علی مزروعی، روزنامهنگار: رژیم صهیونیستی پرچم تسلیم خود را بالا گرفت؛ تلآویو بالاخره تصمیم سختی گرفته و در ساعت 2 بامداد روز جمعه با اعلام آتشبسی یکجانبه تلویحا به شکست شگفتآور و سنگین خود از مردم مقاوم فلسطین اعتراف کرد. پس از اعلام آتشبس از سوی رژیمصهیونیستی، فلسطینیها به خیابانها آمدند و شکست این رژیم را جشن گرفتند. شهرهای منطقه غزه، کرانه باختری رود اردن و شهرهای سرزمینهای 1948 شاید درطول 73 سال اخیر زمانی را بهیاد نداشته باشند که اینگونه مردم به شادی پرداخته باشند. این شکست بهتآورترین اتفاق سال 2021 تاکنون بوده است. گرچه برخی پس از شکست سیاست فشار حداکثری ترامپ علیه محور مقاومت پیشبینی چنین وقایعی را میکردند اما هیچگاه در بهترین رویاهای خود چنین تحقیری را برای صهیونیستها درنظر نمیگرفتند. حالا با وجود غلبه میدانی حقیقت رویا اما همچنان مردم فلسطین و افکار عمومی جهان این پیروزی را کاملا هضم نکردهاند و در شوک به سر میبرند. این مساله را زمانی میتوان بهتر درک کرد که وقایع روز گذشته مسجد الاقصی را در ذهن مرور کنیم. صهیونیستها روز جمعه پس از تجمع سنگین فلسطینیها در شهر قدس و پخش شیرینی پیروزی در مسجدالاقصی تلاش کردند با استقرار نیروهای امنیتی برای آنها محدودیت ایجاد کنند اما گویا در این شهر دیگر کسی برای آنان و قدرتشان حسابی باز نمیکرد؛ ماموران صهیونیست توسط فلسطینیان با صدا و حرکات خاصی تمسخر میشدند. این درحالی است که دو هفته پیش ندای کمکخواهی مردم قدس از بلندگوهایی مسجدالاقصی بلند شده بود و آنها محمد الضیف، فرمانده افسانهای نیروهای مقاومت در غزه را صدا میزدند. پس از این اتفاق بود که الضیف و نیروهایش به کمک مردم مظلوم قدس شتافتند؛ مردمی که برای دفاع از مسجدالاقصی و خانه و کاشانهشان تحتفشار قرار داشتند. نیروهای مقاومت پس از اعلام اولتیماتم به رژیمصهیونیستی برای خروج از مسجدالاقصی، دست برداشتن از مصادره منازل فلسطینیان در محله شیخ جراح و آزاد کردن بازداشتشدگان وقایع قدس در عملیاتی با نام «شمشیر قدس» بلایی بر سر صهیونیستها آوردند که متحدان آنها تنها میتوانستند نظارهگر ضربات وارده به تلآویو باشند. حالا عملیات شمشیر قدس شکافی بر راس رژیمصهیونیستی وارد کرده که تبعات آن میتواند منجر به قرار گرفتن این رژیم در مسیر نزولی و تشدید سرعت سقوطش باشد. مدتها بود که افسانه شکستناپذیری صهیونیستها با شکست در جنوب لبنان و غزه از بین رفته بود اما آنها از نظر تبلیغاتی مانع از تحقیر خود میشدند. جنگ اخیر نشان داد که افسانه تحقیرناپذیری رژیمصهیونیستی نیز به تاریخ پیوسته است.
رای بررسی ابعاد جنگ می 2021 در فلسطین اشغالی سراغ علیرضا تقوینیا، کارشناس مسائل منطقه رفتیم. او معتقد است شرایط آتشبس بهدلیل باقی ماندن زمینههای درگیری، مانند روحیه اشغالگری صهیونیستها شکننده است. این کارشناس میگوید احتمال دارد گروههای فلسطینی که از جنگ اخیر روحیه گرفتهاند، درصورت عمل نکردن تلآویو به تعهداتش بار دیگر این رژیم را از طریق راکتباران تحتفشار قرار دهند. تقوینیا تاکید دارد که جنگ اخیر به مهاجرت معکوس صهیونیستها از سرزمینهای اشغالی سرعت خواهد داد. در ادامه متن مصاحبه را میخوانید.
