مشورت 8 استاد دانشگاه به دولت سیزدهم
نشست هم‌اندیشی استادان دانشگاه‌ها و مسئولان آموزش عالی کشور چندی پیش به همت نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها برگزار شد.
  • ۱۴۰۰-۰۳-۰۸ - ۱۰:۰۵
  • 00
مشورت 8 استاد دانشگاه به دولت سیزدهم
کلید همینجاست، داخل ایران
کلید همینجاست، داخل ایران

فرهیختگان: نشست هم‌اندیشی استادان دانشگاه‌ها و مسئولان آموزش عالی کشور چندی پیش به همت نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها برگزار شد؛ نشستی که با توجه به عدم برگزاری نشست هرساله رهبر انقلاب با اساتید دانشگاه‌ها به‌واسطه افزایش شیوع کرونا، انعکاس‌دهنده نظرات تعدادی از اساتید کشور بود.

در این نشست که با حضور منصور غلامی وزیر علوم، تحقیقات و فناوری، سعیدرضا عاملی دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی و علیرضا منادی رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی برگزار شد، مینایی عضو هیات‌علمی دانشگاه علم و صنعت متخصص هوش مصنوعی، حکیم‌زاده عضو هیات‌علمی دانشگاه تهران و معاون وزیر آموزش‌وپرورش، چینی عضو هیات‌علمی دانشگاه تهران و فارغ‌التحصیل دانشگاه آلبرتا، سلیمانی عضو هیات‌علمی دانشگاه تربیت مدرس و محقق و پژوهشگر درحوزه هماتولوژی (خون‌شناسی) و سلول‌های بنیادی، صمصامی  عضو هیات‌علمی دانشگاه شهید بهشتی و سرپرست اسبق وزارت امور اقتصادی و دارایی در دولت نهم، بیگلری فوق‌دکتری ژنتیک مولکولی و رئیس انستیتوپاستور ایران، فقهی عضو هیات‌علمی دانشکده مهندسی هسته‌ای دانشگاه شهید بهشتی، مختاری عضو هیات‌علمی دانشگاه صنعتی شریف و کارآفرین و نصراللهی عضو هیات‌علمی دانشگاه آزاد اسلامی و سرپرست دانشکده علوم ارتباطات و مطالعات رسانه دردانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی به ایراد نکات خود پرداختند که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید.

حسین صمصامی، عضو هیات‌علمی دانشگاه شهید بهشتی و سرپرست اسبق وزارت امور اقتصادی و دارایی:

راهکارهای کوتاه‌مدت جهت برون‌رفت از وضعیت موجود اقتصادی

درخصوص مواجهه با مشکلات امروز اقتصاد و به‌خصوص شرایط جنگ اقتصادی، راهکارهای برون‌رفت را می‌توان در مقاطع زمانی بلندمدت، میان‌مدت وکوتاه‌مدت، طراحی کرد. درخصوص راه‌حل بلندمدت، طراحی نهاد‌ها و نظام‌های متناسب با اجرایی کردن دستورات شرع مقدس اسلام در اولویت اول قرار دارد. متاسفانه ریشه اصلی مشکلات اقتصاد امروز ما، استفاده از نهادها و نظامات سرمایه‌داری غربی برای اجرایی کردن دستورات ناب اسلامی است. متاسفانه جریان تفکر لیبرال در علوم انسانی در دانشگاه‌ها به‌خصوص در رشته اقتصاد و در متون درسی، این التقاط را آموزش و ترویج می‌کنند و در این خصوص واقعا یک انقلاب فرهنگی دیگری لازم است. اما در این مجال قصد ورود به این موضوع را ندارم و تنها هدف بررسی و ارائه راهکارهای کوتاه‌مدت جهت برون‌رفت از وضعیت موجود اقتصادی است.

-یکی از بزرگ‌ترین تهدیدها در شرایط فعلی که البته می‌توانست فرصتی برای اقتصاد ایران باشد، نقدینگی است. در شرایط موجود حجم و رشد نقدینگی و نحوه عملکرد آن، کمتر از تهدید حمله عراق و داعش در منطقه برای اقتصاد ایران نیست. گرچه تهدید حمله عراق و داعش به همت دلاورمردان غیورکشور دفع شد، اما تهدید نقدینگی همچنان وجود دارد و شدت آن سال به سال بیشتر می‌شود.

-گسترش فعالیت‌های نامولد(سفته‌بازی در بازار ارز و سکه، مسکن، خودرو و بازارهای دست‌دوم بورس) و ایجاد درآمدهای کلان برای اقشار خاص جامعه، شکاف طبقاتی را به‌شدت گسترش داده و تهدید بسیار جدی برای کشور ایجاد کرده است.

-در طول تاریخ بعد از انقلاب تقریبا همواره رشد نقدینگی بیش از رشد اقتصادی بوده و این شکاف در سال‌های اخیر به‌شدت افزایش یافته است. به‌عنوان نمونه در سال گذشته رشد نقدینگی 6/40 درصد و رشد اقتصادی در 9 ماهه(مرکز آمار ایران) منفی یک درصد بوده است.

- از عوامل اصلی رشد نقدینگی به ترتیب، رشد شدید تسهیلات‌دهی بانک‌ها به‌خصوص بانک‌های خصوصی، سیاست ارزی نامناسب بانک مرکزی به‌خصوص از سال 91 تاکنون و رسمیت دادن به بازار ارز آزاد مختل شده در تعیین نرخ ارز و تضعیف شدید ارزش پول ملی و ساختار نامناسب بودجه کشور را می‌توان نام برد.   

   رشد شدید تسهیلات‌دهی بانک‌ها             

-گرچه سیستم بانکی سهم قابل توجهی در تسهیل فعالیت‌های اقتصادی و تجهیز و تخصیص منابع مالی کشور دارد، اما این نقش برای اقتصاد امروز ما بسیار پرهزینه است. در سال گذشته بانک‌ها حدود 1900 هزار میلیارد تومان یعنی حدود سه برابر منابع بودجه عمومی کشور تسهیلات پرداخت کردند. درحالی که رشد تسهیلات بانکی در سال 99 دو برابر شده و بیش از 50 درصد این تسهیلات در بخش خدمات و بازرگانی پرداخت شده، اما رشد اقتصادی و سرمایه‌گذاری در 9 ماهه منفی است.

  سیاست‌های نامناسب ارزی

-در سال‌های گذشته سیاستگذاری نامناسب ارزی و تضعیف شدید ارزش پول ملی به بهانه تبعیت از سازوکار بازار، موجباب رواج سفته‌بازی و انحراف نقدینگی از بخش واقعی اقتصاد، رواج قاچاق و فرار سرمایه و از بین بردن میلیاردها دلار منابع ارزی و ایجاد رانتی تقریبا معادل بودجه عمومی کشور برای اقشار خاصی را فراهم کرد. این رانت به صورت افزایش قیمت از جیب و سفره مردم(عمدتا قشر متوسط و به پایین) برداشته شده است. نرخ تورم در دو سال اخیر بیش از 30درصد بوده است. همچنین تضعیف پول ملی، موجب افزایش خالص دارایی‌های خارجی بانک مرکزی که عامل اصلی رشد پایه پولی بود را موجب شد. به‌رغم این پیامدهای سوء بر اقتصاد، همچنان این شیوه سیاستگذاری ادامه دارد و نکته حائز اهمیت آن است که صاحبان منافع و البته برخی ناآگاهانه به بهانه حذف رانت، به دنبال تضعیف بیشتر پول ملی کشور هستند.

  ساختار نامناسب بودجه دولت

-اتکای دولت به درآمدهای ناشی از فروش نفت که متاسفانه در بودجه سال جاری بیشتر هم شده است و وابستگی آن به تبدیل ریالی توسط بانک مرکزی و همچنین کسری بودجه دولت که درنهایت از منابع نظام بانکی و بانک مرکزی تامین می‌شود از یک‌سو، و بازدهی بالای بخش سفته‌بازی و غیرمولد در مقابل بخش واقعی و مولد اقتصاد از سوی دیگر، موجب هدایت این حجم نقدینگی از این محل در بخش غیرمولد شده است.

-در شرایط موجود سود بخش غیرمولد بسیار بالا، جذاب و بسیار کم دردسر است، در مقابل کسب سود از فعالیت‌های تولیدی بسیار پایین، غیرجذاب و پردردسر است. این درحالی است که گردش نقدینگی در اقتصاد به نفع بخش غیرمولد است.

