مهراد کوکبی، روزنامهنگار: کلابهاوس بدونشک پدیده روزهای آغازین سال 1400 برای ایرانیها بود و هنوز هم درمعرض توجهات قرار دارد، هرچند آمارهای جدید نشان میدهد میزان دانلود اپ کلابهاوس در ماه آوریل کاهش یافته و به ۹۲۲ هزار بار رسیده است. به گفته سخنگوی شرکت «سنسور تاور» تعداد دانلودهای اپلیکیشن کلابهاوس در سراسر جهان در ماه آوریل به ۹۲۲ هزار بار رسیده است. این رقم نشاندهنده ۶۶ درصد کاهش نسبت به دفعات دانلود اپ در ماه مارس (2.7 میلیون بار) و 9.6 میلیون بار در فوریه است. با این حال اهمیت این اپ باعث شد تا «هسته پژوهشی رسانیوم» با همکاری سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر «ساترا» رویداد مجازی «تنظیمگری کلابهاوس؛ الزامات و راهکارها» با حضور اساتید و پژوهشگران حوزه ارتباطات و رسانه در چهار پنل برگزار کند. آنچه در ادامه میآید خلاصهای از نکات مطرحشده برخی از شرکتکنندگان این رویداد مجازی است.
عضو هیاتعلمی دانشگاه صداوسیما:
کلابهاوس ما را به دوران پیشرسانه میبرد؛ جاییکه گفتمانسازی و بازنمایی امکانپذیر نیست
محمدعلی حکیمآرا، عضو هیاتعلمی دانشگاه صداوسیما در بررسی دلایل گسترش کلابهاوس گفت: «ما در شرایطی هستیم که به دلایل مختلف از کلابهاوس استقبال خوبی انجام گرفته، اما این استقبال بهلحاظ کیفی بوده است نه کمی؛ درحقیقت نبود زمینه تبلیغات در این پلتفرم شاید ازنظر برخی جزء نقاط منفی کلابهاوس باشد، اما ازنظر عموم کاربران این اپلیکیشن، نبود تبلیغات مزیت مثبت کلابهاوس نسبتبه مابقی پلتفرمها است. درواقع این اپلیکیشن برای عوام طراحی نشده، البته عوام بهمعنی این نیست که فقط دانشجویان یا اساتید دانشگاه وارد این اپلیکیشن بشوند یا لزوما بهمعنی نخبه بودن کاربران نیست؛ درواقع بهمعنای این است که عوامگرایی در این اپلیکیشن دخالت کمتری دارد.»
وی ادامه داد: «از آنجاکه این اپلیکیشن مبتنیبر زبان و صحبت کردن است بیشتر به تفکر افراد اهمیت و اولویت داده؛ چراکه زبان و تفکر در روانشناسی درکنار هم درس داده میشوند. در کتب روانشناسی نیز آمده است که اساسا ما ازطریق زبان صحبت نمیکنیم، بلکه زبان است که ازطریق تفکر ما صحبت میکند که البته این بحث بسیار پیچیده است.»
حکیمآرا در ادامه گفت: «برای بررسی دقیق کلابهاوس ابتدا لازم است یک تعریف از رسانه را مطرح کنیم؛ درواقع آنچه ما در روزمره خود میبینیم، بازنمایی است که البته چون این بازنمایی مبتنیبر پردازش طبیعی اطلاعات در ذهن صورت میگیرد بیشتر به واقعنمایی نزدیک است نه بازنمایی و همانطور که میدانیم، اساسا بازنمایی همان کاری است که رسانهها میکنند.»
این عضو هیاتعلمی دانشگاه در بررسی کلابهاوس گفت: «کلابهاوس بستری است که از کمینه مقدار بازنمایی برخوردار است و البته بیشتر واقعنماست. شاید بستری شبیه دوربین یا تلسکوپ و بنابراین امکان مدیریت و بازنمایی در آن نیست؛ به تعبیر سادهتر، نظریه اضمحلال رسانههای جمعی مطرح میکند که درواقع رسانههای جمعی رو به اضمحلال است و به کمک فناوری اطلاعات و ارتباطات بهسوی ارتباطات بیواسطه و واقعنمایانه پیش میرود و بر همین اساس مدیریت رسانه چه بهمعنای سازمان رسانه و چه بهمعنای مدیریت نحوه ارتباط به مرور رنگ میبازد و از بین میرود.»
