داستان یک سرود
آن زمان همه هنرمندان سعی می‌کردند با زبان و بیان هنری‌شان به نوعی در روند جنگ تاثیرگذار باشند و قدمی بردارند، من هم در همین مسیر بودم و سعی در تولید سرودهای حماسی داشتم. ماحصل آن هم سرود این پیروزی خجسته باد شد که برای همیشه در کارنامه فعالیت‌هایم ماند و به آن افتخار می‌کنم.
  • ۱۴۰۰-۰۳-۰۳ - ۱۳:۰۰
  • 00
داستان یک سرود
یک شادی فراموش‌نشدنی
یک شادی فراموش‌نشدنی

محمد گلریز، آهنگساز و خواننده سرودهای انقلابی: زندگی‌مان به رادیو گره خورده بود، توی ماشین، توی خانه و هرجای دیگری که بودیم رادیو را از خودمان دور نمی‌کردیم تا از اخبار جنگ مطلع باشیم. سوم خرداد سال 1361 برای کاری به حوالی شهر ری رفته بودم و توی ماشین گوشم به رادیو بود. ناگهان گوینده با هیجان و شعف خاصی خبر پیروزی خرمشهر را اعلام کرد: «توجه بفرمایید. توجه بفرمایید. خرمشهر آزاد شد.» وقتی این خاطرات را برای جوان‌ها که آن زمان را به یاد ندارند، تعریف می‌کنیم حال‌شان دگرگون می‌شود و تاثیر می‌گیرند. حال تصورش را بکنید که ما چه حال و هوایی داشتیم. خیابان پر از شور و شوق مردم بود که گویی بهترین خبر عمرشان را شنیده بودند. شعار می‌دادند و چراغ‌های ماشین‌ها را روشن و خاموش می‌کردند و هریک به نوعی شادی خود را نشان می‌دادند. بعد از صحبت‌های گوینده، رادیو سرود «این پیروزی خجسته باد» را پخش کرد. من صدبرابر دیگران شعف داشتم. اصلا نمی‌توانم حالم را توصیف کنم. آن‌قدر آن لحظات زیبا بود که هرگز فراموشم نمی‌شود. شیرینی آزادی خرمشهر با پخش این سرود با صدای من از رادیو درهم آمیخته بود و من مات‌ومبهوت بودم.

رادیو هم مدام این سرود را پخش می‌کرد و در راه برگشت به خانه چندبار آن را شنیدم. در دلم بارها از خدا تشکر کردم که به‌عنوان یک بنده کوچک توانستم کاری برای جنگ انجام دهم که در لحظات شیرین پیروزی برای مردم پخش شود. حالا شاید با خودتان بگویید، چرا گلریز از شنیدن آهنگی که خودش خوانده تعجب کرده است؟ این تعجب دلیل دارد. آن را هم عرض می‌کنم خدمت‌تان... چند ماه قبل از پیروزی خرمشهر بود که دست‌اندرکاران جبهه و جنگ از ما درخواست کردند سرودی با مضمون پیروزی و ریتمی شاد تهیه کنیم. آن زمان هنوز عملیات بیت‌المقدس که از مدت‌ها قبل آغاز شده بود، ادامه داشت و ما نمی‌دانستیم چرا باید چنین سرودی را آماده کنیم.

از ما خواسته بودند آهنگ به‌گونه‌ای باشد که بتواند مردم و رزمندگان را به دفاع از وطن ترغیب کند و ریتم بانشاطی هم داشته باشد. ما هم همین کار را کردیم. شعر را حمید سبزواری گفته بود. احمد راغب تنظیمات موسیقی را انجام داده بود و من هم آن را خواندم. بعد هم یک سرود حماسی شد که نمی‌دانستیم برای چه زمانی تهیه کرده‌ایم. البته تنها ما نبودیم. آن زمان همه هنرمندان سعی می‌کردند با زبان و بیان هنری‌شان به نوعی در روند جنگ تاثیرگذار باشند و قدمی بردارند، من هم در همین مسیر بودم و سعی در تولید سرودهای حماسی داشتم. ماحصل آن هم سرود این پیروزی خجسته باد شد که برای همیشه در کارنامه فعالیت‌هایم ماند و به آن افتخار می‌کنم.

 

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