سعید آجرلو، مدیرمسئول روزنامه صبحنو و کارشناس مسائل سیاسی در گفتوگو با «فرهیختگان» به بررسی وضعیت سیاسی و کنش علی لاریجانی در عرصه انتخابات۱۴۰۰ ناظر به بیانیه و خوانش جدید او از عرصه قدرت پرداخت. او معتقد است مساله و چالش اصلی لاریجانی مرزبندی با دولت روحانی خواهد بود. متن این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
لاریجانی در نطق پس از ثبتنامش در انتخابات و توئیتهایی که منتشر کرد، تلاش کرد یک مرزبندی روشن با دولت روحانی داشته باشد. با توجه به عملکرد او در جایگاه ریاست مجلس، آیا اساسا او امکان مرزبندی با روحانی را دارد؟
این موضوع کار بسیار سختی است اما شرایط او دراینباره از جهانگیری بهتر است. لاریجانی باید پاسخ جدی به این سوال بدهد که آیا دولت او، دولت سوم روحانی است یا خیر؟ او باید حتما برای مردم پاسخ داشته باشد، چراکه این موضوع در کمپین او بسیار حساس است. بهنظر میرسد برای این کار لاریجانی باید بتواند بخشی از جریان اصولگرایی و محافظهکاران را نیز با خود همراه و جذب کند تا این مرزبندی با روحانی ایجاد شود، اما برای این کار شرایط سختی دارد.
با توجه به اینکه لاریجانی بحث پادگان را مطرح کرد آیا او میتواند با نظامیها مرزبندی کند درحالی که خاستگاه نظامی داشته و تقریبا از ابتدا، در شورای عالی امنیت ملی بوده است؟
واقعیت این است که روحانی سالها کار امنیتی کرده اما در رقابتهای انتخاباتی طوری وانمود کرد که گویا رقبای او امنیتی هستند، بنابراین گرچه این سوال از جهت نقد درست است اما اساسا نامزدهای انتخاباتی براساس قانون نامزد میشوند و فردی نمیتواند بهصورت غیرقانونی نامزد شود، اما در عین حال دوقطبی درستکردن با نهادهای نظام و انقلاب قطعا کار درستی نیست.بهنظر می رسد لاریجانی باید این موضوع را تصحیح کند؛ چراکه درست است ما در جریان انقلاب درحال رقابت و کمپین انتخاباتی هستیم اما باید مرزها را نگه داریم و از اینرو لاریجانی نیز اگر میخواهد همچنان از جبهه اصولگرایی بیرون نرود، باید در اولین فرصت این نکته را اصلاح کند. قطعا دوقطبی درستکردن با پادگان و امثال این موضوعات به اداره آینده کشور کمک نمیکند.
با توجه به سابقه طولانی و ۱۲ساله ریاست لاریجانی در مجلس، بهنظر شما مهمترین تصمیمات شجاعانه ایشان در عرصه سیاست چه بوده و در زمینه مدیریتی فاخر بهکدام رفتار ایشان میتوان ارجاع داد؟
برند لاریجانی این است که در انتخابات۱۴۰۰ از جایی شروع کند که روحانی آغاز کرد نه از نقطهای که روحانی کار را به اتمام رسانده است. از اینرو نقطه آغاز کار لاریجانی دوباره همان نقطه آغاز روحانی خواهد بود.زمانی که روحانی کار خود را آغاز کرد، بحث او ابتدا سیاست خارجی، با رویکرد توافق و مذاکره بود اما در اینجا لاریجانی حتما با روحانی تفاوتهایی دارد، یعنی هم تبار سیاسی، هم گفتمان و هم تاریخ علی لاریجانی در این نقطه متفاوت است. روحانی، زاده تفکر مرحوم هاشمیرفسنجانی بود درحالیکه تبار لاریجانی جناح راست و محافظهکاری بوده است و عملکردش در دوره دوم خرداد، او را متمایز میکند. لاریجانی مانند روحانی رقیب خود را تندروی قرار داده و میخواهد الگویی از عقلانیت را پیش ببرد اما نکته اصلی اینجاست که لاریجانی برای پیروزی در انتخابات لازم دارد که بر تعداد مشارکتکنندگان اضافه کند چراکه با مشارکت فعلی حدود ۴۰درصد امکان پیروزی نخواهد داشت، از اینرو او باید کاری کند تا مشارکت به بالای ۵۰ تا ۶۰درصد برسد و از آنجا به بعد آرای خود را فعال کند.
برای این امر لاریجانی باید یک دوقطبی بسازد. او سعی دارد این حالت را با سیدابراهیم رئیسی درست کند و به همین دلیل موضوع چکش و دادگاه را مطرح کرد، حتی لاریجانی برای اینکه بتواند فضا را تندتر کند، ممکن است فاصله خود را با جناح راست بیشتر کند که در این حالت احتمالا رابطهاش با حاکمیت نیز دچار نوسانهایی خواهد شد. ازسوی دیگر لاریجانی رقبایی میان اصلاحطلبان دارد که نمونه واضح آن پزشکیان و جهانگیری هستند، بسیاری از اصلاحطلبان ازجمله اتحاد ملت معتقدند که دیگر نباید از گزینه ائتلافی حمایت کرد بنابراین لاریجانی برای رایآوری ناچار است خاستگاه اصلاحطلبی را نیز جذب کند و در اینجا ممکن است دچار مشکل شود.
ائتلاف و پیمان لاریجانی و روحانی
بهنظر شما آیا در حافظه تاریخی مردم اقدام شجاعانهای ازسوی لاریجانی در ۱۲سال گذشته وجود داشته است؟
عملکرد لاریجانی در صداوسیما نسبت به سایرین عملکرد خوبی بوده، اما در مجلس نیز در موضوع برجام میتوانست آن جلسه را طور دیگری اداره کند، اما نباید فراموش کرد بخشی از نیروهای شبهانقلابی در جبهه انقلاب حضور دارند که تلاش میکنند همه را از جبهه انقلاب بیرون کنند و این تلاش درباره لاریجانی یا قالیباف انجام شده است، لذا فکر میکنم یکی از دلایل رفتن لاریجانی بهسمت دولت، جدا از اینکه خود او نیز با دولت روحانی پیمان و ائتلافهایی داشت و در طیف راست میانه قرار میگیرد، نوع عملکرد آن جریان بوده است.لاریجانی از لحاظ رفتار سیاسی فردی است که رابطه خوبی با حاکمیت دارد و در برخی حوزهها مورد اعتماد نظام است، یعنی مانند هر سیاستمدار دیگری نقدهایی به او وارد است اما نباید به این واسطه کسی را از دایره انقلاب خارج بدانیم، هرچند رفتار لاریجانی در یکماه پیشرو بسیار مهم خواهد بود. او نباید طوری رفتار کند که از تبار سیاسی خود فاصله بگیرد و بیش از حد برای کسب رای اصلاحطلبان تلاش کند.