چگونه مقاومت توانست در برابر رژیمی صهیونیستی که تمام کشورهای عربی را در 3 جنگ تحقیرآمیز شکست داده بود، پیروز شود؟
فلسطین قیام کرد، ولی چیزی جز سنگ نداشت. با سنگ انتفاضه نخست را آغاز کردند و در انتفاضه دوم به راکت‌های یک کیلومتری رسیدند و با وجود جنایت‌های صهیونیست‌ها و کارشکنی‌های اعراب، مسیر مقاومت را کنار نگذاشتند تا در سال 2021 بتوانند از موضع اقتدار، به رژیم‌صهیونیستی اولتیماتوم بدهند و سپس سرزمین‌های اشغالی را موشک‌باران کنند.
  • ۱۴۰۰-۰۳-۰۴ - ۰۹:۲۵
  • 00
چگونه مقاومت توانست در برابر رژیمی صهیونیستی که تمام کشورهای عربی را در 3 جنگ تحقیرآمیز شکست داده بود، پیروز شود؟
از سنگ تا مــــوشک
از سنگ تا مــــوشک

سیدمهدی طالبی،روزنامه‌نگار: پس از پایان جنگ جهانی اول، رهبران صهیونیست که از وزیر خارجه وقت بریتانیا، نامه‌ای مکتوب برای تشکیل دولت یهود در سرزمین فلسطین گرفته بودند، مطمئن بودند که دیر یا زود این اتفاق خواهد افتاد. همکاری بریتانیا با صهیونیست‌ها تا آخرین روزهای حضور این کشور در فلسطین ادامه داشت و پس از آن نیز جنگ‌هایی که بین رژیم‌صهیونیستی و کشورهای عربی درگرفت، نشان داد از بین بردن رژیم‌صهیونیستی برای اعراب، کاری ناممکن است. آخرین باری که اعراب توانستند نظم خود را بازیابند، به سال 1973 یعنی 6 سال پیش از پیروزی انقلاب بازمی‌گردد که نتیجه آن شکست اعراب بود. با پیروزی انقلاب در ایران، مقاومت در منطقه از ناسیونالیسم عربی به مقاومت اسلامی تبدیل شد و در لبنان نخستین جوانه‌‌ها زده شد. تشکیل حزب‌الله در لبنان و بیرون راندن رژیم‌صهیونیستی از این کشور، به مقاومت در فلسطین جان تازه‌ای بخشید تا همان‌هایی که تا پیش از انقلاب تسلیم تقدیر شده بودند و در برابر صهیونیست‌هایی که برای گردش و تفریح به بازارهای شهرهای فلسطینی‌نشین می‌رفتند، تنها نظاره‌گر بودند، به فکر قیام بیفتند و با تکیه بر مقاومت اسلامی، همه گروه‌های ملی‌گرا و کشورهای عربی را کنار بگذارند و دست به زانوی خودشان بگیرند و برخیزند. فلسطین قیام کرد، ولی چیزی جز سنگ نداشت. با سنگ انتفاضه نخست را آغاز کردند و در انتفاضه دوم به راکت‌های یک کیلومتری رسیدند و با وجود جنایت‌های صهیونیست‌ها و کارشکنی‌های اعراب، مسیر مقاومت را کنار نگذاشتند تا در سال 2021 بتوانند از موضع اقتدار، به رژیم‌صهیونیستی اولتیماتوم بدهند و سپس سرزمین‌های اشغالی را موشک‌باران کنند. مقاومت فلسطین راه بسیار سختی را پیمود. آنها از پشت از اعراب خنجر می‌خوردند و در مقابل‌شان رژیم‌صهیونیستی و تمام اردوگاه غرب قرار داشت، اما از پا نیفتادند. آنها با گروه‌های کوچک، کاری را که ارتش مسلح مصر، سوریه، عراق، اردن و مجاهدان مسلمان نتوانستند انجام دهند، به آسانی انجام می‌دهند. بذر مقاومت در فلسطین کاشته شد و تضمین بقای آن، موشک‌ها و مجاهدانی است که به‌خوبی دریافته‌اند دنیا، دنیای موشک است و تضمین آرمان فلسطین و مردمش تا روزی ادامه خواهد داشت که مقاومت توان ایستادگی در‌برابر دشمن صهیونیستی را داشته باشد. در این گزارش به بررسی سیری که مقاومت در آن متولد شد، رشد کرد و قدرت گرفت، پرداخته شده است.

