عاطفه جعفری، روزنامه نگار: ساخـــت مستند، دیگــــر به یک کار روتیـــن در انتخابـــــات ریاستجمهوری تبدیل شده است، مستندهایی که قرار است تصویر دقیقتری از نامزدهای انتخابات و برنامههای آنها ارائه دهند. بهخاطر همین است که اهالی سیاست برای تولید یک مستند انتخاباتی کار سختی را در پیش دارند و باید همه جوانب تولید یک اثر را در نظر بگیرند. همین حساسیتها باعث شده تجربه ساخت این شکل مستند در اختیار فیلمسازان آزموده شده قرار گیرد. معمولا هم تیمهای تبلیغاتی نامزدهای ریاستجمهوری به سراغ کارگردانهای معروف سینما میروند تا نامهای مشهور هنری امکانی برای جلبنظر رایدهندگان باشد. بیشک مستند انتخاباتی نامزدهای ریاستجمهوری باید واجد ویژگیهای باشد که متفاوت از دیگر مستندهای پرتره است. به سراغ چند مستندساز رفتیم و از آنها درمورد اینکه مستندسازی برای انتخابات باید چه ویژگیهایی داشته باشد، پرسیدیم.
پدرم نبض جامعه را میدانست و مستند احمدینژاد را ساخت
حسین شمقدری، مستندسازی که سالهاست در عرصه مستند فعالیت میکند و ساخت یک مستند انتخاباتی را هم در کارنامه خود دارد در مورد ویژگیهای ساخت یک مستند انتخاباتی میگوید: «مطمئنا در سینمای مستند با توجه به المانهایی که دارد، داشتن داستان و قصه بسیار مهم است و باید به سمتی برود که حقیقتی را برای ما بازگو کند. بعد هم با توجه به حقیقتی که برای مخاطب روشن میشود، دوگانهای را برای او بسازد. اما در مستند انتخاباتی و تبلیغاتی با یک شور و هیجانی روبهرو هستیم که باید بتواند مخاطب را دچار یک جوزدگی یا هیجان کند که دیگر آن قواعد سینمایی بر آن حاکم نیست.»
شمقدری در ادامه به مستندی اشاره میکند که خودش برای سعید جلیلی ساخته است و از ویژگیهای مستند انتخاباتی میگوید: «مستند تبلیغاتی علاوهبر اینکه باید شور و هیجان داشته باشد باید مبتنی بر شرایط اجتماعی طراحی شود. مستندساز قبل از ساخت مستند، باید بتواند بفهمد که نیاز امروز جامعه چه چیزی است، مثلا در زمان آقای احمدینژاد، بحث اشرافیت مسئولان خیلی داغ بود و مستندی که پدرم (جواد شمقدری) برای محمود احمدینژاد ساخت دقیقا براساس همین موضوع بود. در آن مستند خانه او را نشان دادند و آن را برخلاف خانههای اشرافی دیگر دانستند. این انتخاب فضا در مستند نشاندهنده این است که مستندساز میداند دقیقا دغدغه و خواست جامعه چیست و دست روی همان موضوع گذاشته و برای همین بود که آن مستند دیده شد.»
شمقدری درمورد دلایل عدمموفقیت یک مستند انتخاباتی میگوید: «بسیاری از این مستندهایی که در این سالها برای انتخابات ساخته شدهاند به لحاظ فرم و محتوا دارای اشکال هستند. مثل همین مستندی که برای آقای قاضیزادههاشمی ساخته شد به نظرم کارگردان، مستند انتخاباتی را با یک فیلم سینمایی اشتباه گرفته بود، خیلی عجیب و حتی گاهی خندهدار هم بود.»
این مستندساز ادامه میدهد: «اینکه مردم یک مستند را نپذیرند از آنجا ناشی میشود که کسی که آن مستند تبلیغاتی را میسازد، باید دست روی دغدغههای جامعه بگذارد. مثلا الان درمورد این صحبت کنیم که باید با آمریکا مبارزه کنیم اما گاهی سازندگان فیلمهای انتخاباتی، دست روی چیزهایی میگذارند که جامعه نمیپذیرد. مسائل دیگری هم وجود دارد که میتوان، نام برد که چرا مردم این مستندها را دوست ندارند. اگر مستند صادقانه نباشد، این صادقانه نبودن باعث میشود تا مردم آن را باور نکنند مثلا در مستندی که برای میرحسین موسوی ساخته شد در صحنهای از مستند از یک بازیگر استفاده شد، همین باعث شد تا جامعه آن را نپذیرد و حرفهای مستند را قبول نکند.»
