محمد درویش، فعال و پژوهشگر محیطزیست نظرات خواندنی و قابل توجهی در ارتباط با خودمختاری و فرصتطلبی وزارت نیرو دارد و به «فرهیختگان» میگوید: «وزارت نیرو نزدیک به دو سال پیش نمایندگان نهادهای مردمنهاد را با حق رای در کمیسیون ذیربط دعوت کرد که درباره اصلاح ساختار و قانون جامع آب نظر دهند و نمایندگان هم بعد از شور و مشورت چند نفر را بهعنوان نماینده خود انتخاب کردند و در این جلسات شرکت کردند و بعد از ماهها بحث در این خصوص یک نسخه دیگری بیرون آمد، بدون اینکه توجهی به نظر کسانی شود که ساعتها و روزها روی اصلاح قانون جامع آب کشور کار کرده و روی اصلاح ساختار نظر داده بودند و جالب است دفتر ترابی که این مسئولیت را در وزارت نیرو برعهده داشت منحل شده و او که یکی از معدود مدیران خوشنام وزارت نیرو بود برکنار شد. این امر عجیب بود که دو سال وقت کارشناسان گرفته و نظرخواهی شد و دهها جلسه شکل گرفت و پیشنویس اول تا یازدهم هم نوشته شد و یکباره همگی کنار گذاشته شد. این طرح باید مقدمه و موخرهای داشته باشد و اسناد بالادستی باید موجود باشد، بر چه اساسی یکباره همه چیز تغییر یافت؟ این ژست که از کارشناسان و متخصصان نهادهای مردمی استفاده میشود برای چه چیزی بود؟ همه این ماجرا مبهم است و ابهامات زیادی در این امر وجود دارد و من فکر میکنم در بلبشوی انتخابات که کسی دقتی در این زمینه ندارد سوءاستفاده میکنند و شنیدم سازمان تعاون روستایی هم به پیشنهاد دولت قرار است ملغی شود و در این روزها یکباره یکی از بزرگترین شرکتهای تعاونی منحل میشود. در غیاب رکن چهارم دموکراسی که نمیتواند یا اجازه نمیدهند به وظایف خود به درستی عمل کند، این اتفاقات رقم میخورد. پرسشهای زیادی مطرح است که اگر قرار بود به چنین قانونی برسیم چرا نظر تشکلها خواسته شد؟ اگر به هر دلیلی با آن نظرات مخالف بودید چرا رسما اعلام نشد؟ چرا دلایل را برای نقض نظر تشکلها بیان نکردید؟ چرا وقتی مجلس طرحی بهعنوان تشکیل وزارت آب و محیطزیست دارد که میتواند کل این ساختاری که الان دوستان تصویب میکنند را زیرسوال ببرد، همزمان این دو سه مورد با هم جلو میرود؟ این ماجرای عجیبی است. از یکسو قصد دارند تشکیلات آب را از وزارت نیرو جدا کنند و با محیطزیست ادغام کنند و از سوی دیگر وزارت نیرو برای خود معاونت و دفاتر جدید تعریف میکند و مدیران را تغییر میدهد. بعد از عید بیشترین تغییر و برکناری در وزارت نیرو اتفاق افتاده، این امر به نظر من خیلی عجیب است، در وضعیت جامعه ما که همه نگران مشکلات اقتصادی و معیشتی هستند این دوستان هر کاری میخواهند انجام میدهند و نظام قانونگذاری کشور را دربرابر عمل انجام شده قرار میدهند. امر شفافی بیرون نیامده که بتوان درباره آن صحبت کرد. فقط نماینده شوش در مجلس شورای اسلامی به این مساله اشاره کرده است که استدلال بیان شده این است که مدیر بومی نیست. اگر مدیر بومی بود مشکل حل میشد؟ چقدر باید وابسته به فرد باشیم؟ چرا روی برنامهها و سیاستها و راهبردها تمرکز نکنیم؟ حتی نمایندهای که اعتراض میکند بیشتر اعتراض قومیتی دارد تا منطقی و علمی!»
