با مهدی امین‌فروغی درباره امیرالمومنین(ع) و جایگاه او در جهان اسلام، سنت‌های ایرانی و تاثیر جهانی‌اش حرف زدیم
از علی(ع) از گذشته تا امروز بسیار گفته‌اند و بسیار شنیده‌ایم، روایت‌ها و توصیفاتی که گویا تمامی ندارند و آنقدر گسترده‌اند که گفتن از آنها به‌صورت جزئی در این مقال نمی‌گنجد، اما مرور برخی از آنها در این شب‌ها خالی از لطف نیست؛ موضوعی که در بخشی از این گزارش در گفت‌و گو با مهدی امین‌فروغی به سراغش رفتیم.
  • ۱۴۰۰-۰۲-۱۳ - ۱۰:۲۵
  • 00
با مهدی امین‌فروغی درباره امیرالمومنین(ع) و جایگاه او در جهان اسلام، سنت‌های ایرانی و تاثیر جهانی‌اش حرف زدیم
دل بستنم به جای دگر غیـرممکـن اسـت
دل بستنم به جای دگر  غیـرممکـن اسـت

فاطمه شهدوست، روزنامه‌نگار:جهان آدم‌های زیادی را دیده، آنقدر که حافظه‌اش پر است از این همه تماشا. با این‌همه اما هستند معدود مردانی که تاریخ تا همیشه به احترام‌شان تعظیم کند و نام‌شان را ستایش کند، و از این بی‌شمار انسان با بی‌شمار فکر و اندیشه و دین و شخصیت، بسیاری‌شان همه عمر ستایشگر همان مردان خاص باشند. حضرت علی(ع) امام اول ما شیعیان یکی از همین شخصیت‌هاست؛ مردی حق‌طلب و عادل که هنوز هم هر انسان آگاهی در جهان با او آشنا شود، شاید بتوان گفت دل بستنش به جز او غیرممکن خواهد شد.

از علی(ع) از گذشته تا امروز بسیار گفته‌اند و بسیار شنیده‌ایم، روایت‌ها و توصیفاتی که گویا تمامی ندارند و آنقدر گسترده‌اند که گفتن از آنها به‌صورت جزئی در این مقال نمی‌گنجد، اما مرور برخی از آنها در این شب‌ها خالی از لطف نیست؛ موضوعی که در بخشی از این گزارش در گفت‌و‌گو با مهدی امین‌فروغی به سراغش رفتیم. او دانش‌آموخته زبان و ادبیات فارسی و ادبیات عرب است و امروز به‌عنوان نویسنده، مترجم، پژوهشگر تاریخ اسلام، موسیقی و ادبیات آئینی شناخته می‌شود. از او درباره آثار مختلف این حوزه، سنت قنبرخوانی، جریان اشاعه فرهنگ علوی و موارد دیگری پرسیدیم که در ادامه می‌توانید مشروح آن را بخوانید.

عاشقان مسیحی حضرت از جبران خلیل تا انطاکی

علاوه‌بر شیعیان و مسلمانان خیلی از دست‌به‌قلم‌های ادیان دیگر مثل مسیحیان آثار جالب‌توجهی را در وصف مولا نوشته‌اند. امین‌فروغی در این‌باره بیان کرد: «شاعران و نویسندگان مسیحی بسیاری از حضرت امیر نوشته و دلداده ایشان بوده‌اند. درطول تاریخ مسیحیان بسیاری درباره شخصیت امیرالمومنین(ع) آثاری از خودشان به یادگار گذاشته‌اند. بسیاری از شیعیان تصور می‌کنند حضرت امیر تنها اختصاص به ما دارد و پیشوای ماست، در حالی‌که این‌طور نیست و بعضی از شخصیت‌ها در طول تاریخ فرادینی بوده و به همه بشریت تعلق دارند. چراکه تعالیم آنها، تعالیم انسان بوده و مرزهای عقیدتی را درنوردیده است. قدیمی‌ترین شاعری که در تاریخ از او یاد شده، شخصی است در قرن سوم هجری به نام بقراط‌بن اشوط که ملقب است به وامق نصرانی. این مرد اسقف اعظم ارمنیه بوده در آن روزگار و ارمنستان فعلی که در قدیم به آن ارمنیه می‌گفته‌اند. به شخصیت‌های مهم مسیحی در آن دوران بطریق می‌گفتند. درباره وامق نصرانی در تاریخ نشانه‌هایی می‌بینیم. در معالم العلماء ابن شهرآشوب از او یاد می‌کند، یعقوبی و ابن‌اثیر در الکامل و التاریخ ضمن وقایع سال 237 هجری از او یاد کرده‌اند و این قدیمی‌ترین شعری است که یک مسیحی در مدح حضرت علی(ع) گفته در سه بیت که بدین صورت است:

