موشک‌های قوی‌تر مقاومت ممکن است کدام مناطق و مراکز حیاتی اسرائیل را هدف بگیرند؟
گروه‌های فلسطینی در روزهای گذشته بخشی از واقعیت رژیم‌صهیونیستی را به نمایش گذاشته‌اند. آنها برای نابودی صهیونیست‌ها کار سختی در پیش ندارند و بانکی از اهداف را دراختیار دارند که هر زمان لازم بدانند، می‌توانند برای همیشه موازنه قوا را تغییر دهند.
  • ۱۴۰۰-۰۲-۲۹ - ۰۱:۱۰
  • 10
موشک‌های قوی‌تر مقاومت ممکن است کدام مناطق و مراکز حیاتی اسرائیل را هدف بگیرند؟
زیر تیغ
زیر تیغ

سیدمهدی طالبیی-مریم عاقلی،گروه سیاست:در جنگ 33روزه حزب‌الله لبنان با رژیم‌صهیونیستی، کاندولیزا رایس، وزیر امور خارجه آمریکا که گمان می‌کرد سرنوشت این جنگ، نقشه خاورمیانه را تغییر خواهد داد، در پاسخ به این جنگ تا کجا ادامه خواهد داشت، گفت: «این زاییدن خاورمیانه بزرگ است و وضعیت آنجا نیز درد این زایمان است.» به‌طور حتم اگر در آن نبرد، رژیم‌صهیونیستی پیروز میدان می‌شد، خاورمیانه امروز شکل متفاوت‌تری داشت و شاید اثر چندانی از گروه‌های مقاومت در غزه، لبنان، سوریه و عراق نیز نبود. رزمندگان حزب‌الله اما چنان کردند که روزنامه «معاریو» خطاب به ایهود اولمرت، نخست‌وزیر رژیم‌صهیونیستی نوشت: «با تمام صلاحیت‌هایی که ارتش اسرائیل داشت، از پس چهارهزار چریک حزب‌الله برنیامدید و پروژه خاورمیانه جدید در شکم مادر این طرح ـ‌اشاره به کاندولیزا رایس، وزیر امور خارجه آمریکاـ خفه شد. پس بهتر است با حفظ سنگر در داخل اسرائیل، مردم را بیش از این به مخاطره نیندازید.» معاریو در پایان مقاله‌اش نیز نوشت: «بهترین راه برای عدم رویارویی و به چالش کشیده شدن موقعیت اسرائیل آن است که طرح خاورمیانه جدید به دست فراموشی سپرده شود و همین مناطق اشغالی به‌عنوان کشور اسرائیل به دنیا معرفی شود.» سال‌ها پس از این نبرد، سرلشکر قاسم سلیمانی در یک گفت‌و‌گوی تلویزیونی گفت: «نه‌تنها حزب‌الله بر تصور هجوم رژیم‌صهیونیستی به لبنان اثرگذار شد، بلکه بر تصور رژیم‌صهیونیستی برای هر هجومی اثرگذار شد.» او گفت: «بعد از جنگ ۳۳روزه، راهبرد رژیم‌صهیونیستی، از استراتژی بن‌گوریون در جنگ پیش‌دستانه و هجومی، آرام‌آرام به استراتژی دفاعی تبدیل شد.» 2سال پس از این اظهارات شهید سردار سلیمانی، مقاومت اسلامی در غزه‌ پایان استراتژی حمله پیش‌دستانه رژیم‌صهیونیستی را به نمایش گذاشت و برای نخستین‌بار دوشنبه هفته گذشته به‌صورت رسمی به صهیونیست‌ها برای پایان دادن به تجاوزات‌شان در قدس، اولتیماتوم داد. اگر این اتفاق 2دهه قبل رخ می‌داد، پیش از آنکه نخستین لانچر شلیک موشک روی خاک مستقر شود، تمام مواضع مقاومت بمباران می‌شد اما در سال2021 رژیم‌صهیونیستی جسارت چنین ماجراجویی‌ای را نداشت و با پایان یافتن مهلت اولتیماتوم، ده‌ها موشک روانه سرزمین‌های اشغالی شد.

در جنگ اخیر، گروه‌های مقاومت بیش از 3هزار موشک به سرزمین‌های اشغالی شلیک کردند. شدت این حملات برای صهیونیست‌هایی که به سامانه گنبدآهنین امیدوار بودند به‌اندازه‌ای سنگین بود که بسیاری از صهیونیست‌های ساکن تل‌آویو به‌صورت دسته‌جمعی به‌سمت شهرک‌های صهیونیستی در کرانه باختری رفته‌اند. به گزارش فارس، روزنامه «عربی۲۱» به نقل از منابع آگاه نوشت تعداد زیادی از صهیونیست‌ها منازلی در شهرک‌های «بیت‌حورون»، «جفعات‌زئیف» و... را در کرانه باختری اجاره کرده‌اند تا فعلا در آنجا زندگی کنند. منابع آگاه اعلام کردند روند مهاجرت از بیم موشک‌های مقاومت از چند روز پیش آغاز شده و فضای رعب و ترس تل‌‌آویو را فرا گرفته است. این گوشه کوچکی از واقعیتی است که در جنگ اخیر فلسطینی‌ها از آن رونمایی کرده‌اند. در این گزارش به بررسی ابعاد مختلف این تقابل پرداخته شده است.

