وحید شقاقیشهری، رئیس دانشکده اقتصاد دانشگاه خوارزمی و کارشناس مسائل اقتصادی در گفتوگو با «فرهیختگان»، به بررسی عملکرد اقتصادی دولت روحانی با محوریت اسحاق جهانگیری و تصمیمات او بهعنوان رئیس ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی پرداخت و قریب به یک دهه فعالیت دولتهای یازدهم و دوازدهم در دهه90 را مورد نقد و تحلیل قرار داد. مشروح این مصاحبه در ادامه از نگاهتان میگذرد.
آقای جهانگیری در بیانیه ثبتنام خود صحبت از توقف بسیاری از کسبوکارها و کاهش سرمایهگذاریها کرد و در عین حال گفت این موضوعات قابل بازگشت است. تحلیل شما در این خصوص و عملکرد جهانگیری در مسائل اقتصادی چیست؟
عملکرد دولتهای یازدهم و دوازدهم، بعد از گذشت هشتسال اکنون به بوته عمل رسیده و قابل ارزیابی است. البته شعارها و آرمانها یک بحث است ولی عملکرد موضوع دیگری است، چراکه وقتی یک دولت عملا هشتسال اختیارات گسترده داشته، عملکرد و کارنامه آن قابل تحلیل است. لذا اگر عملکرد قریب به یک دهه گذشته نتیجه داده باید بگوییم موفق بوده و میتوان این مسیر را ادامه داد ولی اگر در این سالها آرمان و شعارهای دولت به نتیجه نرسیده است باید یک تغییر نگرش و رویکرد داشته باشیم و به عدم موفقیت در هشتسال گذشته اذعان کنیم.
فاصله ایران و رقبایش قبل از دولت روحانی کمتر از 100میلیارد دلار بود اما اکنون به دوبرابر افزایش یافته است
بهنظر بنده دهه90، دهه فرصتسوزی و از دست رفتن فرصتها بود و حتی بین دهههای گذشته در حوزه اقتصاد کارنامه بسیار ضعیفی در این دهه به نتیجه رسیده است، اگر آمار را ملاحظه کنیم، متوجه میشویم فاصله تولید ایران با کشورهای رقیب بیشتر شده است، زمانی که در دهه90 فاصله تولید ناخالص داخلی ایران با کشورهای رقیب یعنی ترکیه و عربستان فاصله اندکی بود، بعد از گذشت 10سال، ترکیه به 761میلیارد دلار تولید به قیمت جاری و دوهزار و 347 دلار به قدرت تولید برابری خرید رسیده است و عربستانسعودی هم دارای 792میلیارد دلار تولید به قیمت جاری است. این در حالی است که آخرین اطلاعات نشان میدهد ایران در سال2020، 453میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی جاری و هزار و 72میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی به قدرت برابری خرید داشته است، ولی رقبا یعنی ترکیه و عربستان فاصله خود را با کشور ما در حوزه تولید بسیار بیشتر کردهاند. لذا در آغاز دهه90 فاصله ایران با دو رقیب منطقهای کمتر از 100میلیارد دلار بود و الان این فاصله به دوبرابر افزایش یافته است. بحث دیگر این است که در رشد اقتصادی وقتی آمار را بررسی میکنیم، میانگین رشد اقتصادی ایران در دهه90 صفر شد و جزء پایینترین میانگین رشدهای ایران درطول 50سال اخیر بوده است، درحالی که ترکیه 6درصد و عربستانسعودی 3.5 درصد رشد اقتصادی را در دهه90 تجربه کردند.
رشد اقتصادی ایران در دهه 90 صفر شد
ازسوی رشد اقتصادی ایران در دهه90 صفر شد که حتی رشد اقتصادی بدون نفت ایران هم به 1.4 درصد رسید که کمترین میزان رشد اقتصادی ایران از دهه40 تاکنون بوده است.