وی ادامه داد: «درحال حاضر طبق نظریه مک لوهان ما درحال بازگشت به دوران شفاهی هستیم؛ در دوران شفاهی افراد با کلمه با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند. حدود هزارسال پیش یعنی در دوران شفاهی، مردم با کلمه و تفکر با یکدیگر برقرار میکردند. امروزه میشود مخاطبان را به مخاطبان پیشرسانه و پسرسانه طبقهبندی کرد. مخاطبان پیشرسانه کسانی هستند که همان رفتاری که در زمان مطرح نبودن رسانهها انجام میدادند را انجام میدهند. در گذشته نیز برای اطلاع از قیمت طلا یا بعضی اقلام در شهرهای مختلف این نوع مخاطبان از کاروانها کسب اطلاع میکردند؛ امروزه این موضوع را در رسانهها جستوجو میکنند و همه این مخاطبان جزء مخاطبان پیشرسانه هستند و البته کلابهاوس نیز ما را به دوران پیشرسانه میبرد؛ جاییکه در آن گفتمانسازی و بازنمایی امکانپذیر نیست.»
وی افزود: «کلابهاوس در دورانی شکل گرفته که توشهای از احوالات سیاسی- اجتماعی بین مردم همراه است، بنابراین این دوره شفاهی با دوره شفاهی قبل بسیار متفاوت بوده و باتوجه به نظریه عصربندی ارتباط ملک لوهان باید توجه کرد که دوران شفاهی به دو بخش دوران شفاهی اول و دوران شفاهی دوم تقسیمبندی میشود و در دوره شفاهی دوم مردم از تمام نقاط جهان امکان برقراری ارتباطات با یکدیگر را دارند.»
عضو هیاتعلمی دانشگاه صداوسیما:
کلابهاوس میتواند عامل وفاق نخبگان جامعه باشد
محمدقلی میناوند، عضو هیاتعلمی دانشگاه صداوسیما با بررسی رسانه و کلابهاوس گفت: «موضوع کلابهاوس و بهطور کل رسانه را میتوان از دو منظر بررسی کرد؛ معمولا در تحلیل کلابهاوس اساتید سنتی و باسابقه این اپلیکیشن را از منظر اجتماعی و انسانی مورد تحلیل قرار میدهند، ولی نسل جوان اساتید این اپلیکیشن را ازمنظره فناورانه مورد تحلیل و نقد قرار میدهند که البته هردوی این منظر مهم و مورد توجه است، اما این بررسی و تحلیلها نباید صرفا جنبه حلالمسائلی داشته باشد، بلکه باید بخشهای مختلف کلابهاوس اعماز تجاری، تکنیکی، حقوقی و قوانین هم بررسی شود؛ اگر ابعاد مختلف کلابهاوس را ازنظر اقتصاد سیاسی، روانشناسی، ارتباطات سیاسی و... بررسی نکنیم، دچار همان مشکلاتی میشویم که تابهحال با برخی پلتفرمهای دیگر داشتیم.»
وی ادامه داد: «اگر بخواهیم مثل گذشته که نگاه حاکمیت در اینستاگرام یا تلگرام شکست خورد، شکست نخوریم، باید حتما به مباحث فرهنگی این اپلیکیشن هم توجه کنیم؛ شاید یکی از ضعفهای ما در فضای مجازی همین عدم توجه به مساله فرهنگ باشد که یا اصلا توجهی وجود ندارد یا اگر هست اجرا نمیشود. در قوانین کشور اگر بخواهند یک پارک یا یک نمایشگاه بسازند، باید حتما پیوست فرهنگی برای طرح خود ارائه کنند، اما برای بررسی اپلیکیشنها و روشهای مواجهه با آن عموما مساله فرهنگ مغفول باقی میماند.»