تغییر  روندهای سیاسی

اگرچه تمام توجهات در فلسطین اشغالی و غزه به ابعاد میدانی جنگ است، اما جنگ غزه فارغ از ابعاد میدانی، از لحاظ سیاسی دارای تاثیرات عمیقی بر روندهای سیاسی منطقه داشته است. در ادامه به برخی از این موارد اشاره شده است.

1-تضعیف عادی‌سازی با رژیم‌صهیونیستی

1.1- احیای موضع عربی در برابر رژیم‌صهیونیستی

کشورهای عربی مانند امارات، بحرین، مغرب و سودان روابط خود را با رژیم‌صهیونیستی عادی‌سازی کرده‌اند. این مساله باعث شکسته‌شدن موضع عربی درمقابل صهیونیست‌ها شد اما تحولات اخیر در فلسطین اشغالی باعث شد تا مجددا گارد عربی در مقابل رژیم‌صهیونیستی احیا شود.

1.2- احیای روحیه تضعیف‌شده فلسطینی‌ها پس از روند عادی‌سازی

دومین مورد به تضعیف روحیه مردم فلسطین به‌دلیل سازش اعراب با صهیونیست‌ها است. مردم فلسطین هنگامی که دیدند تحت فشار شدید صهیونیست‌ها و آمریکا، کشورهای عربی نیز حتی از لحاظ ظاهری پشت آنها را خالی کردند به‌شدت در ضعف قرار گرفتند. کشورهای عربی سازش‌کار مانند امارات و عربستان ضمن برداشتن حمایت لفظی از فلسطین فشار به گروه‌های فلسطینی را برای سازش با تل‌آویو افزایش دادند. با تحولات جدید فلسطینی‌ها روحیه تضعیف‌شده خود را مجددا باز یافته و آن را بیشتر از گذشته تقویت کرده‌اند.

1.3- تضعیف ادعای سازش‌کاران درباره کاهش تنش میان صهیونیست‌ها و فلسطینی‌ها

کشورهای عربی سازش‌کار مانند امارات با این ادعا توافقات موسوم به «توافق صلح ابراهیم» را با رژیم‌صهیونیستی امضا کردند که تنش‌ها میان صهیونیست‌ها با فلسطینیان کاهش یافته است. ابوظبی حتی مدعی بود برای امضای توافق ابراهیم از صهیونیست‌ها به‌نفع فلسطین امتیازاتی را نیز اخذ کرده است. جنگ اخیر در فلسطین که برخلاف درگیری‌های قبلی تمام این سرزمین را دربرگرفت نشان داد ادعای کشورهای سازش‌کار عربی دروغ بوده است.

1.4- تضعیف طرح کشورهای عربی برای استفاده سیاسی از عادی‌سازی

آمریکا برای کشورهای عربی این‌گونه جا انداخته است که راه واشنگتن برای آنها از تل‌آویو می ‌گذرد. این کشورها باید ابتدا روابط خود را با رژیم‌صهیونیستی برقرار کنند تا بتوانند از رابطه مناسب با کاخ‌سفید بهره ببرند. کشورهای عربی سازش‌کار قصد داشتند با برقراری رابطه با صهیونیست‌ها بتوانند حمایت سیاسی آمریکا را برای حکومت‌های خود جلب کنند. دست‌های بسته آمریکا در گرفتاری اخیر صهیونیست‌ها و ناتوانی واشنگتن در نجات متحدان خود نشان داد توقع کشورهای عربی از کاخ‌سفید تا چه اندزه بی‌جاست.

1.5- تضعیف طرح کشورهای عربی برای اتحاد نظامی با رژیم‌صهیونیستی

کشورهای عربی تلاش داشتند بتوانند از کنار برقراری رابطه با رژیم‌صهیونیستی به تجهیزات نظامی پیشرفته دست یابند. اماراتی‌ها پس از توافق صلح ابراهیم موفق شدند رضایت صهیونیست‌ها و آمریکا را برای خرید جنگنده‌های نسل پنجم اف-35 جلب کنند. آنها همچنین قصد داشتند ترکیب پدافندی خود را کامل کرده و به تمام چرخه و حلقه‌های پدافند هوایی دست پیدا کنند. به‌عنوان مثال سامانه‌های پدافند هوایی پیشرفته تنها به رادارهای خود متکی نیستند بلکه از اطلاعات اشتراک‌گذاری شده سامانه‌های دیگر و ماهواره‌های جاسوسی نیز بهره می‌برند. کشورهای عربی قصد داشتند با عادی‌سازی روابط با صهیونیست‌ها ائتلافی نظامی با آنها تشکیل داده و یک شبکه یکپارچه پدافندی و هوایی ایجاد کنند. یکی از الزامات این شبکه تحویل سامانه‌های پدافندی گنبد آهنین به کشورهای عربی بود. شکست سنگین سامانه‌های نظامی و پدافندی صهیونیست‌ها نشان داد که این تجهیزات به داد کشورهای عربی نیز خواهند رسید.

