک‌بعدی و فردی به اسلام

اگرچه تمایز اندیشه شیعه مبتنی بر جایگاه الهی امامت و ولایت جامعه دینی است، فشار دستگاه حاکم و تقیه علمای شیعه در طول تاریخ برای حفظ اسلام و تشیع از یک‌سو و در معرض حکومت نبودن آنان از سوی دیگر باعث کمرنگ شدن ابعاد سیاسی و اجتماعی اسلام در حوزه‌های علمیه شد. شکست و سرخوردگی پس از نهضت ضداستعماری مشروطه در ایران و تلاش استعمار برای به انزوا کشیدن روحانیت و سکولارکردن دین اسلام، منجر به کناره‌گیری علما از سیاست و ابعاد اجتماعی دین شده بود.

شرایط آغاز نهضت امام(ره) به گونه‌ای بود که «تبلیغ کردند که اسلام دین جامعى نیست؛ دین زندگى نیست؛ براى جامعه‏ نظامات و قوانین ندارد؛ طرز حکومت و قوانین حکومتى نیاورده است. اسلام فقط احکام حیض و نفاس است. اخلاقیاتى هم دارد؛ اما راجع به زندگى و اداره جامعه چیزى ندارد. تبلیغات سوء آنها متاسفانه موثر واقع شده است. الان گذشته از عامه مردم، طبقه تحصیلکرده، چه دانشگاهى و چه بسیارى از محصلین روحانى، اسلام را درست نفهمیده‏اند و از آن تصور خطایى دارند... چنانچه کسى بخواهد اسلام را آن‌طور که هست معرفى کند، مردم به این زودی‌ها باورشان نمى‏آید؛ بلکه عمال استعمار در حوزه‏ها هیاهو و جنجال به پا مى‏کنند.»13

به تعبیر خود ایشان «در شروع مبارزات اسلامى اگر مى‏خواستى بگویى شاه خائن است، بلافاصله جواب مى‏شنیدى که شاه شیعه است! عده‏اى مقدس‌نماى واپس‌گرا همه‌چیز را حرام مى‏دانستند و هیچ‌کس قدرت این را نداشت که در مقابل آنها قدعلم کند. خون‌دلى که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است هرگز از فشارها و سختی‌هاى دیگران نخورده است. وقتى شعار جدایى دین از سیاست جا افتاد و فقاهت، در منطق ناآگاهان غرق ‌شدن در احکام فردى و عبادى شد و قهرا فقیه هم مجاز نبود که از این دایره و حصار بیرون رود و در سیاست [و] حکومت دخالت کند، حماقت روحانى در معاشرت با مردم، فضیلت شد. به‌زعم بعض افراد، روحانیت زمانى قابل‌احترام و تکریم بود که حماقت از سراپاى‏ وجودش ببارد والا عالم سیاس و روحانى کاردان و زیرک، کاسه‏اى زیر نیم‌کاسه داشت و این از مسائل رایج حوزه‏ها بود که هرکس کج راه مى‏رفت متدین‌تر بود.»14

ایشان از همان آغاز مبارزه به عنوان یک مجتهد جامع‌الشرایط با آگاهی تفصیلی از معارف، اخلاق و احکام اسلامی تاکید می‌کنند که: «واللَّه اسلام تمامش سیاست است. اسلام را بد معرفى کرده‏اند. سیاست‏ مُدُن‏ از اسلام سرچشمه مى‏گیرد.»15 همین تلاش‌های امام(ره) برای به میدان مبارزه آوردن مراجع تقلید با برگزاری جلسات تحلیلی-سیاسی برای آنان، سخنرانی‌های آگاهی‌بخش در حوزه علمیه قم و نجف، صدور اطلاعیه‌های سیاسی مشترک با علما و مبارزات امام(ره) در دوران پیش از انقلاب منجر به ایجاد تحول در حوزه علمیه شد. تا جایی که قیام 15خرداد 1242 و قیام 19دی1356 که دو نقطه‌عطف آغازین و پایانی در تاریخ انقلاب بود، از قم و با محوریت حوزه علمیه شکل گرفت.