الیس بخم قد اقام محمد
 علیا باحضار الملافى المواسم فقال لهم :
من کنت مولاه منکم
 فمولاکم بعدى على بن فاطم
 فقال إلهى کن ولى ولیه
 وعاد اعادیه على رغم راغم

ترجمه‌اش این است که می‌گوید: «آیا چنین نیست که در روز غدیر، پیامبر در جمع مردم علی را بر سر دست بلند کرد و فرمود ای مردم هر که من مولای او هستم این علی مولای اوست. و آنگاه در حق او دعا کرد.»

درواقع این مسیحی به واقعه غدیر در شعرش پرداخته و جالب است که این شاعر همان‌گونه که عیسی مسیح را به عیسی بن مریم می‌شناسیم، او هم علی را با عنوان مادرش خطاب کرده است.»

امین‌فروغی با اشاره به دیگر ادیبان این حوزه اضافه کرد: «زینبا، بن اسحاق بسعمی موصلی که او هم شعری دارد که در تاریخ ثبت شده که من از او هم عبور می‌کنم. اما در عصر حاضر و دوران معاصر معروف‌ترین کسی که از حضرت علی(ع) در میان مسیحیان سخن گفته، جبران خلیل جبران است. او که علاوه‌بر نویسندگی و شاعری نقاش هم بود، پرتره‌ای کشیده از تصویر خیالی‌اش از حضرت علی(ع) و این پرتره در آرشیو دانشگاه آمریکایی بیروت در دست است. او در جایی می‌گوید که عرب قدر علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) را نشناخت تا اینکه همسایگان پارسی‌زبان آنها یعنی ایرانیان به ارزش حضرت علی(ع) پی بردند و تفاوت میان گوهر و سنگ‌ریزه را دریافتند و حضرت علی(ع) را به‌عنوان پیشوا و مقتدای خود برگزیدند.

در کنار او باید حتما از جرج جرداق مسیحی یاد کنیم. او پنج جلد کتاب نوشته تحت عنوان «الامام العلی صوت العدالت الانسانی» یعنی امام علی صدای عدالت انسانی. به‌راستی این کتاب یکی از افتخارات عالم انسانی عموما و شیعیان خصوصا هست. جرداق چنان شیفتگی خود را نسبت‌به حضرت علی(ع) بروز داده که اگر کسی نداند نویسنده این اثر مسیحی است، گمان می‌کند یکی از علمای شیعه این کتاب را نوشته است. در کنار او برادرش فواد را می‌بینیم شاعر و ادیب و نویسنده مسیحی که برادر بزرگ جرج است و برادرش را هم با شخصیت حضرت علی(ع) و کتاب نهج‌البلاغه آشنا کرده است. او اشعاری در وصف حضرت علی(ع) دارد که آدم تصور می‌کند یک شیعه این شعرها را گفته است. او می‌گوید: «هرگاه گرفتار درد و مصیبتی می‌شوم و روزگار مرا به ستوه می‌آورد، به‌سوی علی(ع) می‌روم و دردها و شکایت‌هایم را با او نجوا می‌کنم، چراکه علی(ع) پناه دردمندان است.»