نخستین جنگ

با پایان یافتن مدت قیومیت بریتانیا بر فلسطین در شبانگاه 14 ماه سال 1948، رژیم‌صهیونیستی اعلام استقلال کرد. در همین زمان کشورهای عربی که حاضر به پذیرش رژیم‌صهیونیستی نبودند، به‌منظور جلوگیری از بنیانگذاری رژیم‌صهیونیستی و کمک به اعراب فلسطینی، با تکیه بر ناسیونالیسم عربی، به این سرزمین لشکرکشی کردند. مصری‌ها در نوار ساحلی جنوب پیشروی کردند و در نزدیکی اشدود متوقف شدند و هنگ عربی اردن و نیروهای عراقی ارتفاعات مرکزی فلسطین را تصرف کردند. سوریه و لبنان نیز در شمال با نیروهای صهیونیست چندین درگیری داشتند. اما صهیونیست‌ها با ترفند  آتش‌بس شورای امنیت، فرصت بازیابی خود و خرید تجهیزات نظامی را پیدا کردند و توانستند نیروهای عربی را متوقف کنند. ماه‌های بعد بر شدت درگیری‌ها میان ارتش صهیونیستی و ارتش‌های عربی که به آرامی به عقب رانده می‌شدند، افزوده شد و آنها توانستند ارتش مصر را متوقف کرده و ارتش‌های سوریه و لبنان را نیز شکست دهند. از سوی دیگر با محاصره نیروهای ارتش مصر در نوار غزه، صهیونیست‌ها موفق به اشغال جنوب فلسطین اشغالی نیز شده و به شهر ایلات در جنوبی‌ترین منطقه رسیدند. صهیونیست‌ها در این عملیات همچنین بخش شمالی فلسطین اشغالی تا منطقه الجلیل را نیز به اشغال خود درآوردند. در جریان این جنگ تنها ارتش اردن موفق شد تا کرانه باختری را در دست خود نگه دارد. در سال ۱۹۴۹ رژیم‌صهیونیستی پیمان‌های ترک مخاصمه‌ای را با مصر در ۲۴ فوریه، با لبنان در ۲۳ مارس، با اردن در ۳ آوریل و با سوریه در جولای امضا کرد. لشکر کشورهای عربی در نخستین جنگ، شکست سنگینی از صهیونیست‌ها خورد.

استراتژی حمله پیش‌دستانه

در 5 ژوئن سال 1967 نیروی هوایی رژیم‌صهیونیستی به شکل ناگهانی و پیش‌دستانه اغلب فرودگاه‌های نظامی کشور مصر را بمباران کرد و عملا با انهدام 450 جنگنده کشورهای عربی آنها را از پوشش هوایی محروم کرد تا دومین جنگ دو طرف آغاز شود. ارتش رژیم‌صهیونیستی در این جنگ نیروهای مصری حاضر در غزه را شکست داده و با اشغال این منطقه راهی صحرای سینا شده و آن را نیز اشغال کرد. کرانه باختری رود اردن که شامل قسمت شرقی شهر قدس نیز می‌شد در جریان جنگ توسط صهیونیست‌ها اشغال شد. تل‌آویو در این جنگ بلندی‌های جولان و بخشی از خاک لبنان در بخش مزارع شبعا را نیز تحت کنترل خود درآورد. سرزمین‌های اشغالی در این جنگ آنقدری بود که وسعت رژیم‌صهیونیستی را دوسوم افزایش داد. 21 هزار سرباز کشورهای عربی در این جنگ کشته، 45 هزار نفر زخمی و 6 هزار تن اسیر شدند. تلفات صهیونیست‌ها بسیار ناچیز بود. آنها 700 کشته، 2500 زخمی و تنها 15 اسیر دادند. نتیجه این جنگ برای اعراب فاجعه بود. سرخوردگی شدید فلسطینی‌ها و اعراب از پیروزی برق‌آسای رژیم‌صهیونیستی در «جنگ 6 روزه» که خود اعراب آن را «نکسه» (به مفهوم شکستی تلخ) نامیدند، مدتی آرامش لرزان و نسبی در مناسبات بین طرفین ایجاد کرد، به‌گونه‌ای که تشکیل سازمان آزادی‌بخش فلسطین به رهبری یاسر عرفات و عملیات پی‌درپی چریک‌های او علیه صهیونیست‌ها نیز وضع را عملا تغییر نداد. بعد از این شکست، جمال عبدالناصر، رئیس‌جمهور مصر روحیه خود را باخت.