4- تحول‌آفرینی امام(ره) در نیروی انسانی حوزه با تربیت شاگردان مجتهد و انقلابی

حضرت امام(ره) در دوران تدریس در قم شاگردان مکتب فقهی و اصولی خود را با نوع نگرش صحیح به اسلام آشنا ساخت. درس ایشان حتی در زمان آیت‌الله بروجردی در زمره پرجمعیت‌ترین دروس حوزه علمیه بود و لذا ایشان برای رونق گرفتن درس آیت‌الله بروجردی در ابتدای ورود به قم، مدتی درس خود را تعطیل کردند. در دهه 1340 در همین جلسات درس بود که عمیق‌ترین تحلیل‌های سیاسی و اجتماعی و شدیدترین فریادهای کوبنده در مقابل رژیم شاه شنیده می‌شد.

بزرگانی همچون شهید سیدمصطفی خمینی و بسیاری از شهدای مبارزات انقلاب در این جلسات درس تربیت شدند و بزرگانی همچون شهید‌بهشتی، شهید‌مطهری، مقام‌معظم‌رهبری و... با رسیدن به عمق اجتهاد دینی و پس از آن با شاگردی در مکتب مبارزاتی و سیاسی امام خمینی(ره) در سال‌های پیش از پیروزی انقلاب، برای طراحی ساختارهای جمهوری اسلامی براساس مکتب اسلام ناب امام‌خمینی(ره) پا به میدان گذاشتند. بر کسی پوشیده نیست که بسیاری از بزرگان جریان روحانیت پس از انقلاب ازجمله آیات عظام تاثیرگذار در مجلس خبرگان رهبری، شورای نگهبان قانون اساسی و مراجع عظام تقلید، شاگردان و مقرران دروس فقه و اصول حضرت امام(ره) در دوران تدریس ایشان در حوزه علمیه قم هستند.

5- تحول در فقه؛ از فقه فردی به «فقه نظامات اجتماعی» به مثابه تئوری اداره جامعه

یکی‌دیگر از تلاش‌های تحول‌آفرین امام، احیای فقه حکومتی یا فقه نظامات اجتماعی بود. از نگاه ایشان «اسلام‏ از هنگام ظهورش متعرض نظام‌هاى حاکم در جامعه بوده و خود داراى سیستم و نظام خاص اجتماعى و اقتصادى و فرهنگى بوده است که براى تمامى ابعاد و شئون زندگى فردى و اجتماعى قوانین خاصى وضع کرده است و جز آن را براى سعادت جامعه نمى‏پذیرد.»16

ایشان به ثابت بودن اصول و روش‌های اجتهاد و استنباط در فقه، اما متغیر و متکامل بودن آن از حیث موضوع‌شناسی و پاسخ به مسائل جدید قائل بودند. از نظر ایشان، پاسخ به مسائل فقهی با لحاظ کردن «نظامات اجتماعی» و اصول و قواعد فقه حکومتی، چه‌بسا پاسخ‌هایی کاملا متفاوت از فقه فردی پیدا کند. اما این تحول را به معنای نفی دستگاه فقه اجتهادی شیعه نمی‌دانستند. لذا حتی در دوران پس از انقلاب که عده‌ای فقه شیعه را نیازمند تحول بنیادین می دانستند و معتقد بودند فقه موجود پاسخگوی نیازهای جامعه نیست، می‌فرمودند: «اینجانب معتقد به فقه سنتى و اجتهاد جواهرى هستم و تخلف از آن را جایز نمى‏دانم. اجتهاد به همان سبک صحیح است ولى این بدان معنا نیست که فقه اسلام پویا نیست، زمان و مکان دو عنصر تعیین‏کننده در اجتهادند. مساله‏اى که در قدیم داراى حکمى بوده است به ظاهر همان مساله در روابط حاکم بر سیاست و اجتماع و اقتصاد یک نظام ممکن است حکم جدیدى پیدا کند؛ بدان معنا که با شناخت دقیق روابط اقتصادى و اجتماعى و سیاسى همان موضوع اول که از نظر ظاهر با قدیم فرقى نکرده است، واقعا موضوع جدیدى شده است که قهرا حکم جدیدى مى‏طلبد. مجتهد باید به مسائل زمان خود احاطه داشته باشد.»17

