سه پیشنهاد «فرهیختگان» برای جدی‌تر شدن انتخابات شوراها
کافی است مروری به سابقه مدیریت شهری در همین چندسال گذشته بیندازید؛ از ماجرای املاک در پایتخت تا دستگیری مکرر و متعدد مدیران شهری در اقصی‌نقاط کشور که تعداد قابل‌توجهی از پارلمان‌های شهری تعلیق شدند. خاطرات قتل همسر دوم شهردار اسبق پایتخت در دوره مدیریت پنجم شهر تهران و تغییر چندباره شهردار را هم به موارد قبلی اضافه کنید تا بدانید انتخاب اعضای شورای شهر، مساله مهمی است.
  • ۱۴۰۰-۰۳-۰۸ - ۰۹:۴۱
  • 10
سه پیشنهاد «فرهیختگان» برای جدی‌تر شدن انتخابات شوراها
ایده‌های حکمرانی شهری، بستر انتخابات شورا می‌شوند؟
ایده‌های حکمرانی شهری، بستر انتخابات شورا می‌شوند؟
ابوالقاسم رحمانیدستیار سردبیری

ابوالقاسم رحمانی، دبیرگروه جامعه: از سال 96 تا همین امسال که در روزنامه «فرهیختگان» می‌نویسم، یادم هست هربار که حرف از مدیریت شهری شد، با این نکته شروع به نوشتن کردم که کوتاهی در انتخاب مدیران شهری و انتخابات شوراها هم اهمیت بسیار بالایی دارد و نباید زیر سایه سنگین انتخابات ریاست‌جمهوری و... گم شود. منتها همین الان شما از تمام اینهایی که برای انتخابات ریاست‌جمهوری یقه چاک می‌دهند درباره مدیریت شهری سوال کنید، درباره اهمیت جایگاه شوراهای شهر و روستا، اهمیت مدیریت شهری و شهرداری‌ها و برنامه آینده شهرهای کوچک و بزرگ، دریغ که اگر در حد چند جمله تحلیل و برنامه و دغدغه‌، حرفی فراتر داشته باشند! حالا کافی‌ است یک روز مخزن‌های زباله محل‌شان را کسی خالی نکند و خدمات شهری آن‌طور که باید ارائه نشود، همه داد و هوارشان گوش فلک را کر می‌کند که این چه شهرداری و مدیران شهری هستند و... . مجموعه مدیریت شهری و شهرداری نهادی است که تصمیمات و اقداماتش خیلی زودتر از هر نهاد و سازمان دیگری با زندگی روزمره ما پیوند می‌خورد و بر آن اثر می‌گذارد. یک ممنوعیت تردد، یک قطع یا کاشت درخت، یک تصمیم در تغییر نرخ کرایه حمل‌ونقل عمومی، ایجاد محدودیت‌های ترافیکی، تصمیماتی برای آلودگی هوا، تراکم‌فروشی و... همه بخشی از تصمیماتی است که مدیریت شهری با اتخاذ یا حذف برخی از آنها به‌سرعت و به‌صورت مستقیم بر زندگی روزمره ما اثر می‌گذارد. حالا این مساله را در شهر بزرگی همچون تهران به‌عنوان پایتخت کشور با جمعیت چند میلیونی درنظر بگیرید، آن‌وقت می‌بینید که شهرداری این کلانشهر خیلی کم از یک کشور ندارد و برای مدیریت آن هم نباید دغدغه‌ای کمتر از ریاست‌جمهوری داشته باشیم. البته تمام این دغدغه‌ها را هم نباید در حوزه کارکردی و اجرایی مدنظر داشته باشیم؛ چراکه این انتظارات کارکردی و اجرایی برای بعد از انتخاب تیم و گروهی از مدیران شهری است که هم از سلامت اقتصادی و هم سیاسی و شخصی برخوردار باشند. کافی است مروری به سابقه مدیریت شهری در همین چندسال گذشته بیندازید؛ از ماجرای املاک در پایتخت تا دستگیری مکرر و متعدد مدیران شهری در اقصی‌نقاط کشور که تعداد قابل‌توجهی از پارلمان‌های شهری تعلیق شدند. خاطرات قتل همسر دوم شهردار اسبق پایتخت در دوره مدیریت پنجم شهر تهران و تغییر چندباره شهردار را هم به موارد قبلی اضافه کنید تا بدانید انتخاب اعضای شورای شهر، مساله مهمی است. همان‌طور که از نامزدهای انتخابات ریاست‌جمهوری انتظار اعلام برنامه‌های خودشان را داریم، باید برنامه نامزدهای انتخابات شورای شهر را هم مرور کنیم و اصلا قبل از آن بدانیم برای مثال کلانشهری همچون تهران چه نیازها و اولویت‌هایی دارد و این نیازها و اولویت‌ها چه جایگاهی در چشم‌اندازهای آینده دارند. پیرو همین مساله و سوال، هم تحلیلی از وضعیت موجود احتیاجات شهری حال و آینده و هم گفت‌وگوهایی انجام دادیم تا شاید کمی از بار بی‌توجهی به مسائل شهری، خصوصا در فضای مدیریت شهر برداشته و کم کرده باشیم.

