محمدرضا حاجیعبدالرزاق، روزنامهنگار:مرحله مقدماتی رقابتهای لیگ قهرمانان آسیا در سه کشور عربستان، امارات و هند با توفیق برای نمایندگان کشورمان به پایان رسید و سه نماینده از چهار نماینده ایران در پایان این رقابتها به مرحله حذفی صعود کردند تا کشورمان بیشترین نماینده را در جمع ۸ تیم برتر غرب آسیا داشته باشد. این درحالی است که این رقابتها به عقیده کارشناسان امر دستاوردهای خوبی برای فوتبال ایران داشت ازجمله اینکه این موفقیت با حضور مربیان ایرانی حاصل شده و این موضوع میتواند آینده خوبی را به فوتبال کشورمان در صورت دیدهشدن استعدادهای ایرانی چه در مستطیل سبز و چه روی نیمکت نوید بدهد. نکته دیگر اینکه برگزاری فشرده رقابتها و انجام ۶ بازی در زمان تقریبی دو هفته فشار زیادی را به تیمهای شرکتکننده آورد تا جایی که انتقادات زیادی به این نحوه برگزاری از رقابتها به کنفدراسیون فوتبال آسیا شد. با همه این تفاسیر استقلال، پرسپولیس و تراکتور درنهایت به جمع ۸ تیم برتر غرب آسیا راه پیدا کردند و حدودا اواخر شهریورماه باید کار خود را در مرحله حذفی رقابتها ادامه بدهند. برای تحلیل عملکرد نمایندگان ایران سراغ کارشناس مطرح فوتبال ایران رفتیم و این رقابتها را از منظر فنی با وی بررسی کردیم. گفتوگوی «فرهیختگان» با جلال چراغپور را در ادامه میخوانید.
به نظر شما این مرحله از رقابتها چه دستاوردهایی داشت؟
یکی از نمایندگان ایران نتیجه لازم را نگرفت و با ۵ امتیاز حذف شد اما سه تیم دیگر یعنی پرسپولیس، استقلال و تراکتور به ترتیب ۱۵ امتیاز، ۱۱ امتیاز و ۱۰ امتیاز کسب کردند. بنابراین بهتر است ما ظرفیت عمومی فوتبالمان را ببینیم و سپس مصادیق آن را خدمتتان عرض خواهم کرد. در جداول گروهها یک اتفاق افتاد و پرسپولیس موفق شد با ۱۵ امتیاز که یک امتیاز قابل قبول و بسیار خوب است بهعنوان صدرنشین و با اقتدار به مرحله بعدی صعود کند. از سوی دیگر استقلال ۱۱ امتیاز به دست آورد که این هم یک حد مناسب است و درنهایت تراکتور نیز با ۱۰ امتیاز موفق به صعود شد و این درحالی است که فولاد با ۵ امتیاز در گروه خود چهارم شده و از دور رقابتها کنار رفت. حالا در این بین یک ترتیب دیگر در این نتایج و جداول به چشم میخورد که به آن ترتیب معکوس گفته میشود. به این شکل که فولاد از سه بازیکن خارجی در محور زمین خود درحالی استفاده میکرد که مجموع سن این سه بازیکن 100 سال بیشتر بود! شیمبا، پاتوسی و کولیبالی روی محور مرکزی زمین فولاد بازی میکنند. این درحالی است که یک نگرش اشتباه نسبت به بازیکن خارجی در ایران باعث شده است با اینکه قیمت این بازیکنان بالاست و در جوانی بازیکنان قابلی بودند یک تیم خوشترکیب، جوان، ریشهدار، استادیومدار، پشتوانهدار و بودجهدار را با ۵ امتیاز به کشور برگردانند. تیم دوم که رسول خطیبی روی آن کار میکرد به عینه شاهد بودیم چطور کادر فنی تلاش میکرد از مهرههای داخلی خودش استفاده کند و حتی وقتی یک بازیکن قابل بحث را در ماشینسازی میبیند به تیم خودش انتقال داده و بقیه نیز بازیکنان جوان و بومی هستند و این تیم بدون ادعا و خیلی با حوصله به مرحله بعد صعود میکند. تیم بعدی که استقلال است دو بازیکن خارجی دارد آن هم در صورتی که اگر محمد نادری آسیب نمیدید و در پست خودش بازی میکرد این تیم هم فقط با یک سانتر فوروارد یعنی فقط با یک بازیکن خارجی به میدان میرفت که این تیم هم ۱۱ امتیازی شد و درنهایت پرسپولیس که به جز دروازهبان ذخیرهاش همه بچههای این تیم جوان و ایرانی بودند که فوتبال خودمان را تولید کردند و همه بچههایی بودند که از همین فوتبال و با همین مربیان داخلی و از همین شرایط به وجود آمدند که درنهایت بهترین نتیجه را هم کسب کردند.