میناوند با بررسی راهکارهای تنظیمگری در کلابهاوس ادامه داد: «باتوجه به نحوه کار و امکانات کلابهاوس، میتوان گفت نحوه تنظیمگری در کلابهاوس نسبتبه اپلیکیشنهای دیگر بسیار راحتتر است، چراکه تقریبا همه کسانی که در اتاقها هستند، بهخصوص افرادی که سخنرانی میکنند، شناختهشده هستند و در اتاقها افراد ناشناس برای صحبت کردن دعوت نمیشوند و ضمنا هرکسی هم که صحبت میکند، توسط یک فرد شناختهشده دیگری دعوت شده است. بنابراین بهراحتی میتوان افرادی را که بهلحاظ قانونی یا اخلاقی حرفهای غیرقابل قبول میزنند، حداقل در داخل کشور تحت پیگرد قرار داد و البته همین موضوع باعث شده تا فضای کلابهاوس مبتنیبر ادب و احترام باشد.»
وی افزود: «در هفته اخیر با بررسی اتاقهای بزرگ ایرانی مشخص است که مدیران این اتاقها تعداد محدودی هستند که با فعالیت گسترده نقش محوری در فضای کلابهاوس پیدا کردهاند و بهراحتی میشود با یک گفتوگو و یک قرارداد دوطرفه فضای اتاقهای کلابهاوس را کنترل کرد. البته در کشورهای پیشرفته بخش مهمی از رفتارها، کنشها و واکنشها ازطریق یک وفاق اعلامنشده بین فعالان عرصه رسانه است؛ بهطور مثال در موضوع هولوکاست در اتاقهای آمریکایی، اصلا صحبت نمیشود. درواقع فعالان رسانهای آمریکایی حتی درمورد این موضوع صحبت نمیکنند، چه برسد به اینکه تعریف یا تمجیدی در رابطه بیان کنند. درواقع خبرنگاران یا تولیدکنندگان محتوا در آمریکا بر سر یکسری موضوعات تحت عنوان امنیت ملی آمریکا توافق دارند.»
این عضو هیاتعلمی دانشگاه ادامه داد: «فضای کلابهاوس ما را به دوران شفاهی در طبقهبندی ارتباطاتی برخواهد گرداند و به عقیده من کلابهاوس ذاتا پدیده رسانهای است که تاحد زیادی تاثیرات منفی فضای مجازی عامگرا را جبران میکند، چراکه در این اپلیکیشن بیشتر منطق حاکم است و گفتمان اصالت دارد، ضمن اینکه بیشتر نخبگان و گروههای برگزیده طبقه متوسط در آن فعالیت میکنند و بسیار ابزار خوبی است برای وفاق اجتماعی و همفکری بین نخبگان؛ درواقع اگر بین مردم جامعه تفاوت دیدگاه وجود دارد، به این دلیل است که نخبگان، برگزیدگان و روشنفکران و... با یکدیگر به یک وفاق نمیرسند؛ چراکه امکان گفتوگو وجود نداشته است. من امیدوارم بهجای برخورد حذفی با کلابهاوس که البته تاکنون هم وجود نداشته، بسترهای مناسبی برای گفتوگو میان طبقات فکری و گروههای مختلف در این اپلیکیشن ایجاد شود تا جامعه با گفتوگو بهسمت همگرایی و وفاق نخبگانی که معضل تاریخی جامعه ما است حرکت کند. این روند هر مقدار هم طول بکشد ارزشمند است و بهنظر من این پلتفرم به ما یادآوری کرد که ما برای پیشرفت فکری جامعه باید در راه درست حرکت کنیم.»
پژوهشگر حوزه ارتباطات:
باید بهدنبال یک زیستبوم قابلاعتماد در پلتفرمها باشیم
حنانه اکبری نوری، پژوهشگر حوزه ارتباطات با بررسی تنظیمگری در فضای مجازی گفت: «در بررسی اپلیکیشن کلابهاوس درواقع ما با یک بازیگری طرف هستیم که نسبتبه رسانههای سنتی ابعاد متفاوت اجتماعی دارد، درنتیجه ما باید یک تصمیم جدید یا نوع مداخله جدید داشته باشیم. وقتی ما حرف از تنظیمگری میزنیم، درواقع میخواهیم بهنوعی طراحی سیاست و سیاستگذاری از جنس تنظیمگری را انجام دهیم و برای این کار باید در قدم اول و اساسی مساله را تعریف کنیم؛ ما باید بهصورت شفاف مسالهای که دلیل اعمال سیاست شده را بیان کنیم، آیا صرفا کلابهاوس برای ما مساله شده یا فعالیت پلتفرمهای خارجی مساله مورد بحث ما است؟ یا انتخابات مساله است؟ و یا دیگر بحثهای سیاسی و غیرسیاسی.»