گرچه رهبری در مورد تهدیدات نقدینگی در سال‌های اخیر مکررا هشدار داده‌اند و در 1397/4/24 فرمودند: «یک کارگروه قوی فعال شب‌وروز کار، معین بشوند فقط برای اینکه فکر کنند و ببینند با مساله‏ بانک‌ها و نقدینگی چه جوری باید برخورد کنند... البته کارگروهی که بخواهند بنشینند و هفته‌ای یک جلسه داشته باشند، فایده ندارد؛ باید یک کارگروه دائم شبانه‌روزی باشد... .»  سوال اصلی اینجاست که چرا با گذشت بیش از دو سال از این دستور مقام معظم رهبری، مشکلات ناشی از رشد نقدینگی بیشتر شده است؟ لازم به ذکر است که رشد نقدینگی در سال97، 23.1 درصد در سال 98، 31.3 درصد و در سال 99، 40.6 درصد شده است. حجم نقدینگی از 1883 هزار میلیارد تومان در سال 97 به 3476 هزار میلیارد تومان در سال 99 رسیده است، یعنی 84 درصد رشد. در سال 1399 نسبت به سال قبل بیش از 1000 هزار میلیارد تومان به نقدینگی کشور اضافه شده است یعنی 1.5 برابر کل بودجه عمومی کشور در این سال.  البته این موضوع نیاز به بررسی بیشتر دارد و می‌تواند ناشی از کم‌کاری کارگروه یا به دلیل عدم اشراف به ماهیت نقدینگی و چگونگی کنترل آن یا عوامل دیگر باشد.

  چه باید کرد؟

-راه‌حل کوتامدت و بلندمدت وجود دارد که در اینجا کوتاه‌مدت آن مطرح می‌شود که بسیار مهم است:

1 - استفاده از ابزار مالیات جهت هدایت نقدینگی و تامین درآمدهای دولت و کنترل رشد نقدینگی.
 استفاده از ابزار مالیات و جذب سودهای کوتاه‌مدت و بالا در بخش غیرمولد و غیرجذاب کردن بخش غیرمولد موجب می‌شود:
1- درآمدهای مالیاتی دولت افزایش و وابستگی به نفت کمتر شود.
2- نقدینگی به سمت فعالیت‌های مولد سرازیر شود.
3- افزایش تولید رشد صادرات غیرنفتی و درآمدهای ارزی را به دنبال دارد.
-جهت استفاده دقیق و صحیح از ابزار مالیاتی یک بستر، بسیار مهم و لازم است و آن توانایی رصد فعالان و بازیگران اقتصادی است.

این مهم از طریق ایجاد پایگاه‌های اطلاعاتی در وزارت اقتصاد و سازمان مالیاتی امکان‌پذیر است که درواقع شرط لازم برای فرماندهی اقتصاد است. در این زمینه تلاش‌های خوبی در دستگاه‌های ذی‌ربط انجام شده اما کافی نیست.

با توجه به وضعیت و امکانات و بسترهای موجود اطلاعاتی و فناوری اطلاعات و تجربه حقیر در مدت سرپرستی وزارت اقتصاد در سال 1387، با یک تلاش جهادی با نظارت مستقیم رهبری این پایگاه اطلاعاتی در کمتر از چهار ماه امکان تحقق دارد. گرچه متاسفانه در آن سال تلاش برای ایجاد این پایگاه اطلاعاتی که البته در کوتاه‌مدت به پیشرفت‌های قابل توجهی رسید، ابتر ماند.
در شرایط موجود و در کوتاه‌مدت یکی از مهم‌ترین راه‌های برون‌رفت از وضعیت موجود، ایجاد این پایگاه اطلاعاتی و استفاده دقیق و هوشمند از ابزار مالیاتی است.

پیشنهاد می‌شود؛ کارگروهی با ترکیب دولت و مجلس و قوه قضائیه تشکیل و با دبیری دولت و نظارت مستقیم رهبری این پایگاه اطلاعاتی ایجاد شود.
پیشنهاد دوم؛ استفاده موثر از نرخ ذخیره قانونی درکنترل رشد نقدینگی و افزایش هدفمند و برنامه‌ریزی شده آن.
پیشنهاد سوم؛ حذف بازار آزاد ارز و غیرقانونی اعلام کردن آن، مدیریت مناسب عرضه و تقاضای ارز و استفاده از نرخ ارز یکسان با نرخ مناسب که براساس مبانی علمی کمتر از 7000 تومان است.

 

بهروز مینایی، عضو هیات‌علمی دانشگاه علم‌وصنعت و متخصص در حوزه هوش مصنوعی:

نکاتی پیرامون هوش مصنوعی به‌عنوان یکی از مهم‌ترین محورهای علوم شناختی در ایران

مقدمه‌ای پیرامون علوم شناختی

1. علوم شناختی یک دانش بین‌رشته‌ای میان فلسفه، روانشناسی، زبان‌شناسی، انسان‌شناسی، علوم اعصاب و هوش‌مصنوعی و رباتیک با محوریت ذهن است.
2. علوم شناختی به جمع این رشته‌ها گفته نمی‌شود، بلکه به تلاقی روشمند آنها گفته می‌شود. هرچند هریک از این علوم به علوم شناختی افاده و از آن استفاده می‌کنند.
3. محور علوم شناختی موجودی طبیعی یا مصنوعی دارای ذهن است که اطلاعات وارده آن (1) ابتدا توسط آن موجود ادراک، (2) سپس درقالب تفکر آن موجود پردازش (3) و نهایتا درقالب زبان یا انواع خروجی‌های رفتاری آن موجود زنده واکنش نشان می‌دهد.

  هوش مصنوعی یکی از برترین حوزه‌های علوم شناختی

1. سوالات متعددی بین علوم شناختی و هوش مصنوعی وجود دارد که پاسخ به آنها می‌تواند موجب پیشرفت هر دو علم شود. موجود ادراک‌کننده هوشمند (که درحال حاضر انسان قوی‌ترین نمونه آن است) به‌عنوان موضوع علوم شناختی هدفی است که هوش مصنوعی برای ماشین دنبال می‌کند.
2. به پیش‌بینی گروه بین‌المللی داده (موسوم بهIDF)، حجم صنعت هوش مصنوعی در سال 2021 در جهان 327/5 میلیارد دلار خواهد بود. این مبلغ حدودا 5درصد کل درآمدهای ایالات‌متحده آمریکا، پیش‌بینی شده توسط صندوق بین‌المللی پول در همین سال برآورد می‌شود.
3. یکی از مواردی که باعث نگرانی عقب‌افتادگی بلوک غرب از بلوک شرق است، حوزه هوش مصنوعی (اعم از حوزه‌های دفاعی یا سایر سامانه‌های هوشمند) است و به‌نظر می‌رسد یکی از زمینه‌های رقابت و چالش جدی بین آمریکا و چین (و احتمالا روسیه) در آینده در زمینه هوش مصنوعی باشد.
4. هوش مصنوعی در عصر جدید به هیچ‌وجه یک دانش و فناوری تشریفاتی به‌حساب نمی‌آید. می‌توان گفت: همان‌طور که در قرن بیستم علوم بدون فناوری قابل‌فرض نبودند، در قرن بیست‌ویکم نیز فناوری‌ها بدون علوم شناختی و به‌خصوص هوش مصنوعی قابل‌فرض نخواهند بود. هوش مصنوعی در حوزه‌های مهمی همچون بهداشت و سلامت، صنایع بانکی، کشاورزی و قضایی می‌تواند کمک شایانی به بهبود و ارتقای خدمات و محصولات‌شان داشته باشد. حتی پیشرفت‌های امروز بشر در علوم انسانی نیز بدون تجهیز به فناوری‌های هوش مصنوعی به‌لحاظ ابزارهای موردنیاز پژوهشی دچار نقیصه است.

  نقاط قوت و فرصت‌های پیش‌روی کشور در حوزه هوش مصنوعی

1. در سال 1390 شورای‌عالی انقلاب فرهنگی با تصویب سند نقشه جامع علمی کشور، حوزه علوم شناختی را به‌عنوان اولویت الف علمی کشور ذکر و معرفی کرد که برای شروع گام مثبتی بود.
2. بنابر آخرین گزارش پایگاه علم‌سنجی اسکوپوس، ایران در تعداد مقالات علمی تولیدشده در حوزه هوش مصنوعی رتبه دوم در منطقه (بعد از ترکیه) و هجدهم جهان؛ و در تعداد ارجاعات دریافت‌شده به مقالات هوش مصنوعی رتبه اول منطقه و سیزدهم جهان را دارا است.
3. این آمار در مقایسه با آمار سال قبل اسکوپوس در تعداد مقالات با افت یک رتبه در منطقه و 5 رتبه در جهان و در تعداد ارجاعات با ارتقای یک رتبه در جهان همراه بوده است.

