تحلیلی بر راهبرد کمپین اصلاح‌طلبان و حامیان دولت کنونی
تلاش نامزدهای اصلاح طلب در مناظرات انتخاباتی استفاده از تاکتیک قدیمی خود در انتخابات 92 و حتی 96 است؛ توپ را به حریف بده و زمین را مال خود کن!
  • ۱۴۰۰-۰۲-۳۰ - ۱۱:۱۸
  • 10
تحلیلی بر راهبرد کمپین اصلاح‌طلبان و حامیان دولت کنونی
توپ را بده، زمین را مال خود کن

محمدامین باقری‌کنی، پژوهشگر هسته بازاریابی سیاسی مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع): با ثبت‌نام 592 نفر، نخستین مرحله رسمی فرآیند برگزاری انتخابات 1400 پایان یافت. پیش‌تر به نظر می‌رسید، ابهامات موجود در کیفیت آرایش سیاسی نامزدها با پایان‌یافتن ثبت‌نام در وزارت کشور، تا حدی کاسته شود، بااین‌حال، با ثبت‌نام نزدیک به 40 چهره سیاسی شاخص، نه‌تنها از ابهامات کاسته نشد، بلکه بر ابهامات این فضا نیز افزوده شد. مساله مهم اما، فهم راهبرد جریان‌های سیاسی و نامزدها تا رسیدن به روز انتخابات است. این یادداشت به تحلیل راهبرد کمپین اصلاح‌طلبان و حامیان دولت کنونی پرداخته است.

  نقش لاریجانی؛ رحم اجاره‌ای

حامیان دولت کنونی و اصلاح‌طلبان به نیکی می‌دانند، فرصتی برای حملات همه‌جانبه در اختیار آنها نیست. ناکارآمدی و بی‌‌کفایتی دولت کنونی و به تبع آن نارضایتی گسترده از این دولت، عملا مسیر را برای پروژه‌های تکراری و تَکراری مسدود ساخته است. نه راه‌حل جدیدی برای حل مشکلات کشور در اختیار دارند تا افکار عمومی را مجذوب خود سازند و نه با اتهام‌زنی و طلبکاری می‌توانند رقیب را مقصر وضع موجود دانسته و خود را ناجی ملت معرفی کنند. آنقدر ترسناک شده‌اند که ترساندن مردم از رقیب چندان به کارشان نمی‌آید و آن‌قدر همه‌چیز را در این سال‌ها فدا کرده‌اند که بهترین آرایشگران نیز از بزک آنان عاجزند. ازاین‌رو، تنها راه ماندن در قدرت را در بهره‌گیری از رحم اجاره‌ای برای تولد دولت سوم روحانی یافته‌اند. در این مسیر دو سوال مهم پیش‌روی آنهاست؛ نخست آنکه، نامزد عاریتی یک قمار بزرگ است و هرکسی نمی‌تواند آن را به‌خوبی ایفا کند؛ درحقیقت چه کسی باید باشد تا هم‌زمان مزایای روحانی را داشته و از معایب او مصون باشد؟ دوم آنکه، به جز آرای ایدئولوژیک، سبد رای آنها از آرای دیگر خالی است. بخشی از مردم به دلایل مختلف در سال‌های اخیر تصمیم به عدم مشارکت گرفته و بخشی دیگر، به‌دنبال راه فرار از وضعیت کنونی در جبهه مقابلند. برای پاسخ به سوال نخست، نام علی لاریجانی گره‌گشاست، اما برای حل معضل دوم، نیازمند تحریک آرای سیاه (کسانی که قصد شرکت در انتخابات را ندارند) برای مشارکت فعال به سود خود هستند. ازاین‌رو، طراحان کمپین اصلاح‌طلبان از روز نخست با علم به این نقاط ضعف و موانع، راهبردی جامع و چندلایه را برای موفقیت خود در انتخابات اتخاذ کردند.

