در ترسیم اولیه تلقی‌های شناختی‌ای که در اسقاط جنین موثر واقع می‌شود، مواردی مهم‌تر به‌نظر می‌رسند. توجه به ماهیت جنین، دارای اثر بیشتری در حفاظت از جنین دانسته شده است.
  • ۱۴۰۰-۰۲-۳۰ - ۱۱:۱۳
  • 10
رنج سقط جنین و مساله جمعیت

ساره ابراهیم‌کوچک، پژوهشگر اجتماعی:

جمعیت و اسقاط و قتل جنین

سقط‌کردن جنین که اصطلاح صحیح آن، اسقاط و قتل جنین است، هم از «مساله جمعیت» اثر می‌پذیرد و هم بر «مساله جمعیت» اثر می‌گذارد. برای نمونه، در بسیاری از پژوهش‌ها، نگاه منفی به تعداد فرزندان، یکی از عوامل اثرگذار بر افزایش اسقاط و قتل جنین است. خواستن فرزند و درک ارزش فرزند، موجب کاهش اسقاط و قتل جنین‌های بی‌گناه خواهد شد. ازسوی دیگر، هر میزان اسقاط و قتل جنین بیشتر شود، اثرات ناگواری بر موضوع جمعیت خواهد داشت. یکی از اثرات آن، از بین رفتن فرزند انسان است که موجب آسیب به جمعیت می‌شود و یکی دیگر از اثرات آن، افزایش ناباروری است که از عوارض اسقاط و قتل جنین بوده و نعمت فرزند را از برخی کسانی که مایل به آن هستند هم دریغ خواهد کرد. تشبیه اسقاط و قتل جنین به موشی که در انبار گندم است، رسا و گویاست. همچون توصیفی که بر زبان مولوی جاری می‌شود:

ما درین انبار گندم می‌کنیم/گندم جمع آمده گم می‌کنیم
اول ای جان دفع شر موش کن/وانگهان در جمع گندم کوش کن
گر نه موشی دزد در انبار ماست/گندم اعمال چل ساله کجاست

یکی از انحرافات تحلیل بشر از مساله اسقاط و قتل جنین، آن است که عوامل آن را تنها در بهانه‌های آن خلاصه کرده است. برای نمونه، در ادبیات مطالعات فعلی بشر درباره اسقاط جنین، بیشتر بر بارداری قصدنشده یا (unintended Pregnancy که گاه به‌نادرستی با تعبیر ناخواسته یاد می‌شود)، به‌عنوان عامل اسقاط جنین تکیه می‌شود درحالی که اگر از نظر اخلاقی، از بین بردن جنین بی‌پناه را عملی نادرست بدانیم، باید به موانع اخلاقی از بین بردن جنین هم توجه ویژه داشته باشیم. مثل آن است که وقتی می‌خواهند درباره عوامل کشتن عمدی کودکان توسط خانواده (که البته درصد وقوع آن پایین است) صحبت کنند، به مشکلات اقتصادی و نخواستن فرزندان اشاره ‌کنند درحالی که شایسته است بی‌اخلاقی، حماقت و مشکلات روحی و روانی قاتل، قبل از بهانه‌های قتل فرزندان مورد توجه قرار گیرد. در برخی پژوهش‌ها، دیدگاه دینی نسبت به منزلت جنین، مهم‌ترین عامل جلوگیری از آن دانسته شده است و تکیه‌کردن بر اهمیت دادن به جان جنین هم معقول است و هم موجب کاهش قتل جنین می‌شود. به‌عبارت دیگر، بسیاری از دلایل همچون مسائل اقتصادی، نگرش منفی به تعداد فرزندان و... بهانه‌هایی غیرموجه برای قتل جنین است و از این جهت، به‌تنهایی نمی‌توانند توجیه‌کننده این عمل ناپسند باشند.

