ابوالقاسم رحمانی، روزنامهنگار: دفعه قبلی که از حادثه در معدن طزره و فوت دو کارگر نوشتم، همین یکیدو هفته پیش، بعد از انتشار گزارش ماجرای هفتتپه و آزادسازی آن از بند خصوصیسازی بهوجود آمد و رسانهای شد و خیلی کسی پیگیر این نبود و نشد که عاقبت آن دو کارگر محبوسمانده زیر آوار معدن چه شد. اینبار هم که قصد نوشتن از دو حادثه دیگر را دارم و اینجا هم کارگران معدن جانشان را از دست دادهاند، دلسوزان کشور نگران وضعیت احراز صلاحیتها توسط شورای نگهبان هستند و بازهم حتما کسی نگران نیست در این روزهایی که همه پیگیر این هستیم که میهمان بعدی پاستور کیست، چه بر سر کارگران معدن میآید و چرا و چطور به همین راحتی جانشان را از دست میدهند. پس همین ابتدا بگویم و بنویسم و بماند به یادگار که ما نوشتیم، فقط برای اینکه نوشته باشیم. اگر نه در همین ایامی که از بدیهیترین توقعات، ارائه برنامه نامزدهای انتخاباتی برای دولت آینده است، برنامه برای کارگران، برای معیشت و زندگی کارگران و... چیزی ندیدیم و آیندهای ترسیم نشد. پس خیلی توقع این نیست که در این بلبشوی رسانهای و این سیل اخبار و تحولات، کسی دلش به حال کارگران جانباخته معادن کشور بسوزد و پیگیر احوال و افعال و مطالباتشان باشد. از این گلایهها که عبور و خود را از توصیفات گفتهشده جدا کنیم، به چند مورد اخیر از اتفاقات رخداده در معادن کشور اشاره میکنیم و بعد از این مرور هم به بررسی و بازخوانی مطالبات کارگران معدن میپردازیم. در این چند وقت اخیر هم شاهد حوادث تلخ که باعث جانباختن کارگران معدن شد و هم اعتراضات کارگران معدن بودیم و این خواهناخواه زنگ خطر جدی و پرصداتری را نسبتبه قبل در ارتباط با این کارگران بهوجود آورده است.
79056/ ایران
اعداد مربوط به مرگومیر آدمها، چه در دنیا، چه در ایران، بعد از این ماجرای شوم کرونا آنقدر دمدستی و روتین شده که دیگر خیلی کسی از فوت دیگری تعجب نمیکند و حد و میزان ناراحتی و اندوه آدمها هم کم شده! بگذارید این اعداد را کنار هم ردیف کنیم، شاید ازنظر فرم، کمی بر روح و روان و تصمیمات آنهایی که باید کاری کنند، به شرط رویت، اثر بگذارد.
بنابر اعلام مرکز روابطعمومی و اطلاعرسانی وزارت بهداشت از 3 تا 4 خرداد ۱۴۰۰ و براساس معیارهای قطعی تشخیصی، ۱۱ هزار و ۸۷۳ بیمار جدید مبتلا به کووید-۱۹ در کشور شناسایی شد که هزار و ۷۱۳ نفر از آنها بستری شدند. متاسفانه درطول این ۲۴ ساعت ، ۲۰۸ بیمار کووید-۱۹ جان خود را از دست دادند و مجموع جانباختگان این بیماری به ۷۹ هزار و ۵۶ نفر رسید.
6/ دامـغــــان
ساعت ١٢ ظهر روز شنبه ١١ اردیبهشت ۱۴۰۰ در تونل شماره ٤٢ معدن بزرگ طزره از معادن چهارگانه شرکت زغالسنگ البرز شرقی در کارگاه استخراج k ١٣ پیشرو، هنگام استخراج و بهدلیل ریزش ناگهانی سقف کارگاه، حادثه تلخی رخ داد که در این حادثه دو کارگر پیمانکاری شرکت به نامهای میلاد روشنایی و سید علیاصغر افضلی از دامغان محبوس شدند. پس از ۱۳۰ ساعت عملیات، پیکر بیجان میلاد روشنایی در عمق تقریبی ۳۰ متری یافت شد که باتوجه به وجود نشانههایی از دیگر معدنچی، عملیات جستوجوی دومین معدنکار همچنان ادامه یافت و در ساعت ۲۳ و ۳۰ دقیقه روز پنجشنبه پیکر بیجان سید علیاصغر افضلی، دومین معدنچی محبوس در معدن زغالسنگ طزره، به فاصله سه ساعت و نیم نسبتبه پیکر اولین معدنچی پیدا شد. حسین صادق خوردی بر اثر ریزش تونل کلاریز در سیام آبان ۹۷، علی عجم اکرمی و محمود مومن در 23خرداد ۹۸ بر اثر ریزش تونل برناکی، مجتبی گیلان در 26 خرداد ۹۸ بر اثر گازگرفتگی در تونل رزمجای غربی از دیگر کارگران معدن جانباخته در معادن دامغان طی سالهای اخیر بودهاند.