با این حساب موافق قانون منع استفاده از خارجیها هستید!؟
همین مسابقات را که ببینیم متوجه میشویم استفاده از بازیکنان خارجی به دلایل خیلی زیاد فنی که در این مصاحبه نمیتوان به آنها اشاره کرد اثر معکوس دارد. بنابراین از مسئولان امر و آنهایی که سیاستهای فوتبال را تبیین میکنند خواهش میکنم خیلی دقت کنند چون ممکن است این قانون را در آینده بردارند چون شنیدهام مشاوران رئیس فدراسیون فوتبال درحال گرفتن چنین تصمیمی هستند و این اتفاق در صورت تحقق از یک طرف آب به آسیاب دلالها انداخته و از طرف دیگر پستهای حیاتی را تعطیل خواهد کرد. شما ببینید اگر شیمبا در خط حمله فولاد بازی نکند بازیکنی مانند مغانلو یا آلکثیر یا قایدی در نوک خط حمله تولید میشود. پس ما چرا پستهای حیاتی فوتبال کشورمان را به خارجیها میدهیم؟ ما الان در دفاع وسط مشکل داریم و این درحالی است که یک بازیکن ۳۶ ساله باید در دفاع وسط متمولترین، با امکاناتترین و پولدارترین تیم ایران باشد آن هم درحالی که با این همه جوان با استعدادی که داریم، اگر به این موضوع توجه کنیم که اصولا سیاست بازیهای باشگاهی تقویت تیم ملی بهشمار رفته تا تیم ملی سری در میان سرها در کشورهای دنیا داشته باشد پس باید به این استعدادها نیز بها داد.
این رقابتها دستاوردهای دیگری هم داشت؟
بله، ما دیدیم هر چهار مربی نمایندگان ایران با همه نتایجی که به دست آمد ایرانی بودند اما تمام مربیان تیمهایی که نمایندگان کشورمان با آنها بازی کردند تقریبا مربیان خارجی و غیربومی بودند. پس در اینجا هم میتوانیم یک نتیجهگیری بکنیم و آن اینکه با خصوصیات بدنی، با خصوصیات فوتبالی و با اخلاق گیم یعنی اخلاق بازی کردن، بچههای ما با مربی ایرانی سازگارتر هستند. پس نرویم هزینهها کرده و خانه و امکانات بدهیم و در آخر هم فلان مربی برود و از ما شکایت بکند و میلیونها یورو از ما بگیرد و ماهی سه بار هم دلش تنگ شده و به کشورش برود تا جایی که پول پرواز، پول تغذیه، پول خانه، پول خشکشویی و... آنها را هم متقبل بشویم. همین رقابتها سه کاندیدا برای سرمربیگری تیم ملی داشت که دستاورد بزرگی است. درست است تیم جواد نکونام اشتباهات استراتژیک در معماری داشت اما او به همراه فرهاد مجیدی قوارههای یک مربی برای آینده تیم ملی را نشان دادند یا یحیی گلمحمدی در راس این نفرات قواره یک مربی تیم ملی را نشان داد. مگر یک مربی تیم ملی نمیخواهد با همین نفرات کار کند مگر یحیی همه تیمهای عربی را نزد؟ مگر ما الان جلوی بحرین گیر نکردهایم و با ویلموتس از بحرین شکست نخوردیم؟ پس یک مقدار ذهنمان را به داخلیها دوستانهتر و پدرانهتر معطوف کنیم چون اگر تحلیل فنی کنیم میبینیم ۳ مربی به کلاس جنگ رفتند برای آینده مربیگری تیم ملی ایران و هر 3 نفر آنها نمره قبولی گرفتند. البته رسول خطیبی هم هست که باید یک مقدار بیشتر مطالعه کند اما فردی مثل جواد نکونام در اسپانیا بازی کرده و تیمش هم خوب بازی کرد و فقط یک اشتباه استراتژیک در محور زمین مرتکب شد. اگر بین این سه خارجی دو نفر آنها از بچههای داخلی و جنگنده بودند شاید نتیجه دیگری رقم میخورد چون از دقیقه ۷۵ به بعد فولاد دیگر کسی را در آن محور برای جنگ نداشت. برای شیمبای ۳۷ ساله دیگر کافی است. در رأس این آقایان نیز یحیی گلمحمدی آرام آرام به سمت سرمربی تیم ملی شدن نزدیک میشود و در فاز بعدی خود مجیدی به این قوارهها بعد از یکی دو سالی با کسب تجربه رسیده و جواد نکونام نیز بعد از رفع یکسری مشکلات کوچک میتواند این افتخار را به دست بیاورد. بنابراین مقدماتی لیگ قهرمانان آسیا برای ما این دستاوردها را داشت و امیدوار هستیم که شهریورماه که ادامه این رقابتها آغاز میشود از اشتباههایی که در دور گروهی دیدیم دیگر خبری نباشد.