  نقاط ضعف و تهدیدها در حوزه هوش مصنوعی و راهکارهای برون‌رفت از مشکلات

1. به‌رغم رتبه دلگرم‌کننده سیزدهم دنیا در ارجاعات کشورهای دنیا به مقالات هوش مصنوعی کشورمان، متأسفانه رتبه ایران در مجهز شدن به این صنعت بسیار پایین است. بنابر آخرین گزارش مرکز بین‌المللی تحقیقات توسعه، در سال 2020 ایران در فهرست آمادگی هوش مصنوعی دولت‌ها، در رتبه 75 جهان واقع بوده که درمقایسه با رتبه اعلام‌شده در سال 2019 با سه رتبه نزول مواجه بوده است.
2. یکی از بزرگ‌ترین عوامل عقب‌ماندگی صنعتی کشورمان در این حوزه، عقب‌ماندگی در تولید سخت‌افزارهای موردنیاز این حوزه است. راه برون‌رفت از این مساله انتقال فناوری و تکیه بر متخصصان داخلی خواهد بود.
3. یکی دیگر از مشکلات کشور ما در حوزه هوش مصنوعی فقدان یک سند راهبردی جامع و نافذ و همچنین پراکندگی ظرفیت‌های حمایتی کشور در این حوزه است. برای برون‌رفت از این مشکل تأسیس یک نهاد مرجع برای رصد فعالیت‌های کشورهای جهان در این حوزه و همچنین سیاستگذاری، راهبری، تنظیم‌گری و مدیریت توسعه و تحول این امر در کشور پیشنهاد می‌شود.
4. باتوجه به گستره خیره‌کننده هوش مصنوعی، متأسفانه یکی از مهم‌ترین زمینه‌های مهاجرت نخبگان به خارج از کشور نیز همین حوزه به‌شمار می‌آید، لذا سرمایه‌گذاری جدی و راهبردی کشور در این حوزه می‌تواند علاوه‌بر برکات بزرگ صنعتی به نگه‌داشتن نخبگان و جلوگیری از مهاجرت آنها نیز کمک شایانی کند.
5. یکی از نقاط ضعف مهم کشور عدم تعامل کافی حوزه دفاعی با اساتید طراز اول دانشگاه‌های کشور است. به‌عنوان مثال در مواردی مثل ویروس استاکسنت یا فرونشاندن پهپاد RQ170 می‌شد و می‌شود اطلاعات و دانش ذی‌قیمتی در اختیار مراکز علمی قرار گیرد که هم به پیشرفت دانشی و هم به پیشرفت صنعتی کشور در این حوزه کمک کند. شناسایی اساتید انقلابی و حزب‌اللهی درکنار ملاحظه صحیح محرمانگی و امنیتی می‌تواند باعث ارتقای حداکثری کشور در دانش و فناوری این حوزه شود.

  اشاره‌ای به فعالیت‌های حوزه علمیه در زمینه فناوری‌های هوشمند

1. باتوجه به فرصت راهبردی هوش مصنوعی به‌عنوان ابزاری برای تسریع، تدقیق و تعمیق مسیر تولید علوم اسلامی، کلان‌پروژه‌ای در حوزه علمیه با عنوان ناصر جامع فقیه (نجف) تحت سرپرستی مستقیم حضرت  آیت‌الله اعرافی و نظارت علمی اینجانب (به‌عنوان مشاور ایشان) و همکاری حدود 100 نفر از متخصصان دانشگاهی و حوزوی به‌منظور تولید یک دستیار برای فقه‌پژوهان علوم اسلامی آغاز شده و هم‌اکنون در سومین سال فعالیت خود است.

2. در امتداد این مسیر نورانی و به‌منظور ایجاد شبکه پژوهشی- نخبگانی، گفتمان‌سازی نسبت‌به ضرورت‌ها و مصادیق به‌کارگیری هوش مصنوعی، آسیب‌شناسی این عرصه و بررسی هوش مصنوعی به‌مثابه یک موضوع برای علومی همچون فلسفه، فقه، اخلاق و علوم اجتماعی با درایت حضرت آیت‌الله اعرافی در سال 1400 ستاد راهبری فناوری‌های هوشمند با عضویت 12 نهاد حاکمیتی موثر، پنج نهاد شاخص حوزوی و 10 استاد و دو متخصص به دبیری یکی از فضایل جوان حوزوی-دانشگاهی در مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه تاسیس شده است.

 

مسعود سلیمانی، عضو هیات‌علمی دانشگاه تربیت‌مدرس و محقق حوزه هماتولوژی و سلول‌های بنیادی:

ضرورت ایجاد افق‌های جدید در حوزه علم‌وفناوری با تاکید بر زیست فیزیک و زیست هوش مصنوعی

کتاب علم نیست ولی راهنمای تمام علوم است؛ چراغ روشنگر علم. بدون قرن تمام علوم به بیراهه می‌رود و از مسیر اصلی خارج می‌شود.

تغییرات گسترده‌ای در علوم درحال شکل‌گیری است و در چند سال آینده تحولات علمی قابل‌توجهی به وقوع می‌پیوندد. اگر می‌خواهیم آینده خوبی برای کشور و مردم عزیزمان داشته باشیم باید به‌سرعت در مسیر علمی حرکت کنیم. خودباوری داشته و ریل‌گذاری جدیدی در مسیر علمی داشته باشیم و نقاط میانبر را تعیین کنیم.

تاکنون بیش از ۳۵ نفر از دریافت‌کنندگان جایزه نوبل پزشکی در حوزه زیست شیمی فعالیت می‌کرده‌اند که به‌طور قطع در سال‌های آینده تغییر خواهند کرد. به‌سرعت باید در حوزه‌ها و زمینه‌های زیست-فیزیک و زیست–هوش مصنوعی برنامه‌ریزی و حرکت داشته باشیم. این دو همگرایی‌های آینده علوم پزشکی و بیوتکنولوژی را دگرگون خواهند کرد. عقب‌افتادن در این مسیرصدمات جبران‌ناپذیری به کشور و مردم عزیزمان وارد می‌کند(مثال چشم بیونیک و ترمیم بافت‌های بدن با استفاده از هوش مصنوعی).

ما نیز اخیرا تیمی از نخبگان علمی گرد آورده و با دو نفر از این استادان (متولد و تحصیلکرده و کارکرده در بهترین مراکز علمی آمریکا که به کشور آمده‌ و خود را در خدمت آقا علی ابن‌موسی‌الرضا قرار داده‌اند) فعالیت در زمینه بیولوژی-هوش مصنوعی و زیست-فیزیک را شروع کرده‌ایم (که این امر نیازمند حمایت است).

در موضوع تحریم‌ها شاهد هستیم که استکبار جهانی و کشورهای غربی با خباثت و نامردی تمام حتی داروهای موردنیاز بیماران ما را تحریم کرده‌اند و این بیانگر این است که بیش از پیش باید بر خودمان اتکا و اعتماد داشته باشیم و روی پای خود بایستیم.  ما همه سوار یک کشتی هستیم و باید به تمام مسایل هوشیار باشیم که بی‌تفاوتی و عدم مسئولیت‌پذیری و خودخواهی و شرکت نکردن در فعالیت‌های اجتماعی و انتخاباتی می‌تواند باعث عوارض جبران‌ناپذیری شود.

ما باید حس میهن‌دوستی بین کودکان و نوجوانان و جوانان کشور را اعتلا و افزایش دهیم. دشمن با سرمایه‌گذاری بی‌نهایت و برنامه‌ریزی دقیق این حس بسیار مهم را نشانه رفته و درصدد از بین بردن عشق به وطن است که تاحدی موفق شده است. هشدار!

به‌طور خلاصه:

باز کردن افق‌های جدید در حوزه علم‌وفناوری با تاکید بر زیست- فیزیک و زیست- هوش مصنوعی
خودباوری
ایده‌پردازی
حمایت از ایده‌های نو و تهیه بستر آزمون خطای کم‌خطر برای مبتکر نوآور
ایجاد قوانین و چارچوب‌های مشخص و شفاف به جای پیش‌داوری و اعمال سلیقه
تقویت نگاه به بازارهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای برای صادرات علمی
برنامه‌ریزی برای مهاجرت معکوس به کشور

 

رضوان حکیم‌زاده، عضو هیات‌علمی دانشگاه تهران و معاون وزیر آموزش‌وپرورش:

پنج پیشنهاد برای ارتقای عدالت آموزشی

سخنم را پس از نام حُسنای خداوند متعال، مزین می‌کنم به «زینت سلام» و آن را توام با «ادای احترام»، اهدا می‌نمایم به میزبان گرانقدر این ضیافت برخاسته از«علم» و آراسته به «معلم»، یعنی
«مقام معظم رهبری» و نیز یکایک حضار ارجمند، ضمن سپاس از سنت فرصت‌آفرینی حضرتعالی، به‌عنوان عضو کوچکی از جامعه دانشگاهی کشور، نقطه نظرات خود پیرامون «عدالت آموزشی» مبتنی‌بر مطالبات جنابعالی در بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی درخصوص مقوله عدالت را به اجمال ارائه می‌نمایم.