۲/ البــــــــرز
بر اثر ریزش سنگ در تونل شماره ۳۲ محور آزادراه تهران-شمال دو نفر جان خود را از دست دادند. در نخستین روز خردادماه سالجاری در کیلومتر ۶۰ جاده چالوس در روستای کوشکک و در تونل شماره ۳۲ مسیر آزادراه تهران-شمال ریزش سنگ رخ داد که بر اثر آن دو کارگر زیر آوار حبس شدند. این حادثه یک مصدوم هم داشت که توانسته بود پیش از ریزش خود را نجات دهد و از ناحیه سر مصدوم شده بود. متأسفانه دو نفری که زیر آوار حبس شده بودند فوت کرده و جسد آنها از زیر آوار بیرون آورده و به عوامل انتظامی تحویل داده شد.
۲/ نیشابــــور
بنابر گزارش روابطعمومی اورژانس ۱۱۵ نیشابور: «در ساعت ۱۲:۲۸ یکم خردادماه ۱۴۰۰ درپی تماس با مرکز ارتباطات اورژانس ۱۱۵ نیشابور مبنیبر سقوط دو کارگر ۴۸ و ۳۳ ساله از ارتفاع حدودا ۵ متری در معدن آبقوی نیشابور پایگاههای اورژانس شهری نه و شهر فیروزه به محل حادثه اعزام شدند. پس از رسیدن کارشناسان اورژانس بر بالین مصدومان و تحویل از خودروی سواری در محدوده روستای باغشن گچ و انجام معاینات اولیه، مشخص شد بیماران فاقد هوشیاری، تنفس و ضربان قلب هستند که بلافاصله عملیات احیای قلبی ریوی آغاز شد و با انجام احیای قلبی ریوی و برقراری راه هوایی پیشرفته مصدومان را به مرکز آموزشی پژوهشی درمانی حکیم انتقال دادند. متاسفانه بهرغم تلاش کارشناسان اورژانس۱۱۵ مصدومان بر اثر شدت جراحات وارده فوت کردند.»
۲/ چهارمحال و بختیاری
محسن ابراهیمی، مسئول روابطعمومی مرکز مدیریت حوادث و فوریتهای پزشکی چهارمحالوبختیاری اظهار کرد: «ریزش معدن شهید نیلچیان، ساعت ۱۰:۴۵ دقیقه به نیروهای اورژانس اطلاع داده شد که سریعا یک دستگاه آمبولانس به محل حادثه اعزام شد. متاسفانه نیروهای اورژانس دو نفر از کارگران حدودا ۴۵ ساله و ۵۲ ساله را از زیر آوار بیرون کشیدند که علائم حیاتی نداشتند و جان خود را از دست داده بودند. دو نفر دیگر از کارگران بیرون از معدن بودند که خوشبختانه آسیبی به آنها وارد نشده است.» معدن شهید نیلچیان با حفاری ۳۱ حلقه چاه بهطول پنج هزار متر در محدودهای به وسعت ۲۰۰ هکتار واقع شده که ازنظر نوع، کیفیت و مرغوبیت تولید بهعنوان بهترین معدن خاک نسوز ایران هم مطرح است. ظرفیت استخراج سالانه این معدن ۱۵ هزار تن خاک نسوز است و عملیات اکتشاف این معدن زیرزمینی سال ۴۸ و عملیات بهرهبرداری آن از سال ۵۳ درمنطقه باجگیران ودو پلان چهارمحالوبختیاری انجام شده است.