انتخاب درست، قبل از اقدام؛ بیش از 253 مورد دستگیری و انفصال در مدیریت شهری در دوره اخیر!

مساله مدیریت شهری و نگرانی‌ها در ارتباط با آینده شهر را باید در چند بعد مورد بررسی قرار دهیم؛ ابتدا صلاحیت افراد و نامزدها و کسانی که بر کرسی پارلمان شهری می‌نشینند، تعیین‌کننده خواهد بود. به‌هرحال هر برنامه و چشم‌انداز و مطالبه‌ای که در آینده داشته باشیم، از گذر این پارلمان‌ها خواهد گذشت و در آنها تایید و تصویب خواهد شد. پس، مرحله اول اهلیت و صلاحیت تصمیم‌گیران قرار دارد. برای درک بهتر این موضوع ابتدا به سخنان چندوقت پیش سخنگوی قوه‌قضائیه اشاره می‌کنم. غلامحسین اسماعیلی به بهانه دستگیری اعضای شورای شهر پاکدشت گفت: «فساد فراگیری در شورای شهر و شهرداری پاکدشت اتفاق افتاده است.  تا امروز بیش از ۲۵ نفر از شورا و شهرداری در این شهرستان نه‌چندان بزرگ بازداشت شدند. شوراها نهاد برخاسته از قانون اساسی و قانونی و خدمت‌رسان هستند، ولی مایه تاسف است کسانی که با رای مردم و برای خدمت به مردم انتخاب شدند و امکانات شهر برای خدمت‌رسانی در اختیار آنها قرار گرفت از آن سوءاستفاده کردند.

فقط امسال تا امروز جای گلایه دارد که حدود ۲۰ شهردار، ۵۰ عضو شورای شهر و ۱۰۰ کارمند در تعدادی از استان‌ها و شهرستان‌ها تحت تعقیب قرار گرفتند، بازداشت شدند و برخی محکوم شدند. این اعداد قطعی نیست و حدودی است. در پاکدشت ۲۵ نفر، در اراک ۱۸ نفر، در گچساران ۲۰ نفر، در چهارباغ که بخش کوچکی است ۱۵ نفر، در بوشهر ۸ نفر، همچنین از افراد شورای شهر لیست بلندبالایی در بازداشت‌ها وجود دارد.» البته این آمار از آن آمارهایی است که باید بعد از آن گفت تا الان؟ یعنی آن‌قدر تعداد فسادها و دستگیری‌ها و... در مجموعه مدیریت شهری طی این چندسال اخیر خصوصا دوره پنجم بالا بوده است که هر لحظه قابلیت به‌روزرسانی دارد. کافی است همین کلیدواژه «دستگیری مدیران شهری» را در گوگل جست‌وجو کنید، آن‌وقت به صداقت این خطوط پی خواهید برد. مضاف بر اینها، چند وقت پیش در همین صفحه هم آماری از فساد در مجموعه مدیریت شهری در تمام کشور منتشر شد و طبق جست‌وجوهایی که در اخبار منتشرشده انجام دادیم و حتما تعدادی از موارد هم از قلم افتاد، حداقل 253 نفر از مدیران شهری بازداشت یا منفصل از خدمت شده‌اند و این یعنی در قدم اول انتخاب مدیران شهری و تشخیص صلاحیت آنها هم نهادهای نظارتی و هم مردم دچار اشتباهات محاسباتی جدی شدند. جالب بود همین چندروز پیش که با فرزند یکی از اعضای فعلی شورای شهر محل زندگی خودم گفت‌وگو می‌کردم، گفت پدرش و تمام اعضای شورای شهر که همین الان تا مردادماه سال‌جاری بر مسند مدیریت شهری خواهند نشست و تصمیم‌گیری خواهند کرد ردصلاحیت شده‌اند! این را جز فاجعه، به‌نظر نمی‌توان نام دیگری گذاشت.