وی ادامه داد: «شفافیت در تعریف مساله بسیار اهمیت دارد؛ چراکه نوع تنظیمگری، ابزار تنظیمگری و شدت تصمیمی که در حاکمیت برای این مساله اتخاذ خواهد شد منوط به این است که ما یک تعریف مساله شفاف و دقیق را داشته باشیم. البته اکثر کارشناسان هم معتقدند لزوما تعریف مساله، یک تعریف فنی یا بیطرفانه نیست. البته شاید جهتگیری علم بهگونهای است که یک تعریف بیطرفانه ارائه کند، اما تعریف مساله در نظام سیاستگذاری بیطرفانه نیست و امر سیاسی است. درواقع تعریف مساله پیوند عمیقی با آن تعریفی که نظام سیاستگذاری از منافع عمومی اعلام کرده است دارد، ضمن اینکه تعریف مساله بهصورت مستقیم با تعاریف منافع عمومی پیوند نیز دارد، بنابراین پیوند مساله در بحث برای سیاستگذاری و تنظیمگری در حوزه کلابهاوس نیز با تعریف منافع عمومی مشخص و شفاف میشود و بعد از آن مدل تنظیمگری حاکمیت مشخص خواهد شد.»
اکبری ادامه داد: «اگر ما بخواهیم مساله را تعریف کنیم، باید سه محور اساسی را در این خصوص مشخص کنیم؛ یکی از مهمترین محورهای قابلبررسی، مساله توسعه زیستبوم بومی است. درواقع در تمام سیاستهایی که برای تنظیمگری پلتفرمها از سمت حاکمیت اعلام میشود، ما بهدنبال ایجاد یک زیستبوم بومی هستیم؛ چراکه تنها در این حالت است که هم نیازها و رضایت خاطر کاربران جلب و تامین میشود و از سوی دیگر هم منافع عمومی که حاکمیت اعلام میکند موردتوجه قرار میگیرد. بنابراین مساله اول ما در مواجهه با کلابهاوس یا بهطور کلی یک پلتفرم خارجی در تضاد با انگاره توسعه زیستبوم بومی نباشد و این زیستبوم بومی هم منافع عمومی حاکمیت و نیاز مخاطبان را تامین کند و البته یکی از مهمترین اصول در تامین نیاز مخاطبان، اعتماد کاربران به پلتفرمها است. بنابراین ما نیاز به یک زیستبوم بومی قابلاعتماد داریم که علاوهبر تامین نیاز مخاطبان منافع عمومی را که حاکمیت تعیین میکند نیز تامین کند.»
وی افزود: «بحث دومی که در مواجهه با پلتفرمهای خارجی وجود دارد اینکه به تولیدکنندگان محتوای داخلی کمک کند تا صدایشان در تعاملات جهانی شنیده شود؛ چراکه ما معتقدیم باید در برخی از رویدادهای جهانشمول حضور داشته باشیم و دیده شویم، مثل بسیاری از ترندهای جهانی که در توئیتر اتفاق میافتد، بنابراین ما رسانه و پلتفرمهای جهانی هستیم، به این معنی که بتوانند سبک زندگی ارزشها و هنجارهای جامعه ما را به جهان معرفی کنند؛ چراکه ما نیازمند ارتباطات و تعاملات جهانی هستیم. البته نحوه انجام این تعاملات و مدیریت آنهم مهم است، بهطور مثال در قضایای شهادت حاجقاسم برخی پلتفرمها مثل اینستاگرام محدودیتهای بسیار زیادی اعمال کردند، اما درمجموع ما نیازمند این رسانه و پلتفرمهای جهانی هستیم تا در مواقع ضروری صدایمان را به گوش مخاطبان داخلی و خارجی برسانیم.»
اکبری ادامه داد: «سومین محور مهم در مواجهه با پلتفرمهای خارجی بحث اعمال حاکمیت رسانهای است، درواقع ما نیازمند رسانهای هستیم که در چارچوب قواعد و مقررات ما فعالیت کند و هنجارها و ارزشهای جامعه را از بین نبرد. بنابراین ما نیازمند پلتفرم رسانهای هستیم که بینالمللی باشد، قواعد و قوانین ما را رعایت کند و در مواقع حساس کاربران ما را محدود نکند.»