2- تقویت بازدارندگی مقاومت

نبردهای فلسطین باعث تقویت بازدارندگی تمام اضلاع محور مقاومت به‌خصوص خود غزه شده است. تا پیش از این صهیونیست‌ها علیه مقامات فلسطینی دست به ترورهای هدفمند در غزه و حتی دمشق زده بودند. سوریه نیز به شکلی گشوده شاهد حملات مکرر صهیونیست‌ها بود. حالا اما ورق برگشته و در سایه ناتوانی و مشغله صهیونیست‌ها در جبهه داخلی مناطق شمالی این رژیم در سوریه و لبنان فعال شده‌اند.

3-تضعیف ایران‌هراسی و تقویت صهیونیست‌هراسی

غرب تلاش داشت تا با مطرح‌کردن موضوع ایران در منطقه و تقویت ایران‌هراسی مساله دشمنی اعراب و رژیم‌صهیونیستی را تضعیف کنند. صهیونیست‌ها نیز قصد داشتند این‌گونه القا کنند که ابتدا دیگر پرونده‌های منطقه‌ای باید حل شده و سپس به مساله فلسطین پرداخت. یکی از اثرات جنگ اخیر فلسطین تضعیف روند انحرافی ایران‌هراسی و تقویت مجدد مسیر درست صهیونیست‌هراسی در منطقه بود.

4- حمله پیش‌دستانه مقاومت و لغو اقدام صهیونیست‌ها

 برآوردهای میدانی مقاومت حاکی از قصد صهیونیست‌ها برای وارد آوردن یک ضربه مهم به محور مقاومت در خلال یک رزمایش بزرگ بود. همچنین امکان داشت این رزمایش برای تمرین وارد آوردن ضربه به محور مقاومت انجام‌‌شده و خود ضربه در هفته‌ها و ماه‌های بعد انجام شود. این رزمایش قرار بود هفته گذشته آغاز شود که وقوع تحولات فلسطین باعث شد مقاومت ابتدا از سمت غزه به صهیونیست‌ها حمله کرده و زمینه برای فعال شدن جبهه‌های سوریه و لبنان علیه رژیم‌صهیونیستی نیز ایجاد شود. درحال حاضر نیز حمله غزه و راکت‌باران سرزمین‌های اشغالی به‌عنوان اقدامی پیش‌دستانه باعث شد اهداف رژیم‌صهیونیستی از برگزاری رزمایش به ناکامی کشیده شود.

5- ایجاد ذهن مقایسه بین صهیونیست‌ها

مقامات رژیم‌صهیونیستی بارها درباره توانایی‌هایشان برای برخورد با اضلاع محور مقاومت مانند ایران، سوریه و لبنان اغراق کرده‌اند. با وجود این بسیاری از صهیونیست‌ها به این اغراق‌ها توجه نشان داده و آنها را باور می‌کردند. درگیری با ضعیف‌ترین ضلع محور مقاومت در غزه حالا باعث فعال‌شدن ذهن مقایسه‌ای بین صهیونیست‌ها شده است. آن ها می‌گویند اگر وضع رژیم‌صهیونیستی در برابر غزه این‌گونه است درصورت درگیری با مقاومت لبنان یا ایران اوضاع چگونه خواهد بود.

6- تحت‌تاثیر قرار گرفتن امنیت زندگی صهیونیست‌ها

بر اثر جنگ در فلسطین اشغالی 2.5 میلیون نفر از صهیونیست‌ها که یا به‌سمت مرکز و شمال آواره شده‌اند و یا در پناهگاه‌ها به‌سر می‌برند. باید توجه داشت این افراد برای مدتی می‌توانند در فضای محدود پناهگاه زندگی کنند که نهایت ۵روز تا یک‌هفته است. زندگی در محیط بسیار محدود پناهگاه‌های حفاظت‌شده برای مدتی بیش از این امکان‌پذیر نیست.
این سابقه بد در آینده‌ای نزدیک اثرات بدی در جامعه صهیونیست‌ها خواهد داشت. بسیاری از آنها هنوز هم ارتباطات خانوادگی و کاری با کشورهای مبدأ خود را در اروپا یا آمریکا دارند و حتی کماکان تابعیت قبلی خود را نیز حفظ کرده‌اند. این جنگ باعث می‌شود این صهیونیست‌ها در تصمیم خود برای خروج از فلسطین اشغالی مصمم‌تر شوند.

7- فعال‌شدن جبهه‌های سرزمین‌های 1948 و کرانه باختری

کرانه باختری برای ده‌ها سال شاهد اقدامات و مبارزات مسلحانه علیه صهیونیست‌ها بوده است، اما پس از ایجاد تشکیلات خودگردان این منطقه تقریبا منفعل بوده است. تحولات اخیر باعث‌شده مجددا گروه‌های فلسطینی مسلح در این منطقه تشکیل شوند. این اقدام باعث تضعیف شدید توانایی‌ها و مشروعیت‌های حکومت تشکیلات خودگردان به ریاست محمود عباس شده است.