نابودی ناسیونالیسم عربی

نیروهای مصری ششم اکتبر سال 1973 به مواضع رژیم‌صهیونیستی در صحرای سینای اشغال‌شده هجوم بردند اما پس از پیش‌روی‌های اولیه با بسیج نیرو توسط تل‌آویو، متوقف شدند. سوریه نیز در حملات اولیه بخش اعظم بلندی‌های جولان را آزاد ساخت اما با پاتک صهیونیست‌ها به مرزهای پیشین بازگشت. ارتش رژیم‌صهیونیستی یک هفته پس از آغاز جنگ با انجام یک عملیات هجومی وارد عمق خاک سوریه در منطقه جنوبی شده و به 40 کیلومتری دمشق پایتخت سوریه رسید، به‌گونه‌ای که جنوب دمشق در برد توپخانه این رژیم قرار گرفت. ارتش مصر نیز در این مدت گرچه در صحرای سینا متوقف شده و قادر به پیشروی زمینی نبود اما صهیونیست‌ها نیز با نیروی زمینی خود قادر به عقب راندن نیروهای مصری نبودند. نیروهای مصری در پشت خطوط نبرد سامانه‌های پدافند هوایی میانبرد سام-2 و سام-3 را مستقر کرده بودند که در روزهای اول جنگ ده‌ها جنگنده صهیونیست را ساقط کردند.

با فشارهای آمریکا و ایجاد یک کریدور هوایی برای ارسال تدارکات نظامی برای رژیم‌صهیونیستی، صهیونیست‌ها جان تازه‌ای گرفته و با جبران جنگنده‌های از‌دست‌رفته خود حملا‌ت‌شان را شدت بخشیدند. از سوی دیگر ژنرال آریل شارون نیز در مقطعی حساس از جنگ با استفاده از شکاف میان نیروهای مصری به پشت خطوط این کشور نفوذ کرد. این اقدام او سه پیامد عمده داشت. نخست آنکه‌ او سکوهای موشکی سام را از بین برده و به جنگنده‌های صهیونیست برای بمباران مصری‌ها آزادی عمل داد. دوم آنکه‌ نیروهای مصری را محاصره کرد و سوم آنکه‌ با قرار گرفتن در 100 کیلومتری قاهره موفق شد پایتخت مصر را به‌صورت نظامی تهدید کند. این مساله باعث ناکامی مصر و سوریه در آزادسازی مناطق اشغالی‌شان شد.

جنوب لبنان؛ محرک انتفاضه

ارتش رژیم‌صهیونیستی در سال 1982 به بهانه سرکوب گروه‌های فلسطینی مستقر در لبنان، تجاوز به لبنان را آغاز کرد و تا بیروت در مرکز لبنان پیش رفت. صهیونیست‌ها تلاش داشتند به منطقه جنوبی بیروت وارد شوند که در ورودی این منطقه به نام «مثلث خلده» تعدادی از جوانان لبنانی با سلاح‌های سبک جلوی آنها را گرفته و موفق شدند چند نظامی صهیونیست را کشته و تعدادی از خودروهای آنها را در اختیار بگیرند. نبرد مثلث الخلده نخستین بروز گروهی بود که پس از مدتی حزب‌الله نام گرفت. در همان سال 1982 و تنها 5 ماه پس از آغاز تجاوز رژیم‌صهیونیستی به لبنان «احمد القصیر» روستایی ساده لبنانی با هدایت جوانان مقاومت، ماشین مملو از مواد منفجره خود را وارد فرمانداری نظامی رژیم‌صهیونیستی در شهر صور کرد. این ساختمان مهم‌ترین مقر صهیونیست‌ها در لبنان بود که انفجارش باعث هلاکت یا زخمی شدن 400 نظامی صهیونیستی شد. از این تعداد 200 نفر به هلاکت رسیدند. این بیشترین تلفاتی است که رژیم صهونیستی از سال 1948 تا به امروز در یک روز داده است. در کنار عملیات‌های نظامی، «شیخ راغب حرب» روحانی لبنانی نیز سازماندهی اعتراضات مردمی را برعهده داشت. این‌گونه اقدامات مردمی و نظامی باعث شد تا سال 1985 صهیونیست‌ها از بیروت و اکثر مناطق اشغالی جنوب لبنان خارج شده و به منطقه حائل نظامی در نزدیکی مرز با فلسطین اشغالی اکتفا کنند. آنها در این منطقه نیز به مدت 15 سال شاهد زدوخورد نظامی با حزب‌الله بوده و در سال 2000 از آنجا گریختند.