رشد سرمایهگذاری در دوره روحانی از دهه 60 هم بهمراتب بدتر شد
جهانگیری سال96 مدعی بود دولت روحانی ماشین اقتصاد را از دره سقوطکرده بیرون آورده و حتی سال98 مدعی شدند، دوره رونق آغاز شده است. تحلیل شما از این اظهارات چیست؟
مهمترین متغیر اقتصادی ایران برای خروج از رکود و اشتغال، بحث سرمایهگذاری است. وقتی آمار را ملاحظه میکنیم درطول دهههای گذشته ایران از دهه 40 تا 90، کمترین میزان رشد اقتصادی را در دهه اخیر داشتیم. میانگین رشد سرمایه ثابت ناخالص در دهه90 منفی 5درصد شد که این رقم، کمترین میزان رشد سرمایهگذاری از دهه40 تاکنون بوده است؛ حتی در دهه60 که جنگ تحمیلی را داشتیم رشد تشکیل سرمایه ثابت ناخالص منفی 1.5درصد بود، یعنی وضعیت رشد سرمایهگذاری در دهه90 از دهه60 هم بهمراتب بدتر شد. وقتی دهه90 را ملاحظه میکنیم میبینیم میانگین رشد بخش صنعت و معدن نزدیک صفر (0.3درصد) بوده است، البته رشد گروه نفت نیز منفی و رشد گروه خدمات 1.5درصد بود و این نشان میدهد به غیر از بخش کشاورزی سایر بخشهای کلیدی اقتصاد ایران در دهه90 رشدهای بسیار پایینی داشتند.همچنین رشد ماشینآلات منفی 8درصد و رشد بخش ساختمان منفی 3.5درصد در دهه90 بود که نشان میدهد از منظر سرمایهگذاری بسیار وضعیت وخیمی داشتیم و در دهه90 نتوانستیم موانع سرمایهگذاری را برطرف کنیم.
سال 98 دولت روحانی و شخص جهانگیری مدعی بودند دوره جدیدی از رونق آغاز شده است. این اظهارات بر پایه چه اتفاقاتی بود و آیا واقعا سال 98 شاهد رونق بودیم؟
در سال98 رشد ماشینآلات منفی 10درصد و رشد تشکیل سرمایه ثابت ناخالص ما در سال98 منفی 6درصد بود و این نشان میدهد در سال98 هم در حوزه رشد سرمایهگذاری وضعیت مناسبی نداشتیم، درکنار این رشد اقتصادی سال98 ما منفی 6.5درصد شد و در سال98 بخش خدمات ما صفر درصد و بخش صنعت و معدن فقط 2درصد رشد اقتصادی مثبت داشت.
سال 98 رشد اقتصادی اندک، رشد سرمایهگذاری منفی و 72درصد وابسته به بخش نفت بوده است
این امر بیانگر این است که سال98 به تفکیک بخشهای اقتصادی وضعیت مناسب نبوده، چراکه رشد اقتصادی ایران اندک و رشد سرمایهگذاری منفی بوده و 72درصد رشد اقتصادی در دهه90 وابسته به بخش نفت بوده است و در این دوره نتوانستیم رشد اقتصادی را با کاهش وابستگی به بخش نفت تجربه کنیم. لذا رشد اقتصادی دهه90، 77درصد وابسته به بخش نفت بوده است.
جهانگیری رئیس ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی است، اما از سال98 به بعد عملا ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی تعطیل شد. این امر چقدر در این رشد منفی تاثیرگذار بوده است؟
درمجموع تمام سیاستگذاریها باید خود را در شاخصهای نهایی اقتصاد نشان دهد و همانطور که گزارش دادم وضعیت رشد اقتصادی ما به تفکیک بخشهای اقتصادی در دهه90 و بهویژه سالهای اخیر شرایط وخیمی بوده است، ما در حوزه بهبود فضای کسبوکار و در حوزه رقابتپذیر کردن اقتصاد ایران هم کارنامه موفقی را در دهه90 نتوانستیم داشته باشیم.
در حوزه رقابتپذیری اقتصاد هم جایگاه ما تنزل یافته است
در حوزه بهبود فضای کسبوکار هدفگیری ما این بود که به رتبه هفتادم دنیا برسیم ولی وقتی آمارها را ملاحظه میکنیم متوجه میشویم در سالهای اخیر در رتبه128 قرار گرفتهایم، درحالی که بهبود فضای کسبوکار که میتواند موتور محرک سرمایهگذاری در رشد اقتصادی باشد نیز وضعیت مناسبی نداشته است. آمار بدتر از آن است که در حوزه رقابتپذیری اقتصاد هم جایگاه ما تنزل یافته است. در ابتدای دهه90 شاخص رقابتپذیری اقتصاد ایران در دنیا رتبه69 بود ولی آخرین عدد سال2020 به جایگاه99 تنزل یافته است. این نشان میدهد از حیث رقابتپذیر کردن اقتصاد ایران و بهبود فضای کسبوکار که الزامات سرمایهگذاری و رشد اقتصادی بخشهای مختلف است نیز نتوانستیم این الزامات را فراهم کنیم.
در دوره روحانی 14میلیارد دلار تراز تجاری غیرنفتی کسری داشته است
یکی از ضعفهای اقتصاد ایران کسریهای تجاری غیرنفتی بود، قرار این بود که ما صادرات غیرنفتی را بهبود ببخشیم و واردات را ساماندهی کنیم تا کسریهای تجاری غیرنفتی ما کاهش یابد، ولی متاسفانه طبق آمار در دهه90، 14میلیارد دلار تراز تجاری غیرنفتی کسری داشته است؛ این رقم به آن معناست که ما نتوانستیم هدف توسعه صادرات غیرنفتی، ساماندهی واردات و کاهش کسریهای تجاری غیرنفتی را هم سامان دهیم.
