دبیر اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان مستقل :
باید توجه داشت که نظام مسائل کشور محدود به حوزه اختیارات دولت‌ها نیست و با شدت‌وضعف، گریبانگیر سایر قوا و بخش‌ها نیز هست. به زعم ما، ریشه بسیاری از اختلالات نظام، «ساده‌انگاری حکمرانی» است.
  • ۱۴۰۰-۰۲-۲۲ - ۰۵:۱۱
  • 00
دبیر اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان مستقل :
ساده‌انگاری حکمرانی؛ ریشه بسیاری از اختلالات امروز
ساده‌انگاری حکمرانی؛ ریشه بسیاری از اختلالات امروز

سیدایمان احمدی، دبیر اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان مستقل عصر روز سه‌شنبه در دیدار رمضانیه سال ۱۴۰۰ دانشجویان با رهبر انقلاب، که به صورت مجازی برگزار شد، به سخنرانی پرداخت.

متن کامل این سخنرانی به شرح زیر است:

ایده جمهوری اسلامی، سنگ‌بنای آرزوهای ملتی شد که جان برکف، برای تحقق آرمان‌هایی بزرگ، 42 سال پیش به پاخاستند و در میدان‌های متعدد، پایمردی‌شان را برای حفظ آن نشان دادند. دستاوردها و موفقیت‌‌های نظام در ابعاد مختلف سیاسی، امنیتی، علمی و منطقه‌ای برای ملتی که در اوج فشارهای اقتصادی، حماسه تاریخی تشییع پیکر حاج قاسم را خلق کردند، روشن است و عموم مردم منکر این موفقیت‌ها نیستند. اما این مردم امروز حکومت را با سوالی اساسی مواجه می‌کنند؛ آیا حق این همه روراستی، ایثارگری، آزادگی و جانبازی به درستی ادا شده است؟ در پاسخ باید گفت که تلقی عمومی درخصوص موفقیت جمهوری اسلامی در حل‌و‌فصل برخی مشکلات اساسی مانند عدالت اجتماعی و سامان دادن به اقتصاد کشور مثبت نیست. اینکه چرا دولت‌های مختلف با سلایق متنوع و باوجود اختیارات گسترده قوه مجریه، در بهبود پایدار شرایط اقتصادی ناکام بوده‌اند، نیازمند تأمل جدی و ریشه‌یابی دقیق است. البته باید توجه داشت که نظام مسائل کشور محدود به حوزه اختیارات دولت‌ها نیست و با شدت‌وضعف، گریبانگیر سایر قوا و بخش‌ها نیز هست. 

به زعم ما، ریشه بسیاری از اختلالات نظام، «ساده‌انگاری حکمرانی» است. اینکه نخبگان و صاحب‌منصبان، پیچیدگی‌های ذاتی حکمرانی را درک نمی‌کنند. آسیب‌های این مساله را در چهار بخش «نظری»، «سیاستگذاری»، «اجرا» و «ساختارهای اقناعی» ایجاد کرده است.  در 42 سال گذشته حوزه‌های علمیه، دانشگاه‌ها، اندیشکده‌های متعدد حاکمیتی و مجموعه نخبگان، در حوزه شعارها و آرمان‌های اساسی انقلاب، خصوصا عدالت و آزادی توفیقی در نظریه‌پردازی نداشته‌اند. در‌نتیجه هنوز هم تکلیف ما با بسیاری از پدیده‌های پیچیده در اداره کشور معلوم نیست. تا حدی که شاهد عملکرد متناقض نظام در پیاده‌سازی سیاست‌های کلی هستیم.  فی‌المثل در اصل 30 قانون اساسی بر آموزش عمومی رایگان و عدالت آموزشی تاکید شده است. حال آنکه در همین نظام به برخی صاحب‌منصبان، اجازه استفاده از اموال بیت‌المال برای تاسیس مدرسه خصوصی داده می‌شود. اداره‌کنندگان مدارس پولی از هر دو جناح سیاسی کشور برای رفتار غلط خود توجیهات تئوریک دارند! وزیرسابق و نماینده مجلس و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی بلایی بر سر آموزش کشور آورده‌اند که امروز حداقل 15درصد آموزش عمومی ما پولی است؛ حتی بیشتر از ایالات متحده و این یعنی از پاپ کاتولیک‌تر! فقدان نظریه در حوزه عدالت، یعنی قصه پرغصه خصوصی‌سازی! تجربه شرکت‌داری دولتی و دغدغه افزایش بهره‌وری بنگاه‌ها، مبنای ابلاغ سیاست‌های اصل 44 بود؛. اما فهم ساده‌انگارانه دولت‌ها از خصوصی‌سازی، کار را به جایی رساند که براساس گزارش مجمع تشخیص، این فرآیند تنها 17 درصد موفقیت‌آمیز بوده است.