   مدح شاعرانه مثل یک عالم شیعه

منظومه دیگری که امین‌فروغی در ادامه از آن گفت، مربوط به انطاکی است؛ اثری که با ذکر آن درباره‌اش گفت: «اواخر قرن13 و اوایل قرن14 عبدالمسیح الانطاکی منظومه‌ای نوشت با عنوان القصیده‌ العلویه‌ المبارکه. این قصیده قریب به 6‌هزار بیت را شامل می‌شود و تمام در مدح علی‌بن‌ابیطالب(ع) است. انطاکی در این منظومه مثل یک عالم متکلم شیعی به جنبه‌های مختلف شخصیت حضرت علی(ع) پرداخته، به تاریخ زندگی حضرت، علم و فصاحت حضرت، بلاغت، شجاعت و دلاوری، قضاوت، عدالت و جنبه‌های گوناگون شخصیت مولا را به ستایش نشسته است. در ابیاتی از این قصیده ببینید این مرد چقدر شیفته بوده که می‌گوید: «فضائل علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) مانند ستارگان آسمان می‌درخشد و هر صاحب‌بینشی می‌تواند آنها را ببیند. فضائل علی(ع) را هیچ شمارنده‌ای نمی‌تواند بشمارد و آیا می‌شود تعداد ستارگان آسمان‌ها و شعاع‌های هر لحظه را شمرد؟ ‌علی(ع) دریای علوم است که در خود گوهرهای علم و دانش را جاری کرده است.»

نفر بعدی این فهرست به گفته او، سلیمان کِتّانی، ادیب و نویسنده بزرگ جهان مسیحیت است که 9 جلد کتاب درباره اهل‌بیت(ع) نوشته است، جلد اول درباره پیامبر(ص) و تا جلد نهم درباره امام موسی‌بن‌جعفر(ع) است. بنا داشت مجلدات کتاب را ادامه دهد و به امام دوازدهم برسد که اجل به او مهلت نداد. او در جلد مربوط به امیرالمومنین(ع) که عنوانش هست «الامام علی نبراس و متراس» درباره علی(ع) این عبارت‌ها را نوشته است: «دوست دارم مناجات‌کنان پای به محراب عبادت علی(ع) بگذارم. ای علی(ع)، ای سرور من آیا درست است که درباره حقانیت تو به اختلاف افتاده‌اند؟‌ یا علی(ع) همان‌گونه که امواج اقیانوس صخره‌ها و سنگ‌های نمک را ذوب می‌کند، 14 قرن مانند 14ستون با ساعت‌ها، روزها، هفته‌ها و ماه‌های خود این 14 قرن ذوب شدند و از بین رفتند، اما کلمات درخشانی که از زبان مقدس تو تراوید، همچنان محکم و استوار برجای مانده و از بین نخواهند رفت.»

امین‌فروغی با تشریح این موضوع افزود: «خلیل فرحات هم شخص دیگری است که کتابی نوشته درباره حضرت امیر(ع) با نام «فی محراب علی». آنجا می‌گوید من محبت علی(ع) را به دل گرفتم، نه بلکه بالاتر، صفات نیکویش را پرستیدم، آری عطرفروش شیشه عطر خود را می‌پرستد. یعنی دل خود را به‌واسطه محبت علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) به شیشه عطر تشبیه کرده است. اشعار بسیاری دارد که می‌گوید: ای علی(ع) تو تمام وجودت، فکرت و عملت خدایی است، آیا تو غیر از خدا هستی؟ ‌نکند تو خدا هستی که این‌گونه صفات خدایی در تو جمع شده است. اگر کسی سراینده را نشناسد، فکر می‌کند یک شیعه غالی آن را سروده است.»

در بخش دیگر هم صحبت از ژوزف هاشم، شاعر، نویسنده و اقتصاددان بزرگ مسیحی شد. به گفته این کارشناس، او از یک امتیاز خاص برخوردار بوده و آن‌هم این است که سید است، یعنی تبار هاشمی دارد، چراکه نیاکان او سید و مسلمان بودند، اما درطول تاریخ دین خود را عوض کرده و مسیحی شدند. ژوزف هاشم در قصیده‌ای که برای حضرت زینب(س) و امام حسین(ع) سروده، به سیادت خودش اشاره کرده است و می‌گوید: «ای زینب(س) پاک، این دختر اسلام، از من و قلم من هنگامی که برای شما اهل‌بیت(ع) می‌نویسم تعجب نکن، من سید، هاشمی و شاخه‌ای از درخت پاک شما هستم و خون شما اهل‌بیت(ع) در رگ من جاری است.» ژوزف هاشم در کتاب «علویات» که از او به یادگار مانده، درباره حضرت علی(ع) سخن‌ها گفته است.

