نسیم شیرازی، روزنامهنگار: محمدمهدی و محمدطاها 10 ساله به نخبههای اتومبیلرانی در قزوین شهره شدهاند؛ نخبههایی که با قدوقامت و سن کمشان آفرود میکنند و پشت فرمان پاترول 40ساله پدربزرگ که اتفاقا مربیشان هم هست، مینشینند و فرازوفرودهای جادههای پرپیچ و خم را به راحتی عبور میکنند. البته هرچقدر پشت رول پاترول و آفرود کردن برایشان آسان به نظر میرسد، دستاندازهای مسیر رسیدن به معرفی استعدادشان به دنیا پر از چاله و پیچوخمهایی است که به سختی از پس بعضیهایشان برآمدهاند و برای بعضیهایشان هم پا را روی پدالی گذاشتهاند که برای حرکت نیاز به دنده حمایت مسئولان دارد. این دو نابغه 10ساله کفش آهنین به پا کردهاند تا به شهرت جهانی در رشتهای که عاشقش هستند، برسند ولی هنوز رکورد ملی ثبتشدهشان هم آنطور که باید و شاید اعلام رسمی نشده است و همین هم «احسانی» پدربزرگ این بچهها را آشفته و نگران کرده است. نگران از اینکه نکند آخرین راه رفتن و دلکندن از کشوری باشد که پای رفتن از خاکش را ندارند. گفتوگوی «فرهیختگان» با پدربزرگ و مربی دو نابغه کودک اتومبیلرانی ایران را در ادامه میخوانید.
محمدمهدی و محمدطاها چند ساله بودند که متوجه علاقه و استعدادشان برای آفرود شدید؟
از سه سالگی احساس کردم شوق کودکی و علاقه به رانندگی دارند و از آنجایی که خودم در کار آفرود و در این ورزش بودم این استعداد را کشف کردم و از همانجا آرامآرام آموزش برای محمدمهدی و نقشهخوانی برای محمدطاها را شروع کردم. اول کنار خودم جلوی فرمان نشاندمشان و این ادامه داشت تا اینکه محمد در 6 سالگی کامل مسلط شد و یکروز این ریسک را کردم که به او بدون حضور خودم اجازه رانندگی بدهم و از همانجا محمد مستقل شد و توانست از صفر تا 100 رانندگی را خودش انجام بدهد.
برای شما که پدربزرگ بچهها هم هستید سخت نبود که مربیگریشان را انجام دهید؟
خیلی سخت است و من در این مورد سختی مضاعفی کشیدم. اول اینکه این دو تا بچه بودند و مسئولیتشان را برعهده گرفته بودم و با اینکه پدربزرگشان هستم ولی خب اختیار کامل نداشتم و از ترس اینکه مردم هم میدیدند و قضاوتهای مختلفی میکردند، فشارهای زیادی را تحمل کردم ولی به خاطر علاقه بچهها آموزش را انجام دادم. آموزش راحتی نبود چراکه جایی هم نبود که مجوز قانونی برای آموزش داشته باشم تا با خیال راحت فقط روی آموزش تمرکز کنم. من این اختیار و مجوز را نداشتم و ریسک جبرانناپذیری را کردم که بدون خطر و اشتباه خداراشکر به سرانجام رساندم و الان محمدمهدی در دنیا نمونه ندارد. این بچه نابغه و اعجوبه است و من شب و روزم را برای یادگیری محمدمهدی گذاشتم.
و بالاخره محمدمهدی درخشید، رکورد ملی چه تاریخی ثبت شد؟
با هماهنگیهایی که بعد از برگشت ما از امارات با فدراسیون همگانی و اتومبیلرانی انجام دادیم بالاخره در تاریخ 11 بهمن 98 این ثبت در قزوین انجام شد.
گفته بودید برای ثبت رکورد ملی هم خیلی دوندگی داشتید.