مع‌الاسف هنوز هم تکلیف ما با مقوله خصوصی‌سازی مشخص نشده و ما در برزخ میان دو ایده ساده‌‍‌انگارانه گرفتاریم! گروهی با دیدن بیکاری کارگران هپکو و هفت تپه منطق دولتی‌سازی را تجویز می‌کنند و گروهی هم با دیدن بهره‌وری پایین و فساد در شرکت‌های دولتی مدافع ادامه خصوصی‌سازی‌ها هستند.  «ساده‌انگاری نظری» در حوزه آزادی‌های سیاسی و اجتماعی را می‌شود در مناظرات انتخابات ادوار ریاست‌جمهوری دید. وقتی می‌شود مردم را از دیوار کشیدن در پیاده‌روها ترساند و با کنسرت و گشت ارشاد، از آنها رای گرفت؛ یعنی از آزادی و استقرار آن درک درست نظری وجود ندارد. ساده‌انگاری یعنی اینکه مدتی پیش از این، در یکی از برنامه‌های گفت‌وگومحور صداوسیما میهمان برنامه خطا کرد، آقایان مجری برنامه را اخراج کردند! یاللعجب! خروجی تلاش‌ها در تدوین و تکمیل سازمان نظری جمهوری اسلامی باید این باشد که در حوزه‌های عدالت و آزادی فهمید کدام مکتب، کدام الگو و کدام ایده، راهبرد اصلی است. آیا به واسطه خلأ این سازمان نظری نیست که جدال روزانه میان گروه‌های بی‌مبنا در حوزه عدالت، موضوعیت پیدا کرده است؟ و تأسف‌بارتر سطح سخیف این مجادله میان منبری‌ها و پامنبری‌هاست؛ مثلا اینکه علی(ع) را عدالتخواهان کشتند یا علی را به خاطر عدالتش شهید کردند؟  آنجا که فقدان یک نظم تئوریک در مساله عدالت وجود داشته باشد، عدالتخواهی نیز دچار ساده‌انگاری می‌شود. عدالتخواهی ساختارمند جای خود را به عدالتخواهی پروژه‌ای و اطلاعاتی- امنیتی می‌دهد. ویژگی بارز این نگرش بن‌بست‌نمایی است. در تحلیل آنها همه‌چیز سیاه است. همه‌چیز آلوده است. تا آنجا که در روز قدس، مشکلات داخلی جمهوری اسلامی را در کنار جنایات کثیف‌ترین ابنای بشر قرار می‌دهند. این‌گونه ظلم می‌کنند و دم از عدالت هم می‌زنند. پایان این تندروی غیرعاقلانه سرنوشت دولتی است که با شعار عدالت آمد اما مروج بانک‌های خصوصی شد. حزب‌اللهی بود اما امروز میهمان رسانه‌های انگلیسی است. تناقض پایان ساده‌انگاری و انفعال پایان تندروی است.

  ساده‌انگاری در سیاستگذاری

پدیده‌هایی چون سند الگوی اسلامی و ایرانی پیشرفت، سند چشم‌انداز ۲۰ ساله و برنامه‌های 6‌گانه توسعه با وجود استفاده از همه ظرفیت‌های علمی، حقوقی و تقنینی کشور، به دلیل حاکمیت روح ساده‌انگاری در پیش‌بینی‌ها و برنامه‌ریزی‌ها، به لیست آرزو‌های محقق‌نشده ملت افزوده می‌شوند!