عذرخواهی به‌جای گزارش؛ مدیریت شهری ناکارآمد در دوره پنجم

بعد دوم مدیریت شهری، فهم و اطلاع از وضعیت موجود شهری است؛ اینکه تا به امروز چه اتفاقاتی در شهر افتاده و مدیران بعدی پس از این و در آینده باید چه کارهایی انجام دهند. در یک تقسیم‌بندی کلی، دوره قبل مدیریت شهری یعنی دوره چهارم را می‌توان دوره توسعه سازه‌محور نامگذاری کرد که خب شاید به افزایش سازه‌های بتنی و بزرگ و به قولی ابرپروژه‌ها در شهر منتهی شد، ولی باعث افزایش شهرفروشی و تغییر در مدل زندگی شهری شد و همین انتقادات زیادی را متوجه آن کرد. البته توسعه حمل‌ونقل عمومی و پارک و بوستان‌ها و... باعث رضایت نسبی از آن دوره بود، با این‌حال برخی اتفاقات حواشی زیادی را برای مدیریت قالیباف و شورای چهارمی‌های پایتخت به‌وجود آورد. دوره پنجم که با نقد دوره قبلی مدیریت شهری و همسویی با دولت مستقر روی کار آمد و رای مردم تهران را به خود اختصاص داد، تقریبا نیمی از زمان مدیریت خود بر شهر تهران را صرف تغییر و تثبیت شهردار کرد. محمدعلی نجفی، اولین شهردار منتخب شورای پنجمی‌ها بود که بعد از ماجرای قتل همسر دومش هم حیات سیاسی خود و هم حیثیت جریان حامی‌اش را به باد داد و محمدعلی افشانی هم نیامده مشمول قانون عدم به‌کارگیری بازنشستگان شد و باید بهشت را ترک می‌کرد. درنهایت شورای پنجمی‌ها بازهم با حواشی و ان‌قلت‌های فراوان پیروز حناچی را انتخاب کردند. در این دوره دیگر خبری از ابرپروژه‌های شهری نبود و به گفته مدیران شهری، تمرکز بر افتتاح و ایجاد پروژه‌های محله‌محور رفت. البته در هیچ‌یک از احتیاجات اصلی شهر و مطالباتی که شهروندان داشتند، مدیران فعلی شهر تهران به توفیقی دست پیدا نکردند و طبق آمار و اخبار هم بیشتر وقت‌شان صرف نامگذاری خیابان‌ها و پارک‌ها و بوستان‌ها شد!

یکی دیگر از چالش‌های جدی این دوره که از آن به‌عنوان مزیت نام برده می‌شد، قرابت جریانی و نزدیکی مدیریت شهری با مجموعه ریاست‌جمهوری بود. خیلی روی این مساله مانور داده می‌شد و برای مدتی هم شهردار تهران در جلسات هیات دولت حاضر می‌شد، اما خب بعد از ماجرای ملک جماران و بروز تنش بین مدیران شهری و رئیس‌جمهور، رابطه این دوستان اصلاح‌طلب هم شکرآب شد و دیگر حناچی امکان حضور در این جلسات را نیافت. ناگفته نماند که همان حضورهای مقطعی و کوتاه‌مدت هم عایدی برای مردم و شهر نداشت و نه در توسعه حمل‌ونقل عمومی و نه در وصول مطالبات شهری از دولت، روحانی و وزرایش چراغ سبزی به ساکنان خیابان بهشت نشان ندادند تا کار بیش از پیش برای مدیران دوره پنجم شهر تهران سخت‌تر شود. در همان ایام ابتدایی مسئولیت شورای پنجمی‌ها به ریاست محسن هاشمی، مطالبات اصلی مردم از شهرداری و شورای آینده تهران اعلام شد؛ همان مطالباتی که حجت‌الله میرزایی، معاون شهردار تهران در ارتباط با آنها گفت: «آلودگی هوا، ترافیک، آلودگی‌های زیست‌محیطی با اشکال مختلف، نابرابری بین مناطق مختلف شهر تهران در دسترسی به زیرساخت‌ها و خدمات و تاب‌آوری پایین درمقابل حوادث و رخدادهای پیش‌بینی نشده نتیجه نظرسنجی‌های شهرداری از نخبگان و شهروندان به‌عنوان مشکلات شهر تهران است؛ موضوعی که به‌گفته معاون برنامه‌ریزی، توسعه شهری و امور شورای شهرداری تهران، برای حل آنها برنامه‌ای با 7 اولویت در دست تدوین است.» نگاهی به آمارها، تعداد روزهای آلوده پایتخت در چند سال اخیر، وضعیت ترافیکی و حمل‌ونقل عمومی و عدم توسعه خطوط مترو و اتوبوس و نوسازی ناوگان حمل‌ونقل عمومی، افزایش فاصله شمال و جنوب تهران، حوادث مربوط به ساختمان‌های ناایمن و عدم انتشار اسامی کامل آنها علی‌رغم وعده‌های مکرر و متعددی که داده شده بود و عدم نوسازی بافت فرسوده و... نشان می‌دهد که در هیچ کدام از این سرفصل‌ها و مطالبات عمومی توفیقی حاصل نشده است.