حسین شمقدری درمورد مستندهای موفقی که برای انتخابات ریاستجمهوری ساخته شده است، میگوید: «فکر میکنم مستندی که پدرم برای دوره اول ریاستجمهوری احمدینژاد ساخت، خیلی خوب و موفق بود. البته در آن دوره مستندهای انتخاباتی هم بیشتر مورد توجه قرار گرفت. هوشمندانهترین بخش آن مستند، سیاستی بود که برای ساخت آن موردتوجه قرار گرفت، مثلا دست روی سادهزیستی او گذاشت و همین باعث شد تا مردم قبول کنند. به نظرم درخشانترین سکانس این مستند همان جایی بود که از پسر احمدینژاد پرسیده شد شما در خانهتان استخر دارید و او در جواب گفت که استخر در خانه ما جا نمیشود. یادم میآید که این جواب در همان زمان توانست مردم را تحتتاثیر قرار بدهد. صداقت آن صحنه و دست گذاشتن روی دغدغههای آن زمان مردم که از اشرافیت مسئولان خسته شده بودند، باعث موفقیت آن شد.»
او صحبتهایش را با دغدغههای امروز جامعه ادامه میدهد و میگوید: «الان در سال 1400 کسی که میخواهد مستند انتخاباتی بسازد باید توجه کند که الان دغدغه مردم چه چیزی است، با توجه به آن دغدغه روی مستند کار کند تا بتواند مردم را تحتتاثیر قرار دهد.»
شمقدری درمورد استفاده از کارگردانهای معروف برای ساخت مستندهای تبلیغاتی گفت: «کسی که کار سینمایی میکند مطمئنا نمیتوان دربارهاش گفت که کار مستند تبلیغاتیاش حتما خوب خواهد شد، مثلا رسول ملاقلیپور یک مستند انتخاباتی ساخت و خیلی هم مستند موفقی نبود. مساله بعدی این است که هر مستندسازی هم نمیتواند کار تبلیغاتی خوب بسازد، یک نمونهاش خود من که مستند آقای جلیلی را ساختم و مستند خوبی نبود و بیشتر مستندی بود که جنبه هنری داشت و خیلی تم تبلیغاتی و انتخاباتی نداشت. اما مستند آقای روحانی که دهباشی ساخت، خیلی خوب ساخته شد و شور و هیجانی که آن مستند داشت خیلی خوب و بجا بود. از سابقه او شروع کرده و به امروز رسیده بود. روحانی را در یک ماشین شاسیبلند نشان داد و گفت این رئیسجمهور پولدار است و نقش بازی نمیکند. بهعلاوه اینکه بعد از دوره احمدینژاد میخواست بگوید که امروز بعد از یک رئیسجمهور سادهزیست که ممکن است جامعه و کشور را به سمت خرابی ببرد، حالا دیگر آن سادهزیستی خریدار ندارد. دقیقا نبض جامعه را میدانست و براساس همان، مستند را جلو برد.»
غفلت از نقطهنظرها و زوم روی کاندیدا اشتباه است
محمدرضا امامقلی، مستندساز هم با مرور مستندهای انتخاباتی که طی 10 سال گذشته ساخته شدهاند، به «فرهیختگان» گفت: «وقتی نگاهی به مستندهای این سالها میاندازم، چند علت را باید برای اینکه چرا مستندهای انتخاباتی ما موفق نمیشوند، بگویم. یک نکته عجولانه کار ساختن است که باعث میشود مستند قوی نباشد. مهمترین دلیلش هم این است که خود کاندیدا نقشه راه و هدف مشخص ندارد تا بخواهد خودش را به مردم معرفی کند. مثلا شما در مستندهای برتر دنیا عموما آنهایی که به مستند پروپاگاندای سیاسی معروفند؛ کارهایی میبینیم که بسیار جذاب هستند، مثلا در مستندهای آمریکایی ما نمونههای زیادی داریم که در آن مستند کاندیدا تکلیفش مشخص است که شعارش چه چیزی است و روی همان برنامه، مستند ساخته میشود.»