  ساده‌سازی در اجرا

بخش عمده پیچیدگی‌های حکمرانی معطوف به حوزه اجراست. حوزه اجرا ایستادگی بر اصول می‌طلبد و اصلاح‌طلبی در روش‌ها! بدون شک می‌توان، تجربه مدیریت صبح جمعه‌ای دولت‌های یازدهم و دوازدهم را به‌عنوان مصداق عینی «ساده‌انگاری» ذیل سرفصل بی‌کفایتی در دانشگاه‌ها تدریس کرد. از ماجرای پیک‌چهارم کرونا که همین چند هفته اخیر با سهل‌انگاری محض رئیس ستاد ملی کرونا، کشور را به ورطه بحرانی کشاند تا فاجعه آبان 98 که لبخندهای گزنده رئیس‌جمهور، اندوه و تاسف مردم را دوچندان کرد؛ نگاه سطحی، بدون برنامه و بدون توجه به نظرات کارشناسیِ مسئولان کلانِ کشور را به رخ کشید.  ماجرای مدیریت اقتصاد کشور هم در همه این سال‌ها دچار این معضلِ مزمن بود؛ نه‌فقط بازار سکه، ارز و بورس که حتی در بازار مرغ و روغن و سایر مایحتاج ضروری مردم هم خبری از تدبیر نبود.  نمونه دیگرِ همین ساده‌سازی‌ها در زمان اجرای تنها ایده دولت کنونی، گریبانگیر ملت شد. مذاکره، این تنها ارمغان دولت یازدهم به واسطه درک غلط و فهم نادرست از شرایط کشور تا پایان دولت دوازدهم هم آورده خاصی برای ایران و ایرانی نداشت. شوربختانه انتشار یک فایل صوتی از وزیرامورخارجه نشان داد آقایان نه‌تنها انقلابی نیستند، بلکه اصول اولیه دیپلماسی را هم نمی‌دانند و هنوز از رویکرد غلط خود در نگاه خوش‌بینانه به غرب باز‌نگشته‌اند. دیروز آقایان می‌گفتند برجام را خدا آورده اما امروز که خروجی سال‌ها تلاش و ادعای ایشان شکست خورده حتی حاضر نیستند مسئولیتش را قبول کنند و با فریبکاری یا رهبری را مقصر می‌نامند یا مرد میدان را.

آقایان! ما مسئولیت حاج قاسم و کارنامه‌اش را تا ابد قبول می‌کنیم. شما هم شهامت داشته باشید مسئولیت ظریف یا بهتر بگویم «وزیر برجام» و کارنامه‌اش را قبول کنید.

  ساده‌سازی در ساختارهای اقناعی

این بخش را با صدا‌و‌سیمایی آغاز می‌کنیم که خود «یکی داستانی است پرآب چَشم!» این تصور ناشیانه که به وسیله نپرداختن به اتفاقات و پدیده‌های خبری آن، مساله از موضوعیت ساقط می‌شود، یکی دیگر از سطوح ساده‌سازی و به نوعی بزرگ‌ترین جفای صداوسیما در حق نظام است. مواجهه 20:30‌وار با مشکلات اقتصادی و معیشتی باعث شده است مرجعیت صداوسیما به‌عنوان اصلی‌ترین رسانه حاکمیت از بین برود.

مساله دیگر اختلال در سازمان اقناعی نظام است. جمهوری اسلامی باید بتواند سیاست‌های کلانش را به‌عنوان درست‌ترین تصمیم نزد افکار عمومی جا بیندازد و اذهان مردم را برای اجرایی شدن آن اقناع کند.  حوادث تلخ آبان 98 مثال کاملی از این عدم موفقیت در اقناع افکار عمومی است و یا ضعف در معرفی و تبیین ضرورت و اهمیت قراردادهای راهبردی نظام نظیر پروژه ایران- چین که منجر به ایجاد سوال و شبهه در افکار عمومی و سودجویی بدخواهان در داخل و خارج از کشور شد.  جمهوری اسلامی با برگزاری انتخابات‌های متعدد، مردم‌سالاری دینی را نهادینه کرده، اما مردم نتوانسته‌اند از ثمرات این مردم‌سالاری به‌طور کامل بهره‌مند شوند. به دلیل آنکه هنوز هم میان نخبگان سیاسی کشور در مواجهه با مساله انتخابات نگاه ساده‌انگارانه وجود دارد.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