اینها همه بخشی از حوادث و اتفاقات ناگواری است که طی همین روزهای گذشته در معادن مختلف کشور رخ داده و باعث جانباختن تعدادی از کارگران این معادن شده است؛ اعدادی که لابهلای اخبار هرروزه ما گم میشود و همین کثرت مقطعی آنها بهخوبی نشان از تعداد بالای مرگومیر کارگران معادن درطول سال دارد. البته اینها فقط آمار مربوط به کارگران معادن است و اگر قرار بر تحلیل و تشریح جانباختن کارگران در سایر مشاغل باشد، بهگفته فعالان حوزه کارگری، در ایران به فوت چهار تا پنج کارگر بهطور روزانه در حوادث کارگاهی یا حین کار میرسد و این یعنی وضعیت از چیزی که فکرش را هم بکنیم، وخیمتر و دردناکتر است.
برای احقاق حقوق اعتراض، تجمع، تحصن و مطالبهگری میکنند و درنهایت جان میدهند
وضعیت موجود را تشریح و تصویر کردیم، حالا از علل وقوع چنین فجایعی بنویسیم و از زندگی این کارگران که چگونه با کمترین توجهات و حمایتها، جانشان را کف دستشان گرفتهاند و به دل معادن میزنند برای استخراج هرچیزی که آنجاست؛ «اولین مشکل کارگرهای اینجا نداشتن امنیت شغلی است. اگر کاری را به ما بگویند انجام بدهید ممانعت کنیم و بگوییم خطرناک است یا انجام نمیدهیم، سریعا جلوگیری از کار و توبیخ و کلی مشکل دیگر جلوی پای ما میگذارند و عملا کارمان را از دست میدهیم. دومین مشکل حقوق و بیمه است، بهطوریکه حقوق کارگران بخش خصوصی نصف حقوق کارگران شرکتی یعنی قرارداد معین و خیلی کمتر از رسمیها است. با اینکه کارگران پیمانی یا رسمی همه در سمتهای مدیریتی و استادکاری یا بازرسی و اینجور پستها مشغولبه کار هستند و اصلا فشار کاری به اندازه ما ندارند و همه فشارها بر دوش افراد پیمان شخصی است. طبق حقوق ادارهکار و حتی بیمه هم کارگران شخصی مشکل دارند. برای سختی کار هم مشکل واریز داریم. در کار هم اصول ایمنی بهشدت ضعیف است و بیشتر مسئولان ایمنی یا برحسب آشنایی یا گرفتن شیرینی کار را تایید میکنند و همین مشکلساز است و اینجور مسائل پیش میآید و کارگر قربانی اینطور مسائل میشود. کارگران به دوصورت روزانه یا پستی یا بهصورت شیفتی که دو پست در یک روز و روز بعد استراحت مشغول کار در معدن هستند که کارگرانی که بهصورت تکپست هستند را به اجبار دوپست نگه میدارند و فردا هم باید سرکار حاضر شوند، درصورتیکه ساعت۱۱و نیم شب تازه به منازل خود میرسند و صبح ساعت ۵ باید از خانه بهسمت معدن بیایند. اگر اضافهکاری اجباری یا روز بعد نیاییم، در هر دوصورت جلوگیری از کار و درصورت تکرار اخراج میشویم و اصلا فکر کارگر نیستند که کارگری که هنوز خستگی روز قبل و بیخوابی در بدنش هست، کارآیی لازم و بعضا هوشیاری کافی را ندارد و مستعد خطرات است. تجهیزات معدن بسیار قدیمی است یعنی نیمقرن عمر دارند و خودشان خطرناک هستند و هیچ تجهیزات جدیدی به معدن اضافه نمیشود.» بعد از واقعه تلخ و دردناک معدن طزره دامغان، سفر یکروزهای به این منطقه داشتم و قرار شد یک روایت میدانی از آن حادثه عجیب بنویسم. نمیدانم آن گزارش را کسی دید یا اصلا کسی پیگیر طزره شد و گرهی از گرههای کارگران آن معدن باز کرد یا نه، ولی در همان سفر کوتاه و مشاهده وضع موجود و همکلامی با کارگران آن معدن، نکات مهمی دستگیرم شد که همانطور که در آن گزارش گفتم، در مخیله کمتر کسی میگنجد که افرادی، کارگرانی در این کشور، مشغول سختترین نوع کار، یعنی کار در معدن هستند، اما از حداقلهای حقوق کارگری و حداقلهای زندگی و اقتصاد و معیشت محرومند.