اساسا فقه وقتی به پویایی می‌رسد که با مسائل اجتماعی در سطوح خرد تا کلان مواجه شود و در مقام پاسخ به مسائل جامعه و در معرض طراحی الگوی حکومت و نظام‌سازی قرار گیرد. «حکومت در نظر مجتهد واقعى، فلسفه عملى تمامى فقه در تمامى زوایاى زندگى بشریت است، حکومت نشان‌دهنده جنبه عملى فقه در برخورد با تمامى معضلات اجتماعى و سیاسى و نظامى و فرهنگى است، فقه، تئورى‏ واقعى و کامل اداره انسان از گهواره تا گور است.» لذا «هدف اساسى این است که ما چگونه مى‏خواهیم اصول محکم فقه را در عمل فرد و جامعه پیاده کنیم و بتوانیم براى معضلات جواب داشته باشیم و همه ترس استکبار از همین مساله است که فقه و اجتهاد جنبه عینى و عملى پیدا کند.»18 ورود تفصیلی حضرت امام(ره) به باب «امر به معروف و نهی از منکر» در کتاب «تحریرالوسیله» و ورود به مباحث ولایت فقیه و حکومت اسلامی در کتاب «البیع» نمونه‌هایی از این مواجهه تحول‌آفرین امام در فقه سیاسی و اجتماعی و بلکه فقه نظامات اجتماعی پیش از پیروزی انقلاب است. اما عرصه مهم این تحول‌آفرینی براساس منطق خود ایشان، زمانی رخ داد که حکومت اسلامی به عنوان فلسفه عملی فقه، مستقر شد. در ادامه به این عرصه بیشتر خواهیم پرداخت.

6- تحول در فلسفه عملی فقه؛ نوآوری‌های ساختاری نظام اسلامی

چنانچه ذکر شد، طرح فقه نظامات اجتماعی از تحولاتی است که مرهون مجاهدت علمی و عملی امام(ره) است و این تحول با تشکیل حکومت اسلامی و استقرار نظام‌های اجتماعی اسلامی و شکل‌گیری نهادهای حکومتی معنا یافت. در ادامه به نمونه‌هایی از این پویایی و نوآوری فقهی در عرصه عملی اداره حکومت اشاره خواهیم کرد:

1- طرح کلی جمهوری اسلامی محوری‌ترین نوآوری امام‌خمینی(ره) مبتنی بر آرای مردم و احکام اسلامی است.19 حضرت امام(ره) با تاکید بر «جمهوری اسلامی... نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد»20 و نفی پسوندهای غرب‌زده (مانند؛ جمهوری دموکراتیک) و شرق‌زده (مانند؛ جمهوری خلق) در عنوان حکومت مطلوب خویش و تأکید بر محتوای اسلامی و قالب جمهوریت، الگویی را برای حکومت انتخاب کردند که هم برگرفته از مبانی دینی و مبتنی بر مردم‌سالاری دینی بوده و هم در عرف زمانه و در سطح جهانی قابل‌فهم و دارای مقبولیت باشد.21 این الگو در سال‌های پیش از پیروزی انقلاب موردتوجه ایشان بود و با مطرح کردن در مصاحبه‌های مختلف در دوران هجرت در فرانسه22، عملا به شعار و مطالبه عمومی تظاهرات‌های قبل از انقلاب تبدیل شد.