  حفظ حیات جنین مساله‌ای بالاتر از جمعیت

اگر آن‌گونه که ادیان الهی معتقدند، برای جنین از لحظه لقاح، شأنی انسانی قائل باشیم، مساله اسقاط و قتل جنین از موضوع جمعیت اهمیتی فراتر نیز پیدا می‌کند. در مساله جمعیت، عدد افراد است که اهمیت دارد و هرکدام از افراد جمعیت، به‌تنهایی مطرح نیست ولی در موضوع جمعیت، اگر از بین بردن جنین را عملی غیراخلاقی بدانیم، از بین رفتن «یک جنین» هم برای ما اهمیت خواهد داشت. البته بالابودن تعداد قتل جنین، مساله‌ای جمعیتی نیز است؛ اما تک‌تک جنین‌ها، از جهت جان جنین و نه صرفا مساله‌ای جمعیتی، مهم خواهند بود. ازسوی دیگر در مساله جمعیت، کیفی‌بودن و همراه‌بودن جمعیت با اهداف اجتماعی اهمیت دارد. برای نمونه، افزایش جمعیت به قیمت افزایش مهاجران دیگر کشورها یا افزایش کمی بدون توجه به کیفیت جمعیت، حل‌کردن مساله جمعیت نیست.

  عوامل ذهنی زمینه‌ساز برای اسقاط و قتل جنین

در ترسیم اولیه تلقی‌های شناختی‌ای که در اسقاط جنین موثر واقع می‌شود، مواردی مهم‌تر به‌نظر می‌رسند. توجه به ماهیت جنین، دارای اثر بیشتری در حفاظت از جنین دانسته شده است.

  جنین چیست؟

بخش قابل‌توجهی از چالش‌ها به این سوال بر‌می‌گردد که جنین چیست؟ آیا جنین به‌ویژه در سنین پایین انسان است؟ آیا جنین اگر در سنین پایین از بین برود، معاد دارد؟ آیا جنین در سنین پایین، روح دارد؟ آیا جنین هنگام آسیب‌دیدن درد احساس می‌کند؟ در جهان ما، دو رویکرد کلی به جنین دیده می‌شود؛ رویکرد «تسهیل اسقاط و قتل جنین» و رویکرد «حمایت از جنین».

از منظر رویکردهای اخلاق پزشکی و استدلال‌های عقل عرفی، درباره شخص‌بودن یا نبودن جنین در سنین پایین، نظریات مختلفی مطرح است که در این مجال به آنها نمی‌پردازیم. با توجه به رویکرد دینی مخاطبان این مطلب، به‌سراغ دیدگاه‌های دینی در این خصوص می‌رویم. دلایل بسیاری داریم که جنین حتی قبل از دمیده‌شدن روح کامل انسانی، انسان است؛ روحی هرچند ضعیف دارد و کشتن آن، کشتن مرتبه‌ای از وجود انسان است. به برخی از دلایل این ادعا اشاره می‌شود:

* از بین بردن جنین، از لحظه انعقاد نطفه، دیه دارد. در لغت عرب، دیه بر جنایت بر انسان یا عضو انسان گفته می‌شود و مواردی که دیه بر غیرانسان گفته شود، نیازمند قرینه است. از این جهت، وقتی قرینه‌ای بر تفاوت ذاتی این دیه با دیه جنایت بر انسان نداشته باشیم، دیه داشتن از بین بردن جنین، دلیلی بر انسان محسوب‌شدن وی است. درباره دیه از بین بردن اسپرم (در عزل) و دیه جنایت بر میت، به ارث نرسیدن این دیه، نشان‌دهنده حقیقی‌نبودن این دو استعمال است. یکی به اعتبار امکان جهت انسان‌شدن و یکی به جهت احترام انسانی که در گذشته بوده، به‌صورت مجازی دیه گفته شده است. درمورد جنین، به ارث رسیدن دیه، جلوی احتمال مجازی‌بودن این کاربرد را درباره وجود جنین می‌گیرد.