چند خط بالا درددل یکی از کارگران همین معدن بود که در آن گزارش بهصورت یک یادداشت منتشر شد که این کارگر از ترس پیگیری مسئولان معدن و اخراجشدنش، یک روز پس از پایان سفر من در واتساپ برایم ارسال کرد و حرف دلش را زد. در آن سفر و مواجهه مستقیم با کارگران معدن، مردم محلی و حتی برخی بازنشستگان، نکات خوبی عایدم شد که بازگو کردن و لیست کردن آنها، بهمنظور فهم وضع موجود و برنامهریزی برای بهبود وضعیت کمککننده خواهد بود. البته اگر گوش شنوایی باشد و کسی میل به بهبود وضع موجود داشته باشد. البته این مساله محدود به شنیدهها و نوشتههای من نیست، کارگران معادن سالهاست صدایشان به جایی نمیرسد و حتی جاندادنشان هم یکی درمیان رسانهای میشود و وقتی هم که رسانه پای کار میآید، یک جریان خبری قدرتمند آن را با خود حذف و هضم میکند. اما واقعیت قابلکتمان نیست و اگر زودتر فکری به حال کارگران خصوصا در معادن نشود و شکاف موجود بین آنها و خودشان و سایر مشاغل ترمیم و تحدید نشود، پایهگذار اعتراضهای اجتماعی و کارگری در کشور خواهد شد و سوای لطمه خوردن مساله تولید و اشتغال، ماجرا صورت امنیتی به خود خواهد گرفت. برای مثال، معدن کرومیت آسمینون در جنوب استان کرمان با بیش از ۱۲۰۰ کارگر طی دو دوره در ماههای اخیر اعلام تعطیلی کرده و همین مساله باعث بروز اعتراضاتی شده است. ۱۲۰۰ کارگر بیکارشده ۱۵ فروردین ماه از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۸ عصر راه ترانزیتی بینالمللی استان هرمزگان، کرمان و سیستانوبلوچستان یا همان جاده بندرعباس-کهنوج را مسدود و از رفت و آمد وسایل نقلیه جلوگیری کردند. ساعات تحصن کارگران در این محور به ترافیک ۲۰ کیلومتری منجر شد. در همان روز فرماندار منوجان در جمع کارگران کرومیت آسمینون حاضر شده و به کارگران قول داد طی یک هفته معدن مجددا بازگشایی شود. این وعده فرماندار با تاخیر محسوسی عملی شد، منتها اعتراضها باردیگر از سر گرفته شد! کارگران بعد از یک روز اعتراض در خیابانها نهایتا در ۲۸ اردیبهشتماه تصمیم گرفتند مجددا با بستن جاده بندرعباس-کهنوج مسئولان استانی و اداره کار منطقه را مجبور به پاسخگویی کنند.
اسماعیل محمودی، نماینده کارگران در تشریح مطالباتشان گفت: «تنها پس از اعتراضهای کارگران بالاخره معوقات مزدی کارگران تسویه شد. درعینحال یکی از مطالبات کارگران بازنگری در طرح طبقهبندی مشاغل است. این طرح از سال ۷۸ که اجرایی شده هنوز بازنگری نشده است. همچنین کارهای سخت و زیانآور موضوع ماده ۵۲ قانون کار که با محوریت کاهش ساعات کار است که قانون مقرر کرده در کارهای سخت و زیانآور ساعات کار نباید از ۳۶ ساعت درهفته تجاوز کند، درحالیکه در کارهای عادی ساعات کار ۴۴ ساعت در هفته است. یعنی در معادن ساعات کاری ۱۴۴ ساعت و غیر از آن ۱۷۶ ساعت باید باشد، اما کارفرما به صورت غیرقانونی ساعات کار در معادن را ۱۵۷ ساعت و غیر از آن ۱۹۲ ساعت اعلام کرده است. کارگران به این ترتیب مجبور هستند بیگاری کنند. کارفرما به محض اینکه در اثر مشکلات در بازار چندمیلیاردی دچار کاهش سود میشود، فورا دستمزدهای چهار تا پنجمیلیون تومانی و کمتر از حداقل سبد معیشت کارگران را قطع میکند تا در اثر فشارهای کارگری بتواند از دولت امتیاز گرفته و کاهش سود خود را جبران کند. یکی از نگرانیهای کارگران ورود پیمانکاران به این کارگاه است. به خوبی میدانیم قرارداد با پیمانکاران عملا راهکاری برای تضییع حقوق کارگران است. کارگران پیمانکاری تبعیض زیادی تحمل میکنند و درعینحال ما نگران هستیم با ورود پیمانکار اخراج کارگران افزایش یابد.» درنهایت بعد از سه روز اعتصاب و تحصن و مطالبهگری این غائله ناظر به وعدههای جدید و قول مساعدت، پایان یافت. با توجه به آن دلنوشتهها و خواستههای کارگر معدن طزره و مطالبات کارگران کرمانی، حالا به خوبی مشخص است که مشکل چیست و کجاست! عدم امنیت شغلی و وجود قراردادهای چندماهه، عدم تامین مالی و پرداختیهای اندک و البته نامنظم، عدم امنیت جانی و عدم حفظ جان و سلامت کارگران، جبر و تهدید و اجبار به انجام کارهایی که بسیاری از کارگران تخصصی در آنها ندارند، تبعیض در پرداختی به کارگران در یک مجموعه و... همه بخشی از مسائلی است که کارگران، خصوصا کارگران معادن با آنها درگیرند و کسی هم فریادرسشان نیست.