2- نهاد رهبری جامعه اسلامی و مجلس خبرگان رهبری براساس قواعد نظریه ولایت مطلقه فقیه و الگوی مشروعیت و اقتدار الهی و نیز مقبولیت و قدرت اجتماعی فقیه، از نوآوری‌های ساختاری جمهوری اسلامی است. این امر به طور مستقیم براساس نظریه ولایت مطلقه فقیه امام‌خمینی(ره) پایه‌ریزی شد و الگوی تحقق عینی آن نیز با رهبری 10ساله خود حضرت امام(ره) مستقر شد که از نگاه امام، بهترین اصل قانون اساسی است.23 این الگو از مباحث مطرح‌شده در کتاب کشف اسرار و رساله اجتهاد و تقلید تا کتاب ولایت فقیه24 ایشان به‌عنوان الگوی مطلوب حکومت عصر غیبت، قابل‌ردیابی است.25 حاکمیت ولی‌فقیه در ساختار جمهوری اسلامی، حاکمیت فرمایشی نیست بلکه ولی‌فقیه مشروعیت‌بخش قوای سه‌گانه و قوانین و آیین‌نامه‌های حکومتی است.26 به‌علاوه آنکه ولایت و حکومت «یکى از احکام اولیه اسلام است و مقدم بر تمام احکام فرعیه، حتى نماز و روزه و حج.‏» لذا حکم حکومتی فقیه که در قالب حکم مستقل یا سیاست‌های کلان ابلاغی ارائه می‌شود حاکم بر قوانین و آیین‌نامه‌هاست و در شرایطی که مصلحت ایجاد کند، حاکم بر احکام اولیه شرعی است27.

3- مجلس خبرگان قانون اساسی و طراحی قانون اساسی و اصول کلی حاکم بر آن، براساس شریعت اسلامی و نظرات فقهی – سیاسی امام‌خمینی(ره) شکل گرفت که این طرح نوآورانه امام راحل براساس الگوی فقه جواهری پویا بود. تاکید امام این بود که «قانون‏ اساسى ‏و سایر قوانین ‏در این ‏جمهورى‏ باید صددرصد براساس اسلام باشد و اگر یک ماده هم برخلاف احکام اسلام باشد، تخلف از جمهورى و آرای اکثریت قریب به اتفاق ملت است‏.»

 با تأکید امام بر اینکه «تشخیص مخالفت و موافقت با احکام اسلام منحصرا در صلاحیت فقهاى عظام است‏»28 و اگر پیش‌نویس کوچک‌ترین مخالفتی با قوانین اسلام دارد، باید کنار گذاشته شود و دست نمایندگان دارای وابستگی فکری به شرق و غرب در تدوین قانون اساسی کوتاه شود؛29 خبرگان قانون اساسی، که با محوریت مجتهدین پرورش‌یافته در مکتب امام(ره) شکل گرفته بود، پیش‌نویس تهیه شده توسط جریان روشنفکر غیرمجتهد در احکام اسلامی را عملا کنار گذاشت و از ابتدا با رویکرد مدنظر حضرت امام(ره) اقدام به تدوین قانون اساسی کرد.30

4- نهاد شورای نگهبان قانون اساسی مبتنی بر اصول شریعت اسلامی، ارتقایافته نوآوری مجتهد شهید، شیخ فضل‌الله نوری در نسبت با قانون اساسی مشروطه است که تحت‌عنوان اصل طراز و متمم قانون اساسی ارائه شد31 و این الگو از همان دوران پیش از مبارزات، برای نظارت شرعی بر کیفیت قوانین موضوعه مجلس، مورد توجه و تأکید امام خمینی(ره) در کتاب کشف اسرار ایشان است.32