حضرتعالی در بیانیه گام دوم انقلاب اشاره فرمودید:

عدالت در صدر هدف‌های اولیه‌ همه‌‌ بعثت‌های الهی است و کلمه‌ای مقدس در همه‌ زمان‌ها و سرزمین‌ها است. هرچند جمهوری اسلامی ایران در این راه گام‌های بلندی برداشته است، اما دل‌های مسئولان به‌طور دائم باید برای رفع محرومیت‌ها بتپد و از شکاف‌های عمیق طبقاتی به‌شدت بیمناک باشد. همچنین غفلت از قشرهای نیازمند حمایت، به‌هیچ‌رو مورد قبول نیست. بر این اساس و با عنایت به تاثیر آموزش قبل از دانشگاه بر ورودی‌های آموزش عالی می‌توان گفت تحقق عدالت آموزشیِ قبل از دانشگاه می‌تواند در ارتقای جایگاه دانشگاه به‌عنوان بستر عدالت اجتماعی و ابزار تحرک طبقاتی بسیار موثر باشد.

شایان ذکر می‌دانم آسیب‌شناسی «وضعیت موجود»، با هدف دستیابی به «وضعیت مطلوب»، هرگز به‌معنای نادیده گرفتن دستاوردهای ارزشمند نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران در زمینه‌ ارتقای عدالت آموزشی نبوده و نیست. همان موفقیت‌های ذی‌قیمتی که «گسترش پوشش تحصیلی در دوره‌ آموزش عمومی» به نرخ چشمگیر بالای ۹۸ درصد و قرار گرفتن در جمع کشورهای پیشرو ازجمله‌ آنهاست.

همچنین جای بسی مباهات است که با حمایت و هدایت‌های حضرتعالی، نه‌تنها این مجال فرصت‌آفرین برای کودکان ایران اسلامی فراهم شده، بلکه برای کودکان اتباع خارجیِ مقیم ایران نیز حق بر آموزش، به‌رسمیت شناخته شده است و ما مفتخر هستیم، علی‌رغم کمبودها و کاستی‌های ناشی از تحریم‌های ظالمانه، فرصت دسترسی به آموزش رایگان را برای بیش از نیم‌میلیون از دانش‌آموزان اتباع خارجی پناه آورده به میهن‌مان فراهم آورده‌ایم. به‌گونه‌ای که امروزه این عزیزان، نه‌تنها فرصت دسترسی به آموزش دارند، بلکه می‌توانند بدون هیچ‌گونه تبعیض و تفاوتی، همراه دانش‌آموزان ایرانی در مدارس و کلاس‌های درس حضور بیابند و درتمام فعالیت‌های علمی، آموزشی، پرورشی، فرهنگی، هنری مشارکت نمایند. این درحالی است که در بسیاری از کشورهای برخوردار از امکانات بیشتر و مدعی حقوق بشر، فرصت دسترسی به آموزش برای مهاجران و پناهندگان، صرفا به‌صورت جداگانه و عموما در اردوگاه‌های پناهندگان میسر است.

افزایش نسبت برابری دختران در دسترسی به آموزش درتمامی دوره‌های تحصیلی که بعضا در آموزش عالی به افزایش درصد دختران نیز منجر شده است، همچنین «افزایش مدارس شبانه‌روزی» در مناطق عشایری و روستایی در راستای فرصت‌های ادامه تحصیل دختران دانش‌آموز نشانه‌ غرورآفرین دیگری از حرکت رو به رشد در جهت ارتقای عدالت آموزشی است.

اما در این مقوله، موضوع قابل تامل و شاید نگران‌کننده، ناظر به «محدود کردن معنای عدالت آموزشی به دسترسی به آموزش» می‌باشد!

حال آنکه حضرتعالی در دیدار با جمعی از فرهنگیان در تاریخ ۱۱ شهریور ۱۳۹۸ به نیکی به این نکته‌ اساسی اشاره فرمودید که: «عدالت آموزشی» در مبنای واقعی و معنای حقیقیِ آن، «نصیب آموزشی یکسان» است. بدین معنا که علاوه‌بر دسترسی به آموزش، ایجاد فرصت‌های یاددهی- یادگیری برابر، برای همه‌ فرزندان این ملت رشید، مجدانه مدنظر قرار گیرد. به‌گونه‌ای که در شرایط تحصیلی دانش‌آموزان پایتخت‌نشین با دانش‌آموز فلان منطقه محروم و نیمه‌محرومِ واقع در دوردست‌ها، هیچ‌گونه تبعیض و تفاوتی وجود نداشته باشد.
در یک فرآیند آسیب‌شناسی باید اذعان کرد که دو موضوع بیش از بقیه موارد در ایجاد شرایط نابرابر یادگیری بسیار موثر بوده است:

الف- حرکت شتابزده به‌سمت خصوصی‌سازی آموزش وتنوع بخشیدن به مدارس با گروه‌بندی و جداسازی دانش‌آموزان
ب- اتخاذ سیاست‌های ناصواب در به‌کارگیری کمی و کیفی معلمان در مناطق کمتر برخوردار

درحالی‌که به برکت انقلاب اسلامی و در سال‌های نه‌چندان دور، با ابتکار شهید بزرگوار رجایی تنوع مدارس برچیده شد و همه‌ دانش‌آموزان، طبقات تفاخرآمیز خویش را پشت در مدارس جا می‌گذاشتند و فرزندان اقشار مختلف، همسان و همسو و درکنار هم به مدرسه می‌رفتند، حرکت شتابزده به‌سمت خصوصی‌سازی آموزش، ناخواسته باعث «بازتولید طبقات اجتماعی» از طریق نظام آموزشی گشته و مدرسه که باید امکانی برای بروز استعدادها و توانایی‌های فرزندان این سرزمین بدون درنظر گرفتن طبقه اجتماعی و اقتصادی باشد، عملا به مکانی برای تبعیض اجتماعی تبدیل شده و این ادعا که افزایش خصوصی‌سازی با برداشتن بار از روی دوش دولت به کیفیت بهتر مدارس دولتی منجر می‌شود عملا باعث غفلت از کیفیت در مدارس دولتی گشت و به‌تبع‌آن، آموزش عالیِ باکیفیت در دانشگاه‌های دولتی که همواره بستر تحرک اجتماعی طبقات مختلف جامعه را فراهم کرده است، عملا نصیب دانش‌آموزان طبقات برخوردار جامعه می‌شود که قبل از دانشگاه در مدارس خاص درس می‌خوانند و به‌مدد حمایت خانواده، کلاس‌های کنکور و از همه مهم‌تر، برخورداری از معلمان مجرب و متبحر، صندلی‌های رشته‌های بهتر و پرطرفدار را به‌خود اختصاص می‌دهند و دانش‌آموزان مدارس دولتی، خصوصا در مناطق کمتر برخوردار امکان ورود به دانشگاه‌های دولتی با کیفیت را کمتر به‌دست می‌آورند.

 از نظر سیاست‌های جذب معلمان نیز باید اشاره کرد در مناطق محروم که قاطبه‌ دانش‌آموزان به‌دلیل عدم برخورداری از خانواده‌های مستطیع، از حمایت خانواده‌ها محروم و از دسترسی به سایر امکانات فرهنگی نیز بی‌نصیبند، بدون‌تردید حضور زنده و ارزنده‌ یک معلم حاذق، که اِشراف شایانی به مبانی علمی و مبادی معلمی داشته باشد، می‌تواند تا حد زیادی این کمبودها را جبران نماید. اما متاسفانه عملا این‌گونه نشده است و تراکم بالای دانش‌آموز در کلاس‌های درس مدارس دولتی و مناطق حاشیه شهرها به‌دلیل کمبود معلم و فضای آموزشی، همچنین عدم به‌کارگیری سیاست‌های تشویقی در جذب معلمان باتجربه در مناطق کمتر برخوردار از سویی و به‌کارگیری معلمان غیر رسمی، کم‌تجربه و سرباز معلم آموزش‌ندیده از سوی دیگر، باعث شده است که محرومیت‌های آموزشی و فقر یادگیری فرزندان طبقات کمتر برخوردار این مرز و بوم، مضاعف گردد.

از طرفی برخی ابعاد نابرابری با مجازی شدن آموزش‌ها بیشتر نمایان شد. عدم دسترسی تعداد قابل‌توجهی از دانش‌آموزان مناطق کمتر برخوردار به زیرساخت‌های فناوری، پهنای باند مطلوب و همچنین گوشی هوشمند یا تبلت باعث شد کودکان زیادی پشت «دیوارهای ناپیدای مدرسه مجازی» جا بمانند. گرچه با سعی و صبر جاهدانه و همت و حمیت مجاهدانه‌ جامعه‌ تلاشگر فرهنگیان، خاصه راهبران آموزش و معلمان روستایی و عشایری، از طریق برگزاری کلاس‌های حضوری و توزیع درسنامه‌ها و همچنین ارائه آموزش‌های باکیفیت در مدرسه تلویزیونی ایران توسط معلمان مجرب از بروز فاجعه ترک تحصیل جلوگیری شد، اما در هرحال کودکان عمق تفاوت‌ها در نداشتن یا کم داشتن را با تمام وجودشان درک کردند.