رژیمصهیونیستی از ساعت 2 بامداد روز جمعه آتشبس یکجانبهای را اعلام کرد. این مساله نشان میدهد گروههای مقاومت زیر بار آتشبسی رسمی نرفتهاند، بلکه تلآویو را مجبور به اعلام آتشبسی یکجانبه کردهاند. این مساله را چگونه ارزیابی میکنید؟
براساس اطلاعاتی که از منابع قابلاتکا کسب شده، هنوز هیچ شروطی درباره آتشبس مورد توافق طرفین قرار نگرفته است. ظرف یک تا دو روز آینده گروهی از مصر به غزه و رژیمصهیونیستی سفر خواهند کرد تا بتوانند ازطریق میانجیگری توافقی را میان دو طرف شکل دهند؛ پس میتوان گفت آتشبس کماکان شکننده است. طرف مصری میانجیگری را در این قضایا برعهده دارد، اما طرف آمریکایی به مصر برای این اقدام فشار آورده و به قاره گوشزده کرده است که در این توافقات باید زمینههای بروز درگیری و تعارض از بین برود. حالا باید دید زمینههای تعارض در درگیری اخیر چه بوده است؟ یک قضیه به مسجدالاقصی بازمیگردد که اوباش مورد حمایت نتانیاهو به مسجدالاقصی حمله میکردند. موضوع دوم محله شیخ جراح در قدس بود که دادگاههای رژیمصهیونیستی قصد داشتند مردم فلسطینی را از این محله اخرج کنند. موضوع سوم نیز بحث بازسازی غزه و شکستن محاصره است. در نبرد سال 2014 قرار بود محاصره این منطقه برداشته شود، اما طرف صهیونیستی برخلاف تعهدات خودش به این مساله تن نداد. پس این سه مورد زمینه نبردهای اخیر بودهاند. درکنار این سه موضوع باید توجه داشت که زمینه اصلی تعارض اشغالگری صهیونیستها است که این مسائل نیز جزئی از این زمینه کلان بهشمار میروند. به همین دلیل است که بهنظر نمیرسد آتشبس ایجادشده از پایداری برخوردار باشد و بتواند در طولانیمدت دوام بیاورد؛ خصوصا به این دلیل که گروههای فلسطینی در نبرد خود دستاوردهای بسیاری را محقق کردهاند. گروههای فلسطینی موفق شدند در این نبرد معادله جدیدی را در میدان میان خود و صهیونیستها حاکم کنند. مساله احساس پیروزی در میان فلسطینیها و احساس شکست در میان صهیونیستها خود بزرگترین دستاورد است. در میان شخصیتهای سیاسی و رسانهای داخل رژیمصهیونیستی کسی را پیدا نمیکنید که بگوید ما در این جنگ پیروز شدیم، زیرا این رژیم در جنگ نتوانست زمینههای تهدید را از بین ببرد. تلآویو در مدت دو هفته بمباران غزه نتوانست شلیک راکت از این منطقه را متوقف کرده یا حتی میزان شلیکها را تا اندازه موثری کاهش دهد. همچنان نیز سایه راکتباران بالای سر مناطق صهیونیستنشین وجود دارد. درمقابل اما طرف فلسطینی موفق شد معادلهای در کنش و واکنشهای جنگ ایجاد کند. دیگر همانند جنگهای گذشته این فلسطینیها نبودند که زیر آتش قرار داشتند، بلکه اکثر شهرها و شهرکهای صهیونیستنشین زیر آتش قرار گرفته بودند. این مساله خود یک دستاورد بسیار بزرگ بود. رژیمصهیونیستی توانایی ادامه جنگ را نداشت. جبهه داخلی رژیم دیگر تحمل ادامه راکتباران را نداشت. برای متوقف شدن راکتبارانها ممکن است تلآویو در گامهای اولیه آتشبس امتیازاتی را بهصورت موقف به فلسطینیها بدهد، اما اینکه انتظار داشته باشیم مشکلات بهصورت ریشهای حل میشوند، اینگونه نخواهد شد. اعتمادبهنفسی که فلسطینیها در جنگ بهدست آوردند باعث میشود آنها در آینده همچنان تلاشها برای ناامنسازی جبهه داخلی رژیمصهیونیستی را ادامه دهند.