5- منطق قوای سه‌گانه براساس الگوی فقه حکومتی شیعه است. ساختار قوای سه‌گانه مقننه، قضائیه و مجریه در منطق فکری امام(ره) براساس الگوی شئون سه‌گانه افتا، قضا و ولا قابل‌تبیین است و این شئون، هر سه از شئون ولی‌فقیه حاکم بر جامعه اسلامی است. این الگو اگرچه در شکل ظاهری مشابهت با فرم تفکیک قوا در نظام‌های متعارف سیاسی دارد، از جهت محتوا کاملا منطبق و برخاسته از الگوی فقهی امام راحل(ره) است. از نگاه ایشان «واضح است که حکومت به جمیع شئون آن و ارگان‌هایى که دارد تا از قِبَل شرع مقدس و خداوند تبارک‌ و تعالی شرعیت پیدا نکند، اکثر کارهاى مربوط به‌قوه‏ مقننه‏ و قضائیه و اجراییه بدون مجوز شرعى خواهد بود و دست ارگان‌ها که باید به‌واسطه‌ شرعیت آن باز باشد، بسته مى‏شود و اگر بدون شرعیت الهى کارها را انجام دهند، دولت به جمیع شئونه، طاغوتى و محرم خواهد بود.»33

6- مجمع تشخیص مصلحت نظام: این نهاد ساختاری کاملا فقه‌بنیان و براساس قواعد مصلحت و حفظ نظام فقه حکومتی امام(ره) است که با تدبیر حضرت امام برای رفع تزاحم در تطبیق قوانین با احکام اولیه، براساس مصالح جامعه و در صورت «نیاز به دخالت ولایت فقیه و تشخیص موضوع حکم حکومتى‏»34 ایجاد شد.35

ب: تحول‌آفرینی امام بر مبنای جمهوریت

رکن دوم از ارکان تحول‌آفرینی و ایجاد نوآوری در ساختارها و نظامات حکومت اسلامی و جامعه دینی از نگاه امام خمینی(ره)، رکن جمهوریت یا همان مشارکت حداکثری مردم در نظام اسلامی از طراحی تا اقدام و عملیات است. امام از همان ابتدای قیام خویش، به توانمندی جامعه اسلامی در برآوردن نیازهای خود و حرکت در مسیر تعالی باور داشت و معتقد بود اگر جامعه، آزادی و استقلال داشته باشد و از استبداد داخلی و استعمار خارجی رهایی یابد، خلاقیت و نوآوری از متن جامعه موج خواهد زد. این باور، ایده نوآورانه امام برای طراحی آینده حکومت و جامعه اسلامی ایران بود.

1- تحول روحی؛ خودباوری و اعتمادبه‌نفس ملی

حضرت امام(ره) بر پایه نظریه فطرت و نیز سنت الهی «إِنَّ اللّه لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَومٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهم»36 تحول روحی و درونی را پایه تحول اجتماعی می‌دانند.37 در نگاه امام آنچه مانع تکامل روحی و درنتیجه تحول و تکامل اجتماعی در جامعه است، غفلت از فطرت الهی و ارزش‌های انسانی برخاسته از آن و به تعبیر دقیق‌تر، خودفراموشی است. همان‌طور که فرد انسان با غوطه‌ورشدن در دنیا و زندگی روزمره، از خود غافل شده و دچار رکود و خمودی می‌شود و فطرت الهی (فطرت مخموره) او محجوب به حجاب غفلت (فطرت محجوبه) می‌شود، جامعه نیز این‌گونه است.38 حضرت امام(ره) ولایت طاغوت حاکم بر جامعه و غرب‌زدگی را عامل خشک‌مغزی جامعه و خشکیدن ریشه‌های خلاقیت و نوآوری می‌دانند و می‌فرمایند: «طورى ما را الآن تحقیر کردند اینها و ما را میان‌تهى کردند که ما باورمان‏ آمده است که ما هیچى نداریم و آنها همه‌چیز دارند»39 «چیزهایى که ما خودمان مى‏توانیم درست کنیم، خودمان درست کنیم و هر چیز را مى‏توانید درصدد [باشید] وقتى «انسان» باشد، مى‏تواند درست کند؛ مى‏تواند همچو کارى را بکند. لکن وضع را این‌طوری به بار آورده بودند که ما باورمان‏ آمده بود که چیزى نداریم؛ ما چیزى نمى‏دانیم؛ باید ما از خارج بگیریم؛ باید همه‌چیز از خارج بگیریم و اگر واقعا این‌طور است، که یک مصیبتى است و اگر این‌طور نیست و ما را این‌طور تربیت کردند که باورمان‏ بیاید، این هم یک مصیبت دیگرى است.»40