با علم به موانع و محدودیت‌های پنهان و آشکار در شرایط مذکور، برای ارتقای عدالت آموزشی و کاهش فاصله‌ طبقاتی در نظام آموزشی و با شعار «نهضت نصیب آموزشی یکسان برای فرزندان ایران»، موارد ذیل که برگرفته از مطالعات پژوهشی متعدد و تجارب میدانی اینجانب است، خدمت حضرتعالی تقدیم می‌گردد:

1. الزامی کردن دوره‌ پیش‌دبستانی در مناطق محروم و دوزبانه به‌صورت رایگان، برای کاهش فاصله‌ آمادگی دانش‌آموزان برای مدرسه در این مناطق، خصوصا از منظر تسلط به زبان ملی که لازمه‌ یادگیری و ارتباط با برنامه درسی است.
2. اصلاح سیاست‌های کنونی جذب معلمان در مناطق محروم و کمتر برخوردار و اختصاص مشوق‌های لازم برای به‌کارگیری معلمان آموزش‌دیده و افزایش ظرفیت برای دانش‌آموزان مناطق عشایری و روستایی در دانشگاه فرهنگیان که باعث ماندگاری معلمان بومی و با‌انگیزه در این مناطق می‌شود.
3. عزم ملی در تولید «تبلت تخصصی آموزشی»، به‌همراه «سیم کارت اختصاصی دانش‌آموز»، علاوه‌بر در اختیار قرار دادن هزاران کتاب و منبع آموزشی و ایجاد فرصت‌های برابر یادگیری، از درگیر شدن دانش‌آموزان  و لطمه از آسیب‌های فضای مجازی بدون نظارت جلوگیری می‌نماید.
4. اصلاح سیاست کالایی شدن و خصوصی‌سازی شتابزده آموزش و کاهش طبقه‌بندی دانش‌آموزان و تنوع مدارس.
۵. طراحی، تدوین و اجرای برنامه‌ کیفیت‌بخشی به مدارس دولتی، برای ایجاد اعتمادبه‌نفس در دانش‌آموزان و مدیران و معلمان زحمتکش این مدارس و رفع دغدغه خانواده‌ها در این خصوص.
 رهبر بزرگوار
 در پایان کلام، به‌عنوان یک معلم کوچک دانشگاه و نیز به‌عنوان خدمتگزاری کوچک در نهاد عظیم تعلیم و تربیت، به نوبه‌ خود و به نمایندگی از جامعه فرهنگیان و دانشگاهیان عزیز و همچنین کودکان، نوجوانان و جوانان ایران زمین، از اینکه با گشاده‌رویی پذیرای این جمع دانشگاهی گشتید و با گشاده‌دستی ما را میهمان کلام نافذ و اشارات ارشادگر می‌نمایید، غایت قدردانی را دارم و به پاس آن که نسبت به موضوع مهم نصیب آموزشی یکسان هماره تاکید وتایید مُجد داشته و دارید، صمیمانه‌ترین مراتب سپاس خویش را تقدیم‌تان می‌نمایم.
امید که در سایه‌سار الطاف الهی و با بذل عنایات اصولی حضرتعالی، «آموزش و پرورشِ با کیفیت به‌عنوان یک حق برای همه‌ دانش‌آموزان در جای‌جای میهن عزیز اسلامی » به‌رسمیت شناخته شود و برای تحقق آن «برنامه‌ عمل ملی» تدوین شود. ان‌شاءالله

رضوان حکیم‌زاده، دانشیار دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش‌وپرورش

 

حسین مختاری، عضو هیات‌علمی دانشگاه صنعتی شریف و کارآفرین

11 پیشنهاد برای تحقق اقتصاد دانش‌بنیان در کشور

هدف اقتصاد دانش‌بنیان که با تکیه بر نخبگان به‌ویژه نخبگان دانشگاهی و براساس یک زنجیره ارزشی (دانش تا ثروت) و در قالب یک زیست‌بوم فناوری بنا می‌شود، در کشور ما افزایش بازدهی و پویا کردن اقتصاد کشور است. این اقتصاد دانش‌بنیان کمک می‌کند تا چرخ‌های اقتصاد نفتی کشور که به دلیل وابستگی فناورانه با مشکلات فراوانی روبه‌روست به حرکت خود با بازدهی بیشتر همراه با ایجاد اشتغال فاخر ادامه دهد. متاسفانه بخش قابل‌توجهی از نرخ بیکاری در کشور مربوط به فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌هاست. با توجه به رسالت اجتماعی دانشگاه نقش متممی برای دانشگاه‌ها در نظر گرفته‌اند که آن هم کارآفرینی است و به همین دلیل دانشگاه‌های امروزی را دانشگاه‌های کارآفرین نیز می‌نامند. اگرچه دانشگاه‌ها موتورمحرک کارآفرینی مبتنی بر دانش و فناوری هستند ولی کارآفرینی و اشتغال پایدار نیازمند بازیگران دیگری در این عرصه است. به‌طور کلی می‌توان سه بازیگر اصلی را در زیست‌بوم کارآفرینی و اشتغال پایدار به شرح ذیل نام برد.

1. دانشگاه‌ها
2. سرمایه‌گذارها و
3. بازار

دانشگاه‌ها با تبیین و اجرای برنامه‌های هدفمند آموزشی و پژوهشی هسته‌های فناور شامل نخبگان را ایجاد می‌کنند. در ادامه سرمایه‌گذارها با سرمایه‌گذاری روی هسته‌ها و ایده‌های فناورانه با توسعه فناوری شرکت دانش‌بنیان را راه‌اندازی می‌کنند. این شرکت‌های تازه‌تاسیس و البته آسیب‌پذیر در تعامل با بازار و درصورت موفقیت و عبور از فشارها و بحران‌های اقتصادی و اجتماعی تبدیل به مجموعه‌های کارآفرین و ایجاد‌کننده اشتغال‌های پایدار می‌شوند.

در سال‌های اخیر با ایجاد زیست‌بوم فناوری در کشور و فراهم شدن شرایط مناسب، زمینه کارآفرینی در حوزه‌هایی با فناوری‌های بالا فراهم شده و این امر جذب و به‌کارگیری نخبگان را در قالب شرکت‌های دانش‌بنیان ممکن کرده و جلوگیری از مهاجرت‌های فردی را سبب شده است. اما ادامه حیات بسیاری از این شرکت‌های نوظهور از جنس دانش‌بنیان با توجه به آستانه‌ حساسیت‌پذیری‌شان، به دلایل مختلف دچار چالش شده است. شکست این شرکت‌ها در این مرحله از پایدارسازی سبب می‌شود مهاجرت‌ها از فرم مهاجرت‌های فردی به فرم مهاجرت‌های تیمی، گروهی و شرکتی تغییرماهیت بدهد. بدیهی است این نوع از مهاجرت‌های تیمی هزینه بیشتری بر کشور تحمیل می‌کنند تا مهاجرت‌های فردی. بنابراین جامعه نخبگی کشور امروز با دو پدیده مهاجرتی فردی و شرکتی روبه‌رو است که مواجهه درست با آنها به راه‌حل‌های متفاوتی در بخش‌های مختلف زیست‌بوم فناوری می‌انجامد.

  مرحله اول زنجیره ارزشی- تولید دانش/ دانشگاه

دانشگاه‌ها نقطه آغاز ایجاد هسته‌های فناورانه و ایجاد کارآفرینی در اقتصاد دانش‌بنیان هستند. برنامه‌ریزی و اجرای درست برنامه‌ها در دانشگاه‌ها نقش مهمی در میزان موفقیت حرکت‌های کارآفرین در ادامه مسیر خواهد داشت. بدیهی است ستون همه این برنامه‌ها آموزش و پژوهش موثر است که این امور مستلزم جذب و حفظ اساتید با کیفیت و دسترسی به تجهیز مناسب و به‌روز در دانشگاه‌هاست. تورم افسارگسیخته در کشور به‌ویژه در شهر‌های بزرگ و عدم‌امکان تامین یک زندگی حداقلی مناسب و در شأن اساتید نه‌تنها روند جذب هیات‌علمی نخبه به کشور را آهسته کرده بلکه بعضا سبب مهاجرت بعضی از اساتید به‌ویژه اساتید جوان شده است. از طرف دیگر عدم‌دسترسی به امکانات و تجهیزات آزمایشگاهی مناسب و نبود ارتباط ساختارمند با صنایع سبب شده بخش قابل‌توجهی از انرژی پژوهشی کشور صرف مسائلی غیر از نیازهای بازار شود. نگاه یکسان به دانشگاه‌ها و انتظار یکسان از آنها و نحوه بودجه‌ریزی براساس سرانه دانشجویی بدون توجه به رسالت‌ها و قابلیت‌های دانشگاه‌ها سبب شده دانشگاه‌هایی که مقصد استعداد‌های برتر کشور هستند نتوانند آن‌طور که شایسته این نخبگان است پاسخگوی نیاز‌های آموزشی و پژوهشی آنها باشند و این خود می‌تواند سبب سرخوردگی و زمینه‌ساز مهاجرت‌های فردی نخبگان شود. بدیهی است تربیت نیرو‌های کارآفرین نیازمند آموزش‌های کاربردی با درنظر گرفتن رشد سریع تکنولوژی بوده و این مساله نیازمند به‌روز‌رسانی روش‌های آموزشی و تجهیزات آزمایشگاهی و به‌عبارتی سرمایه‌گذاری‌های مداوم است. در بخش آموزش نیز مبحث کارآفرینی در دانشگاه‌ها باید از یک موضوع حاشیه‌ای و تبدیل شدن به یک رشته آموزشی مستقل یا ارائه در قالب دروس اختیاری خارج شده و در متن آموزش همه گرایش‌ها قرار گیرد.