تحول اساسی‌تر آغاز اعتراضات فلسطینی‌ها در سرزمین‌های 1948 است. این سرزمین‌ها ازسوی سازمان‌ملل به‌عنوان سرزمین‌های رژیم‌صهیونیستی شناخته می‌شود. همچنان 2میلیون فلسطینی در این منطقه زندگی می‌کنند که بالاجبار تابعیت رژیم‌صهیونیستی را پذیرفته‌اند. فعال‌شدن این جمعیت باعث ترس شدید صهیونیست‌ها شده به‌گونه‌ای که ریوو ریولین رئیس رژیم‌صهیونیستی، بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر و بنی گانتز وزیر دفاع این رژیم این تحول را نگران‌کننده‌تر از راکت‌های غزه توصیف کرده‌اند. به‌عنوان مثال دو شهر اللد و الرمله که ساکنان فلسطینی آن به خیابان‌ها آمده‌اند تنها 15کیلومتر با تل‌آویو فاصله دارند.

تحول سوم نیز ایجاد هماهنگی میان فلسطینی‌ها در اعتراض علیه صهیونیست‌هاست. پیش‌تر تنها غزه بود که وارد جنگ و درگیری با تل‌آویو می‌شد اما امروز قضیه متفاوت شده است؛ هنگامی که مردم در قدس از محمدالضیف درخواست کمک کردند غزه دست به موشک‌باران شهرهای صهیونیست‌نشین زد و پس آن نیز مردم کرانه باختری و سرزمین‌های 1948 وارد میدان درگیری شدند.

8- فعال‌شدن هماهنگی میان اضلاع محور مقاومت

تا پیش از جنگ فعلی رژیم‌صهیونیستی به‌صورت جداگانه با اضلاع محور مقاومت درگیر می‌شد. در سال2006 بدون درگیری در سوریه و غزه، صهیونیست‌ها به لبنان حمله کردند یا در سال‌های 2008، 2012 و 2014 بدون حضور دیگر اضلاع غزه مورد یورش قرار گرفت. در این جنگ اما اضلاع دیگر مقاومت نیز درحال فعال‌کردن جبهه‌های خود علیه صهیونیست‌ها هستند. این اقدام تاکنون در جبهه شمالی در سوریه و لبنان تا حدی انجام شده است. روز گذشته نیز یک پهپاد از جبهه غربی وارد سرزمین‌های فلسطین اشغالی شد که حاکی از فعال‌شدن قریب‌الوقوع این جبهه علیه صهیونیست‌هاست. همچنین امکان دارد جبهه جنوبی نیز از طریق شلیک موشک‌های کروز و پهپادهای انتحاری فعال شود.

کجا باید بخورد؟

همچون برخی کشورهای کوچک حاشیه جنوب خلیج‌فارس، رژیم‌صهیونیستی نیز فاقد عمق راهبردی است. تل‌آویو با توجه به شکل جغرافیایی، کشوری باریک است؛ عرض این رژیم در بیشترین حالت ۱۳۷کیلومتر و در کمترین حالت ۱۴کیلومتر است. از نظر نظامی نیز یک جنگنده متخاصم می‌تواند در عرض چهاردقیقه سراسر خاک رژیم‌صهیونیستی را بپیماید. گفته می‌شود، ۶۵درصد از جمعیت این رژیم در ۳۵درصد از خاک آن زندگی می‌کنند و این در هر جنگی خطرات جدی‌ای برای تل‌آویو ایجاد خواهد کرد. صهیونیست‌ها در گذشته این محدودیت‌ها را با حملات پیش‌دستانه تا حدودی پنهان می‌کردند اما اکنون که آنها ناتوان در اجرای حملات پیش‌دستانه هستند، ضربه‌پذیری‌شان بیشتر شده است. گروه‌های فلسطینی در روزهای گذشته بخشی از واقعیت رژیم‌صهیونیستی را به نمایش گذاشته‌اند. آنها برای نابودی صهیونیست‌ها کار سختی در پیش ندارند و بانکی از اهداف را دراختیار دارند که هر زمان لازم بدانند، می‌توانند برای همیشه موازنه قوا را تغییر دهند. در ادامه به مهم‌ترین مناطقی که گروه‌ها و محور مقاومت باید هدف قرار دهند، اشاره شده است.

1- اشدود

 این شهر بزرگ‌ترین بندر رژیم‌صهیونیستی است. تجارت رژیم‌صهیونیستی بیش از 90درصد به دریا وابسته است و 60درصد آن از طریق بندر اشدود صورت می‌گیرد. بخش بزرگی از مرکبات تولیدی در سرزمین‌های اشغالی از این بندر صادر می‌شود. این بندر همچنین انباری برای واردات  نفت و زغال به سرزمین‌های اشغالی است. رژیم‌صهیونیستی برای پالایش نفت خود دارای دو پالایشگاه بزرگ در حیفا و اشدود است که این دو پالایشگاه تقریبا تمام فرآورده‌های نفتی رژیم را تامین می‌کنند.اشدود همچنین دارای سومین نیروگاه بزرگ تولید برق در رژیم‌صهیونیستی است که می‌تواند 3/7درصد از کل برق مصرفی رژیم‌صهیونیستی را تامین کند.سه منطقه صنعتی بزرگ در شمال اشدود واقع شده‌اند؛ ازجمله پالاشگاه مهم نفت. این منطقه اما میزبان صنایع مهمی دیگری هم هست. یکی از مشهورترین شرکت‌های مستقر در اشدود شرکت ELTA است که متخصص حوزه‌های الکترونیک و ساخت رادار است. شرکت دارویی مشهور Teva، برخی صنایع سنگین، ساختمان‌سازی و نساجی نیز در ناحیه صنعتی اشدود قرار دارند.