بله برای این رکورد هم سختیهایی کشیدم که اگر بخواهم بنویسم به اندازه یک کتاب میشود. ولی خب چون نتیجه کار منجر به ثبت رکورد شد نمیخواهم از آن سختیها بگویم. لشگری رئیس اتومبیلرانی قزوین هم به اندازه ما سختی کشید و همکاری خیلی خوبی با ما برای ثبت رکورد داشت. در رشته اتومبیلرانی در سراسر تاریخ اتومبیلرانی ایران هیچ رکوردی با این سبک ثبت نشده بود و من از مسئولان وقت فدراسیون که این داشته را ندیده گرفتند گلایهمندم، آنها فقط معرفی کردند ولی تمام دوندگیها، رفتوآمدها و هزینهها را خودم انجام دادم. یک ماشین در این راه گذاشتم که بماند فرسوده و مستهلک شد و درحقیقت از زندگی ساقط شدیم تا این اتفاق افتاد. یکبار حمایت نکردند؛ بهخصوص رشته اتومبیلرانی که هزینههای زیادی را میطلبد. این ورزش سنگینی است ولی حتی یک حامی مالی را هم به ما معرفی نکردند. حتی یک اسپانسر هم که قبلا آمد، نگذاشتند کمکی کند. یکبار محمدمهدی را بهعنوان استعداد برتر اتومبیلرانی معرفی نکردند، چه اشکالی داشت که ما این مشکلات را با وجود اسپانسر حل میکردیم؟ اسپانسر نداشتیم و اذیت شدیم.
برای رکورد گینس دوبار هم به امارات رفتید ولی دست خالی برگشتید، چرا؟
مسئولان ثبت رکورد گینس بهخاطر تحریمها به ایران نمیآمدند و ما ناچار بودیم یا به ترکیه یا امارات برویم و از آنجایی که فدراسیون امارات در اتومبیلرانی مطرح است ما ترجیح دادیم به این کشور برویم. با نامهای که به سختی از فدراسیون اتومبیلرانی گرفتیم بدون هیچ حمایتی راهی این کشور شدیم و برای ثبت رکورد جهانی با دو بچه خیلی غریبانه به امارات رفتیم. ولی معرفینامهای که فرستاده بودند معلوم نبود کجا رفته که به امارات نرسیده بود. از امارات دست خالی برگشتیم و پیگیری کردم که چرا معرفینامه به امارات نرسیده که گفتند اشتباه شده ببخشید! انگار ما را به کرج فرستاده بودند که اشتباه شده بود، ما با دو بچه به یک کشور غریب رفته بودیم و خبری از معرفینامه نبود. برای بار دوم و بعد از پیگیریهای فراوان گفتند پشیمان شدهاند و اصلا چه دلیلی دارد ما به امارات نامه بدهیم! بالاخره با پادرمیانی یکی از نمایندههای مجلس نامه را گرفتیم و اینبار با خودمان به امارات بردیم. آنجا گفتند ما این رزومه را به نام محمد ثبت میکنیم ولی شما باید یک رکورد ملی از کشور خودتان داشته باشید تا به نام ایران ثبت شود وگرنه شما میتوانید اینجا به نام امارات رکورد ملی را ثبت کنید.
و شما هم قبول نکردید.
بله، به هرحال ما ایرانی هستیم و دوست داشتیم رکورد به نام ایران باشد، به همین خاطر برگشتیم به ایران تا رکورد ملی را ثبت کنیم. همین ثبت رکورد ملی هم متاسفانه طول کشید ولی هنوز که هنوز است قرار است رکورد ثبت شده و معرفینامه را مجدد برای ورودی ثبت رکورد گینس امارات بفرستند ولی نه رکورد را اعلام عمومی کردند، نه فرستادند و نه حمایتی شده است. فدراسیون و وزارت ورزش که متولی اصلی است تا بهعنوان یک نابغه ایرانی از این استعدادها حمایت کنند غیر از شبکه استانی و چند خبرگزاری هیچجا اعلام نکردند.