این را نه اینکه صرفا خودم گفته باشم و برمبنای مشاهدات و آمارها باشد، نه، محسن هاشمی همین یک ماه پیش و در جریان گرامیداشت هفته شوراها در ارتباط با اقدامات شورای پنجم شهر تهران گفت: «امسال آخرین روز شوراها در دوره پنجم را سپری می‌کنیم، با وجود همه مشکلات و چالش‌های به وجود آمده دراین دوره که در قالب سه ابرچالش، بحران اقتصادی کشور، رکود در صنعت ساختمان و پاندمی کرونا شاهد بودیم، عملکرد شورای پنجم مثبت و برای کارشناسان و صاحب‌نظران قابل بررسی است. شورای پنجم توانست مطالبات سلبی عمومی در حوزه مدیریت شهری را تا حد زیادی محقق کند، کاهش هزینه اداره شهر به کمتر از نصف ابتدای دوره یکی از این دستاوردهاست، بودجه شهرداری تهران در 4 سال قبل دو برابر بودجه شهرداری لندن بود که با احتساب ارزش پول ملی درحال حاضر از دو برابر به یک‌سوم رسیده است و تعداد کارکنان شهرداری که هر دوره جهش می‌یافت نه‌تنها افزایش نیافته بلکه طی 4 سال با مصوبه شورا 20 درصد کاهش هم یافته است.»

وی افزود: «در طول این دوره شورا مجموعا 20 هزار نفر از پرسنل شهرداری کاهش پیدا کرد. توقف روند شهرفروشی و قانون‌فروشی و عدم تجاوز از طرح تفصیلی تهران در بارگذاری یکی دیگر از دستاوردهای مهم است که در کنار حفظ باغات تهران و لغو مصوبه برج باغ موجب تامین انتظارات شهروندان شد. در بخش حمل‌ونقل عمومی با وجود افتتاح خطوط و ایستگاه‌های مترو و بهسازی محدود در ناوگان اتوبوسرانی، نیاز‌های مردم به توسعه ناوگان حمل‌ونقل عمومی، به دلیل عدم حمایت دولت و سیستم بانکی محقق نشده است و از دولت و مجلس انتظار داریم فراتر از وعده و مصوبات کاغذی در عمل مشکل کمبود ناوگان حمل‌ونقل عمومی تهران را حل کنند. در بخش مناسب‌سازی شهر برای معلولان اقدامات مهمی انجام شد و در موضوع نوسازی بافت‌های فرسوده و تاب‌آوری نیز با وجود مصوبات شورا و برنامه‌ریزی صورت‌گرفته، بحران اقتصادی کشور و رکود مانع ایجاد جهش در نوسازی بافت‌های فرسوده شد. با این وجود به دلیل کمبودها و ضعف‌هایی که دراجرا توسط شهرداری و هم عملکرد شورا وجود داشته است از شهروندان تهرانی عذرخواهی می‌کنیم و امیدواریم که مطالبات و انتظارات از دوره آینده شورا به نحوی در انتخابات شکل گیرد که گامی روبه جلو و نه به عقب، در حوزه اصلاح و توسعه مدیریت شهری برداشته شود.» همان‌طور که مشخص است دقیقا در موضوعات اصلی، یعنی توسعه حمل‌ونقل عمومی، نوسازی بافت فرسوده، تاب‌آوری و مسائلی از این دست، به دلایل مختلف مدیریت شهری موفق عمل نکرده و عایدی مردم از این دوره صرفا عذرخواهی رئیس شورای شهر تهران بوده است!