برخی رسانهها در روزهای اخیر اعلام کردند واشنگتن به تلآویو گفته درصورت ادامه یافتن جنگ حمایت اعضای مدافع رژیمصهیونیستی در کنگره را نیز از دست خواهد داد. به چه دلیل چنین تحولی رخ داده و واشنگتن این پیام را به تلآویو صادر کرده است؟
این مساله را باید در چند سطح بررسی کرد. در سطح جهانی آمریکا خود دارای مشکلات عدیدهای در فضای بینالمللی است و پویایی خاورمیانه و غرب آسیا مطلوب این کشور نیست. رژیمصهیونیستی نیز برخلاف دوره ترامپ اولویت آمریکا بهشمار نمیرود. در دوره جو بایدن اولویت کاخسفید چین و روسیه است و ایران نیز بهعنوان یک پرونده اصلی مطرح نیست. این مساله برای ایران نیز یک فرصت است، زیرا تمرکز آمریکا روی دیگران رفته است. نکته دیگر اینکه آمریکا در داخل نیز دچار مشکلات عدیدهای بوده و به همین دلیل نمیتواند درصورتیکه در جنگ میان صهیونیستها و فلسطینیها به جاهای باریک رسید کار خاص و موثری برای رژیمصهیونیستی انجام دهد. به همین دلیل از نگاه واشنگتن در شرایط فعلی صلح در سرزمینهای اشغالی بهترین کار است. موضوع اساسی دیگر نیز تردید آنها نسبتبه نتانیاهو بود. از نگاه افراد صاحبقدرت در کاخسفید این جنگ از همان ابتدا برای رژیمصهیونیستی سودی نداشت، اما احتمال داشت برای شخص نتانیاهو فایده داشته باشد. نتانیاهو بهدنبال این بود که اهداف خودش را محقق کند، ولو به قیمت هزینه بسیاری که روی دست رژیمصهیونیستی میگذاشت. درجریان جنگ منافع شخصی نتانیاهو و حزب لیکود درحال غلبه بر منافع رژیمصهیونیستی بود و این چیزی بود که خوشایند دموکراتهای حاکم بر کاخسفید بهشمار نمیرفت، زیرا جبهه داخلی رژیم بهعنوان یکی از متحدان اصلی واشنگتن بهشدت درحال تضعیف بود. نتانیاهو بهدنبال این بود تا ازطریق فشار بر فلسطینیها دستاوردی کسب کند که در این راه موفق نشد.
این جنگ چه تبعاتی بر وجهه بینالمللی رژیمصهیونیستی چه ازلحاظ سیاسی و چه ازمنظر افکار عمومی داشت؟
رژیمصهیونیستی همیشه یک عنصر نامقبول در افکار عمومی دنیا بوده است. بهطور کلی و عملی در جهان، صهیونیستها و یهودیها مردم محبوبی نیستند. تلآویو با بمباران دفاتر خبرگزاری آسوشیتدپرس و شبکه قطری الجزیره بهدنبال این بود که پوشش رسانهای جنایات خود را کاهش دهد. رژیمصهیونیستی میدانست که تمام تاسیسات گروههای مقاومت در غزه زیرزمینی است و این موجب مصونیت آنها از تعرض میشود و نمیتواند سکوهای موشکی آنها را از بین ببرد، به همین دلیل بهدنبال فشار بر مردم غزه بود تا آنها زیر چنان ضرباتی خردکننده قرار بگیرند. در این صورت احتمال داشت آنها به حماس برای پایان دادن جنگ فشار آورند و این گروه نیز شلیک راکت بهسمت سرزمینهای اشغالی را متوقف کند. اما در اینجا بود که شبکههای مجازی باعث شکست طرح تلآویو شده و توانستند به شکل گسترده و موثری جنایات صهیونیستها را انعکاس دهند. همین مساله باعث شد باوجود محدودیتهای کرونایی در تمامی جهان مردم این کشورها به خیابان آمده و تظاهرات کنند. این اتفاق دستاورد رسانهای مهمی برای طرف فلسطینی بود. باید درنظر داشت فلسطینیها نیز بهسمت شهرکهای صهیونیستنشین راکت شلیک میکردند، اما در افکار عمومی مردمی جهان کسی به طرف فلسطینی اعتراض نمیکرد که چرا از خودش دفاع میکند، زیرا آن را دفاع مشروع قلمداد میکردند. این مساله تحولی بیسابقه بود، زیرا براساس کنوانسیونهای رسمی که غربیها در ایجاد آن نقش داشتهاند حماس گروهی تروریستی بهحساب میآید، اما افکار عمومی دنیا به این قواعد وقعی نگذاشتند. این اتفاق نشان میدهد شبکههای اجتماعی و رسانههای مختلف محور مقاومت توانستهاند تا حدی موفق کار کنند.