مرحله دوم زنجیره ارزشی- توسعه محصول / سرمایه‌گذار

بازیگر دیگر زیست‌بوم کارآفرینی، سرمایه‌گذار‌ها هستند که با سرمایه‌گذاری روی هسته‌های فناور و پذیرش ریسک‌های احتمالی فناوری‌های ایجادشده را توسعه داده و با ارتقای سطح آمادگی فناوری زمینه ایجاد شرکت‌های دانش‌بنیان و کارآفرین را فراهم می‌کنند. علی‌رغم اینکه بسیاری از شرکت‌های دانش‌بنیان در یک دوره چندساله به سود‌آوری رسیده و در درازمدت نیز سودآوری قابل‌توجهی خواهند داشت اما نبود ثبات اقتصادی و بازار پایدار و وجود بازار‌های کاذب با سود‌های غیرواقعی در بازه‌های زمانی کوتاه سبب شده است بخش خصوصی واقعی تمایل چندانی به ورود به این عرصه از کارآفرینی نداشته باشد. متاسفانه هنوز بخش قابل‌توجهی از سرمایه‌گذاری‌ها در حوزه کارآفرینی دانش‌بنیان توسط شرکت‌ها و سازمان‌های دولتی و شبه‌دولتی صورت می‌پذیرد. عدم‌ثبات مدیریتی در این شرکت‌ها و سازمان‌ها از یک طرف و وابستگی به بودجه‌های دولتی از طرف دیگر سبب می‌شود میزان موفقیت طرح‌های سرمایه‌گذاری شده کاهش یافته و نقطه سر به سر این سرمایه‌گذاری‌ها طولانی‌تر شود که این مساله علاوه‌بر کاهش انگیزه‌های هسته‌های نخبه و فناور، تمایل به سرمایه‌گذاری در این حوزه‌ها را نیز کاهش می‌دهد.

  مرحله سوم زنجیره ارزشی- پایدارسازی / بازار

مرحله آخر کارآفرینی دانش‌بنیان که مرحله‌ای بسیار سخت و سرنوشت‌ساز نیز هست، مرحله پایدار‌سازی و به‌معنای دیگر زنده ماندن در بازار رانتی، غیررقابتی و بعضا ناسالم داخل (دره مرگ) است. واقعیت اینکه بخش اعظم بازار فناوری کشور که خود بازار بسیار کوچکی است، در دست شرکت‌ها و سازمان‌های دولتی و شبه‌دولتی است. این انحصار در بازار غیرآزاد به همراه ناکارآمدی این بخش‌ها موجبات عدم‌موفقیت شرکت‌های دانش‌بنیان را که ذاتا آسیب‌پذیرند، فراهم کرده و آنها را در معرض فروپاشی قرار می‌دهد. پیچیدگی و سختی بازارهای داخلی به‌گونه‌ای است که برای بعضی از این شرکت‌های دانش‌بنیان عرضه محصولات‌شان در بازار‌های خارجی آسان‌تر است تا عرضه آن به بازار‌های داخلی. متاسفانه قوانین حاکم بر این شرکت‌ها و سازمان‌های دولتی و شبه‌دولتی به‌گونه‌ای است که تامین تجهیزات از طریق شرکت‌های خارجی بسیار هموارتر و ساده‌تر است در مقایسه با خرید از سازندگان داخلی. نبود آزمایشگاه‌های مرجع جهت صدور مجوزهای لازم از یک طرف و نبود روحیه ریسک‌پذیری در سمت بازار داخل به‌ویژه در حوزه‌های فناوری با تکنولوژی‌های بالا عملا بسیاری از شرکت‌های دانش‌بنیان را با بن‌بست مواجه کرده است .وجود فرهنگ پیمانکارسالاری در تعاملات فنی و مالی با شرکت‌های خارجی و کارفرماسالاری در این تعاملات با شرکت‌های داخلی از معضلات جدی این بازار غیرآزاد دولتی و شبه‌دولتی بوده که علاوه‌بر افزایش وابستگی فناورانه به بیگانه موجب سرخوردگی شرکت‌های دانش‌بنیان نیز می‌شود. متاسفانه شکست و سرخوردگی این شرکت‌ها در این مرحله از کارآفرینی فناورانه زمینه‌ساز مهاجرت‌های تیمی و شرکتی است. درکنار مشکلات و خطراتی که چرخه کارآفرینی فناورانه در کشور را تهدید می‌کند، توزیع مدیریت و منابع در حوزه علم و فناوری در کشور و نبود یک مرجع برنامه‌ریز و البته پاسخگو حل مشکلات فوق‌الذکر را بیش از پیش سخت‌تر می‌کند.

  پیشنهادها:

دانشگاه صنعتی شریف طی سال‌های اخیر توانسته است با ایجاد زیست‌بوم فناوری و اجرای ده‌ها برنامه در قالب زنجیره دانش سهم مهمی در ایجاد اقتصاد دانش‌بنیان ایفا کند. دستاورد این فعالیت‌ها ایجاد ناحیه نوآوری شریف با بیش از 500 شرکت دانش‌بنیان و چندین سرمایه‌گذار است. در این رابطه و با توجه به تجربیات حاصله پیشنهادها ذیل ارائه می‌شود:

1. اختصاص بودجه دانشگاه‌ها براساس رسالت آنها (جامعه دانشجویی هدف) و میزان عملکرد آنها
2. تحول در سیستم آموزشی با نگاه کارآفرینی در متن آموزش
3. ایجاد ارتباط موثر بین توانمندی‌های پژوهشی و نیاز بازار
4. کوتاه‌مدت: اختصاص و ساده‌سازی مسیر برای حمایت‌های خاص به سرمایه‌گذارهای حوزه فناوری
5. درازمدت: اصلاح ساختار اقتصادی
6. کوتاه‌مدت: تدوین آیین‌نامه‌های اجرایی ساده برای تعامل با شرکت‌های دانش‌بنیان
7. کوتاه‌مدت: تخصیص و ساده‌سازی مسیر حمایتی شرکت‌های دانش‌بنیان
8. کوتاه‌مدت: ایجاد هماهنگی بین سازمان‌های درگیر در این حوزه شامل (صنایع، گمرک، تامین‌اجتماعی، مالیات و...) در تعامل با محصولات دانش‌بنیان
9. کوتاه‌مدت: تعیین یک مرجع برنامه‌ریز و پاسخگو در این حوزه
10. کوتاه‌مدت: تجمیع منابع و نیازها جهت کاهش هزینه‌های تحقیق و توسعه
11. درازمدت: اصلاح ساختار مدیریتی و اقتصادی

 

اکبر نصراللهی، رئیس دانشکده علوم اجتماعی ، ارتباطات و رسانه دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی:

بدون استفاده حداکثری از رسانه ها تحقق بیانیه گام دوم امکان‌پذیر نیست

سخنانم  در مورد تغییرات  و آرایش جدید رسانه‌ها و آسیب هایی ناشی از آن برای  کشور است؛  مخاطبانم  مسئولان و رسانه ها هستند .