ناکارآمدی چپ‌ها و غیرمذهبی‌ها

ناکامی کشورهای عربی در جنگ با رژیم‌صهیونیستی، یأس و ناامیدی را در کشورهای عربی برانگیخت، ولی با این‌حال فلسطینی‌ها مبارزات‌شان را رها نکرده و آن را در قالب سازمان‌های مختلف سیاسی چپ و غیرمذهبی دنبال کردند. مرکز ثقل مبارزات این گروه‌ها، در خارج از سرزمین‌های اشغالی و اراضی مجاور رژیم‌صهیونیستی بود و به همین دلیل آنها تحت‌تأثیر و نفوذ دیدگاه‌های حاکمان سیاسی آن کشور قرار می‌گرفتند. موانع برخی کشورهای عرب، تعدد و تفرقه بین سازمان‌های فلسطینی و بی‌اعتنایی آنها به تمایلات سنتی و مذهبی مردم، حاصلی جز آوارگی و شکست برای مردم نداشت و همین نیز باعث شد پس از مدتی سازمان‌های مبارز از مبارزه مسلحانه دست بردارند و با سازش، قطعنامه‌های سازمان ملل را به رسمیت بشناسند.

نبرد تن با سلاح

دیگر فلسطین، نه حمایت جدی کشورهای عربی را در پشت خود می‌دید و نه از گروه‌های مبارز لائیک و چپ خبر چندانی بود. این بهترین فرصت برای صهیونیست‌ها بود تا فشار بر فلسطینی‌ها را افزایش دهند. مهاجرت تصاعدی یهودیان به سرزمین‌های اشغالی و تلاش صهیونیست‌ها برای تغییر بافت جمعیتی این سرزمین، درکنار سلب امتیازات و امکانات از اعراب فلسطینی، فلسطینی‌ها را به ستوه درآورد و همین باعث شد مردم خودشان به میدان بیایند. در دسامبر 1987 (آذر 66) فردی از جنبش جهاد اسلامی‌ فلسطین‌ به‌ یک گروه‌ گشتی‌ صهیونیست‌‌ حمله کرد و موفق شد فرمانده‌ پلیس‌ نظامی‌ رژیم‌ اشغالگر را به هلاکت برساند. درمقابل چهار رزمنده فلسطینی به‌ شهادت‌ رسیدند. این حرکت، زمینه‌ساز یک انقلاب جدید در فلسطین شد.

انتفاضه اول

رژیم‌صهیونیستی در 8 دسامبر همان سال برای‌ انتقام‌ از کشته‌ شدن‌ سرپلیس‌ نظامی‌ بیت‌المقدس‌، با هدایت‌ یک‌ کامیون‌ به‌ صف‌ کارگران‌ فلسطین‌، کارگران فلسطینی را زیر گرفت و چهار نفرشان را شهید و 9 نفر را به‌شدت مجروح کرد. درپی‌ شهادت‌ این‌ کارگران‌، اوضاع‌ در‌ مناطق‌ مسلمان‌‌نشین‌ فلسطین‌ ملتهب‌ شد. تشییع جنازه این چهار نفر، تبدیل به جرقه یک قیام مردمی شد و آنها که تنها ابزارشان سنگ و کوکتل مولوتف بود، به مقر ارتش رژیم‌صهیونیستی در جبالیا حمله کردند. قیام شهر به شهر گسترش یافت و به انتفاضه اول فلسطین یا همان «انقلاب سنگ» معروف شد، زیرا «سنگ» ابزار اصلی قیام بود. در آن زمان اسحاق رابین، نخست‌وزیر رژیم‌صهیونیستی، دربرابر دوربین‌ها به سربازان صهیونیست دستور داد ‌دست و پای فلسطینی‌های عصیانگر را بشکنند. اما باز ناآرامی ادامه یافت و خونین‌تر شد. درگیری‌ها گسترش یافت. در جریان این انتفاضه که تا سال 1991 ادامه داشت، اگرچه حدود سه‌هزار فلسطینی شهید شدند، اما آنها با دست خالی و سنگ توانستند 160 صهیونیست را به هلاکت برسانند.

