علیرضا صالحی، پژوهشگر حوزه افغانستان: مکتب سیدالشهدا یکی از مدارس دخترانه در منطقه عمدتا شیعهنشین غرب کابل است که جزء مناطق محروم به حساب میآید. به جهت ضعف سیستم عمومی آموزش در افغانستان و فقر دولت مستقر، مدارس دولتی دارای جمعیت بالا و امکانات کم هستند. همین مکتب سیدالشهدا چیزی بالای 10 هزار شاگرد دارد که به لحاظ جمعیت در رتبه دوم مدارس کابل قرار میگیرد. لذا این مدرسه از هر جهت دچار کمبود امکانات بوده است، حتی برخی کلاسهایش در چادر برگزار میشود. با این حال مسئولان مکتب بحث آموزش را تعطیل نکرده و به کار خود ادامه میدادند.
پس از سال 2016 و با سر برآوردن داعش در افغانستان(از نظر خودشان خراسان) حملات به غیرنظامیان در افغانستان وارد فاز جدیدی شد. علاوهبر مراکز دولتی و نظامی در شهرها که تا پیش از آن توسط طالبان صورت میگرفت، مدارس، مساجد، بیمارستانها و تمامی مراکز عمومی تبدیل به هدف تروریستها شد. هرچه این مراکز راحتالوصولتر بودند احتمال حمله به آنان بالاتر بود. در این میان شیعیان بهعنوان دیگری در مذهب و سیکها بهعنوان دیگری در دین بهطور ویژه مورد توجه بودند چراکه این اقلیتها از نظر آنان کافر و واجبالقتل هستند. اوایل قدرت یافتن داعش، چندین حمله به مراکز مختلف ازجمله مسجد امام زمان، عبادتگاه سیکها و چند مرکز دیگر رعب و وحشت زیادی بر ترسهای گذشتهشان افزود. لذا دولت به مقابله جدی با این گروه پرداخت و حملات سنگینی علیه آنان در نقاط مختلف افغانستان درپیش گرفت، لانههای عملیاتی آنها را در داخل شهرها کشف و تعداد زیادی از آنان را دستگیر کرد. در این میان تعداد زیادی از آنان ازجمله فرماندهان ردهبالایشان کشته شدند. لذا شیرازه تشکیلاتی گروه از هم پاشید و باعث شد تا مدتی عملیات سنگینی نداشته باشند. در سالهای اخیر نیز جنگ علیه آنان همچنان ادامه داشته اما سطح درگیریها کمتر شده است.
پراکندگی تشکیلاتی گروه داعش خراسان منجر به پراکندگی عملیاتی آنان شد. لذا به حسب استراتژی «گرگهای تنها» که براساس ایده کتاب «مدیریت توحش» نوشته ابوبکر ناجی پایهگذاری شده است، دست به عملیاتهای ایذایی و پراکنده زدند. پس از اینکه هم دولت و هم گروه طالبان، اعلام کردند داعش در افغانستان قدرتی ندارد، این گروه با هدف اعلام حضور و به رخ کشیدن توان اجرای عملیاتش گاهوبیگاه دست به عملیاتهایی میزند. دوره اخیر هم که مذاکرات صلح برقرار بوده است و آینده سیاسی افغانستان دچار تغییر و ناثباتی شده است، زمان مناسبی برای داعش بوده است تا خودی نشان دهد و مراتب اعتراض خود را به دولت اعلام کند.
اما مساله این است که چرا مکاتب و چرا شیعیان هزاره؟ اولا اینکه در میان گروههای تروریستی، تبلیغات سوء بسیاری علیه مکاتب آموزشی میشود مبنیبر اینکه این مراکز، محل تعلیم کفریات و الحاد است فلذا یک انگیزه رادیکال دینی در میان است. به همین سبب، چند ماه قبل دانشگاه کابل را که یکی از مهمترین مراکز کسب علم روز بوده است مورد حمله قرار دادند. البته دلایل مختلفی بوده اما انگیزه دینی نیز در میان بوده است. از طرف دیگر طی سالهای اخیر شیعیان و مردم قوم هزاره در امر تعلیم و کسب علوم روز مختلف نسبت به اقوام دیگر پیشرفت چشمگیری داشتهاند. بهطوری که این مساله در امور سیاسی نیز بازتابهایی داشته است و حسادت و نفرتهایی در میان دیگر اقوام به وجود آورده است. بهطور مثال در سهمیهبندی کنکور سهم مناطق هزارهنشین کاهش یافت. قوم هزاره به خاطر پیشینه غیرسیاسی و کمتر نظامیاش و مهاجرت مردم به کشورهای مختلف ازجمله ایران و تلاش برای کسب علوم مختلف، صبغه علمی بالاتری یافته است. این مساله نفرتهای مذهبی و قومی نیز تولید کرده است که منجر شده تا مجموع این انگیزهها مکاتب مختلف شیعیان ازجمله کورس موعود، کورس کوثر و مکتب سیدالشهدا را مورد هدف قرار دهند. از طرف دیگر از آنجایی که قوم هزاره به لحاظ سیاسی قدرت بالایی نسبت به دیگر اقوام ندارد، برای این تروریستها هزینهای دربر نخواهد داشت و با زدن آنان بیکفایتی دولت به راحتی اثبات میشود. آخرین مساله که بر وسعت سبعیت این حمله افزوده است، کمبود امنیت مکتب بوده است. مکتبی که در یکی از محرومترین مناطق منطقه محروم کابل بوده است. لذا تروریستها توانستند حمله قابلتوجهی صورت بدهند تا بتوانند موجودیت خود را بهطور جدی اثبات کنند.
لذا بحران سیاسی و اجتماعی جاری سبب شده است تا هویتهای مختلف در صدد اثبات خود به هر وسیلهای باشند تا از صحنه تحولات عقب نمانند. در این میان گروههای ضعیفتر که به منابع تسلیحاتی و مراکز قدرت وصل نیستند بهراحتی به هدف تصفیهحسابهای سیاسی مورد هجوم و حمله قرار میگیرند.