مستحضر هستید نوع و میدان جنگ ، ابزار های نبرد ، راهبردها ، رویکردها و تاکتیک‌ها تغییر کرده اند و جنگ ها  پیچیده ، متعدد، متکثر ، چند لایه، فراگیر و مستمر و از حوزه سخت به حوزه شناختی  وارد  شده اند. امروزه رسانه‌ها بیش از گذشته در همه زمینه‌ها نقش‌آفرین هستند و باید در اولویت توجه مسئولان  قرار گیرند؛  البته رسانه ها همیشه مهم بوده‌اند اما پیشرفت تکنولوژی های ارتباطی، آرایش و مصرف رسانه ای و میزان و نوع استفاده از رسانه‌ها  را تغییر داده و اهمیت آن را بیشتر کرده است به گونه ای  که گرایش مردم ، کنش‌گران متعدد  سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی و حتی خود رسانه‌ها به استفاده از آنها  بیشتر از قبل شده است ؛ بنابراین ضرورت دارد این تغییرات،  آسیب‌ها،  مخاطرات و بحران های کشور و همچنین مطالبات و گفتمان مقام معظم رهبری را اولاً مسئولان و رسانه‌ها بشناسند و ثانیاً به مردم بشناسانند. در زمینه تغییر در آرایش رسانه‌ای ؛ از سال ۱۹۶۰ به بعد بر اثر پیشرفت تکنولوژی های ارتباطی با پدیده ای به نام "پدیده ارتباط جمعی شخصی" مواجه هستیم یعنی هر فردی، هر پیامی را، از هر مکانی، با هر زبانی ، در هر زمانی می‌تواند تولید و منتشر کند. نقش مخاطبان هم از مصرف کننده صرف پیام های وسایل ارتباط جمعی رسمی به تولید کننده و توزیع کننده پیام ها هم تغییرکرده است یعنی هر مخاطب در عین حالی که مصرف کننده پیام هست می‌تواند تولید کننده و توزیع کننده هم باشد . تکنولوژی‌های ارتباطی و متعاقب آن افزایش دسترسی های مردم و پدیده ارتباط جمعی شخصی همه ابعاد زندگی و حکمرانی را از نوع تعامل والدین و فرزندان ، حاکمان و مردم ، استادان و دانشجویان را دستخوش تغییر کرده است . میزان مصرف رسانه مردم هم تغییر پیدا کرده است به طور متوسط روزانه مردم در سراسر دنیا ۷ ساعت ازرسانه ها  استفاده می‌کنند که از این ۷ ساعت 1.8 سهم اسمارت فون ها ، 1.6 سهم  پی سی ها ، 2.1  سایر و سهم تلویزیون فقط 1.5 ساعت است یعنی با تجمیع سهم گوشی های هوشمند و پی سی ها و اختصاص بخشی از سهم سایر ، حدود 5 ساعت از وقت مردم در فضای مجازی سپری می شود . علاوه براین منابع رسانه ای مردم هم  مثل قبل نیست به گونه ای که حدود ۹۰ درصد از جوانان از فضای مجازی برای تامین اخبار و اطلاعات مورد نیاز خود استفاده می کنند . در زمینه بحران ها هم وضع ایران خوب نیست و بر اساس آمارهای سازمان ملل از حدود ۴۰ بحران طبیعی شناخته شده در جهان ، 32 بحران در ایران  یا روی داده است و یا  کشورمان ظرفیت وقوع آنها را دارد ،به لحاظ میزان تلفات ایران جز 10 کشور اول دنیا و به لحاظ تنوع بحران ها در رده ششم قرار دارد .  در این شرایط و آرایش رسانه ای ، تحریف، فیک نیوز ها،  میس اینفورمیشن ها ، مل اینفورمیشن ها ،  دیپ فیک ها ، آرامش و امنیت روحی و روانی و امید مردم و امنیت ملی را هدف قرار گرفته‌اند و در بسیاری مواقع  کشور با پدیده وارونگی اطلاعات  و واکنش عکس  مورد نظر مسئولان و رسانه های رسمی مواجه  است . با توجه به این وضعیت ؛ بدون استفاده حداکثری از ابزار مناسب یعنی رسانه ها، تحقق بیانیه گام دوم،  اهداف فشارهای سال یعنی مانع زدایی از تولید و پشتیبانی ها ، مبارزه با فقر و فساد و تبعیض و تحقق مطالبات مقام معظم رهبری در زمینه های دیگر ، آگاهی بخشی ، بصیرت افزایی، بازدارندگی رسانه‌ای، شبهه زدایی ، پیشگیری از بحران و مدیریت مناسب آن،  امکان پذیر نیست.  با تشکر از زحمات همه مسئولان  و رسانه ها متاسفانه باید عرض کنم :

یک: نه تنها راهبرد رسانه ها و مسئولان تهاجمی ،فعال و فوق فعال نیست  بلکه حتی به دلیل نداشتن روایت اول،  بازدارنده هم نیست و متاسفانه در بسیاری از مواقع مسئولان و رسانه‌ها در زمین رسانه‌های معاند و رقیب بازی می‌کنند و نمی‌توانند جلوی تعرض‌رسانی دشمن را بگیرند .

دو: به دلیل فقدان ارتباط و اعتماد بین رسانه ها و مسئولان و یا ارتباط و اعتماد و همکاری ناکافی در موضوعات و طرح های راهبردی ملی و بین المللی ،  پیوست رسانه ای نداریم .

 سه : علت اصلی نداشتن پیوست رسانه‌ای ونداشتن روایت اول و راهبردهای انفعالی و واکنشی، سواد رسانی ناکافی مسئولان و رسانه هاست به اعتقاد من سواد رسانه ای محدود به مردم نیست بلکه مسئولان و رسانه‌ها بیش و پیش از مردم به سواد رسانه‌ای نیاز دارند تا بتوانند بهتر خدمات نظام را معرفی کنند و با تولید و انتشار به موقع اخبار مورد نیاز مردم مانع تعرض رسانه دشمن شوند.

 چهار: فضای مجازی می‌توانست و می‌تواند فرصت باشد اما متاسفانه به علت اقدامات دیرهنگام، یک بعدی،دستوری و غیر کارشناسی مسئولان،  این ظرفیت مهم  در مخاطرات و بحران های کشور ،  تهدید، بی‌اعتبار وامید زدا بوده‌اند و مردم به جایی که خبر های مورد نیاز خود را از رسانه‌های رسمی داخلی بگیرند از منابع غیر رسمی گرفته‌اند .

پنج: معضلات اقتصادی، اجتماعی و غیره  محصول نوع ارتباط و تعامل مراکز مختلف با رسانه‌ها؛ با وجود اینکه رسانه‌ها و بخش های مختلف بویژه دانشگاه‌ها باید نقش اصلی فرهنگ‌ساز، بازدارنده ، آگاهی‌بخش ، حلال  مشکلات  کشور را داشته باشند اما به دلایل مختلف از جمله فقدان تعامل یا تعامل نامناسب و معیوب و قوانین و آیین نامه های دست و پاگیر تاکنون اقدامات شان حداقلی،پسینی و رویدادی بوده است ؛ دانشگاه آزاد اسلامی با ظرفیت های بی نظیری که دارد می‌تواند در این خصوص به بخش‌های مختلف کمک کند .


علیرضا بیگلری، رئیس انستیتو پاستور ایران:

چهار درس مهم از دوران سخت کرونا

با عرض سلام و آرزوی سلامتی گزارش مجملی درمورد بحران کرونای جدید تقدیم می‌شود.

همان‌گونه که استحضار دارید، بحران سهمگین و عالم‌گیر کووید-19 تمام تجربیات و دانش بشری را به‌ویژه در حیطه علوم زیستی و سلامت به چالش کشید و همچنین لزوم کسب توانمندی کشورها در تولید دانش فنی بومی را یک‌بار دیگر اثبات کرد. از مصادیق بارز نقش دانش فنی بومی در مقابله با بیماری کرونای جدید، توانایی انستیتو پاستور ایران در طراحی و راه‌اندازی شبکه ملی تشخیص آزمایشگاهی کووید-19 متشکل از 350 آزمایشگاه تشخیص مولکولی در اوج تحریم‌های ناجوانمردانه است که به‌عنوان یادگاری ماندگار و تحسین‌برانگیز در گستره کشور پهناور ایران گسترده شده و امروزه از نقاط قوت سلامت کشور به‌شمار می‌رود. همچنین تدبیر هوشمندانه جهت خودکفایی در انواع کیت‌های تشخیصی کووید-19 که به ابتکار و با محوریت انستیتو پاستور ایران صورت عمل به خود گرفت نیز محصول باورمندی به دانش فنی بومی است.

در موضوع واکسن اجازه می‌خواهم مقدمتا به دو نکته مهم اشاره کنم. اولا واکسن چهارراه تقاطع و تعامل علوم پایه و بالینی پزشکی است و به زبان ساده هر کشوری که واکسن تولید می‌کند پیشرفت عمیق و فزاینده‌ای را در تمام رشته‌های مرتبط با علوم پزشکی تجربه خواهد کرد.  ثانیا واکسن مقوله حاکمیتی است که ابزار مسلم آفند و پدافند به‌شمار می‌رود. همچنین در مورد کووید-19 به‌طور خاص لازم است اشاره کنم که اولاًاین اولین‌بار است که بشر به این حجم (16 میلیارد دوز) واکسن نیاز دارد. ثانیا طبق شواهد موجود واکسن‌های فعلی جهت مقابله با جهش‌ها و تزریق مکرر نیاز به بازمهندسی خواهند داشت. دو نکته فوق لزوم تقویت زیرساخت‌های تولید واکسن در پلتفرم‌های مختلف را بیش از پیش آشکار می‌سازد که خوشبختانه جهاد علمی هدفمند طی یک سال گذشته موجب شد فناوری واکسن در کشور ره 20ساله را طی کند. از نخستین ماه‌های شروع بحران کووید و همزمان با راه‌اندازی و هدایت شبکه تشخیصی کشور، در انستیتو پاستور ایران طراحی کرده و تولید چندین واکسن نیز در دستور کار قرار گرفت. یکی از این واکسن‌ها به‌طور مشترک با کشور کوبا در دست اقدام قرار دارد که درحال حاضر فاز سوم یا فاز نهایی کارآزمایی بالینی در 7 استان کشور را طی می‌کند و درصورت تایید ایمن بودن و کارایی این واکسن، تولید صنعتی آن در کشور شروع خواهد شد. البته واکسن دیگری نیز با فناوری آدنوویروس که دانش فنی تولید آن محدود به 5-4 کشور دنیاست با اتمام مراحل حیوانی آماده ورود به مطالعات انسانی است. این توفیقات مصداق عینی تبدیل تهدید به فرصت و یادآور فرمایش آقا و سرور شهدای میدان، سلیمان دوران است که فرمود فرصتی که در دل تهدیدات وجود دارد در خود فرصت‌ها وجود ندارد.