* دیه جنین، همچون دیه‌ای که نسبت به جنایت بر هر انسان دیگر ممکن است ثابت شود، به ارث می‌رسد درحالی که هیچ موجودی غیر از انسان، چیزی را به ارث نمی‌گذارد.
* در آیه‌های شریفه 12 و 13 سوره مبارکه مومنون (وَ لَقَدْ خَلَقْنَا اَلْإِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِینٍ؛ ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً فِی قَرارٍ مَکِینٍ)، بعد از اینکه منشأ خلقت انسان را از «سلاله‌ای از طین» بیان فرموده، در مرحله نطفه‌شدن، خود انسان را به نطفه نسبت می‌دهد. بازگشت ضمیر در «جعلناه»، به انسان است و از این جهت، این مفهوم را می‌رساند که خداوند، انسان را نطفه قرار می‌دهد. پس نطفه، مرتبه‌ای از وجود انسان است.
* در روایت صحیحه ابی‌عبیده، امام‌باقر(ع) احکام جاری بر قتل انسان را در قتل جنین جاری دانسته و با همین قاعده، قاتل جنین را محروم از ارث جنین معرفی می‌فرماید. (الکافی (ط-الإسلامیة)، ج‏7، ص:344)
* در روایت سعیدبن‌مسیب، تحول جنین در کلیه مراحل، به یک روح استناد داده می‌شود و علت دیه داشتن از بین‌بردن جنین، وجود همین روح دانسته شده است. (کافی، ج7، ص347، ح15)
* در روایت صحیحه اسحاق‌بن‌عمار، زمانی که وی در محضر امام‌کاظم(ع) از اهمیت حفظ جنین حتی در مرحله نطفه تعجب می‌کند، حضرت می‌فرمایند که اولین مرتبه خلقت، نطفه است. از قراین این روایت روشن می‌شود که منظور حضرت، اولین آفرینش نطفه در مرتبه انسانی است. (من لا یحضره الفقیه؛ ج‏4 ؛ ص171)
* در روایت صحیحه عبدالاعلی از پیامبراکرم(ص) نقل شده که حضرت، جنین سقط‌شده (بدون اینکه به قتل رسیده باشد)، دارای معاد و دارای مقام شفاعت از پدر و مادر خویش می‌دانند. چنین منزلتی برای جنین در کلیه مراتب آن، نشان‌دهنده انسان‌بودن جنین از لحظه انعقاد نطفه است. (کافی، ج5، ص336، ح1)
* آیه شریفه 12 سوره مبارکه ممتحنه که بعد از فتح مکه از زنان برای نکشتن فرزندان‌شان عهد می‌گیرد، بنابر قراین آیه شریفه و تفاسیر معتبر، شامل اسقاط و قتل جنین نیز است و از این جهت، ولد و قتل در قرآن کریم، بر جنین نیز می‌تواند اطلاق شود که همگی شأن انسانی جنین را نشان می‌دهد.

نتیجه این نکات آن است که جنین، از لحظه انعقاد نطفه، هرچند دارای روح کامل انسانی نشده است، اما مرتبه‌ای از وجود انسانی داشته و درحال عبور از دالان انسانیت است و از این جهت، از بین بردن آن (هرچند در حد قتل مرتبه کامله انسانی نیست)، ولی قتل است.

  چگونه می‌توانیم از قتل جنین‌های بی‌گناه جلوگیری کنیم؟

برخی از پیشنهادها در این خصوص چنین تقدیم می‌شود:

* دیدگاه‌های نادرست درباره فرزند را اصلاح کنیم. دیدگاه منفی نسبت به فرزند انسان ازجمله زمینه‌های قتل جنین‌های بی‌پناه است.
* حرمت اسقاط و قتل جنین و جایگاه جنین را درک و برای جامعه تبیین کنیم.
* با تبیین جایگاه الهی انسان، نگاه به جنین‌ها و حتی انسان‌های دارای معلولیت را اصلاح کنیم.
* به خانواده‌های ضعیف در سرپرستی کمک کنیم.
* غیرعقلانی‌بودن بهانه‌های قتل جنین را برای جامعه توضیح دهیم.
* ساماندهی مناسب مساله فرزندخواندگی را از طریق پژوهش و مطالبه دنبال کنیم.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