قانون هست، ضمانت اجرا نه، چون همهچیز بر مدار پول میچرخد
روز گذشته روزنامه ایران هم در گزارشی اشارهای به اتفاقات اخیر معادن کشور داشته و نکات خوبی را ذکر و تشریح کرده است. ما در گزارشی که از واقعه معدن طزره دامغان و جان باختن آن دو کارگر نوشتیم به برخی موضوعات اشاره کردیم و گفتیم که رابطه میان کارگر و کارفرما و حتی سطوح بالاتر مدیریتی در این حوزه، بر مدار پول و منفعت میچرخد و مادامی که این رویه ادامه پیدا کند، وضعیت به همین منوال خواهد بود.
در این گزارش روزنامه ایران هم به نقل از رضا دهقانزاده، رئیس اداره بازماندگان سازمان تامین اجتماعی آمده است: «نگاه کارفرما به منفعت زودگذر شخصی یکی از ریشههای مهم بروز اینگونه (مرگ و حادثه برای کارگران) اتفاقهاست. ما در ایران قوانین و آییننامههای زیادی در این حوزه داریم اما با قوانین و آییننامه، یک کشور رشد نمیکند. وقتی در جامعهای همهچیز پولی میشود، موارد صرفا بهصورت جزیرهای در قالب ماده ۶۶ قانون تامین اجتماعی بررسی میشوند؛ درصورتیکه کارفرما مقصر شناخته شود، به میزان قصورش باید هزینههای پرداخت مستمری به بازماندگان مرحوم را متقبل شود یا اینکه مستمری ۱۰سال را یکجا به تامین اجتماعی (به میزان قصور) پرداخت کند. اما عملا هدف اصلی که کاهش آسیبهای شغلی است مغفول مانده و در مبادله پول بین کارفرما و سازمان تامین اجتماعی خلاصه شده است، به جای آن که هدف قانونگذار که کاهش آسیبهای شغلی و حفاظت از کارگر بوده مدنظر باشد.» در جای دیگری از این گزارش هم به نقل از یک حقوقدان آمده: «سازمان بینالمللی تامین اجتماعی (ISSA) گفته ۹۹ درصد از حوادث ناشی از کار قابل پیشبینی است. این سازمان گزارش میکند که هر یک واحد سرمایهگذاری در حوزه ایمنی و بهداشت برای کارفرما معادل دو واحد سودآور است. ما در ایران مشکل قانون نداریم مشکل ضمانت اجرای قانون داریم. در بحث ایمنی تورم قوانین داریم و هزار صفحه آییننامه که هیچکدام تا امروز نتوانسته به هدف برسد چون بر سیاست درستی استوار نیستند و ضمانت اجراها شوخی و ناکارآمدند. قانون بدون ضمانت اجرا یعنی وعده بیوعید. کمبود بازرسان به نسبت کارگاهها و فاصله از استانداردهای عرفی دلیل کماهمیتبودن نظارت در حوزه کارگری است. باید در وزارت کار اداره کل بازرسی را به معاونت بازرسی ارتقا دهند. باید بازرسان مزایای ویژهای برای سرکشیهای خود داشته باشند و تا روزی که آنها حقوقی ثابت دارند انگیزهای برای درگیرشدن با کارفرما و نظارت دقیق ندارند.»