سازمان حفاظت از محیطزیست باید یقه وزارت نیرو را بگیرد
درویش در پاسخ به این شبهه و سوال که وزارت نیرو با این عقبه و رزومه در مساله مدیریت آب در کشور چطور میخواهد و میتواند مدیریت تام و تمام منابع آب را در اختیار بگیرد، گفت: «وقتی با مدیران وزارت نیرو صحبت میکنید، میگویند از دهه 40 دشتهای جنوب مشهد و توس را ممنوعه اعلام کردید و در همان دشتها اکنون به بیش از هزار حلقه چاه عمیق مجوز داده شده است. در حوضه آبخیز بختگان مجوز میدهید کفشکنی کنند و چاه عمیق و نیمهعمیق حفر کنند. وزارت نیرو میگوید قدرتهایی بالادست ما هستند و به ما اجازه نمیدهند فرامین و اصول خود را اجرا کنیم ولی اگر در این کشور سیلی همانند سال 98 اتفاق افتد، بلافاصله همین دوستان در وزارت نیرو و شرکتهای مشاور اصلی اعلام میکنند این سیلها نشان میدهد تعداد سدها کم بود و اگر تعداد آنها بیشتر بود با این مصیبت روبهرو نمیشدیم. امسال که خشکسالی است و مخازن آب کم شده میگویند این خشکسالی نشان میدهد تعداد سدها کم بود و اگر تعداد مخازن بیشتر بود این مشکل ایجاد نمیشد. هیچ کسی نمیگوید قبل از انقلاب تعداد این سدها و مخازن 13 مورد بود و الان به هزار مورد رسیده است. مگر جمعیت کشور چند برابر شده است؟ جمعیت 5/2 برابر شده ولی تعداد سدها و مخازن 200 درصد اضافه شده است. چطور همچنان حرف از کمبود و ترساندن مردم از گرسنگی و تشنگی میزنید و به این بهانه تجارت خود را تقویت میکنید؟ وزارت نیرو نیاز به سازمانی دارد که آن سازمان طبق قانون محیطزیست است که باید یقه وزارت نیرو را بگیرد و بگوید طبق ضوابطی که منجر به شکلگیری اصل 59 قانون اساسی شده حرکت نکردید و سیاستهای شما منجر به تخریب محیطزیست شده است اما محیطزیست سازمان بهشدت فقیر، فشل و کوچکی است که قدرت این را ندارد که وزارت نیرو را بازخواست کند. همین یک سازمان در دل وزارت نیرو و تشکیلات معظم آب میرود تا هضم و له شده و تبدیل به وزارتی به نام وزارت آب و محیطزیست شود. در آن زمان تصور کنید قسمت محیطزیست بخواهد ناظر قسمت آب باشد. معلوم است اتفاقی نمیافتد. آن زمان که محیطزیست مستقل بود نتوانست جلوی غلبه تفکر سازهای در مدیریت آب را بگیرد، حال اگر مستقل نباشد که هیچ! اصل ماجرا این است که باید به این پرسش پاسخ دهیم چرا در کشوری که بیش از 30 میلیارد مترمکعب پساب وجود دارد، در کشوری که میلیاردها لیتر شیرآبه وارد سفرههای آب زیرزمینی میشود و منابع آب سطحی زیرزمینی را آلوده میکند، چرا در کشوری که بهشدت با کمبود تصفیهخانه مواجه است و این آب ارزشمند که میتواند تا 18 بار مورد بازچرخانی قرار گیرد عملا هدر میرود، چرا در کشوری که 30 درصد از منابع آب شرب آن در لولهکشی هدر میرود، به جای اینکه وزارت نیرو تمرکز خود را روی جلوگیری ازهدررفت آب بگذارد، دنبال این است که منابع جدید آب تعریف کند یا طرحهای انتقال آب اجرا کند و سدسازی کند و آب را شیرین کند و از خلیجفارس و دریای عمان و دریای خزر آب بیاورد. چرا جلوی هدررفت آن را نمیگیرد؟ اینها نشاندهنده یک بدنه مافیاگونهای است که منافع آن در کاهش هدررفت آب نیست، بلکه منافعش در این است که اتفاقا آب هدر برود و منابع آب زیرزمینی کیفیت خود را از دست بدهد تا بهانه داشته باشند تا سد و طرحهای انتقال آب بیشتری را اجرا کنند. این ساختار تا زمانی که یک ساختار خردمند بالای سر خود نداشته باشند تنبیه نمیشوند و مودب به معنای واقعی نمیشوند و تحت نظارت قرار نمیگیرند.»