2- خودباوری و نوآوری

خودباوری که ثمره تحول روحی است، زمینه خلاقیت و نوآوری را در جامعه فراهم می‌سازد. به همین جهت، طرح امام خمینی(ره) برای نوآوری در ساخت جامعه پس از انقلاب، تکیه صریح بر «وجود استعدادهاى سرشار و خلاق‏ انسانى»41 در جامعه است که دیده نشده و از آن غفلت شده است. از نگاه ایشان، «ترقى‏ به کمالات انسانى و نفسانى است و با اثر بودن افراد در ملت و مملکت است.»42 ‏ بنابراین ایشان با ایمان به استعداد و خلاقیت، اراده و عقلانیت اجتماعی، این سرمایه اجتماعی را بنیان ساخت نوآورانه و مردم‌نهاد ساختارهای حاکمیتی حکومت اسلامی می‌دانند. ایشان تصریح می‌کنند که «برداشت اصیل اسلام، ما را به ترقى‏ جامعه‏اى که سرشار از استعدادها و قواى انسانى و عدالت اجتماعى است، راهنمایى مى‏کند. قبل از هر چیز ما به محتواى اجتماعى رژیم سیاسى آینده دل بسته‏ایم.»43
لذا توصیه می‌کنند: «شما جوان‌ها، شماهایى که جوان‌ها را تربیت می‌کنید، درصدد این باشید که اولا مغزهاى آنها را از این چیزى که پُر کردند از آنها، این مغزهایى که پُر شده است از اینکه مغز شرقى را برداشتند، جایش مغز غربى گذاشتند، شست‌وشو کنید. به آنها حالى کنید که شما خودتان‏ مفاخر داشتید، خودتان فرهنگ دارید، خودتان همه‌چیز دارید و به آنها حالى کنید که باید خودتان هر کارى را بکنید.»44

وقتی فطرت جامعه به‌واسطه‌ رهبری الهی و توجه دادن به ارزش‌های انسانی و در سایه توجه به اسلام بیدار شد، مبدأ ایجاد تحولات اجتماعی درون‌زا و برخاسته از توده مردم جامعه می‌شود. از این نگاه، جمهوریت نوآوری انقلاب در تحقق اسلامیت آن است. به این معنا که اگر جمهور افراد جامعه با هدایت دین الهی و رهبر و ولی الهی از زیر یوغ استبداد داخلی و استعمار خارجی یا در یک کلام از زیر سایه ظلمت ولایت طاغوت خارج شود، عقل اجتماعی شکوفا شده و استعدادهای جامعه منشأ تحولات اجتماعی و نوآوری در یک جامعه می‌گردد.