توافقنامه اسلو

یک سال پس از قیام مردم فلسطین درحالی‌که امنیت داخلی سرزمین‌های اشغالی به خطر افتاده بود، ساف (سازمان آزادی بخش فلسطین) از انتفاضه به‌عنوان برگی در مذاکرات صلح با رژیم‌صهیونیستی استفاده کرد. سران ساف، در اعلامیه‌ای از مبارزه مسلحانه با رژیم‌صهیونیستی دست کشیدند و تأسیس کشور فلسطینی در کنار رژیم‌صهیونیستی را تصویب کردند و قطعنامه‌های سازمان ملل را که موجودیت این رژیم را به رسمیت می‌شناخت و از فلسطینیان به‌عنوان آوارگان عرب سخن می‌گفت، موردقبول قرار دادند. گروهی از سیاستمداران صهیونیست اعلامیه ساف را جدی گرفتند و با یاری اروپایی‌ها، با مقامات دون‌پایه ساف در اسلو ملاقات کردند. بعد از پیشرفت مذاکرات، نتیجه به شیمون پرز منتقل شد و اسحاق رابین هم وارد عرصه شد و پای آمریکا نیز به پشت صحنه تلاش‌ها رسید. درنهایت 13 سپتامبر ۱۹۹۳، یاسر عرفات و اسحاق رابین توافق اسلو را امضا کردند و یکدیگر را به رسمیت شناختند. برپایه این توافق، قرار بود ۴۴ درصد اراضی سهم فلسطین، ۵۴ درصد سهم رژیم‌صهیونیستی و دو درصد باقی‌مانده هم منطقه بین‌المللی شود، اما در سال ۱۹۹۵ با کشته شدن اسحاق رابین این پیمان درحالی برای همیشه عقیم ماند که صهیونیست‌ها به کمک آن توانستند بزرگ‌ترین بحران امنیتی‌شان یعنی انتفاضه را خاموش کنند.

انتفاضه دوم

مهم‌تر از سرنوشت جنگ لبنان برای لبنانی‌ها، این نبرد سرنوشت فلسطین را تعیین می‌کرد. موفقیت‌های رزمندگان مقاومت در لبنان باعث شد تا اواخر سال 1999 فلسطینی‌هایی که به‌خاطر عدم تعهد طرف اسرائیلی به توافق «اسلو»، روابط تشکیلات خودگردان با رژیم‌صهیونیستی، ترور اعضای مقاومت و بازداشت آنها و عدم آزادی اسرا به‌شدت دچار ناامیدی شده بودند، برای یک قیام جان تازه بگیرند. جرقه این قیام را آرییل شارون، نخست‌وزیر اسبق رژیم‌صهیونیستی در 28 سپتامبر 2000 زد و وارد مسجدالاقصی شد. این اقدام خشم و عصبانیت شدید نمازگزاران فلسطینی را برانگیخت تا انتفاضه دوم یا «انتفاضه‌الاقصی» آغاز شود. برخلاف انتفاضه اول که نقش مردم ساکن در سرزمین‌های اشغالی 1948 به‌صورت کمک‌های مالی و تدارکاتی بود، در انتفاضه دوم آنها شرکت فعال داشتند. در انتفاضه دوم نه سنگ بلکه عملیات‌های استشهادی هر روز اتوبوس‌ها، شهرها، رستوران‌ها و هر نقطه دیگری را در قدس و شهرهای دیگر به هوا می‌برد. این عملیات‌ها و تقابل نظامی با سلاح، زمینه‌ساز کوچ بسیاری از شهرک‌نشینان شد. در مرحله دوم آنها عملیات‌های شهادت‌طلبانه را آغاز کردند. گردان‌های «القسام» شاخه نظامی حماس رتبه اول را در انجام این عملیات‌ها داشت. کار گذاشتن مواد منفجره در مسیر خودروهای صهیونیستی و انفجار از راه دور با بمب‌های دست‌ساز از دیگر اقدامات مقاومت در فلسطین بود که شکل انتفاضه دوم را متفاوت‌تر از انتفاضه نخست کرده بود. مقاومت مردمی در این انتفاضه که تا سال 2005 ادامه داشت، 4 هزار و 412 شهید و 48 هزار مجروح داد، ولی توانست تلفات چندین برابری به‌نسبت انتفاضه اول از صهیونیست‌ها بگیرد. آنها هزار و 182 صهیونیست را به هلاکت رساندند و 4500 نفر را نیز زخمی کردند. علاوه‌بر این، 50 تانک مرکاوا به‌علاوه تعدادی خودروی نظامی اسرائیلی را نیز هدف قرار دادند.