پژوهشگر حوزه علوم ارتباطات:
کلابهاوس از نقاط منفی پلتفرمهای موجود دوری کرد
میثم علیزاده، پژوهشگر علوم ارتباطات محاسباتی با بررسی تفاوتهای پلتفرمهای شبکه اجتماعی و المانهای رفتاری مردم در مواجهه با آنها گفت: «برای ارزیابی دقیق کلابهاوس شاید بهتر است انتقاداتی را که از پلتفرمهای رسانههای اجتماعی میشود، مرور کنیم تا در مقایسه با امکانات کلابهاوس، علت گسترش این اپلیکیشن نوظهور را دریابیم. یکی از انتقاداتی که درمورد پلتفرمهای خارجی مطرح میشود موضوع تبلیغات هدفمند است؛ بهطور مثال فیسبوک در پلتفرم خود سازوکاری را برای احراز هویت و تبلیغات مشخص کرده که افراد میتوانند با کمک آن محصولات خود را بهصورت هدفمند و به جامعه مخاطب خود عرضه کنند، اما یکی از مشکلات تبلیغات هدفمند بعد از انتخابات سال 2016 در آمریکا مشخص شد؛ یک شرکت تبلیغاتی با استفاده از تبلیغات هدفمند روی اذهان عمومی مردم تاثیر گذاشته و موجب تغییر در نتیجه انتخابات شد و البته موضوع دیگر اینکه باید پرسید این تبلیغات هدفمند براساس کدام اطلاعات مخاطبان طراحی میشود و شرکتهای تبلیغاتی تا چه میزان به اطلاعات شخص کاربران دسترسی دارند؟ البته این تحلیلها منحصرا مختص ایران نیست و کشورهای زیادی در جهان به این موضوعات میپردازند. حتی اتحادیه اروپا هم سعی کرد در قوانین GDPR روی این موضوعات تاکید کند، اما اجرایی کردن قوانین مسیر بسیار سختی را دارد و یا در آمریکا هم هنوز قانون مشخص و مدونی برای مورد تاکید قراردادن امنیت کاربران برای تبلیغات هدفمند و موضوعاتی از این قبیل وجود ندارد و هنوز افراد مشغول بحث و تبادلنظر هستند که البته این امر نشان از پیچیدگیهای این موضوع است.»
علیزاده ادامه داد: «در کلابهاوس هنوز تبلیغاتی وجود نداشته و فعلا هم خبری مبنیبر تصمیم کلابهاوس برای افزودن تبلیغ ازطرف تیم سازنده این اپلیکیشن هم منتشر نشده است. البته شاید در آینده این بخش هم به کلابهاوس اضافه شود، بنابراین کلابهاوس تا الان اثری در موارد تبلیغات سیاسی هدفمند نداشته، اما در قسمت حریم شخصی کاربران، انتقاداتی به کلابهاوس وارد است.» وی افزود: «اما انتقاد دیگری که به کلابهاوس وجود دارد، در نحوه ارسال دعوتنامه به کاربران است. کلابهاوس درواقع با این نحوه دعوت مخاطبان، ارتباط صمیمی بین افراد را شناسایی میکند. درواقع علاوهبر جمعآوری شمارهها یکسری مجموعه داده از ارتباطات اجتماعی افراد نیز جمعآوری میکند که البته این نکته هم مثبت است و هم میتواند خطرناک باشد؛ این مجموعه دادهها میتواند برای تحقیقات در حوزههای اجتماعی بسیار مفید باشد و ازسوی دیگر میتواند خطرناک باشد اگر از آن سوءاستفاده شود.»
علیزاده در ادامه گفت: «انتقاد دیگری که به کلابهاوس وارد است، بحث بهینهسازی الگوریتمی برای افزایش تعامل کاربران است. یکی دیگر از انتقادات به پلتفرمها، موضوع افزایش شکاف سیاسی در جامعه است. تحلیلها و تحقیقاتی هم وجود دارند که مطرح میکنند گسترش پلتفرمها باعث ایجاد تنوع در اخبار و اطلاعات رسیدهشده به افراد شده و از این طریق باعث کاهش شکاف اجتماعی میشود.»