بتسائل اسموطریچ، رئیس حزب صهیونیست دینی صهیونیست مذهبی که از متحدان نتانیاهو بهشمار میرود، درباره آتشبس ایجادشده توئیت تهدیدآمیزی علیه نخستوزیر رژیم منتشر کرده است. ازسوی دیگر تعدادی از نمایندگان کنیست و حتی نخستوزیر مکلف این رژیم یائیر لاپید نیز از شکست رژیمصهیونیستی در این جنگ سخن گفتهاند. ازنظر شما وضعیت نتانیاهو پس از آتشبس چگونه خواهد بود؟ چه احتمالاتی در این زمینه وجود دارد؟
باتوجه به نتایج انتخابات اخیر رژیمصهیونیستی بهنظر میرسد بنبست سیاسی همچنان ادامه داشته باشد. نتانیاهو که در مهلت مقرر موفق به تشکیل دولت نشد و درحال حاضر یائیر لاپید مسئول تشکیل دولت است که او نیز نخواهد توانست این کار را انجام دهد. نفتالی بنت پیشتر اعلام کرده بود به یائیر لاپید میپیوندد، اما بهتازگی از قصد خود برای حمایت مجدد از نتانیاهو خبر داده است. ازطرف دیگر منصور عباس، رهبر یکی از احزاب عربی سرزمینهای 1948 نیز که چهار کرسی در پارلمان رژیمصهیونیستی دارد میگوید بهدلیل حمایت لاپید از تجاوز به غزه حمایت کرده، پنه به او خواهد پیوست و نه به نتانیاهو. باتوجه به آرایش پارلمان رژیمصهیونیستی بنبست سیاسی موجود همچنان ادامه خواهد داشت. باید توجه کنیم که نتانیاهو بهراحتی از نخستوزیری کنار نمیرود و هربار برگههایی را رو میکند تا بتواند همچنان نخستوزیری را در دستان خود نگاه دارد. شرایط موجود نشان میدهد بنبست سیاسی ادامه یافته و نتانیاهو نیز نخستوزیر باقی خواهد ماند. حدود 70 درصد جامعه رژیمصهیونیستی سکولار هستند و حدود 15 تا 20 درصد نیز حریدیمها (مذهبی) هستند که باوجود سکولار بودن نتانیاهو از وی حمایت میکنند. نتانیاهو توانسته نظر آنان را جلب کند. حریدیمها یک جمعیت سازمانیافته و منسجم بهشمار میروند، اما مخالفان نتانیاهو غیرمنسجم هستند. اگر جبهه مخالفان را بررسی کنیم، میبینیم که آویگدور لیبرمن یک حرفی میزند، لاپید حرف دیگری میزند و گیدئون ساعر نیز نظرات خودش را دارد. در سایه این عدم انسجام مخالفان، نتانیاهو موفق شده یک انسجام حداقلی برای خودش فراهم کند تا بتواند در انتخاباتها نتایج بهگونهای باشد که همچنان طرف مقابل موفق به کسب 61 کرسی لازم برای تشکل دولت نشود. این مساله باعث میشود نتانیاهو همچنان نخستوزیر باقی بماند. به همین دلیل است که میتوان گفت بنبست سیاسی ادامه مییابد. حامیان نتانیاهو نیز مشکلات زیادی دارند، اما به هرحال تا 30 الی 40 درصد انسجام دارند که همین میزان نیز خیلی بیشتر از انسجام مخالفان است.