موشک به میدان می‌آید

در ماه‌های ابتدایی انتفاضه، گردان‌های قسام، از یک شگفتی بزرگ رونمایی کردند. آنها در 26 اکتبر سال 2001 میلادی، نخستین راکت خود به‌نام «قسام 1» را به‌سوی شهر سدروت در جنوب سرزمین‌های اشغالی شلیک کردند. اگرچه این راکت‌ خسارت خاصی به‌همراه نداشت، اما شلیک آن برای صهیونیست‌ها بدان معنا بود که احتمالا مقاومت این رویه را ادامه بدهد و راکت‌های پیشرفته‌تری نیز دراختیار داشته باشد. برد اولین موشک شلیک‌شده گردان‌های قسام به حدود یک کیلومتر می‌رسید. این راکت‌ها با ترکیبی از شکر و نیترات پتاسیم (نوعی کود شیمیایی پرمصرف) پر می‌شوند و کلاهک راکت نیز با تی‌ان‌تی و اوره نیترات (نوعی کود شیمیایی دیگر) پر شده، با پوسته فلزی پوشانده و فیوزی متشکل از فشنگ، میخ و فنر به سر آن نصب شده بود. ساخت این راکت به اندازه‌ای ساده بود که یک گروه ۱۲ نفری در یک شب می‌توانست صد راکت بسازد. حماس در ادامه به توسعه موشک‌های خود پرداخت و بُرد آنها را افزایش داد. گردان‌های قسام در توسعه موشک‌های خود از ظرفیت‌های محلی و همچنین حمایت‌های خارجی استفاده کرد و ازطریق دریا یا تونل‌هایی که به مصر وصل می‌شد، قطعات لازم برای ساخت موشک را وارد می‌کرد. اندکی پس از ساخت راکت قسام۱، راکت قسام۲ در سال ۲۰۰۱ ساخته شد که بُرد آن بین ۹ تا ۱۲ کیلومتر بود. این راکت، توانایی حمل کلاهک انفجاری بین ۵ تا ۶ کیلوگرم مواد منفجره را داشت. در سال ۲۰۰۵ مقاومت فلسطین از راکت قسام۳ که بُرد ۱۵ تا ۱۷ کیلومتر داشت، رونمایی کرد.

جنگ 22 روزه؛ موشک جواب موشک

27 دسامبر سال 2008 ارتش صهیونیستی عملیات «سرب گداخته» را با هدف پایان‌بخشی به حاکمیت حماس در غزه آغاز کرد. صهیونیست‌ها به اندازه‌ای در هدف‌شان مصمم بودند که برای زهرچشم گرفتن و تسلیم مقاومت، شدیدترین موج موشک‌باران را به‌راه انداختند. گفته می‌شود در این روز که بیشترین تعداد شهید از سال 1948 را به خود اختصاص داد و به همین دلیل به «یکشنبه سیاه» نام گرفت، یکصدتن بمب بر سر غزه ریخته شد. در غزه اما قرار نبود عقب‌نشینی‌ای صورت بگیرد و بر همین اساس در ساعات اولیه جنگ 130 راکت و خمپاره به‌سمت شهرک‌های صهیونیست شلیک شد. باوجود طول کشیدن جنگ به مدت 22 روز و شهادت 1400 فلسطینی اما تل‌آویو موفق به نابودی حماس و ورود به غزه نشد. پس از این جنگ پلیس رژیم‌صهیونیستی مدعی شد که مجموعا 846 موشک از نوار غزه به‌سمت اراضی اشغالی شلیک شد، اما سخنگوی گردان‌های القسام گفت که تنها گردان‌های القسام 980 موشک و راکت به‌سمت سرزمین‌های اشغالی شلیک کردند که 340 مورد از آنها موشک‌های قسام و 213 مورد موشک گراد و 422 فروند نیز راکت بوده است. گردان‌های قدس جهاد اسلامی حدود 235 موشک قدس و راکت و 27 گلوله آپی‌جی، گردان‌های شهدای الاقصی و گردان‌های المجاهدین وابسته‌به جنبش فتح نیز به‌ترتیب حدود 140 موشک و 181 راکت و 42 موشک و 13 راکت به‌سمت سرزمین‌های اشغالی شلیک کردند.

جنگ 8 روزه با تسلیحات جدید

باوجود محاصره غزه تا سال 2012 محور مقاومت موفق شد تسلیحات جدیدی به غزه برساند. تفنگ‌های جدید برای تک‌تیراندازها، راکت‌های ضدتانک و افزایش کمی تسلیحات پیشین ازجمله اقدامات جدید بودند. همچنین نیروهای غزه آموزش‌دیده‌تر شده و نقشه‌هایی برای ساخت راکت‌های ارزان و کم‌هزینه به دست‌شان رسیده بود. گروه‌های فلسطینی برای انتقام ۳۰۰ موشک گراد، موشک قسام و خمپاره به‌سمت سرزمین‌های اشغالی شلیک کردند که ۱۷۷ مورد از آنها به اهدافی اصابت کرد و خسارت قابل‌توجهی به شهرهای اشدود، اشکلون و بئر السبع و شهرهای کوچک‌تر وارد آورد. در این عملیات، 23  صهیونیست زخمی شدند. تحول این جنگ نسبت‌به نبردهای پیشین ازلحاظ آموزش نیروهای نظامی جدید، پیشرفته‌تر شدن ساختار فرماندهی و هماهنگی‌شان بود. همچنین کیفیت و تعداد تسلیحات انفرادی این نیروها نیز افزایش یافت. این اقدام باعث شد تا چشم‌انداز هرگونه حمله زمینی به غزه برای صهیونیست‌ها تیره شود.