مسئولان فدراسیون و وزارت ورزش حمایتی از شما برای ثبت رکورد نکردند؟
چند وقت پیش با دبیر فدراسیون، خماری دیداری داشتیم که قولهایی داد و حرفهای ما را نوشت و قرار شد با رئیس فدراسیون صحبت کنند. واقعیتش با روی کار آمدن کادر جدید فدراسیون به ما یکسری قولها دادند که اگر عملی شود ما در خدمت ایران و اتومبیلرانی ایران هستیم. البته ما اینقدر وعده و وعید شنیدیم و محقق نشد که دیگر از خودمان هم بدمان میآید. امیدوارم اینبار محقق شود و این رکورد را به مردم اعلام و ما را به فدراسیون جهانی معرفی و نیاز ما برای داشتن اتومبیل آفرود بهروز و مجهز را برطرف کنند. ما نمیخواهیم مجبور باشیم که به رفتن فکر کنیم، این بچهها برای این مرز و بوم هستند. با اینکه برای اولینبار حتی در دنیا این رکورد را ثبت کردند ولی مورد بیمهری و بیتوجهی قرار گرفتهاند. بچهها از کشورهای دیگر پیشنهاد دارند ولی نمیخواهم و دوست نداریم از ایران برویم و با تمام وجود امیدوارم حمایتمان کنند.
بچهها به چه چیزهایی برای رشد بیشتر و درخشش در دنیا نیاز دارند؟
نیاز اصلی بچهها برای پیشرفت ماشین برای آفرود است، ماشین من با 40 سال قدمت دیگر قابلیت کار ندارد و فقط برای تمرین و دستگرمی میشود از آن استفاده کرد. از زندگی خودمان زدیم که این بچهها در مسیر علاقه و تلاششان کمبودی نداشته باشند ولی اولین خواسته ما ماشین مجهز و بهروز برای آفرود است. این بچهها در مسابقات جهانی راه خودشان را پیدا میکنند. باور کنید مسئولان این رکورد را به کشور و دنیا معرفی کنند خود خارجیها توجهشان به این بچهها جلب میشود و درآمدزایی خواهند داشت. این بچهها فقط برای شروع کمی حمایت میخواهند تا افتخار ایران شوند. با ثبت رکورد جهانی در گینس این بچهها میتوانند بهعنوان نماینده بچهها در دنیا معرفی شوند.
محمدمهدی انگیزه و اشتیاق برای تلاش بیشتر دارد؟
بله او هم روحیهاش را حفظ کرده و هم عاشق این کار است، به درس و فعالیتهای اجتماعیاش هم با اشتیاق میرسد. هر هفته تمرین دارد حتی اگر ماشین خراب شود تعمیر میکنم که دوباره تمرین کند. یکبار به محمدمهدی از طرف مسئولان استانی قول دادند که یک ماشین هدیه میدهند و محمد تا مدتها مدام خبر این قول را میگرفت ولی به جای آن بعد از یک مدت گفتند در توان ما نیست و مبلغی به ما هدیه دادند که این بچه خیلی ناراحت شد.
با تمام سختیها چه حسی دارید از اینکه مربی نوههای خودتان هستید و چه برنامهای دارید؟
من حس خوبی برای این بچهها دارم، برای اولینبار کار نادری را انجام دادم، درست است که مربی و کشف استعداد خیلی مهم است ولی من خوشحالم که جزء اولینهای آفرود در کشور بودم و حالا اولین مربی برای کشف استعداد بچههایی در این سن هستم. خداراشکر این اتفاق افتاد. الان هم حاضرم اگر فدراسیون همکاری کند و محمد را به شرایط ایدهآل برساند درخصوص استعدادیابی با خود فدراسیون همکاری کنم و هرچه در توانم هست را بگذارم. در امارات میگفتند بروم و در حوزه استعدادیابی با آنها همکاری کنم ولی حقیقتش این است که نمیتوانستم بروم. امیدوارم مسئولان در ورزش ایران باعث شوند ما پای دلمان در ایران بمانیم و مجبور به رفتن به کشورهای دیگر نشویم، چراکه میخواهم این بچهها پرچم ایران را در دنیا بالا ببرند.