هایکو ماس وزیر خارجه آلمان در روزهای اخیر برای دیدار با مقامات صهیونیست در فلسطین اشغالی حاضر شد. نتانیاهو، نخستوزیر رژیمصهیونیستی در دیدار با هایکو ماس و سفرای خارجی حاضر در این رژیم درباره پهپادی که مدعی بود ایران بهسمت رژیمصهیونیستی ارسال کرده صحبت کرد. این دیدار از نظر شما با چه هدفی انجام شد؟ آیا برای تقویت روحیه صهیونیستها بود؟
کشورهای اروپایی بهشدت از رژیمصهیونیستی حمایت میکنند، اما این بهمعنای علاقه آنها به صهیونیستها و یهودیها نیست. آنها هرگاه برای بقای رژیم احساس خطر کنند و یا حس کنند احتمال دارد مهاجرت معکوس در آن تشدید شود، بهشدت نگران میشوند. این اتفاقات برای آنها هزینه زیادی ایجاد میکند. اروپاییها علاقهمند هستند که رژیمصهیونیستی باقی بماند و هرچه یهودی وجود دارد به این رژیم منتقل شود، زیرا حضور یهودیان برای هر کشوری میتواند تبعات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بسیاری بهدنبال داشته باشد. حالا شما فرض کنید با توقف جریان مهاجرت به فلسطین اشغالی، 7 میلیون یهودی موجود در این سرزمین نیز بخواهند به اروپا باز گردند. این موضوع بههیچوجه خوشایند اروپاییها نیست. به همین دلیل است که کشورهای اروپایی بهخصوص آلمان و اتریش بهشدت خواستار ابقای موجودیت رژیمصهیونیستی هستند. نکته دیگر آنکه لابی صهیونیستها بهشدت گسترده بوده و برای این رژیم جلب حمایت میکند. بهطور کلی اروپاییها نابودی رژیمصهیونیستی را تغییر در توازن قدرت در یکی از مهمترین مناطق جهان تلقی میکنند. اروپاییها نمیخواهند موازنه قوا تغییر کند. جمهوری اسلامی ایران بهعنوان قویترین عضو حلقه محور مقاومت توانست پرونده داعش در عراق را حل کرده و در سوریه نیز اوضاع را به سامان برساند. تهران همچنین با حمایتهای خود باعثشده تا پرونده یمن نیز پیشرفتهای زیادی داشته باشد. از سوی دیگر نیز بحران لبنان تا حد زیادی بهنفع مقاومت تثبیت شده است. درصورتیکه محور مقاومت بتواند رژیمصهیونیستی را نابود کرده و یا بهشدت محدود کند و اثرگذاری آن را از بین ببرد، قطعا منافع کشورهای اروپایی در منطقه غرب آسیا به خطر خواهد افتاد. به همین دلیل آنها خواهان تغییر موازنه قوا نیستند و میخواهند معادله فعلی را که بعد از سایکس-پیکو ایجاد کردهاند، باقی بماند. این مسائل دلایل حمایت اروپا از رژیمصهیونیستی هستند. درباره پهپاد باید گفت قطعا قویترین حلقه محور مقاومت، فناوری ساخت پهپادهای خود را در اختیار دیگر حلقهها نیز قرار میدهد. این اتفاق در مناطقی مانند سوریه و لبنان رخ داده است. جمهوری اسلامی ایران نیز این مساله را تکذیب نمیکند. رهبر انقلاب صراحتا اعلام کردهاند هرگروهی که بخواهد با رژیمصهیونیستی مقابله و مبارزه کند ایران از او حمایت میکند. اقدامات نتانیاهو در زمینه نمایش پهپاد در جلسه نیز اقدامی در راستای شوهای تبلیغاتی او هستند تا بتواند بگوید ایران پشت درگیریها با رژیمصهیونیستی است و از این طریق مظلومنمایی کند.
در طول جنگ گفته شد راکتهایی ازسوی لبنان و سوریه شلیک شده است. هدف از این اقدامات چه بود؟
راکتهایی که شلیک شدند در تعداد محدود بوده و به شکل غیردقیق شلیک شدند؛ پرتاب این راکتها صرفا برای هشدار بود. این مساله به رژیم فهماند هنگامی که جبههای در جنوب وجود دارد، جبههای نیز در شمال فلسطین اشغالی قرار دارد که در آنجا نیز راکتهای فراوانی وجود دارد. در شمال شرق مرزهای فلسطین اشغالی که کشور سوریه قرار دارد، نیروهایی حضور دارند که به سلاحهای پیشرفته مسلح هستند و اگر تلآویو پایش را از حدی فراتر بگذارد، احتمال دارد در این جبههها برایش اتفاقاتی رخ دهد. رژیمصهیونیستی اما اصلا این قابلیت را ندارد که بتواند در جبهههای دیگر همزمان درگیر شود. راکتهایی که از سوریه و لبنان شلیک شدند برای هشدار بود و اهداف عملیاتی نداشتند. این راکتها برای آن بودند که صهیونیستها در جنگ غزه از خطوط قرمز عبور نکنند و هرچه سریعتر بهسمت آتشبس بروند. این اقدامات تا حد زیادی جواب داد، زیرا رژیمصهیونیستی به آتشبس تن داد و نتوانست شروط خود را نیز محقق کند و مقاومت فلسطینی نیز توانش دستنخورده باقی ماند.