شهر را باید از خواب زمستانی بیدار کنیم!

گام سوم اما پیشنهاداتی است که می‌توان به مدیران شهری آینده داد. حقیقت امر اینکه بنا داشتم با اعضای فعلی، قبلی و نامزدهای احتمالی آینده مدیریت شهری پایتخت گفت‌وگویی داشته باشم که نظرات‌شان را هم در ارتباط با وضعیت فعلی و هم اولویت‌های آینده بنویسم. منتها فعلی‌ها یا تلفن‌شان را جواب نمی‌دادند یا به محض اطلاع از سوال از پاسخ دادن شانه خالی می‌کردند. قبلی‌ها هم تقریبا همین وضعیت را داشتند. در این بین امکانی فراهم شد تا ابتدا با سوده نجفی، رئیس اندیشکده حکمرانی شهری گفت‌وگوی مختصری انجام دهیم و چشم‌انداز آینده مدنظر برای مدیریت شهری پایتخت را مرور کنیم. نجفی در پاسخ به این سوال که تهران در دوره ششم مدیریت شهری نیازمند چه چیزهایی است و اساسا اولویت‌های پایتخت در این دوره چیست؟ به صورت مختصر به «فرهیختگان» گفت: «به نظر من شهرداری و مدیریت شهری در دوره مدیریت اصلاح‌طلبان به یک خواب زمستانی فرو رفته و لازم است که از خواب بیدار شود و به تحرک و پویایی سابق خود ادامه دهد. شأن شهروندان تهرانی بیش از این است و باید تهران همانند مسیری که پیش از این طی می‌کرد و اکنون 4 سال است که متوقف شده، به سمت جهانی شدن حرکت کند. مساله نخست ایجاد ‌انگیزه و حس تعلق سازمانی در کارکنان شهرداری است که به دلیل مسائل مختلف معیشتی و عدم گردش شغلی دچار رخوت شده‌اند و ضروری است تا به پرداختن به مسائل و مشکلات کارکنان و رفع دغدغه ذهنی عزیزان‌مان، چرخ این سازمان را مجدد به گردش درآوریم. مساله بعد تغییر در سیاست‌های کلان اداره شهر است که اکنون موجب افزایش مشکلات گذشته شده است. نکته مهمی که وجود دارد بازسازی اعتماد عمومی از دست رفته شهروندان نسبت به مدیریت شهری است. ما در اداره شهر به مردم و انجمن‌های محلی و مردمی نیاز داریم و قطعا بدون مشارکت مدتی است که این مهم میسر نمی‌شود. حرکت به سمت کاهش آسیب‌های اجتماعی، بهبود زیرساخت‌های حمل‌ونقل عمومی، ساماندهی وضعیت صدور پروانه‌های ساختمانی، تقویت تاب‌آوری شهری، کارآفرینی اجتماعی، احیای آثار تاریخی و ساماندهی بافت فرسوده، تمرکز بر مدیریت محلی و جلب مشارکت‌های مردمی ازجمله اقداماتی خواهد بود که شورای بعدی باید به دنبال پیگیری آنها باشد.»

درآمدهای پایدار شهری، مدیریت یکپارچه و دموکراتیک شدن فضای شهری،3  اولویت مدیریت آینده پایتخت