2- بندر حیفا

حیفا سومین شهر بزرگ رژیم‌صهیونیستی به حساب می‌آید. این شهر تا اندازه‌ای اهمیت دارد که گفته می‌شود پس از تل‌آویو پایتخت دوم این رژیم به‌شمار می‌رود. این شهر از چند جهت دارای اهمیت است.یکی از خصوصیات حیفا از لحاظ مواصلاتی و حمل‌ونقل است. این بندر نقش مهمی در تجارت دریایی رژیم دارد و همچنین دارای یک ایستگاه قطار مهم است که صهیونیست‌ها امید دارند با کمک این خط راه‌آهن و ظرفیت‌های بندر حیفا به دستاوردهای اقتصادی بزرگی در منطقه دست پیدا کنند.اهمیت دیگر حیفا به وجود پالایشگاه بزرگ نفت در این شهر بازمی‌گردد که می‌تواند سالانه 66میلیون بشکه نفت را پالایش کند. پالایشگاه نفت حیفا درکنار پالایشگاه نفت اشدود دو تاسیسات مهم پالایش نفت و تامین فرآورده‌های سوختی رژیم‌صهیونیستی هستند. در این منطقه همچنین تاسیسات پتروشیمی نیز واقع شده است. ناحیه صنعتی حیفا در شرق این شهر واقع شده است که پالایشگاه حیفا نیز در این منطقه قرار دارد. دلیل دیگر اهمیت بندر حیفا حضور شرکت‌های بزرگ فناوری صهیونیستی و بین‌المللی در این شهر است. در ورودی جنوبی این شهر منطقه مهم «ماتام» واقع شده است. این ناحیه محل تجمع شرکت‌های فناوری در رژیم‌صهیونیستی است. نمایندگی‌های شرکت‌های آمریکایی در رژیم‌صهیونیستی مانند اینتل، مایکروسافت، اپل، یاهو و گوگل در این منطقه واقع شده‌اند.به‌دلیل وجود چنین تاسیسات بزرگ صنعتی و فناوری به شهر حیفا لقب بزرگ‌ترین مجتمع صنعتی رژیم‌صهیونیستی را داده‌اند. این شهر در جنگ 33روزه سال2006 شاهد اصابت 93موشک بود که باعث شد تا زمان اتمام هفته اول جنگ نیمی از مردم شهر را ترک کنند. همچنین 10درصد از جمعیت شهر حیفا را فلسطینی‌ها تشکیل می‌دهند که درجریان جنگ ماه جاری در فلسطین اشغالی بخشی از آنها برای اعتراض‌ به خیابان‌‌های حیفا آمده‌اند.فلسطینی‌ها در شهر حیفا سابقه ایجاد التهابات شدید را نیز داشته‌اند. در سال2003 دو اقدام مهم ازسوی آنها در شهر حیفا انجام شد. در یکی از این اقدامات بمبی در رستوران ماکسیم منجر شد که در پی آن 21صهیونیست کشته ‌شده و 60تن دیگر زخمی شدند. در یک بمب‌گذاری دیگر در اتوبوس صهیونیست‌ها نیز 17تن کشته شده و 53نفر زخمی شدند.

3- بندر ایلات

بندر ایلات، جنوبی‌ترین نقطه در فلسطین اشغالی است. این شهر تمام 5کیلومتر خط ساحلی فلسطین اشغالی با دریای سرخ را شامل می‌شود. اهمیت بندر ایلات برای صهیونیست‌ها از چند جهت است. نخستین مورد به خالی از سکنه بودن نیمه جنوبی فلسطین اشغالی بازمی‌گردد. در این منطقه تنها تعدادی سکونتگاه کوچک روستامانند وجود دارد. وجود ایلات باعث تثبیت حضور صهیونیست‌ها در نیمه جنوبی فلسطین بوده و عمق راهبردی آنها را افزایش می‌دهد.اهمیت دیگر ایلات به راه داشتن آن به دریای سرخ بازمی‌گردد. 273کیلومتر ازمجموع 278کیلومترمربع ساحل رژیم‌صهیونیستی در دریای مدیترانه قرار دارد. درصورت مسدود شدن کانال سوئز ایلات می‌تواند به‌عنوان بندر جایگزین عمل کند. 12درصد از واردات رژیم‌صهیونیستی از این بندر صورت می‌گرفته است.شهر ایلات با وجود دسترسی به دریا دارای رطوبت کمی است که همین موضوع آن را به منطقه‌ای مناسب برای گردشگران تبدیل کرده است. این شهر سالیانه محل جذب میلیون‌ها گردشگر است. ایلات همچنین یکی از دورترین شهرهای رژیم‌صهیونیستی از مناطق اصلی تهدیدکننده این رژیم مانند سوریه و لبنان است. نزدیک‌ترین جبهه فعال علیه رژیم‌صهیونیستی به شهر ایلات منطقه غزه است که 250کیلومتر با ایلات فاصله دارد. این فاصله حداقل دوبرابر فاصله غزه با تل‌آویو پایتخت رژیم‌صهیونیستی است.

