حنانه اکبری نوری، پژوهشگر حوزه ارتباطات با بررسی تنظیمگری در فضای مجازی گفت: «در بررسی اپلیکیشن کلابهاوس درواقع ما با یک بازیگری طرف هستیم که نسبتبه رسانههای سنتی ابعاد متفاوت اجتماعی دارد، درنتیجه ما باید یک تصمیم جدید یا نوع مداخله جدید داشته باشیم. وقتی ما حرف از تنظیمگری میزنیم، درواقع میخواهیم بهنوعی طراحی سیاست و سیاستگذاری از جنس تنظیمگری را انجام دهیم و برای این کار باید در قدم اول و اساسی مساله را تعریف کنیم؛ ما باید بهصورت شفاف مسالهای که دلیل اعمال سیاست شده را بیان کنیم، آیا صرفا کلابهاوس برای ما مساله شده یا فعالیت پلتفرمهای خارجی مساله مورد بحث ما است؟ یا انتخابات مساله است؟ و یا دیگر بحثهای سیاسی و غیرسیاسی.»
وی ادامه داد: «شفافیت در تعریف مساله بسیار اهمیت دارد؛ چراکه نوع تنظیمگری، ابزار تنظیمگری و شدت تصمیمی که در حاکمیت برای این مساله اتخاذ خواهد شد منوط به این است که ما یک تعریف مساله شفاف و دقیق را داشته باشیم. البته اکثر کارشناسان هم معتقدند لزوما تعریف مساله، یک تعریف فنی یا بیطرفانه نیست. البته شاید جهتگیری علم بهگونهای است که یک تعریف بیطرفانه ارائه کند، اما تعریف مساله در نظام سیاستگذاری بیطرفانه نیست و امر سیاسی است. درواقع تعریف مساله پیوند عمیقی با آن تعریفی که نظام سیاستگذاری از منافع عمومی اعلام کرده است دارد، ضمن اینکه تعریف مساله بهصورت مستقیم با تعاریف منافع عمومی پیوند نیز دارد، بنابراین پیوند مساله در بحث برای سیاستگذاری و تنظیمگری در حوزه کلابهاوس نیز با تعریف منافع عمومی مشخص و شفاف میشود و بعد از آن مدل تنظیمگری حاکمیت مشخص خواهد شد.»
اکبری ادامه داد: «اگر ما بخواهیم مساله را تعریف کنیم، باید سه محور اساسی را در این خصوص مشخص کنیم؛ یکی از مهمترین محورهای قابلبررسی، مساله توسعه زیستبوم بومی است. درواقع در تمام سیاستهایی که برای تنظیمگری پلتفرمها از سمت حاکمیت اعلام میشود، ما بهدنبال ایجاد یک زیستبوم بومی هستیم؛ چراکه تنها در این حالت است که هم نیازها و رضایت خاطر کاربران جلب و تامین میشود و از سوی دیگر هم منافع عمومی که حاکمیت اعلام میکند موردتوجه قرار میگیرد. بنابراین مساله اول ما در مواجهه با کلابهاوس یا بهطور کلی یک پلتفرم خارجی در تضاد با انگاره توسعه زیستبوم بومی نباشد و این زیستبوم بومی هم منافع عمومی حاکمیت و نیاز مخاطبان را تامین کند و البته یکی از مهمترین اصول در تامین نیاز مخاطبان، اعتماد کاربران به پلتفرمها است. بنابراین ما نیاز به یک زیستبوم بومی قابلاعتماد داریم که علاوهبر تامین نیاز مخاطبان منافع عمومی را که حاکمیت تعیین میکند نیز تامین کند.»
وی افزود: «بحث دومی که در مواجهه با پلتفرمهای خارجی وجود دارد اینکه به تولیدکنندگان محتوای داخلی کمک کند تا صدایشان در تعاملات جهانی شنیده شود؛ چراکه ما معتقدیم باید در برخی از رویدادهای جهانشمول حضور داشته باشیم و دیده شویم، مثل بسیاری از ترندهای جهانی که در توئیتر اتفاق میافتد، بنابراین ما رسانه و پلتفرمهای جهانی هستیم، به این معنی که بتوانند سبک زندگی ارزشها و هنجارهای جامعه ما را به جهان معرفی کنند؛ چراکه ما نیازمند ارتباطات و تعاملات جهانی هستیم. البته نحوه انجام این تعاملات و مدیریت آنهم مهم است، بهطور مثال در قضایای شهادت حاجقاسم برخی پلتفرمها مثل اینستاگرام محدودیتهای بسیار زیادی اعمال کردند، اما درمجموع ما نیازمند این رسانه و پلتفرمهای جهانی هستیم تا در مواقع ضروری صدایمان را به گوش مخاطبان داخلی و خارجی برسانیم.»
اکبری ادامه داد: «سومین محور مهم در مواجهه با پلتفرمهای خارجی بحث اعمال حاکمیت رسانهای است، درواقع ما نیازمند رسانهای هستیم که در چارچوب قواعد و مقررات ما فعالیت کند و هنجارها و ارزشهای جامعه را از بین نبرد. بنابراین ما نیازمند پلتفرم رسانهای هستیم که بینالمللی باشد، قواعد و قوانین ما را رعایت کند و در مواقع حساس کاربران ما را محدود نکند.»