امامقلی در ادامه صحبتهایش با اشاره به ویژگیهای یک مستند درجه یک انتخاباتی میگوید: «در این مستندها بیشتر از اینکه خود کاندیدا حرف بزند، اطرافیان حرف میزنند و او میشنود. اتفاقی که در مستندهای تبلیغاتی ما کمتر میافتد. در نمونه مستندهای خارجی به جای اینکه از کاندیدا بیشتر تصویر ببینیم، از نظرهای او آگاه میشویم. در مستندهای ما کاندیدا در حالات مختلف حضور دارد؛ مینشیند، بلند میشود، راه میرود و... این هم به نظرم نکتهای است که باید مدنظر سازنده کار قرار بگیرد چون قرار است مخاطب با این مستند تحتتاثیر قرار بگیرد.»
امامقلی ادامه میدهد: «الان در کتابهای درسی هم فنون اقناع را داریم، اما در این مستندها حتی حداقل این فنون هم کار نشده است. این را برای این نمیگویم که تا به حال خودم مستندی را روی این محور نساختهام. واقعیت این است پیشنهاد هم بشود قبول نمیکنم چون این مدل مستندها برای ساخت نیاز به یک پیشتولید قوی دارد. با این احراز صلاحیتشدن افراد بهطور ناگهانی و برنامه دقیق نداشتن، نمیتوان مستند قوی ساخت. گاهی دو سال برای ساخت یک مستند انتخاباتی زمان لازم است.»
او در مورد حضور کارگردانهای مشهور برای ساخت فیلمهای تبلیغاتی میگوید: «ببینید در مورد این موضوع باید بگویم همیشه نزدیک به انتخابات فرصت برای کسبوکار زیاد است و شاید در یک بخشی از این کار قدرت لابی فیلمسازان مطرح است که در معرض این انتخاب قرار میگیرند. یک بخشی هم به خود کاندیداها برمیگردد که دوست دارند تا یک کارگردان مشهور مستندشان را بسازد. این البته در همه دنیا وجود دارد. از منظر یک کاندیدا، اینکه یک کارگردان مشهور فیلم انتخاباتیاش را بسازد در رایآوریاش تاثیرگذار خواهد بود. البته طبیعی است که مطمئنا این اتفاق نخواهد افتاد.»
امامقلی معتقد است کارگردانهای مشهور که کار داستانی و نمایشی انجام میدهند، به دنبال تصاویر و موقعیتهای برساخته، هستند و در این باره میگوید: «برای همین است که میبینیم این کارگردانها در حال بازی گرفتن از کاندیدا هستند و درنهایت فیلمهایشان شبیه فیلمهای عروسی میشود.»
او در مورد مستندهای موفق و ضعیف این سالها با همین موضوع میگوید: «من نمیخواهم اسمی از یک مستند خاص ببرم؛ اما به نظرم همه ضعیف بودند البته برخی از این مستندها، سعی کردهاند که به استانداردهای لازم نزدیک شوند و حتی جواب هم بگیرند اما نمونه موفق نمیتوان برایشان نام برد.»
امامقلی درمورد فرم و محتوای مستندهای انتخاباتی میگوید: «مستند انتخاباتی باید شور و هیجان داشته باشد البته اگر خوب قصه گفته شود حتما شور و هیجان را هم در خودش دارد، من در این سالها به جای اینکه مستند ببینم، کلاژ دیدم. یک سری موزیک ویدئوهایی که به هم چسبیده شده و در کنارش چند مصاحبه هم وجود دارد. در بهترین حالت میتواند یک گزارش تصویری باشد. ملغمهای از تصاویر کاندیدا به همراه موزیک و بعضا دخالتهایی که میشود تا یکسری تصاویر حتما در این گزارش قرار بگیرد. عموما در ساخت این مستندها اختیار به فیلمساز داده نمیشود و یکسری افراد در ستادها روی این موضوع کار میکنند، نکته مهم اینجاست که تز خاصی هم بر این کارها غالب نیست که مخاطب متوجه بشود این کاندیدا میخواهد روی این هدف جلو برود. برنامه مشخص ندارند. چون فیلمنامه ندارند. در فواصل زمانی کوتاه ساخته میشوند و عموما روی میز تدوین کار جلو میرود. سفرهای استانی آن فرد، به اضافه کمی موزیک و گریههای مردم دقیقا همینها میشود فیلم انتخاباتی. درحالی که باید برنامه تبلیغاتی مشخص باشد و یک تیم کارکشته که دخالتی هم در کارشان نباشد هم حضور داشته باشد. مشکل عمده ما این است، افرادی که تخصصی ندارند در این کارها جلو میافتند و درنهایت مثل بقیه مواردی که در کشورمان وجود دارد، متخصص روی کار سوار نیست.»