


ندا اظهری، مترجم:جدای از آموزش مباحث علمی که یکی از ماموریتهای دانشگاهها در دنیاست و میتواند دانشجویان را از نظر بنیه علمی قوی کند، آموزش مهارتهای لازم برای ورود به جامعه و جذب شدن در بازار کار، از دیگر ویژگیهایی است که دانشگاهها باید داشته باشند تا بتوانند دانشجویانی آماده کار تحویل جامعه دهند. ازاینرو، مهارتهای کارآفرینی هم منفعت دانشجویان و هم جامعه را برآورده میکند. اما در این میان، کارشناسان بر این باورند که بسیاری از دانشگاهها نتوانستهاند توجه ویژهای به این حوزه داشته باشند.
از چند سال گذشته، ایده کارآفرینی در دانشگاهها بهطور گسترده مطرح شد و این موضوع تنها در قالب مدارس کسبوکار یا گروههای مهندسی در دانشگاهها ارائه شد و دامنه محدودی داشت. اما با تغییرات سریعی که در دنیای بازار کار بهویژه در سالهای اخیر رخ داده، این موضوع به رسمیت شناخته شده است که بسیاری از رشتهها در یک موسسه میتوانند به رونق بخش نوآوری کمک کنند. علاوهبر این، آموزش چگونگی راهاندازی مشاغل جدید به دانشجویان، جرات کسب مهارتهایی را به آنها میدهد که میتوانند از آنها در زمینههای مختلف استفاده کنند.
مارک داگسون، استاد حوزه مطالعات نوآوری در دانشگاه «کوئینزلند» و استاد مدعو کالج سلطنتی لندن، میگوید: «در سالهای اخیر در دنیا انفجاری از دروس حوزه کارآفرینی اتفاق افتاده است. مطالعاتی که در 41 دانشگاه استرالیایی صورت گرفته، نشان میدهد در این مراکز آموزشی حدود 600 موضوع مرتبط با حوزه کارآفرینی تدریس میشود که هرکدام بهنوعی میتوانند دانشجویان را آماده ورود به بازار کار و اشتغالزایی و کارآفرینی کنند. با وجود این، دانشگاهها باید از این نظر اطمینان حاصل کنند که افراد مناسب و واجد شرایط در این دورهها شرکت کنند و از آنها نهایت بهره را ببرند. شاید به جرات بتوان گفت که کارآفرینان بهترین استادان این حوزه هستند و بهدلیل تجربهای که در این امر دارند بهخوبی میتوانند به دانشجویان آموزش دهند که چگونه میتوان یک مدل کسبوکاری را توسعه داد؛ چگونه جذب سرمایه کرد؛ اما علاوهبر این مباحث، کارهای مهمی هم باید در زمینه چگونگی برقراری ارتباط بین موانع موجود انجام شود. بنابراین، اگر دانشجویان فارغالتحصیلان مدارس مهندسی دانشگاهها باشند، باید به این نکته توجه کرد که چگونه باید از کسبوکار با آنها صحبت کرد. بهطور قطع نمیتوان بینش علوم رفتاری را از جنبه تجربههای حرفهای آموزش داد.»
به گفته این استاد دانشگاه، درعینحال، یک دیدگاه کاملا آکادمیک و دانشگاهی ممکن است کارگشا و موثر نباشد. در حالت ایدهآل، این کار توسط افرادی با سابقه علمی قوی انجام میشود که در راهاندازی شرکتها یا در هیاتمدیره شرکتها حضور داشتهاند و استرس و فشارهای کسبوکار را تجربه کردهاند. او به دانشگاهها توصیه میکند که آموزشهای کارآفرینی خود را بهگونهای ارائه دهند که دانشجویان رشتههای علوم انسانی، هنر و علوم اجتماعی هم به آنها دسترسی داشته باشند. بهعنوان مثال، در صنایع خلاق حوزههای کارآفرینی بهوفور یافت میشود. در این میان، طیف وسیعی از راههای دانش علوم اجتماعی در کارآفرینی وجود دارد که از اقتصاد برای ایجاد یک سازمان ارزشآفرین گرفته تا چگونگی مدیریت جریان وجوه نقد، رفتار افراد در یک تیم و اخلاق تجاری را نیز دربرمیگیرد.
به گزارش تایم، اغلب استارتاپهای موفق پایه وسیع فکری دارند، بنابراین، با آموزش دانشجویان مختلف در حوزههای علوم اجتماعی و علوم انسانی در بخش کارآفرینی، نهتنها در زمینه کاری خود بلکه در زمینههای دیگر هم میتوانند به کارآفرینی و رونق این بخش کمک کنند. این امر بهویژه با توجه به ارزیابی دوباره هدف از آموزش کسبوکار، موردتوجه دانشگاهها و مراکز آموزشی قرار گرفته و مردم علاقه بیشتری به این حوزه دارند که چگونه میتوانند به بهبود اوضاع جهانی که در آن زندگی میکنند، کمک کرده و باعث پیشرفت بیشتر شوند. مارک توکارسکی، مدیر ارشد شرکت دانشگاه «دورهام» هم بر این نکته تاکید میکند که دانشجویان به این موضوعات علاقهمند هستند اینکه چگونه درمورد پرسشهای بزرگی که در جهان مطرح میشود، بیندیشند. این مساله نهتنها درمورد چگونگی ایجاد اشتغال و تامین هزینههای زندگی، بلکه اینکه چگونه میتوان مشاغلی را ایجاد کرد تا افراد بیشتری را مشغول کار کند، هم کاربرد دارد و درنتیجه میتواند جهان را به مکانی بهتر برای زندگی تبدیل کند.