4- تل‌آویو

 تل‌آویو شامل دو قسمت است؛ یک قسمت خود شهر تل‌آویو و دیگری مجموعه شهرهای تل‌آویو. شهر تل‌آویو دومین شهر پرجمعیت رژیم‌صهیونیستی پس از شهر قدس است. این شهر 400هزار نفر جمعیت دارد اما جمعیت منطقه تل‌آویو با در نظر گرفتن شهرها و شهرک‌های حومه‌ای آن به 3.5 میلیون نفر می‌رسد.

تل‌آویو از چند جهت دارای اهمیت است. نخستین مورد مراکز سیاسی و وزارتخانه‌ها و سفارت‌های واقع‌شده در این شهر هستند و دیگر آنکه مراکز مالی مهم رژیم‌صهیونیستی نیز در این شهر مستقر هستند. شهرهای ناحیه تل‌آویو مانند هرتزلیا نیز محل حضور شرکت‌های برجسته حوزه فناوری به‌خصوص فناوری‌های رایانه‌ای هستند. شرکت NSO Group Technologies که شرکتی برجسته در حوزه‌های نرم‌افزاری است در هرتزلیا حضور دارد. این شرکت متخصص امور سایبری و امنیت شبکه است و نرم‌افزارهای جاسوسی را نیز تهیه می‌کند. منطقه پته‌تیکوا در حومه تل‌آویو دومین ناحیه بزرگ صنعتی پس از حیفاست و کارخانه‌ها و تاسیسات بزرگی از صنایع نساجی، غذایی و شیمیایی در آن واقع شده است. فرودگاه بن‌گورین تنها فرودگاه بین‌المللی رژیم‌صهیونیستی نیز در نزدیکی شهر تل‌آویو قرار دارد. کارخانه نمک‌زدایی سورک نیز به‌عنوان یک تاسیسات بزرگ آب‌شیرین‌کن در 15کیلومتری این شهر است.

5- جولان اشغالی

رژیم‌صهیونیستی دوسوم منطقه جولان سوریه را تحت اشغال دارد. دریاچه طبریه نیز در این منطقه واقع شده که یک دریاچه آب شیرین است. منابع آبی گسترده جولان به‌ویژه دریاچه طبریه باعث شده این منطقه انبار تامین آب شرب و آب کشاورزی رژیم‌صهیونیستی نام بگیرد. یک‌سوم آب شیرین رژیم از این منطقه تامین می‌شود. این منطقه همچنین دارای تاسیسات نظارتی مانند ایستگاه‌های شنود است. یکی از این پایگاه‌ها «هارآویتال» نام دارد که متعلق به یگان ۸۲۰۰ارتش رژیم‌صهیونیستی است.

6- تاسیسات هسته‌ای دیمونا

مرکز تحقیقات هسته‌ای نگو در نزدیکی شهر دیمونا قرار دارد و به همین دلیل با نام راکتور دیمونا نیز شناخته می‌شود. راکتور آب‌سنگین دیمونا اصلی‌ترین دارایی صهیونیست‌ها برای تولید پلوتونیم جهت ساخت سلاح‌های هسته‌ای است. رژیم‌صهیونیستی با وجود فرسودگی این راکتور به‌دلیل ناتوانی در جایگزینی آن همچنان از خاموش‌کردنش خودداری می‌ورزد. صهیونیست‌ها  به‌دلیل نیاز مبرم به راکتور دیمونا برای تولید پلوتونیم نگران متوقف‌کردن فعالیت این راکتور هستند. همچنین توقف فعالیت این راکتور می‌تواند باعث رکود در برنامه هسته‌ای رژیم‌صهیونیستی شده و موجب مهاجرت کارکنان صنعت هسته‌ای رژیم شود.

7- منطقه شمالی فلسطین اشغالی

الجلیل، ناحیه شمالی سرزمین‌های اشغالی را در بر می‌گیرد. 53درصد از جمعیت این مناطق مربوط به فلسطینیان است. نیروهای مقاومت لبنان تهدید کرده‌اند در درگیری‌های آتی وارد منطقه الجلیل خواهند شد. کوهستانی‌بودن این منطقه باعث می‌شود هرگونه نفوذ به آن برای گروه‌های چریکی امکان‌پذیر باشد. صهیونیست‌ها مدعی هستند نیروهای مقاومت لبنان تونل‌های زیرزمینی متعددی را از جنوب لبنان به شمال سرزمین‌های اشغالی حفر و تجهیز کرده‌اند تا بتوانند از مسیرهای زیرزمینی وارد فلسطین اشغالی شوند. مورد هدف قرار دادن تاسیسات مهم صهیونیستی در این منطقه مانند پایگاه‌های ارتش می‌تواند در سایه اقدامات مسلحانه فلسطینی‌های ساکن در این مناطق بخشی از منطقه شمالی را از کنترل صهیونیست‌ها خارج کند.