همچنین ما اگر بخواهیم فهرستی تهیه کنیم از متفکران، شاعران و نویسندگان مسیحی که دلداده امام علی(ع) بودند، باید از بولس السلامه، جورج شکور، ریموند قسیس، جرج زکی الحاج و آنتوان بارا و... نام برد. با این‌حال بسیارند شاعران مسیحی که در مدح حضرت علی(ع) سخن گفتند و از خود آثاری به یادگار گذاشتند.

حضرت علی(ع) در دنیای کتاب‌ها

پژوهش‌ها و کتاب‌های پژوهشی‌ای که درباره امام علی(ع) نوشته شده هم کم نیستند؛ منابعی که برخی از آنها قدمت چندین ساله دارند و برخی دیگر هم به روزگار نه‌چندان دور و این عصر برمی‌گردند. البته که هر کدام از این آثار را باید جدا بررسی کرد اما میانگین سطح کارهایی که در این زمینه وجود دارند و زاویه نگاه آنها موضوعی بود که امین ‌فروغی درباره‌اش گفت: «در طول تاریخ در فرهنگ‌های مختلف از حضرت علی(ع) سخن گفته شده و آثار پژوهشی بسیاری درباره شخصیت او نوشته شده است اما هر کس از منظری او را به تماشا نشسته و برخی او را حماسی دیدند، درواقع شجاعت‌های حضرت را سروده یا نوشته‌اند. به‌عنوان مثال ما می‌توانیم به حمله‌خوانی‌ها اشاره کنیم که سنت دیرینه‌ای است و در میان ما ایرانیان وجود داشته است. در این زمینه کتاب‌هایی تحت عنوان «حمله حیدری» هم نوشته شده است. شاعران بسیاری آنها را می‌نوشتند که شامل شرح شجاعت‌ها، رشادت‌ها و جنگ‌های حضرت علی(ع) بوده است.»

او با اشاره به جریانی که بعد از شکل گرفتن این آثار ایجاد شد، افزود: «پس از نگارش این آثار سنتی در ایران با عنوان حمله‌خوانی که به آن اشاره شد، شکل گرفت. یعنی مردم در محلی جمع می‌شدند و کسانی که صدای خوش داشتند، می‌توانستند اشعار کتاب‌های حمله حیدری را در ذهن‌شان ثبت کنند و توانایی اجرای فنون نمایشی را هم داشتند، مثل نقال‌ها که شاهنامه را برای مردم توصیف می‌کردند، در جمع حاضر می‌شدند و مطالب مربوط به رشادت حضرت علی(ع) را برای مردم می‌خواندند.»

   چند وجه دیگر

علاوه‌بر وجه حماسی، آثاری که وجود دارند، از وجوه دیگری نیز به حضرت علی(ع) پرداخته‌اند، موضوعی که امین ‌فروغی درخصوص آن بیان کرد: «برخی از متفکران از جنبه‌های کلامی حضرت، او را دیدند، عده‌ای علم حضرت را به تماشا نشستند، برخی تاریخ زندگی امام را بررسی کردند و هر کسی از منظری به ایشان پرداخته است. حال اگر بخواهیم از آثار مختلفی که درباره حضرت علی(ع) نوشته شده، بگوییم مثنوی هفتاد من کاغذ خواهد شد؛ چه در میان شیعیان و سایر فرق اسلامی و چه در میان سایر ادیان. به قول صائب که می‌گوید گر سخن اعجاز باشد بی‌بلند و پست نیست، در ید بیضا همه انگشت‌ها یکدست نیست؛ شما وقتی همه آثاری که درباره امام علی(ع) نوشته شده را پیش روی خودتان می‌گذارید، طبیعتا برخی از آثار از قوت بیشتری برخوردار است. برخی ضعیف‌تر هستند و این بسته به دامنه اطلاعات و ذوق پدید آورنده آن آثار دارد. از همین رو دامنه این بحث بسیار گسترده است و در این مقال نمی‌گنجد چراکه باید دسته‌بندی و بعد داوری شود. مثلا یک منظومه شعر را نمی‌شود با کتابی که از منظر فقاهت به حضرت نگاه کرده، با هم قیاس کرد چراکه نگاه و جزئیات آن با هم فرق می‌کنند.»