ایجاد شرایطی برای دسترسی دانشجویان به آموزشهای کارآفرینی
البته این مساله حائز اهمیت است که دانشگاهها با قدرت در این زمینه کار میکنند. بهعنوان مثال، دانشگاه «ادینبورگ ناپیر» مجهز به یک آکادمی مستقل قدرتمند در این زمینه است. نقطهقوت این آکادمی در زمینه موضوعات متناسب با کارآفرینی مانند طراحی گرافیک، عکاسی یا طراحی مد است. دانشجویان با حضور در دل این آموزهها باید اطمینان پیدا کنند که برنامههای مناسبی را میتوانند با ورود به حوزه کارآفرینی مورد استفاده قرار دهند. توکارسکی میگوید: «آنچه در برنامههای دانشگاه «دورهام» در دستورکار قرار میگیرد، چالشهایی است که براساس اهداف توسعه پایدار سازمان ملل تنظیم شده و کار گروهی از ایده تا توسعه و اجازه برای مشاهده چگونگی تعامل با یکی از چالشهای روز دنیا انجام میشود. علاوهبر این، حتی اگر دانشجویان بعد از اتمام دانشگاه و فارغالتحصیلی تمایلی به شروع یک کسبوکار و آغاز کارآفرینی نداشته باشند، باز هم آموزههایی که در دوران تحصیل در دانشگاه آموختهاند، میتواند در جایی از زندگی و کار در آینده برای آنها مثمرثمر باشد. دانشجویان فارغالتحصیلی که در این قبیل برنامهها شرکت کردهاند در کسب مهارتهای لازم علاقهمندی زیادی از خود نشان میدهند. برای اطمینان از اینکه تمام دانشجویان در تمامی رشتههای تحصیلی دانشگاهی امکان دسترسی به آموزشهای کارآفرینی را پیدا کنند، دانشگاه «دورهام» طرحهای فوقبرنامهای را درنظر گرفته و درعینحال، آنها را در برنامههای درسی برای موضوعاتی متناسب با آن تعبیه کرده است تا همه دانشجویان واجد شرایط به یک اندازه به این آموزهها دسترسی داشته باشند. او همچنین تاکید میکند که مهمترین نقش دانشگاهها القا کردن به دانشجویان برای مشارکت در امر کارآفرینی است و برای ایجاد انگیزه بیشتر برای ورود به این حوزه کسبوکاری، بهتر است به این موضوع فکر کنند که این حرکت آنها چه تاثیری بر جهان خواهد داشت و چه فرصتهایی در اختیارشان قرار میگیرد.»
رشد سریع درعین خطرپذیری
رشد سریع مشاغل حوزه کارآفرینی بهویژه در سالهای اخیر پیشرفت اجتماعی و موفقیت افراد را بهدنبال داشته است. درواقع، کارآفرینان با استفاده از فرصتها، شناسایی خطرات، حل مشکلات و اقدام بهموقع، ارزشآفرینی میکنند. آنها در ایجاد و تجاریسازی فناوریهای نوآورانه از راههایی که کسبوکارهای بزرگ قادر به انجام آن نیستند، خطر میکنند. گاهی این فناوریها که در سایه کسبوکارهای کارآفرینی شکل میگیرند، میتوانند بازارهای کاملا جدیدی را ایجاد کرده و حتی صنایع را متحول کنند. در این میان، کمپانی خودروسازی «تسلا» یکی از بهترین نمونههای یک کارآفرینی موفق است که درحالحاضر به یکی از صنایع خودروسازی معتبر و معروف دنیا تبدیل شده است. کسبوکارهای کوچک میتوانند برای انطباق با فرآیندهای جدید و پاسخگویی به بحرانهایی چون همهگیری کرونا، محرکهای اولیه باشند و نیز میتوانند برای استفاده از فرصتها یا زمانی که رشد آنها کند میشود، بهسرعت نقش محوری به خود بگیرند و بهعبارتی خود را با شرایط وفق دهند تا بتوانند فراز و فرودهای بازار جهانی را تحمل کنند. در سالهای اولیه، رشد سریع آنها میتواند بازدهی خوبی را برای سرمایههای خطرپذیر و بازارهای سرمایه فراهم کند. برای این نمونه کسبوکارها، نرمافزار «Zoom» مثال خوبی است.