  نقش سیدحسن خمینی، خاتمی و ظریف؛ راهبرد اصلاح‌طلبان برای حراست از نامزد عاریتی

در این راهبرد، باید، اولا تا حد ممکن از تخریب علی لاریجانی پیش از آغاز فرآیند انتخابات جلوگیری شود. لذا، حتی تا روزهای ثبت‌نام نیز، تلاش شد تصمیم وی برای نامزدی تکذیب شده و نامزدی وی در هاله‌ای از ابهام قرار گیرد. ثانیا برای رهایی او در مناظرات انتخاباتی از حملات گسترده مخالفان دولت، نامزد یا نامزدهایی از دولت کنونی مامور به ثبت‌نام و نقش‌آفرینی در میدان انتخابات شده تا ضربه‌گیر لاریجانی در روزهای پس از ثبت‌نام باشند. مشکل سوم، عدم توانایی لاریجانی برای ارتباط با بدنه اجتماع است. برای رفع این مشکل، در روزهای آتی شخصیت‌های مشهور و توانمند در ارتباط با عموم مردم، به‌تدریج در کنار او قرار خواهند گرفت. در میان سیاسیون، به‌عنوان نمونه، به‌تدریج سیدحسن خمینی، محمد خاتمی، ظریف و آذری‌جهرمی هرکدام از ظرفیت‌های خود در حمایت از او پرده خواهند برداشت. در میان سلبریتی‌ها نیز، در موقع لزوم، اتاق فرماندهی آنها را وارد عرصه خواهد کرد. نمونه نخست آن صوت رضا رشیدپور در تمجید ماهرانه از علی لاریجانی در همان روز ثبت‌نام است.

  نقش تاجزاده؛ تحریک آرای سیاه

اما برای تحریک آرا و رفع مانع دوم، کاراکتر علی لاریجانی بسیار ضعیف و نامناسب است. چه اینکه، نسبت‌های خانوادگی و مشی سیاسی او از یک‌سو و خاستگاه اصولگرایی و مناصب سیاسی او در سال‌های دور از سوی دیگر، هرکدام به شکلی مانع از به میدان آمدن آرای سیاه خواهند بود. در نتیجه، برای جبران این نقیصه، تحریک و به میدان آوردن آرای سیاه، به عهده فردی دیگر گذارده شد؛ مصطفی تاجزاده، با نامزدی در انتخابات تندترین ادبیات اصلاح‌طلبان در چند دهه اخیر را در فضای رسمی سیاست کشور مطرح ساخته و درتلاش است با بهره‌گیری از فرصت رد صلاحیتش، اولا، هرچه را که پنهان در ضمیر اصلاح‌طلبان است، بی‌واهمه بیان کرده و ثانیا انرژی انباشته در پشت خود در این مدت را با استدلال‌های مختلف و آوردن دلیل و برهان، به‌سوی لاریجانی سرازیر کند. بدین‌ترتیب، بخشی از کسانی که در چندماه گذشته مصمم به عدم شرکت در انتخابات بوده‌اند و در این مدت به‌واسطه اعلام نامزدی و مواضع تاجزاده در تصمیم خود متزلزل شده‌اند، برای دادن رای به لاریجانی متقاعد خواهند شد. نگاهی به جلسات چند هفته اخیر تاجزاده در کلاب‌هاوس نشان می‌دهد، بسیاری از سیاسیون و خبرنگاران مشهور خارج از کشور که اعلام کرده بودند در این انتخابات رای نخواهند داد، در همان جلسات از تغییر تصمیم خود به‌واسطه نامزدی تاجزاده خبر داده‌اند.