8- کرانه باختری

کرانه باختری رود اردن محل زندگی بیش از 3میلیون فلسطینی است. در این منطقه 500هزار صهیونیست نیز ساکن هستند. کرانه باختری ازجمله حاصلخیزترین مناطق فلسطین اشغالی است. هرگونه التهاب مدنی و مسلحانه در این منطقه می‌تواند صهیونیست‌ها را از مواهب آن محروم کند. این منطقه همچنین در قلب فلسطین واقع شده و برخی نواحی آن تا دریای مدیترانه تنها 16کیلومتر فاصله دارند. درصورت شکل‌گیری هسته‌های مقاومت در این منطقه شهرهای داخلی رژیم‌صهیونیستی به‌دلیل نزدیکی کرانه باختری به آنها در امان نخواهند بود. حمله نظامی دقیق به تاسیسات نظامی صهیونیست‌ها در این منطقه می‌تواند کنترل پایگاه‌ها را از دست صهیونیست‌ها خارج کرده و سلاح‌های آن را دراختیار فلسطینی‌ها قرار دهد. گروه‌های فلسطینی احتمال دارد پس از حمله دقیق به پایگاه‌های نظامی رژیم‌صهیونیستی در کرانه باختری برای خلع‌سلاح این پایگاه‌ها از طریق زمینی به آنها حمله کنند. 

غزه، ایران و محور مقاومت

در دورانی که دونالد ترامپ در آمریکا بر سر کار بود، رژیم‌صهیونیستی، عربستان سعودی و امارات‌متحده عربی، رفتارهای جسورانه را در دستورکار خود قرار دادند. امارات و عربستان در یمن آزادانه‌تر جنایت می‌کردند و رژیم‌صهیونیستی نیز در سوریه، مواضع و گروه‌های مقاومت را هدف قرار می‌داد و تقریبا از تبعات آن در امان می‌ماند و همین باعث می‌شد آنها گام‌های بعدی را نیز بردارند و دست به خرابکاری‌هایی در تاسیسات هسته‌ای ایران و ترور دانشمند هسته‌ای و نظامی بزنند. جدا از اقدامات خرابکارانه در تاسیسات هسته‌ای نطنز و ترور شهید فخری‌زاده در داخل خاک ایران، پروژه موسوم به «صلح ابراهیم» که با محوریت دونالد ترامپ به‌دنبال عادی‌سازی روابط کشورهای عربی با رژیم‌صهیونیستی بود، جمع‌بندی‌ها را در منطقه و غرب تغییر داد. در غرب تحلیلگران و مقامات چنین تصور می‌کردند که صهیونیست‌ها نقطه آسیب‌پذیری تهران را یافته‌اند و آن را زیر ضربه برده‌اند و تهران هم به‌نحوی در تنگنا قرار گرفته که ناتوان از هر شکلی از پاسخ به این اقدامات است. محاصره امنیتی ایران به‌عنوان عضو موثر محور مقاومت و عادی‌سازی 4 کشور امارات، بحرین، مغرب و سودان با رژیم‌صهیونیستی، مساله فلسطین را به‌عنوان دال مرکزی محور مقاومت تحت‌الشعاع قرار می‌داد و سایر اضلاع این محور را نیز به حاشیه می‌راند.

این گزاره به اندازه‌ای جدی بود که مارک دوبوویتز، مدیر اجرایی «بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها» در سلسله‌توئیتی در پاسخ به مقاله‌ای که چند هفته پیش در واشنگتن‌پست منتشر شده بود و خروج از برجام را اشتباه می‌خواند، نوشت: «برخلاف بیشتر مناطق درگیری، ما در اسرائیل متحد موثری داریم که قادر به مقابله با دشمن مشترک خود [ایران] است.» او در ادامه این سوال را مطرح کرد که «اگر کشوری با 9 میلیون نفر نیروی هوایی و سرویس اطلاعاتی کوچک اما کارآمد بتواند با ایران مقابله کند، تصور کنید اگر جدی بودیم چه کاری می‌توانستیم انجام دهیم؟» او خطاب به نویسنده واشنگتن‌پست که نوشته بود رژیم‌صهیونیستی توانایی «ریشه‌کن کردن» برنامه هسته‌ای ایران را ندارد، نوشت که این بدان «معنی نیست که آنها با انجام عملیات مکرر نمی‌توانند صدمات زیادی به آن [برنامه هسته‌ای ایران] وارد کنند و [تبدیل] به اهرمی [شود] که ایالات‌متحده به‌جای ورود مجدد به یک معامله ناقص مرگبار، می‌تواند از آن استفاده کند.» همان‌طور که از متن دوبوویتز برمی‌آید، او مدعی بود که رژیم‌صهیونیستی در برابر ایران دست برتر را دارد و بدون اینکه آمریکا را به هر نوع جنگی بکشاند، می‌تواند ضربات موثری را به تهران بزند. این جمع‌بندی البته مختص به مدیر اجرایی بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها نبود. افراد رده بالای آمریکایی نیز اعتقاد داشتند اوضاع غرب آسیا، متفاوت از سال‌های گذشته شده است. یکی از این افراد وندی شرمن عضو تیم مذاکره‌کننده دولت اوباما و قائم‌مقام وزیرخارجه آمریکا بود. او اسفندماه سال گذشته در شرایطی که هنوز به قائم‌مقامی وزارت امورخارجه آمریکا نرسیده بود، به جلسه بررسی تایید صلاحیت خود در کمیته روابط خارجی مجلس سنا‌ رفت تا دیدگاه‌هایش را درباره برخی مسائل به‌ویژه توافق هسته‌ای با ایران بگوید. شرمن با اشاره به تمایل دولت جو بایدن برای بازگشت به برجام، این نکته مهم را گفته بود که «بازگشت به توافق سال ۲۰۱۵ ممکن نیست، زیرا ظرف 6 سال گذشته شرایط ژئوپلیتیکی منطقه عوض شده است و مسیر روبه‌جلو نیز باید به همین ترتیب تغییر کند.»