3- نوآوری‌های ساختاری برخاسته از جمهوریت نظام

چنانچه ذکر شد، طرح نوآورانه حضرت امام خمینی(ره) برای ایجاد تحول دائمی در جامعه، ابتنای تغییرات و تحولات اجتماعی بر خلاقیت و نوآوری‌های مردمی است. عمدتا هدایت و اشاره امام خمینی(ره) ناظر به یک نیاز روز انقلاب اسلامی مانند قانونگذاری، امنیت، پاسداری از ارزش‌های انقلاب، سازندگی و... در برهه‌های مختلف، منجر به جوشش انقلابی در بستر جامعه و شکل‌گیری گروه‌های مردمی می‌شد و رفته‌رفته با سازماندهی این حرکت‌های مردمی، یک نهاد جدید انقلابی تأسیس می‌شد. بسیاری از نهادهای ابتدای پیروزی انقلاب، ازجمله شورای انقلاب، کمیته‌های انقلاب، سپاه پاسداران، جهاد سازندگی، بسیج و... با این اشارات کلی امام خمینی(ره) به نیاز انقلاب، عمدتا از پایین و کف جامعه انقلابی و به‌صورت خودجوش و مردم‌نهاد شکل گرفت. در این مسیر، روحانیون انقلابی که عمدتا از شاگرد امام بودند در طراحی، ارتقا و تکامل این ساختارها نقش اساسی ایفا می‌کردند و این ساختارها به تایید و تسدید امام خمینی(ره) به عنوان سازمان‌های انقلابی و مردم‌نهاد، در خدمت نیازهای جامعه اسلامی قرار می‌گرفت. البته شکل‌گیری نهادهای مردمی انقلاب اسلامی، نقش رهبری و هدایت امام خمینی(ره) در آنها و تحلیل عوامل بقا و استمرار یا توقف و انحلال آنها نیازمند بحث مستقلی است که از عهده این نگاشت خارج است.45

جمع‌بندی

 به نظر می‌رسد، نوآوری اساسی امام خمینی‌(ره) ابتنای نظام پس از انقلاب بر دو رکن تحول‌آفرین یعنی رکن اسلامیت و رکن جمهوریت بود. باور امام این بود که در سایه اتکال به خداوند متعال و تکیه بر این دو رکن، می‌توان براساس نیازهای جامعه، ساختارهای متناسب را در هر برهه‌ای به‌مقتضای زمان و مکان طراحی کرد.

به نظر می‌رسد حضرت امام بیش از آنکه بر «نوآوری در الگوی حکومت اسلامی» تأکید داشته باشند، بر «الگوی نوآوری در حکومت اسلامی» تأکید دارند و این الگوی نوآوری و تحول‌آفرینی را براساس نظریه فطرت خویش، بر دو پایه «اسلامیت» و «جمهوریت» بنا می‌کنند. به این معنا نوآوری امام(ره) در حکومت اسلامی، فعال کردن این دو رکن و ایجاد فرآیند نوآوری و تحول است.