گفته میشود که جنگ باعث عیان شدن نقاط ضعف رژیمصهیونیستی و حتی مشخص شدن میزان این ضعفها شد. کدام یک از ضعفهای این رژیم عیان شده و این مساله تا چه حد میتواند برای تلآویو خطرناک باشد؟
رژیمصهیونیستی در طول 73 سال عمر خود همواره با اتکا به ارتشش موفق شده به حیات ادامه دهد. تا زمانی که رژیمصهیونیستی توانسته امنیت شهروندانش را تامین کند، اوضاعش خوب بوده اما هرگاه در این زمینه ناکام مانده شاهد تزلزل بوده است. جامعه رژیمصهیونیستی بهلحاظ فرآیند ملتسازی شاهد ایجاد یک ملت اصیل نبوده است. آنها مهاجران را از سراسر جهان جمع کرده و یک جامعه ناهمگن چند قومی ایجاد کردهاند. آن چیزی که باعث وحدت در داخل رژیم شده، امنیت بود. این امنیت همچنین توانسته بود رفاهی نسبی برای صهیونیستها فرآهم آورد، اما زمانی که امنیت رژیمصهیونیستی دچار خلل شده و ارتش نمیتواند مانع از شلیک راکتها شود، این وحدت دچار تزلزل میشود. گنبدآهنین نمیتواند راکتها را بهطور کامل رهگیری کند. بسیاری از این راکتها به شهرهای صهیونیستنشین اصابت کردهاند که آسیبها و تلفات بسیاری به همراه داشته است. صهیونیستها از خود سوال میکنند هنگامی که ما پاسپورتهای کشورهایی مانند آلمان، روسیه و لهستان را داریم، به چه دلیل باید در فلسطین اشغالی زندگی کنیم؟ چرا ارتش نمیتواند برای ما رفاه و امنیت بیاورد؟ این مساله قطعا مهاجرت معکوس را در پی خواهد داشت. ضعف دیگر، غیرفعال شدن فرودگاههای غیرنظامی رژیمصهیونیستی بود که در جریان آن فرودگاه بنگورین در تلآویو و حتی فرودگاه رامون در شهر ایلات تعطیل شدند. بخشهای صهیونیستنشین شهر قدس راکتباران شد. بندر اشدود که 60 درصد از واردات رژیم از آنجا صورت میگیرد، راکت باران شد. ارزش پول رژیمصهیونیستی 14 درصد سقوط کرد و نشان داده شد که این رژیم بسیار آسیبپذیر است. در نگاه تصمیمگیران، رسانهها و مردم رژیمصهیونیستی این نکته حک شد که وقتی ارتش این رژیم نمیتواند شلیک راکت را در غزه 360 کیلومترمربعی متوقف کرده و بهصورت زمینی به آن حمله کند، چگونه خواهد توانست دربرابر تهدیدات موجود در سوریه و لبنان، امنیت ایجاد کند. این سوال در ذهن صهیونیستها شکل گرفته است. موضوع دیگر بلوفهایی است که نتانیاهو میزد و درباره حمله نظامی به ایران صحبت میکرد. دیگر مقابله با ایران اصلا از دایره ذهن صهیونیستها خارج شده است. وقتی تلآویو نمیتواند در غزه کاری از پیش ببرد پس با نیروهای مقاوت در سوریه و لبنان چه خواهد کرد! ضعفهای راهبردی رژیمصهیونیستی و ناتوانی ارتش آن آشکار شده است. در جریان جنگ، ناتوانی سیاستمداران صهیونیست برای کنترل اوضاع مشخص شد و فلسطینیهای ساکن در اراضی 1948 نیز انگیزه پیدا کرده و برای نخستینبار به خیابانها آمده و با شهروندان صهیونیست درگیر شدند. رژیمصهیونیستی در درگیری اخیر با بحرانی چندبعدی روبهرو شد. تلآویو با وجود بحران کرونا، تبعات آن و بنبست سیاسی که از پیش موجود بودند، باید از این به بعد علاوهبر آنها با معضل امنیتی نیز دستوپنجه نرم کند.