علیزاده ادامه داد: «مدل برقراری ارتباط در کلابهاوس بهگونهای است که افراد در گروههایی بهصورت صوتی درکنار هم قرار میگیرند و ازطرفی مطالعاتی نیز انجام شده که اثبات میکند وقتی افراد در گروههای همسو با تفکراتشان قرار میگیرند، رادیکالتر میشوند و ممکن است طبق این نظریه روانشناسی باعث افزایش شکاف سیاسی باشد، اما ازطرفی نیز برخی معتقدند اگر در گفتوگوها قوانین درستی اعمال شود و مدیران اتاق توان مدیریت داشته باشند، این گفتوگوها باعث کاهش شکاف سیاسی میشود، البته برای صحتسنجی این موضوع باید مدت بیشتری صبر کنیم تا دادهها و اطلاعاتمان از کلابهاوس بیشتر شود.»
وی ادامه داد: «موضوع دیگری که البته جزء نقاط مثبت کلابهاوس محسوب میشود این است که بهطور کلی در پلتفرمهای مختلف دو معضل عملیات روانی ازطریق ترول و باتهای برنامهریزیشده بسیار مورد بحث قرار گرفتند؛ در انتخابات 2020 هم بسیار معتقد بودند روسیه با ایجاد تعداد بسیار زیادی اکانت و پخش محتوا بهصورت برنامهریزی شده باعث تاثیر در انتخابات میشود که البته ایجاد تعداد زیادی اکانت برای برنامهریزی عملیات روانی در کلابهاوس امکانپذیر نیست؛ چراکه این پلتفرم اولین پلتفرم مبتنیبر صوت است و نمیشود یک ربات اکانت بسازد و ازطرفی هم امکان صحبت کردن فقط توسط مدیر اتاقها صادر میشود و عملا امکان ایجاد عملیات روانی وجود ندارد، مگر اینکه مدیر اتاقها نیز با عاملان عملیات روانی هماهنگ باشد. البته اینکه اجازه صحبت کردن در اتاقها فقط توسط مدیران صادر میشود، خود محل بحث است، چراکه امکان ارائه نظر به همه داده نمیشود و بهنوعی در اتاقها برای صحبت کردن تبعیض وجود دارد، اما این موضوع ازجهت جلوگیری از عملیات روانی بسیار مفید است. ازسویی اما اکثر مطالعاتی که در باب حذف و عدم نشر هرزنامهها یا اطلاعات ناپسند در فضای مجازی هستند مبتنیبر متن هستند و از این جهت کنترل کلابهاوس برای جلوگیری از این نوع موضوعات بسیار سخت است.»
عضو هیاتعلمی دانشگاه علامه طباطبایی:
کلابهاوس فضای غلبه شهرت بر محتواست
جمال اکبرزاده جهرمی، عضو هیاتعلمی دانشگاه علامه طباطبایی با بررسی تمایز کلابهاوس گفت: «این اپلیکیشن یک ابتکار جالب و غیرمعمول است. ما در حوزه علوماجتماعی پیرامون چرخش تصویری مباحثی را مطرح میکنیم و معتقدیم جامعه معاصر مبتنیبر تصویر است، ضمن اینکه در تمام شئون زندگیمان نیز میشود تصویری شدن را دید؛ بهطور مثال شما حتی به بهشتزهرا هم مراجعه کنید و قطعات جدید و قدیمی را باهم مقایسه کنید، اولین موردی که به چشم میآید، همین تصویری شدن فضا است؛ قطعات قدیمی پر از سنگهایی است که فقط نوشته دارند، اما قطعات جدید اکثرا یک تصویر نیز از فوتشدگان دارند. در توسعه پلتفرمها نیز همین بوده است؛ در پلتفرمهای قدیمی مثل ایمیل و بعد فیسبوک تا پلتفرمهای بهروزتر مثل تیکتاک و اینستاگرام میبینیم که بیشتر بهسمت تصویری شدن پیش رفتند و امکاناتی که برای جذاب مخاطب اضافه میکنند نیز اکثرا مبتنیبر بصری شدن بوده است. اما اکنون یک پلتفرم جدید بهوجود آمده که به ایده جدیدی توجه کرده که آنهم غلبه صدا به جذابیتهای بصری بوده است و این را میشود به هوشمندی سرمایهداری مربوط دانست که هیچ ایدهای را برای جذب مخاطب رها نمیکند و از همه عرصهها و امکانات بهره میبرد.»