کدام اشتباهها؟
درست است که پرسپولیس ۱۵ امتیاز گرفت و مقتدرانه صعود کرد اما در یکی دو مورد متزلزل نشان داد که بهتر است این موارد را دوستان خودشان به خودشان تذکر دهند تا بتوانند آنها را هم اصلاح کنند. از سوی دیگر استقلال هم اشکالاتی داشت و ازجمله اشکالات این تیم این بود که نباید در مسائل فنی چند نفر صحبت کنند. بهطور مثال در مدیریت تعویضها آن هم در این برهه زمانی که به ۵ بازیکن افزایش پیدا کرده باید در آن تجدیدنظر شده چون صحنههایی مثل صحنه تعویض شیخ دیاباته در لحظات پایانی دیدار با الاهلی که به وی اشاره کردند به زمین برگشته و خودش را به زمین بیندازد تا وقت تلف شود. با آن شرایطی که این بازیکن داشت یک حرکت جالب نبود و انشاءالله در دور بعدی هر سه نماینده کشورمان میتوانند به مرحله یکچهارم نهایی لیگ قهرمانان آسیا صعود کنند.
بعد از مدتها و شاید برای اولین بار 3 تیم از ایران به مرحله حذفی لیگ قهرمانان راه پیدا کردند. این موضوع و این اتفاق در رقابتهای فصل جاری نشان میدهد فوتبال ایران پیشرفت کرده یا حکایت از آن داشت که فوتبال عربها یا آسیای میانه تضعیف شده است؟
درخصوص این نظری که میدهم اصرار عمیقی ندارم اما به نظر من اینکه بازیها متمرکز برگزار شد چند حسن داشت. اول اینکه خستگی مسافرت و پرواز و تغییر آبوهوا و جابهجا شدن و مواردی از این دست از بین رفته بود. در وهله بعدی این تطابقپذیری با آبوهوا یا آداپته شدن بدنهای بازیکنان خواهناخواهها در این رقابتها صورت گرفت اما در فصول گذشته یکبار میرفتیم و دوباره برمیگشتیم و وقتی که این اتفاق میافتاد دوباره بدنها با آبوهوای داخلی مطابقت پیدا میکرد و وقتی که دوباره هفته بعد میخواستیم سفر بعدی را انجام بدهیم باید سه روز زودتر میرفتیم درحالی که تطابقپذیری با آبوهوا حداقل ۵ روز زمان میخواهد و ما هم نمیتوانستیم زودتر برویم و به همین دلیل همیشه بچههای ما در سالهای گذشته یک افت بدنی در فصول قبلی داشتند اما در این رقابتها اساسا افت بدنی به وجود نمیآمد. زمانی هم که به وجود میآمد درواقع همین تطابقپذیری آبوهوایی بدن بازیکنان در آن نقش داشت. نکته بعدی افزایش تعویضها از ۳ به ۵ بازیکن باعث شد تا سختی آبوهوایی کشورهای عربی یا کشوری مثل هند در بین بازیکنان ما کمترین اثر را داشته باشد و برعکس ادوار قبلی که بهطور مثال استقلال از تیمی مانند العین ۶ گل خورد دیگر از این اتفاقات کمتر رخ داد یا اگر هم اتفاق افتاد اتفاقات صرفا فوتبالی بوده و دیگر ربطی به مسائل ثانوی نداشت. چون وقتی ۵ بازیکن به زمین میروند یعنی ۵۰ درصد نیروی داخل میدان را میتوان تازه کرد و به نظر من فوتبال ما با همان نفرات، همان شیوه و سبک بازی را انجام میدهد اما این برتریهای کنارههای فوتبال مثل مسافرت کمتر و کمتر پرواز کردن و تعویضهای پنجگانه بود که توانست این موفقیتها را به دست بیاورد.
بهعنوان سوال پایانی فشردگی مسابقات در بازه زمانی 2 هفتهای یک مقدار تیمها را خسته کرده و به کنفدراسیون فوتبال آسیا در این مدت این انتقاد وجود داشت که چرا وقتی بازیها متمرکز برگزار شد باید فرمت رفت و برگشت رعایت شده و میشد با 3 بازی سروته قضیه را هم آورد.
به نظر من وقتی دوبار مواجه شدن تیمها در یک زمان محدود اتفاق میافتد ما حادثه را از نتیجه جدا میکنیم. ممکن است در تک بازی حادثهای مثل یک کرنر، یک سر جلال حسینی، یک پنالتی، یک اشتباه داوری، یک تکل بیخودی نتیجه را تعیین کند اما از لحاظ فنی وقتی تیمها دو بار با هم بازی میکنند یعنی وقتی ۱۸۰ دقیقه با هم بازی میکنند دیگر حوادث، شانس و اتفاقات داوری را به حداقل میرسانند بنابراین به نظر من برگزاری دو بازی در زمان محدود باعث شد تا تیمی که بیشتر از ۸۰ درصد حقش هست صعود کند و چیزی به حادثه و شانس سپرده نشود.