قنبرخوانی و یک سنت دیرینه

در کنار این موضوعات «قنبر‌خوانی» و «پرده‌خوانی» نیز از اتفاقات ماندگاری است که در تاریخ ثبت و ضبط شده و زمانی جایگاه ویژه‌ای داشته است. از امین ‌فروغی از تاریخچه این جریان پرسیدیم و او در پاسخ به آن گفت: «پرده‌خوانی سنت دیرینه‌ای است. به شهادت مورخان قدمت آن در ایران به عصر ساسانیان برمی‌گردد و برخی قدمت آن را به پیش از این هم مربوط دانستند ولی در منابع تاریخی ما اشاره شده که در دوران ساسانی هنرمندانی بودند که داستان‌هایی را روی پرده‌‌ها نگاشته بودند و آنها را در دربار می‌آویختند و بعد هم برای شاهان و اشراف با هنرهایی که داشتند، نقل‌شان می‌کردند. این هنرمندان صدای خوش داشتند و به فنون سخنوری آگاه بودند. آنها همچنین به تاریخ مورد نظرشان اشراف داشتند و می‌توانستند با هنرهای نمایشی قلوب تماشاچیان را تسخیر کنند و این هنر را به منصه ظهور بگذارند.»
امین‌فروغی به بیان جریان شکل‌گیری قنبرخوانی پرداخت و افزود: «پس از عصر ساسانی در دوره اسلامی این هنر با همه فرازونشیب‌هایی که از سرگذراند به راه خودش ادامه داد و در خدمت تاریخ اسلام و به‌خصوص تاریخ تشیع درآمد. کسانی که به آنها پرده‌خوان می‌گفتیم داستان‌‌های اسلامی و جنگ‌های صدر اسلام مثل بدر، احد، خیبر، جمل و حتی وقایع عاشورا را در دوره‌های بعد روی پرده‌ها می‌نگاشتند و پرده‌‌خوان‌ها در کوی‌ و ‌برزن و میادین شهر آنها را باز می‌کردند و با چوب‌دستی که به آن مطرق می‌گفتند، به یک‌یک شخصیت‌های روی پرده اشاره می‌کردند. آنها با صدای خوش، لحن خوب و بهره‌گیری از الحان موسیقی برای مردم نقالی می‌کردند. داستان‌های مربوط به امیرالمومنین(ع) از جذابیت بالایی برخوردار بود و پرده‌خوان‌ها علاوه‌بر جنگ‌ها به شئون دیگر زندگی حضرت هم می‌پرداختند مثل ماجراهایی که مربوط به غلام حضرت، قنبر است و به آن بخش قنبر‌خوانی گفته می‌شود. مثلا اینکه حضرت به خانه یتیمان سرمی‌کشید و کمک می‌کرد را در قالب این داستان‌ها نقل می‌کردند. برخی از این پرده‌ها یک موضوع داشت و به‌عنوان مثال همه پرده به داستان جنگ خیبر مربوط می‌شد و شما در آن سپاه اسلام و کفر را در گوشه‌ای می‌دیدید، درهای خیبر را هم همین‌طور و امیرالمومنین(ع) که در قلب پرده دیده می‌شد. در کنار اینها بعضی از پرده‌ها تقسیم‌بندی داشت یعنی کل پرده مربوط به حضرت علی(ع) بود اما گوشه‌ای از آن به داستانی از حضرت با غلام‌شان، قنبر می‌پرداخت و در بخش دیگر پرده داستان یتیم‌نوازی مولا را می‌دیدیم، قسمت دیگر آن هم به داستان‌های دیگری که درباره حضرت وجود دارد، برمی‌گشت. این رسم ادامه پیدا کرد تا پس از آنکه حکیم طوس، فردوسی بزرگ، شاهنامه را سرود و به ما ایرانی‌ها هدیه داد، این پرده‌خوانی در خدمت شاهنامه هم قرار گرفت.»