وی گفت: «شاید محوریت صدا برای کلابهاوس مزیت بزرگی است، چراکه در پلتفرمهایی که بهصورت تصویری فعال هستند، مخاطب مجبور است بهنوعی تصویر خود را مهندسی کند و همیشه با محدودیتهایی مواجه است، اما در کلابهاوس اینگونه نیست و مخاطب آزادی بیشتری برای برقراری ارتباطات دارد؛ چراکه میتوان در هر حالت و موقعیتی به این شبکه پیوست و به تعبیری جامعه نمایش شکل جدیدی به خود میگیرد و امکانات جدیدی اینبار ازطریق صدا به کاربر ارائه میکند. البته غلبه صدا بر مباحث دیگر مثل تصویر یک بعد اجتماعی هم دارد، بهطور مثال در جامعه آمریکا اکثر روسای جمهوری که محبوبیت دارند، از توان سخنوری بهتری برخوردار بودند، مثلا اوباما از توان سخنرانی خوبی برخوردار بود، این مورد در ایران نیز ازنظر تاریخی و سنتی هم اثبات شده است. اکثر روشنفکرهای معروف ایران نیز علاوهبر نوشتار، جنبه بسیار قویتری در گفتار داشتند؛ بهطور مثال دکتر شریعتی، آیتالله مطهری و از شخصیتهای بعد انقلاب نیز سروش، ملکیان و مراد فرهادپور علاوهبر عرصه نوشتار در گفتار و سخنوری هم پیشرو هستند، بنابراین ویژگی مطرح کلابهاوس میتواند دلالتهای سیاسی و تاریخی نیز داشته باشد.»
وی ادامه داد: «ویژگی دیگری که درمورد کلابهاوس مطرح است به مبحث الگوریتم برمیگردد، در علم روز ارتباطات با الگوریتم بهنوعی آمیخته شده است؛ چراکه بسیار استراتژیک است. شاید در ابتدا الگوریتم در پلتفرمها یک موضوع فنی و تکنیکی بهنظر برسد، اما درواقع یک تصمیم استراتژیک از سمت تیم سازنده یک اپلیکیشن است، چراکه تصمیم میگیرد کاربرانش چطور و بر چه مبنایی تحت تاثیر اپلیکیشن قرار بگیرند. البته این موضوع درحال حاضر نمودی در کلابهاوس نداشته است، برخلاف توئیتر یا اینستاگرام که بسیار توانایی کار روی ذهن کاربران دارند، اما ممکن است در آینده هم محدود به تنظیم ترتیب اتاقها در کلابهاوس شود، ولی فعلا چنین ویژگیای مطرح نیست.»
اکبرزاده در ادامه گفت: «یکی دیگر از ویژگیهای کلابهاوس را میتوان نبود باتها و ترولها عنوان کرد. پلتفرمهای دیگر مثل اینستاگرام، تلگرام یا حتی توئیتر مشکلاتی مثل اکانت فیک یا ترولها را دارند، اما اگر نگوییم این مشکل در کلابهاوس نیست، حداقل میتوان گفت امکان ساخت اکانت فیک یا کارهایی از این قبیل بسیار سخت است، بنابراین در کلابهاوس بهصورت عینیتر در اختیار ما قرار میگیرد.»
وی گفت: «یکی از ویژگیهای کلابهاوس غلبه شهرت بر مسائلی از قبیل محتوا است؛ یکی از عواملی که باعث میشود افراد مشتاقانه وارد کلابهاوس شوند یا در کلابهاوس وارد اتاقهای گفتوگو شوند، شهرت افرادی است که درحال سخنرانی هستند. البته شهرت درحال حاضر در کلابهاوس بیشتر جنبه سیاسی پیداکرده، اما درمجموع اگر اتاقها را بررسی کنید، در حالت عادی زمانی تعداد کاربران افزایش مییابد که کاربران معروف وارد اتاق و گفتوگو شوند.»