  نقش جهانگیری؛ ضربه‌گیر

براساس این، تلاش نامزدهای اصلاح‌طلب در مناظرات انتخاباتی استفاده از تاکتیک قدیمی خود در انتخابات 92 و حتی 96 است؛ توپ را به حریف بده و زمین را مال خود کن! در این طرح، تیم اصلاحات درتلاش است فرصت حمله را به جریان رقیب داده و با دفاع منطقی و آرام در اندک فرصتی در آخر بازی به گل برسد. چه اینکه پیروزی در این رقابت، با کمترین اختلاف نیز به دست خواهد آمد. تیم خسته و بی‌دفاع آنها، ظرفیت و توان لازم را برای هجوم همه‌جانبه در مناظرات ندارد. بستر انتخابات آنها را مدافع وضع موجود قرار داده و برای خروج از این شرایط، باید مسیر خروج را خودشان تعریف کنند. برای این مقصود، لازم است آسیب‌های وضع موجود متوجه علی لاریجانی نشده و فرد دیگری در صحنه مناظرات سپر بلای او باشد. لذا، جهانگیری، ضربه‌گیر لاریجانی در انتخابات خواهد بود. اشک‌های جهانگیری در روز ثبت‌نام، ابدا برآمده از ناشی‌گری، نابلدی، بی‌سیاستی یا ساده‌اندیشی او در فهم اوضاع جامعه نیست. او به نیکی می‌دانست با اشک‌ریختن بر مصائب مردم که خود جزء اصلی‌ترین مسئولان آن شناخته می‌شود، هجمه سنگین مخالفان دولت را از همان روز نخست به‌سوی خود روانه خواهد کرد. امری که بخشی از سناریوی کلان جریان اصلاحات و حامیان دولت روحانی است. درنتیجه، جهانگیری، قرار است با ایفای چنین نقشی، لاریجانی را از هجمه‌ها در امان نگه داشته و فرصت بازیگری را برای او فراهم آورد. البته، با تایید صلاحیت فردی مانند شریعتمداری یا همتی، این وظیفه میان او و جهانگیری تقسیم خواهد شد.

  نقش پزشکیان؛ بازی‌ساز

نقش مهم دیگر از آن مسعود پزشکیان است. او احتمالا راحت‌تر از دیگر نامزدهای اصلاح‌طلب از فیلتر شورای نگهبان عبور خواهد کرد، درنتیجه مسئولیت او بیان ماهرانه و لطیف گفتمان اصلاحات در جریان مناظرات است. کاری که پزشکیان به‌خوبی آن را در ماه‌های اخیر تمرین کرده و در برنامه‌های مختلف سیاسی و حتی اجتماعی صداوسیما نیز ارائه کرده است. او قرار نیست نماینده خاتمی یا حامی لاریجانی و روحانی باشد؛ او قرار است، آزادانه و به‌ظاهر مستقل، گفتمان اصلاحات را در انتخابات مطرح سازد. پزشکیان در اظهارات پیش‌تر خود، هم خبر از نامزدی بدون مشورت محمد خاتمی داده و هم انصراف به نفع نامزد اصلی را در برنامه خود پذیرفته است. این امر، فرصت تنفس، فرار و نقش‌آفرینی موثرتر لاریجانی را فراهم خواهد ساخت. این نقش در مناظرات انتخاباتی و در هنگامه درگیری رقیب با جهانگیری می‌تواند به امداد لاریجانی آمده و تک‌فرصت‌های نابی را برای ضدحملات کوبنده و برق‌آسا فراهم کند. به تعبیر بهتر، جهانگیری قرار است در نقش یک هافبک دفاعی در میانه میدان هافبک‌های رقیب را سرگرم خود ساخته، پزشکیان در نقش یک هافبک بازی‌ساز و شماره 10 کلاسیک خلق موقعیت کرده و لاریجانی در پست یک سانتر فوروارد فرصت‌طلب، ضربه نهایی را به‌سوی دروازه رقیب بنوازد. امری که به طریقی مشابه در سال 92 با بازیگری روحانی و عارف به نتیجه ختم شد. با این تفاوت که جهانگیری، پزشکیان و لاریجانی 1400 به‌مراتب آبدیده‌تر و مجهزتر از عارف و روحانی سال 92 هستند.

 به نظر می‌رسد، هوشمندی نامزدهای جبهه انقلاب در فهم این راهبرد کلان و سناریوهای زیرمجموعه آن، نخستین گام در خنثی‌سازی است. گام دوم، فهم ضرورت کار گروهی و مبتنی‌بر یک طرح واحد است. گام سوم درخشیدن در ایفای نقش‌ها در قالب راهبرد مذکور است. در نوشته‌ای دیگر به برخی ابعاد طرح واحد جریان انقلاب برای مواجهه و شکست این راهبرد اشاره و نقش نامزدهای احتمالی حاضر در صحنه تبیین خواهد شد.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