پی‌نوشت‌ها:
1-  ن.ک: گی روشه، تغییرات اجتماعی، ترجمه منصور وثوقی.
2-  امام خمینی(ره)، کشف‌اسرار، صص 186و227.
3- امام خمینی(ره)، ولایت فقیه، ص 43.
4 - ن.ک: روح‌الله حسینیان، بیست‌سال تکاپوی اسلام شیعی در ایران، ص 363
5- «[تحول حوزه] از برکت آن نهیبی است که امام به حوزه‌ها زد و همه را بیدار کرد.» رهبر معظم انقلاب، 2/8/1389 در جمع روحانیون حوزه علمیه قم.
6- امام خمینی(ره)، صحیفه امام، ج21، ص 279.
7- ن.ک: امام خمینی(ره)، تقریرات فلسفه، ج یک، ص 12، مقدمه تحقیقی کتاب.
8- علی جعفری و مجتبی باباخانی، تفسیر آفتاب، ج یک، ص 35
9- امام خمینی(ره)، صحیفه امام، ج21، ص 279.
10- آیت‌الله شهید مطهری در فلسفه، به همراه آیت‌الله منتظری، حاج‌آقا رضا صدر، مهدی حائری‌یزدی و چند تن دیگر، از شاگردان درس خصوصی اسفار امام‌خمینی بوده است. این درس که آخرین تدریس فلسفه امام خمینی بوده است و پس از آن درس فلسفه درس علامه طباطبایی(رض) شروع می‌شود و شهید مطهری به درس ایشان می‌رود. واعظ‌زاده خراسانی، «سیری در زندگی علمی و انقلابی استاد شهید مرتضی مطهری»، ص۳۲۶.
11- امام خمینی(ره)، صحیفه امام، ج5، ص 271.
12- امام خمینی(ره)، صحیفه امام، ج 21، صص 226-220
13- امام خمینی(ره)، ولایت فقیه، صص 11-10.
14- امام خمینی(ره)، صحیفه امام، ج 21، صص 279-278
15- صحیفه امام، ج یک، ص 270.
16- صحیفه امام، ج5، ص 389.
17- امام خمینی(ره)، صحیفه امام، ج 21، ص 289.
18- امام خمینی(ره)، صحیفه امام، ج 21، ص 289.
19- امام خمینی(ره)، صحیفه امام، ج4، ص 444.
20- امام خمینی(ره)، صحیفه امام، ج5، ص 353.
21-  امام خمینی(ره)، صحیفه امام، ج8، ص 189.
22- امام خمینی(ره)، صحیفه امام، ج3، ص 515.
 23- امام خمینی(ره)، صحیفه امام، ج 11، ص 465.
24- ن.ک: امام خمینی(ره)، ولایت فقیه و حکومت اسلامی.
25-  ن.ک: مبانی اندیشه سیاسی امام خمینی(ره)، محمدحسین جمشیدی، انتشارات عروج.
26- امام خمینی(ره)، صحیفه امام، ج 17، ص 133
27- امام خمینی(ره)، صحیفه امام، ج 20، ص 452.
28- ن.ک: امام خمینی(ره)، کشف اسرار، صص 190-178
29- ن.ک: پیام امام خمینی(ره) در افتتاحیه مجلس خبرگان قانون اساسی، صحیفه امام، ج 9، صص 310-308
30- مجلس خبرگان پس از افتتاح حاضر نشد خود را در چارچوب آیین‏نامه مصوب دولت موقت و شورای انقلاب محدود کند و کار را براساس پیش‏نویس ظرف یک ماه که مورد نظر دولت موقت بود به انجام برساند. خود مجلس خبرگان در 1/6/58 آیین‏نامه جدیدی را برای اداره مجلس و چگونگی تصویب اصول قانون اساسی تصویب کرد و خود را از آیین‏نامه‏ای که دولت موقت تدارک دیده بود و پنج فصل و 44 ماده داشت، خارج ساخت و به‌جای یک ماهی که دولت موقت پیشنهاد کرده بود که مجلس خبرگان کار را تمام کند، کار تمام نشد و با توجه به رویه مستقلی که مجلس خبرگان در نظر گرفته بود و خود را در اجرای پیام امام(ره) در جلسه افتتاحیه مقید می‏دانست، دنبال کار را گرفت و تقریبا پس از سه ماه متن قانون اساسی کامل شد. ن.ک: محمد شفیعی‌فر، فرآیند استقرار جمهوری اسلامی، انتشارات کانون اندیشه جوان.
31- امام خمینی(ره)، صحیفه امام، ج یک، ص 111.
32- امام خمینی(ره)، صحیفه امام، ج 13، ص 53.
33- امام خمینی(ره)، صحیفه امام، ج 17، ص 133
34- امام خمینی(ره)، صحیفه امام، ج 20، ص463.
35- امام خمینی(ره)، صحیفه امام، ج 21، ص 217.
36- سوره رعد، آیه 11
37- امام خمینی(ره)،صحیفه امام، ج 10، ص 128.
38- ر.ک: علی جعفری، مبانی معرفتی اندیشه امام خمینی(ره) با تأکید بر انسان‌شناسی و نظریه فطرت، نشر سدید.
39 - امام خمینی(ره)، صحیفه امام، ج 8، ص 99
40 - امام خمینی(ره)، صحیفه امام ، ج 10، ص 431
41 - امام خمینی(ره)، صحیفه امام، ج 5، ص 411
42- امام خمینی(ره)، صحیفه امام، ج5، ص 521
43- امام خمینی(ره)، صحیفه امام، ج 4، ص 3.
44- امام خمینی(ره)، صحیفه امام، ج 10 ص 437.
45- ن.ک: امام خمینی و نهادهای انقلابی، تدوین مهدی حاضری، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)

 

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