در سوالات قبلی به موضوع مهاجرت معکوس اشاره کردید، امکان دارد در این باره بیشتر توضیح بدهید.
مهاجرت معکوس از فلسطین اشغالی خیلی وقت است که شروع شده است. پس از جنگ 33روزه سال 2006 این مهاجرت آغاز شد و هماکنون نیز ادامه دارد. رژیمصهیونیستی برای فرار از این پدیده، کسانی را که حتی یک ماه در رژیمصهیونیستی حضور دارند، بهعنوان شهروند محسوب میکند. بسیاری از شهروندان رژیمصهیونیستی در کشورهای دیگر جهان املاکی دارند که در آنها زندگی میکنند و شاید برای برخی کارها در سال تنها یکماه به سرزمینهای اشغالی میآیند.
مهاجرت معکوس پس از جنگ اخیر، باز شدت خواهد گرفت. مهاجرت معکوس به این معناست که دیگر این مکان منطقه مناسبی برای زندگی نیست. این مساله پاشنهآشیل رژیمصهیونیستی است، زیرا آنها با وعده امنیت، یهودیها را به سرزمینهای اشغالی آورده بودند و اگر این امنیت نباشد این رژیم از هستی ساقط میشود. مهاجرت معکوس که از جنگ 33روزه آغاز شد از این پس شدت خواهد گرفت، زیرا کوچکترین تهدید علیه رژیمصهیونیستی توانسته است تمام شهرهای این رژیم را زیر آتش گرفته و امنیت تمام آنها را از بین ببرد. صهیونیستها با خود میاندیشند هنگامی که تهدیدی مثل غزه این بلا را سر آنها میآورد، تهدیدات لبنان، سوریه و ایران با آنها چه کاری خواهد کرد. در اینجا فردی که قصد دارد برای خانواده و فرزندانش به شکل بلندمدت برنامهریزی کند دیگر در فسلطین اشغالی باقی نمیماند. همچنین سرمایهگذاری در شهرهایی مانند حیفا، اشدود و عکا نیز با خطر بزرگی مواجه شده و حتی از بین خواهد رفت. نبرد اخیر رژیمصهیونیستی حتی از جنگ 33روزه نیز ضربات شدیدتری به این رژیم وارد آورد. این ضربات از نظر کیفیت نبودند، بلکه از لحاظ روانی و ذهنی بودند. جنگ اخیر ذهنیت صهیونیستها را تغییر داد، زیرا فهمیدند رژیم از پس کوچکترین حلقه محور مقاومت نیز برنمیآید.
صهیونیستها در سال 2017 ادعا کردند، جمعیت به 9 میلیون نفر رسیده است. آیا بسیاری از این افراد نیز ساکن فسلطین اشغالی نیستند؟
ادعاهای رژیمصهیونیستی ساختگی است. رژیم حتی کسانی را که یکماه در فلسطین اشغالی حضور دارند در آمار خود بهشمار میآورد. برخی از یهودیان با مشوقهای اقتصادی تلآویو خانه و املاکی را در فلسطین اشغالی خریداری میکنند تا سرمایهگذاری کرده باشند؛ آنها در طول سال بر حسب شرایط یکماهی را نیز به فلسطین اشغالی میروند تا به این املاک سرکشی کرده باشند و از هوای این سرزمین نیز استفاده کنند. این افراد آنچنان شهروند بهحساب نمیآیند. اینها بیشتر مسافر و توریست هستند تا شهروند. با توجه به اینکه در رژیمصهیونیستی وجه سیاسی قضایا بر وجه حقیقی و حقوقی غلبه کرده است، باید گفت که سران رژیم بهدنبال تبلیغات هستند. آیا وضعیت نسبت به سال 2006 بهتر شده است! مسلم است که بدتر نیز شده است. اعلام این جمعیت عددسازیهای نتانیاهو است تا برای خود دستاوردسازی کند.