محیطزیست و منابع طبیعی را از حالت حیاطخلوت دولتها خارج کنیم
درویش با گلایه از بیبرنامگی نامزدهای انتخاباتی ریاستجمهوری و در قالب پیشنهادهایی برای دولت آینده خاطرنشان کرد: «نیمی از افرادی که تا هفته قبل اذعان داشتند نمیخواهند کاندیدا شوند، یکباره وارد میدان شدند درحالیکه باید سازمان و تیمی داشته باشند و روی برنامهریزیها کار شود و بگویند برای حوزههای مختلف چه برنامهای دارند. این که با همسر یا نوه خود ثبتنام میکنند ریاستجمهوری نمیشود. اولویت این کشور باید این باشد که صاحب یک سازمان محیطزیست مقتدر و مستقل باشد. بخش منابع طبیعی باید از بخش کشاورزی جدا باشد و تبدیل به وزارتخانه شود. اینها بهعنوان شروط لازم برای احیای تابآوری این سرزمین است اما شروط کافی نیست. شروط کافی این است که این سازمانها به نحوی تجهیز شوند که استعدادهای این کشور با میل و رغبت جذب این سازمانها شوند و بتوانند این سازمانها را به سازمانهای تابآور تبدیل کنند. الان مشکل این است ویترین افتخارات مدیران محیطزیست کشور این است که در فلان جا جلوی فلان پروژه را گرفتیم، اجازه ندادیم فلان جاده کشیده شود. بعد به جای آن چه کار کردید؟ هیچ کاری انجام نشد چون سواد و فهم آن را ندارند. این سازمانها بالغ و بزرگ نشدهاند و از نیروهای مستقل برخوردار نیستند. این اتفاق باید در سازمانهای متولی حفظ پایداری سرزمین بهعنوان مهمترین عامل امنیت غذایی بیفتد. چرا این میزان انتقاد به سازمانهای محیطزیست و منابع طبیعی میشود؟ اینها روال توسعه هستند و میگویند نروید و نکنید و نیایید. اینها مانع تولید هستند. در سال مانعزدایی تولید منابع طبیعی و محیطزیست را از بین میبرند. الان کمیسیون کشاورزی مجلس طرحی داده که بهعنوان مانعزدایی از تولید کشاورزی است و در آن نوشته شده باید شرایطی را تصویب کنیم که در مناطق کویری و بیابانی کشاورزی شود و بتوانیم محصول بیشتری را صادر کنیم. وقتی آب ندارید و در برنامه 5 ساله گفتید باید 30 درصد مصرف آب در کشاورزی کاهش یابد مانعزدایی را این چنین تعریف میکنید؟ این نابودی سرزمین و اکولوژیک کشور است. از یکسو سازمانها را فشل و ضعیف نگه میدارند و تنها هنر این سازمانها این است که بگویند نکنید و نروید و چهار جوان هم پیدا کنند که جلسه تشکیل دهند و اشک تمساح بریزند و از سوی دیگر بگویند این سازمان که این چنین است بهتر که تعطیل و کوچک و منحل یا ادغام شود. اگر میخواهیم کشور تابآور شود باید به مفهوم واقعی کلمه برای اقتدار و تابآوری دو سه نهاد استراتژیک کشور کمک کرد، محیطزیست و منابع طبیعی را از حالت حیاطخلوت دولتها خارج کنیم.»