در ادامه هم امیر خراسانی، جامعه‌شناس شهری در پاسخ به همین سوال به «فرهیختگان» گفت: «اولویت اول را اگر بخواهم بیان کنم مساله ایجاد درآمدهای پایدار شهری است که به شهرداری مربوط می‌شود. این امر فرمول‌های متعددی دارد. اولویت بعدی لایحه مدیریت یکپارچه شهری است که باید تصویب شود. درحال حاضر شهر به صورت موضعی اداره می‌شود. در یک چنین وضعیتی اگر آموزش‌وپرورش با شهرداری به مشکلی بربخورد یک بخش معطل می‌ماند. قدرت شهرداری باید تغییر کند. قدرت شهرداری در ایران کم است. براساس همین مدل مدیریت یکپارچه شهری شهر را یک نهاد باید بچرخاند. شهر در تمام شهرهای ایران 100 صاحب اختیار دارد. این امر سبب می‌شود تعارض منافع در شهر بالا برود و از نیروهایی که بی‌ربط به شهر هستند اعم از بانک‌ها و... در ساخت‌وساز وارد ‌شوند و تصمیم‌گیرنده برای شهر باشند؛ یعنی فضای شهری می‌سازند. مثلا وزارتخانه‌ها اعم از وزارت نیرو، وزارت نفت، راهنمایی‌ورانندگی و... در این امر دخالت دارند و هرکدام برای خودشان یک جزیره مدیریتی در شهر راه انداخته‌اند و به ساخت‌وساز مشغولند و شهر را تغییر می‌دهند. شهرداری را باید به دولت شهر بدل کرد. یعنی شهر را شهردار و شورای شهر و پارلمان شهری اداره کند و مسائل مربوط به شهر را به این نهادها واگذار کنیم و دولت هم مسئولیت‌های کلان کشور را برعهده گیرد. این به این معناست که شهرداری قوی‌تر، بزرگ‌تر و مرکزی‌تر و محوری‌تر می‌شود. مثلا به‌عنوان نمونه یک مورد آسیب‌های اجتماعی را درنظر بگیرید. این آسیب‌ها در شهر چندین متولی دارند اعم از بهزیستی، قرارگاه فرهنگی فلان نهاد، معاونت اجتماعی شهرداری، نیروی انتظامی، کمیته امداد و... . درواقع نیروی مرکزی که دولت شهری باشد، ندارید. مورد دیگر دموکراتیک شدن فضای شهری است که شامل سرفصل‌های متعددی می‌شود. شامل بودجه‌ریزی مشارکتی شهری، برنامه‌ریزی مشارکتی شهری و... که شهروندان مدخلیت داشته باشند. الان به اندازه‌ای نهادهای متعدد مدخلیت دارند که به مدخلیت شهروندان نمی‌رسد. مثلا درخصوص حریم تهران، شهرداری تهران با یک دانشگاه درگیر است. زور شهرداری تهران به دانشگاه هم نمی‌رسد. من اگر بخواهم این دوره مدیریت شهری را با دوره قبلی و... مقایسه کنم، فارغ از اینکه کدام مدل، مدل آرمانی و ایده‌آل است، شهرداری مدل قالیباف شهرداری توسعه‌گرایی بود و توسعه را به معنای ضدتوسعه می‌فهمید. به معنای سازه‌ای و ساخت‌وساز می‌فهمید که زیرگذر، اتوبان و... بسازد. به معنای اقتصادی کلمه توسعه را می‌فهمید، توسعه را به معنای توسعه پایدار و مبتنی‌بر زندگی نمی‌فهمید. شهرداری آقای حناچی سعی داشت این را در دستور کار خود قرار ندهد و به پروژه‌های کوچک مقیاس انتقال دهد و مداخلات بزرگ مقیاس شهری را محدود کند. این مدل توسعه دوم نزدیک‌تر به افزایش کیفیت زندگی شهری است. البته باید با جزئیات بررسی کرد اما به جهت مدل، نه ضرورتا اجرا، مدل دوم که توسعه را مبتنی‌بر زندگی شهری کنید، تفسیر زیادی دارد. شما نمی‌توانید زیرگذر بسازید و مشکل محیط‌زیستی ایجاد شود و بعد بگویید توسعه ایجاد شد. توسعه ایجاد نشده بلکه یک محیطی خراب شده است. توسعه 8-7 شاخص معین دارد اعم از غذا، کار، آموزش، درمان، محیط‌زیست، مشارکت اجتماعی، دسترسی برابر و... که هرکدام شاخص‌های اصلی توسعه هستند. هر طرح سازه‌ای که ایجاد می‌کنید باید در خدمت این شاخص‌ها باشد. در این فرآیند هم اگر آسیبی وارد شد باید فوری ترمیم شود. ممکن است جاده‌ای بسازید و دو هزار هکتار جنگل از بین ببرید، در این وضع باید به سرعت 4 هزار هکتار جنگل بکارید تا آن خلأ پوشش داده شود.»

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