جنگ 51 روزه با 4 میلیارد دلار هزینه

بهانه صهیونیست‌ها برای آغاز جنگ 51 روزه در 8 جولای سال 2014 (17تیر 93)، ربوده و کشته شدن تعدادی نوجوان از میان شهرک‌نشینان بود. در این جنگ مشخص شد که گروه‌های فلسطینی‌ها به کمک ایران توانسته بودند موشک‌های ضدتانک کورنت، کونکورس و فونیکس و ساغر و مجموعه‌ای از موشک‌های ضدهوایی شامل موشک‌های سام 7 را دراختیار بگیرند. این توانمندی مانع از حضور تانک‌های مرکاوا در گلوله‌باران غزه می‌شد. در جنگ 51 روزه مقاومت تغییرات بسیاری نسبت‌به جنگ سال 2008 پیدا کرده بود. آنها باتوجه به موشک‌های گسترده‌تر و تأثیرگذارتر از جنگ‌های گذشته عملیات خود را با هدف قراردادن تل‌آویو آغاز کردند. مقاومت فضای مانور زیرزمینی بیشتری از قبل داشتند؛ با غواصان آموزش‌دیده، جبهه دریایی را باز کردند و با تونل‌های هجومی موفق شدند به مراکز نظامی رژیم‌صهیونیستی در مرز نوار غزه دسترسی داشته باشند. همچنین در ابعاد هوایی نیز برای نخستین‌بار حماس از هواپیماهای بدون سرنشین استفاده کرد. براساس تمام آنچه که گفته شد، موسسات امنیتی رژیم‌صهیونیستی هیچ گزینه‌ای غیر از آزمودن تمامی عادت‌های خود نداشت. برخلاف سال 2012 که تلفات صهیونیست‌ها 10 نفر بود، در این جنگ بیمارستان نظامی برزیلای در منطقه بئر السبع در سه‌روز نخست آغاز عملیات زمینی، شاهد ورود بیش از صد کشته و مجروح صهیونیست بود. در این جنگ در یک نوبت پنج راکت به‌سمت فرودگاه بن‌گورین شلیک شد. گردان‌های قدس، با 3 هزار و 249 موشک و خمپاره ازجمله موشک‌های براق 100 و 70 و موشک فجر مواضع ارتش رژیم‌صهیونیستی را هدف قرار داد. این جنگ برای ارتش رژیم‌صهیونیستی بین سه تا چهار میلیارد دلار هزینه داشت که 2.5 میلیارد دلار آن مربوط به از دست دادن تجهیزات نظامی  و سلاح و مهمات بود و علاوه‌بر این بیش از 450 میلیون دلار به شهرک‌نشینان خسارت وارد شد.

کورنت‌ها چگونه به غزه رسید؟

کورنت نوعی موشک ضدتانک هدایت‌شونده ساخت روسیه است که برای انهدام خودروهای زرهی، تانک، استحکامات نظامی و حتی بالگرد در ارتفاع پایین طراحی شده است. این موشک‌ها نخستین‌بار درجریان جنگ ۳۳ روزه رژیم‌صهیونیستی علیه حزب‌الله در سال ۲۰۰۶ استفاده شد. با کمک این موشک حزب‌الله یک تانک «مرکاوا» را هدف قرار داد و به‌دنبال آن تا شعاع پنج کیلومتری از مکان آغاز عملیات نظامی صهیونیست‌ها، شمار زیادی از آنها به هلاکت رسیده یا زخمی شدند. این موشک‌ها را وزارت دفاع سوریه با پول خود از روسیه خریده بود  و به حزب‌الله داده بود. پس از موفقیت این موشک‌ها، سردار شهیدقاسم سلیمانی از سیدحسن نصرالله دبیرکل حزب‌الله می‌خواهد که این موشک‌ها را به‌دست گروه‌های مقاومت در غزه برساند.