شرمن منظورش از تغییر شرایط ژئوپلیتیکی را «عادی‌سازی روابط چهار کشور عرب با اسرائیل [رژیم‌صهیونیستی]» خواند و گفت که این «چیز خوبی بود» و «ژئوپلیتیک منطقه را تغییر داد». شرمن بر همین اساس معتقد بود که «این به معنای آن است که باید به‌صورت دیگری فکر کرد، زیرا عناصر مختلفی روی میز است.» منظور شرمن این بود که به‌دنبال این توافقات، رژیم‌صهیونیستی متحد آمریکا در غرب آسیا تقویت شده و این ژئوپلیتیک منطقه را تغییر داده و دیگر نیاز نیست آمریکا شرایط برجام 2015 را بپذیرد. به‌عبارت ساده‌تر، در محاسبات این ‌طرف آمریکایی، تقویت رژیم‌صهیونیستی به معنای تضعیف ایران و محور مقاومت تلقی شده است و هرچه رژیم‌صهیونیستی قدرت بیشتری در منطقه داشته باشد، به معنای ضعف تهران خواهد بود و براساس این، آمریکا حتی بازگشت به برجام 2015 را درست نمی‌داند و معتقد است که باید براساس وضعیت واقعی میدان، با ایران مذاکره کرد. در مقابل هرچه ایران و محور مقاومت قدرتمندتر باشند، ژئوپلیتیک منطقه به نفع محور مقاومت سنگینی خواهد کرد و این عناصر این محور هستند که منفعت بیشتری خواهند برد. در اسفند 99، شاید امکان راستی‌آزمایی اظهارات وندی شرمن وجود نداشت اما اکنون و کمتر از 3 ماه پس از آن ادعا، به‌سادگی می‌توان از ژئوپلیتیک واقعی منطقه سخن گفت. در یمن، جنبش انصارالله، هر چند وقت یک‌بار تاسیسات سعودی‌ها را با حملات پهپادی و موشکی، هدف قرار می‌دهد. آنها قرار بود در 3 هفته تسلیم شوند اما در آستانه هفتمین سال جنگ، همچنان در برابر دشمن سعودی ایستادگی می‌کنند. این جنگ به اندازه‌ای برای سعودی‌ها هزینه‌های هنگفت و بی‌نتیجه داشته که آنها 6 سال پس از قطع روابط سیاسی با تهران، در بغداد مذاکرات محرمانه‌ای را برای حل جنگ یمن با ایران آغاز کرده‌اند. در غزه هم گروه‌های مقاومت با رونمایی از موشک‌های جدید و تقابل جدی توانسته‌اند به روشنی ژئوپلیتیک مقاومت را برای دشمن صهیونیستی و حامیان غربی‌اش به نمایش بگذارند. اکنون پس از رونمایی مقاومت از داشته‌هایش، طرف غربی نیازمند بازتعریف محاسبات خود نه برای کمک به توسعه رژیم‌صهیونیستی که برای حفظ همین رژیم است.

با وجود میلیاردها دلار کمک غرب به رژیم‌صهیونیستی و هدیه پیشرفته‌ترین تجهیزات و حمایت‌های همه‌جانبه از این رژیم، آنها در مهار محور مقاومت ناکام مانده‌اند. اما اکنون که محور مقاومت ریشه‌های خود را در سرتاسر غرب آسیا دوانده است و ضربه زدن به آن تقریبا غیرممکن شده، سوال این است که این محور چه زمانی توسعه خود در شمال آفریقا را مشخص می‌کند؟ صهیونیست‌ها و شرکای غربی‌شان به‌خوبی به این نکته واقفند که نمایش قدرت مقاومت به معنای نمایش قدرت ایران، عراق، لبنان و سوریه است و این مجاهدت در غزه که با کمک همه این کشورها شکل گرفته، برای تمامی کشورهای این محور، پیروزی و دستاورد به حساب خواهد آمد. امروز اگر آمریکا و رژیم‌صهیونیستی در برابر مجاهدان زندان در محاصره غزه، ناتوانند، در برابر ایران که شعاعی از توانایی‌هایش در غزه، صهیونیست‌ها را زمین‌گیر کرده، چگونه خواهند توانست مقاومت کنند؟

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