خروج از رکود با کسبوکارهای کارآفرین
اما در این میان، نگرانیهای فزایندهای هم درباره رکود شدید در رشد و توسعه ایدههایی وجود دارد که مراحل اولیه شکلگیری کسبوکارهای جدید را تشکیل میدهند. تغییر در بخشهای دانشگاهی که در دوران همهگیری و تنشهای ژئوپلیتیکی ایجاد شده، اقتصاد جهانی را که در دل همین نگرانیها رشد میکند، تغییر شکل میدهد. درواقع، دانشگاهها نقشی کلیدی در حمایت از نوآوری و فعالیتهای کارآفرینی دارند. آنها شرایط، امکانات و استعدادهایی را فراهم میکنند که باعث ظهور ایدههای پیشرفت میشوند. بسیاری از آنها دارای سیستمهایی هستند که به حمایت از توسعه ایدههای جدید میپردازند، بنابراین، استفاده کاربردی از آنها میکنند. دانشگاهها همچنین سهم قابلتوجهی در حفظ جریان معاملاتی دارند که فرصتهایی را برای سرمایهگذاریهای خطرپذیر فراهم میکند که به نوبه خود، رشد سرمایهگذاریهای کارآفرینی را بهدنبال دارد و باعث رشد آنها میشود. رهبران بخش سرمایههای خطرپذیر در استرالیا هشدار دادهاند که بخش آموزش عالی بهویژه در دوران کرونا اوضاع نابسامانی را برای دانشگاههای وابسته به شهریههای دانشجویی ایجاد کرده است. پیامد آن هم بودجه کمتری است که سهم دانشجویان برای ادامه کار در مقطع کارشناسیارشد میشود و در آن ایدههایی مطرح میشود که قرار است در آینده به فرصتهای بزرگ برای سرمایهگذاریهای بعدی تبدیل شوند.
وظیفه دانشگاه، آماده کردن فارغالتحصیلان برای اشتغال
در گذشته سیستم آموزش عالی بهگونهای تعریف شده بود که دانشجویان را برای ورود به بازار کاری آماده میکرد که از سوی دیگران مهیا شده بود و خود آنها نقشی در کارآفرینی آن نداشتند. دانشگاهها باید برنامههای درسی، امکانات و مشوقهایی را برای ایجاد نسلهای جدید کارآفرینان و همچنین مسیرهای سنتی ورود به مشاغل، شرکتهای تاسیسشده و دولتی ارائه دهند. این بخش از تغییرات به تغییرات اساسی و مدرنسازی دانشگاهها نیاز دارد و نقش مهمی در این میان ایفا خواهد کرد، زیرا همین روند به ایجاد مشاغل و صنایع موردنیاز برای بهبود شرایط اقتصادی پس از پایان همهگیری کرونا کمک میکند. زمانی که این مدرنسازی یک فعالیت حاشیهای تلقی میشد، کارآفرینی به بخش مهمی از تجربه دانشگاهها تبدیل شده بود.
اهمیت تقویت حوزه کارآفرینی در چیست؟
دانشجویانی که بهدنبال دورههای کارآفرینی هستند، در سالهای اخیر افزایش داشتهاند و این نشاندهنده سرخوردگی نیروی جوان و آماده بهکار از جهانی است که توسط دیگران ایجاد شده و تمایل زیادی برای خلق کسبوکاری برای خود دارند تا آینده خود را با دستان خود رقم بزنند. در این میان، مهارتهای کارآفرینی، کلید زندگی کاری آنهاست. تجربههایی که از تدریس حوزه کارآفرینی طی چند دهه اخیر به دست آمده، افزایش چشمگیری را در تقاضا برای دورههای کارآفرینی اجتماعی بهدنبال داشته است. همچنین دلایل قوی آموزشی برای آموزش کارآفرینی وجود دارد، زیرا دانشجویان را با مشکلات دنیای واقعی مواجه میکند، تفکر نقدپذیرانه آنها را توسعه داده و مهارتهای آنها را در زندگی گسترش میدهد. دانشگاهها با ارتقای کارآفرینی به انجام ماموریتهای اقتصادی و اجتماعی خود کمک میکنند.
برنامههای دانشگاهی کارآفرینی
دانشگاهها در کنار فعالیتهای فوقبرنامه مانند مراکز کارآفرینی، مسابقات و جوایز، برنامههای کارآفرینی تجربی را به دانشجویان دوره کارشناسی و کارشناسیارشد ارائه میکنند. دورههای کارآفرینی درحال گسترش و تکثیر هستند و تخمین زده میشود حداقل 150 برنامه به دانشجویان دانشگاه استنفورد ارائه میشود. مطالعات بیانگر آن است که 41 دانشگاه استرالیا حدود 600 موضوع مرتبط با کارآفرینی را به دانشجویان این حوزهها تدریس میکنند. در این میان، دانشگاه «کوئینزلند» بیش از 100 دوره را در زمینه یادگیری کارآفرینی در سراسر دانشکدههای خود ارائه میدهد. برنامههای درسی اصلی که در حوزه کارآفرینی تدریس میشوند، شامل دورههای تئوری کارآفرینی، ایجاد سرمایهگذاری جدید، سرمایهگذاری مالی، مالکیت معنوی و مهارتهای مذاکره است. موارد جدیدتر شامل تفکر طراحی، و مدیریت خلاقیت است که آموزش مهارتها را برای کوتاه کردن چرخههای توسعه کسبوکار بهدنبال دارد.