   پرده‌خوانی در این روزگار

اما امروز پرده‌خوانی مثل گذشته دیگر وجود ندارد، با این حال هنوز هستند نقال‌ها و مرشد‌هایی که در برخی از ایام به سراغ این هنر می‌روند، این کارشناس، پیرامون جایگاه این هنر عنوان کرد: «الان پرده‌خوانی به یک کار نمادین تبدیل شده است و در برخی از همایش‌ها آیتمی را به آن اختصاص ‌می‌دهند و بیشتر حالت نمایشی دارد اما در گذشته این پرده‌خوان‌ها بودند که در میان مردم و کوچه و بازار حرکت می‌کردند و از کسانی بودند که مردم را با تاریخ دین و مذهب آشنا می‌کردند. در روزگاری که نه کتاب بود و نه رسانه‌های امروزی، یک مرد کاسب دوره‌گرد از کجا می‌توانست با تاریخ مذهب و دین خودش آشنا شود؟ یکی این بود که در ایام خاص اگر فرصت می‌کرد پای منبرها می‌رفت اما منبع دیگری نداشت و این نقال‌ها بودند که در قهوه‌خانه‌ها، سرگذرها و میادین مختلف پرده‌ها را باز و شروع به نقالی می‌کردند و بعد هم مردم و رهگذران مبهوت این داستان‌ها شده و با بخش مهمی از تاریخ آشنا می‌شدند.»

امین‌فروغی افزود: «امروزه ما دو نوع پرده‌خوانی در ایران داریم، یکی به شخصیت‌های دینی مربوط می‌شود و دیگری هم به شخصیت‌های ملی اختصاص دارد. به تعبیر مولانا ما ایرانی‌ها از یک‌سو به رستم می‌نازیم و از سوی دیگر به امام علی(ع)؛ گرچه فاصله این دو از زمین تا آسمان است ولیکن مولانا در آن بیت می‌گوید: «زین همرهان سست عناصر دلم گرفت/ شیرخدا و رستم دستانم آرزوست.» یعنی ما دلدادگی‌های مذهبی‌مان را به حضرت علی(ع) مربوط می‌دانیم و از سوی دیگر شخصیت‌های باستانی خودمان مثل رستم را نیز هنوز گرامی می‌داریم و در پرده‌خوانی ما هر دو را می‌بینیم.»

جا انداختن فرهنگ علوی با اخلاق

جا انداختن فرهنگ علوی و اقداماتی که در این مسیر صورت گرفته و باید اتفاق بیفتد، مساله دیگری است که شاید این روزها بیشتر از هرچیزی به آن نیاز داریم. بحثی که او در آخر با بیان نگاهی که لازم است اعمال شود، گفت: «دامنه این سوال از نظر زمانی و مکانی خیلی گسترده است اما من در پاسخ به این سوال می‌گویم که اگر می‌خواهیم از حضرت علی(ع) سخن بگوییم و فرهنگ علوی را گسترش دهیم؛ خودمان هم باید رنگ‌وبوی آن حضرت را داشته باشیم. باید مردم رفتار و کردار ما را ببینند و شیفته حضرت علی(ع) بشوند. امام صادق(ع) فرمودند که مردم را به ما و خدا دعوت کنید به غیر از زبان‌تان بلکه با رفتار و کردارتان. اینکه ما شعر و کتاب بنویسیم اما خودمان هیچ بهره‌ای از فرهنگ علوی نبرده باشیم، سخن ما تاثیری نخواهد داشت. اگر در دل ما آتشی افروخته از عشق علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) هست، این آتش می‌تواند هر جا که می‌رویم محیط پیرامون ما را گرم کند اما سخن گفتن از معنویات، شعر و کتاب نوشتن به تنهایی به نتیجه‌ای نمی‌رسد.»

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