نصرالله می‌گوید پس از اخذ موافقت بشار اسد رئیس‌جمهور سوریه، حاج‌قاسم و مجموعه‌ای از نیروهای سپاه قدس و حزب‌الله، موشک‌ها را به غزه منتقل کردند. این موشک‌ها به اندازه‌ای کارآمد بودند که روزنامه صهیونیستی معاریو به نقل از یک مقام عالیرتبه رژیم‌صهیونیستی نوشت: «موشک‌های ضدتانک «کورنت» مقاومت، بزرگ‌ترین تهدید برای نیروهای صهیونیست است که همواره تلاش می‌کنند وارد غزه شوند.»

تغییر موازنه در جنگ ۲۰۱۴

جنگ سال 2014 به صهیونیست‌ها ثابت کرد امکان پیشروی زمینی در غزه به‌طور کامل منتفی است. تونل‌های تهاجمی، غواص‌های نیروی دریایی، موشک‌ها و پهپادهای مقاومت، استراتژی نظامی رژیم‌صهیونیستی را به‌طور کامل تغییر داد. مقاومت در توسعه توانمندی موشکی نیز موفق عمل کرده بود. موشک جی 80  با برد 80 کیلومتر، موشک آر 160 با برد 160 کیلومتر و موشک سجیل 55 با 55 کیلومتر برد از موشک‌های گردان‌های القسام بود. پس از این جنگ، سیاست رژیم‌صهیونیستی، عدم تحریک مقاومت در غزه بود. تل‌آویو البته در چندین نوبت حملاتی علیه این منطقه به‌صورت ترور یا بمباران انجام داد، اما سعی داشت از وقوع جنگ جلوگیری کند. گروه‌های مقاومت نیز که پیش‌تر درطول جنگ‌ها می‌توانستند چند صد راکت پرتاب کنند، پس از جنگ 2014 درجریان تنش‌ها صدها راکت به‌سمت فلسطین اشغالی تنها در یک روز شلیک می‌کردند. در تنش نوامبر 2018 غزه 200 راکت برای هشدار به‌سمت شهرک‌های صهیونیست‌نشین شلیک کرد و سال بعد نیز این اقدام تکرار شد. در یک‌مورد نیز در بامداد 15 نوامبر 2020 (25 آبان 1399) دو راکت در جنوب تل‌آویو بدون آنکه سامانه‌های پدافندی بتوانند آن را ردیابی کنند، به زمین اصابت کرد.

تثبیت قدرت مقاومت در جنگ ۲۰۲۱

جنگ 12 روزه می ‌2021 غزه تغییردهنده معادلات نبرد در فلسطین اشغالی بود. در این جنگ، اقدامی علیه فلسطینی‌ها در غزه صورت نگرفته بود، اما مقاومت به سطحی از اقتدار رسیده بود که از فلسطینی‌های قدس که یک ماه مورد آزار و اذیت صهیونیست‌ها قرار گرفته بودند، نیز حمایت ‌کرد. صهیونیست‌ها که همواره سعی می‌کنند براساس استراتژی بن‌گورین حملات پیش‌دستانه را آغاز کنند، در این جنگ باوجود اولتیماتوم مقاومت، هیچ اقدامی نکردند و پس از پایان اولتیماتوم، موشک‌باران سرزمین‌های اشغالی آغاز شد. تنها در روز اول این جنگ، 130 راکت به‌سمت تل‌آویو شلیک شد. فرودگاه بین‌المللی بن‌گورین نیز که در جنگ 2014 تنها در یک نوبت هدف راکت قرار گرفت، به‌صورت روزانه به دفعات راکت‌باران می‌شد. نیروهای ویژه حماس نیز با استفاده از تونل‌ها با نفوذ به خطوط پشت دشمن چندین خودروی حامل فرماندهان و افسران رژیم را نابود کردند. در این جنگ تعداد، برد، دقت و قدرت انفجار راکت‌های غزه قابل‌مقایسه با جنگ‌های پیشین نبود، به‌گونه‌ای که آنها باعث نابودی ده‌ها کارخانه، خانه و برج در نواحی دوردست شدند. در این جنگ غزه همچنین به شکل موفقیت‌آمیزی از پهپادهای انتحاری استفاده کرد که این پهپادها سکوی نفتی تمار را مورد هدف قرار دادند. سه‌هزار راکت سنگین غزه نهایتا در کمتر از دو هفته رژیم‌صهیونیستی را به تسلیم کشاند تا بیانگر تثبیت قدرت مقاومت در فلسطین باشد.

 

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