اهم درس‌آموخته‌ها از راهی که پشت‌سر گذاشته شد، به شرح ذیل تقدیم می‌شود:

1- مدافعین سفیدپوش سلامت با ایثار پرمهر خود نامشان را همچون رزمندگان دفاع مقدس بر کتاب زرین تاریخ میهن اسلامی نگاشتند و برخی نیز مجنون‌وار از پل همت و نوعدوستی گذشتند تا به شهدای گل‌گون کفن حماسه‌ساز جنگ تحمیلی بپیوندند. با یادآوری این نکته که نسبت تخت‌های بیمارستانی کشور به جمعیت یک‌سوم متوسط جهانی و 10 برابر کمتر از کشورهایی مانند کره‌جنوبی و ژاپن است، شاهد بودیم که کمبود قابل توجه تخت‌های بیمارستانی فشاری مضاعف بر این عزیزان تحمیل کرد که جبران این کمبود خود نیاز به توجهی برنامه‌مدار دارد.
2- در این ایام سخت و شرایط طاقت‌فرسا که مدافعین سلامت کشور نیازمند حمایت همه‌جانبه هستند، طرح برخی مطالب غیرکارشناسی از جمله در مجلس و یا رسانه‌ها می‌تواند موجب دلسردی فزاینده این قشر شود.
3- بحران کرونا به‌وضوح نشان داد برخی حیطه‌های مهم و اساسی نیاز به توجه و مراقبت جدی دارند که حوزه فناوری‌های واکسن و نیز تشخیص مولکولی مثالی از این حیطه‌هاست. همچنین توجه به مجموعه‌های توانمند و ارزشمندی مانند انستیتو پاستور ایران که با یک قرن قدمت و یکصد سال خدمت نام خود را به‌عنوان دژ مستحکم مرزبانی امنیت سلامت کشور و یار دیرین روزهای سخت مردم تثبیت کرده، ضامن آمادگی کشور در مقابله با بحران‌های آتی خواهد بود.  
4- توجه به امور و سرنوشت همه جوانان به‌ویژه قشر تحصیلکرده و حمایت جدی از آنان یک اصل است. با تاکید بر این نکته که کنکور خطرناک‌ترین حیله استعمار در هدایت ناصواب استعدادهای خدادادی کشور و به فنا دادن آن است، لازم است شیوه گزینش دانشجو با قید فوریت و مطابق با واقعیت‌های موجود و نیازهای امروز و فردای کشور مورد تجدیدنظر اصولی قرار گیرد. بدیهی است بازنگری در نحوه پذیرش دانشجوی تحصیلات تکمیلی از فوریت، ضرورت و اهمیت خاصی برخوردار است.

سیدفرشید چینی، عضو هیات‌علمی دانشکده مهندسی مکانیک دانشگاه تهران:

دانشگاه‌ها بهترین بنگاه‌ها برای انباشت ثروت و توزیع عادلانه آن هستند

خانواده دانشکده‌های فنی کشور نقش بسیار مهمی در جنگ اقتصادی دارند و به‌نوعی در خط مقدم این جنگ فعالیت می‌کنند. هر پروژه تخصصی که در کشور انجام می‌شود یا در هر فعالیت اقتصادی مولدی نقش دانشکده‌های فنی کشور به‌وضوح مشخص است، علی‌رغم پیشرفت در زمینه صنعتی و تکنولوژی، روحیه ناامیدی در خانواده فنی بیشتر از گذشته شده است. بسیاری از دانشجویان ما به‌وسیله ادامه تحصیل ولی به قصد مهاجرت کشور را ترک می‌کنند که این بسیار تلخ و هزینه‌‍‌بر است، برای ریشه‌یابی باید چند مورد را درنظر گرفت.  اگر برای چیزی زحمت بکشیم به آن علاقه‌مند می‌شویم، این علاقه سبب می‌شود زحمت و تلاش‌مان بیشتر شود و این چرخه ادامه پیدا می‌کند و بی‌شک نتیجه این چرخه امید و پیشرفت است ولی اگر بدون زحمت چیزی را به‌دست آوریم ولو به میزان اندک، باعث ایجاد توقع کاذب می‌شود. اگر گرسنه‌ای را شبی سیر کنیم، فردا باز این فرد گرسنه و متوقع‌تر از روز قبل است ولی اگر برای آن گرسنه کاری مولد درست شود، نه‌تنها آن گرسنه را برای همیشه سیر کرده‌ایم که او نیز می‌تواند در آینده دست افراد دیگر را بگیرد. همچنین این فرد دیگر متوقع و متوهم نخواهد بود. امروز علی‌رغم کمک‌های کوچک و مقطعی به افراد می‌بینیم که این کمک‌های مقطعی نه مشکلی را در درازمدت حل و نه ایجاد‌ انگیزه و امید می‌کنند که برعکس این افراد متوقع‌تر و بی‌امید‌تر می‌شوند.  در کشور خیرین بی‌شماری وجود دارند که باوجود نیت پاک به نتیجه کارشان واقف نیستند. بنده یک پیشنهاد به این خیرین دارم، بخشی از خیرات خود را به دانشگاه‌ها اهدا کنند. درتمام کشورهای پیشرفته دنیا میزان قابل‌توجهی از هزینه تحقیق و توسعه را خیرین تقبل می‌کنند. این کار همان‌طور که در ادامه بیان می‌کنم می‌تواند باعث‌ انگیزه و امید در جوانان و در زمان بلند‌تر باعث خلق ثروت، شغل و میهن‌پرستی در جوانان‌مان شود.  ثروت انباشته بسیار دارای اهمیت است؛ ثروت زمانی که انباشته شود می‌تواند ثروت بیافریند و سرریز داشته باشد ولی زمانی که پخش شود فقط می‌تواند مقطعی عمل کند. مثالی می‌زنم شما با چند میلیارد تومان می‌توانید اقدام به تاسیس یک کسب‌وکار کرده و تعدادی فرد را مشغول به کار کنید و درنهایت به چرخه اقتصادی کشور کمک کنید ولی اگر این پول را بین 10 هزار نفر پخش کنید شاید چند وعده غذایی این افراد تامین شود. هرجا شاهد پخش شدن ثروت انباشته هستیم باید ترسید.   به‌نظر بنده دانشگاه‌ها بهترین بنگاه‌ها برای انباشت ثروت و توزیع عادلانه آن هستند. اساتید دانشگاه جزء میهن‌پرست‌ترین، پاکدست‌ترین و شریف‌ترین اقشار جامعه هستند و همان‌طور که عرض کردم جواب خود را پس داده‌اند. در کمتر قشری از جامعه می‌توانید این تعداد فرد را بیابید که علی‌رغم داشتن پیشنهادهای بسیار اغوا‌کننده از سرتاسر دنیا ترجیح می‌دهند با امکانات کمتر در کشور بمانند و به کشور خدمت کنند. بسیار مواردی می‌بینید که اساتید اندک سرمایه و پس‌انداز شخصی خود را روی جوانان کشور خرج کرده‌اند و البته بعضا نتیجه این سرمایه‌گذاری‌ها بسیار پر بازده‌تر از سرمایه‌گذاری در سکه، دلار، بورس و... بوده است.

بنده به‌عنوان عضوی از این خانواده سخنانم را در دو محور خلاصه عرض می‌کنم:

1. اعتماد به دانشجویان و دانشگاهیان و سرمایه‌گذاری روی آنها
2. اهمیت ثروت انباشته در خلق ثروت و نقش خیرین و دانشگاه در اینجا

در پایان بار دیگر می‌گویم بهترین سرمایه‌گذاری، سرمایه‌گذاری روی دانشجویان و دانشگاه‌هاست. این سرمایه‌گذاری طولانی‌مدت است ولی بازده بسیار بالایی دارد و می‌تواند در رشد اقتصادی کشور هم بسیار پراهمیت باشد.

 

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