در سال 96 و مناظرات انتخاباتی نیز شاهد این روند بودیم، چون در آن دوره جهانگیری وعدهها و کارنامه بسیار قابلقبولی از خود ارائه داد.
بله. این میانگین دهه90 است. این تنها گزارش سهساله اخیر نیست، این میانگین دهه90 است. نکته دیگر این است که قرار بود در ستاد اقتصاد مقاومتی تلاش شود تمرکززدایی مبادی صادرات و وارداتی ما کمتر و شرکای تجاری کشور متنوع شوند، ولی آمار نشان میدهد درطول سالهای دهه90 متاسفانه نتوانستیم تمرکززدایی را در شرکای تجاری ایجاد کنیم.
ما حتی نتوانستیم در دوره روحانی شرکای تجاری اقتصاد ایران را متنوع کنیم یا از فشار تحریم بکاهیم
همچنین طبق آمار، درحال حاضر 61درصد صادرات ما به 4کشور است و 52درصد واردات ما از 4کشور؛ بنابراین ما حتی نتوانستیم در دهه90 شرکای تجاری اقتصاد ایران را متنوع کنیم و از فشار تحریمها بکاهیم.
فاصله بین فقیرترین با ثروتمندترین طبقه درآمدی در دوره روحانی بیشتر شد
در حوزه شاخصهای توزیع درآمد نیز عملکرد ضعیفی داشتیم. مهمترین شاخص توزیع درآمد ما ضریب جینی است؛ ضریب جینی ما در سال90 به 37صدم رسیده بود ولی اکنون آخرین عدد نشان میدهد ضریب جینی ما به 41صدم رسیده و شکاف طبقاتی ما درطول دهه90 گستردهتر و فاصله بین فقیرترین با ثروتمندترین طبقه درآمدی هم درطول این دهه بیشتر شد؛ درواقع ما شاهد تشدید نابرابری درآمدی و گسترش شکاف طبقاتی در دهه90 بهدلیل عدم اجرای سیاستهای بازتوزیع ثروت مثل اجرای سیاستهای صحیح نظام مالیاتی و اصلاح نظام یارانهای بودیم و نتوانستیم سیاستهای بازتوزیع ثروت را اصلاح کنیم.
متاسفانه وضعیت توزیع درآمدی ما هم وضعیت مناسبی نبود. در حوزه مردمیسازی اقتصاد هم همچنان آمار نشان میدهد دولت حضور پررنگی در اقتصاد دارد بهنحوی که سرمایهگذاری بخش دولتی به سرمایه ثابت ناخالص متاسفانه همچنان افزایش پیدا کرده است. علیرغم سیاستهای اقتصاد مقاومتی حضور دولت در اقتصاد پررنگ است و در حوزه سیاستهای پولی هم متاسفانه توفیقی نداشتیم.
میانگین تورم دوره روحانی بالاترین رقم از دهه 40 تاکنون است
میانگین تورم دهه90، 24درصد بود که جزء بالاترین تورمها از دهه40 هجری شمسی تاکنون است و در حوزه رشد نقدینگی نیز با رشد نقدینگی 28درصد، میانگین دهه90 بالاترین رشد نقدینگی درطول دهههای گذشته است، لذا در حوزه سیاستهای پولی و بانکی هم توفیق چندانی در دوره دولت فعلی نداشتهایم.
میپذیرم که در دهه90 اقتصاد ایران دوبار تحریم شد ولی مساله اصلی این بود که نتوانستیم مقاومسازی، تنوعپذیری اقتصاد و کاهش آسیبپذیریهای اقتصاد ایران را در حوزه سیاستهای پولی، بانکی و مالیاتی اجرا کنیم درحالی که بسیاری از این اصلاحات میتوانست فارغ از تحریمهای اقتصادی اجرا شود.
مثلا در حوزه اصلاح نظام مالیاتی، اصلاح نظام یارانهای، بهبود فضای کسبوکار و تنوع بخشیدن به شرکای تجاری میتوانستیم اقدامات جدی و اصلاحات اساسی در اقتصاد انجام دهیم که تا حدودی مقاومت اقتصاد ایران را بالا ببرد اما این سیاستها خوب اجرا نشد، لذا این مجموعه نشان میدهد در کل دهه90 در حوزه اقتصاد جزء دهههایی با کارنامه ناموفق بوده است.