سیدمهدی موسویتبار، روزنامهنگار: یکی از درخشانترین و ماندگارترین سریالهای تاریخ تلویزیون، سریال امامعلی(ع) است. سریالی که در اوایل دهه هفتاد پخش شد و باب ساخت سریالهای تاریخی و مذهبی بزرگ را در تلویزیون باز کرد. بازیگران زیادی را مشهور و به سینما و تلویزیون معرفی کرد و گروهی دیگر که کمی معروف بودند را نامیتر کرد. درنهایت هم یک کارگردان کاربلد به نام داود میرباقری را بهعنوان یک تاریخی – مذهبیساز حرفهای به تلویزیون ایران شناساند. بعد از گذشت تقریبا دو دهه سراغ محمد بیکزاده، تهیهکننده سریال امامعلی(ع) رفتیم و با او درباره نحوه ساخت آن سریال و مشکلات و بودجه و هزینههایش حرف زدیم و در ادامه هم به بررسی وضعیت فعلی سریالسازی پرداختیم.
شما را به نام سریال «امامعلی(ع)» میشناسند و وقتی اسمتان را جستوجو میکنیم عنوان تهیهکنندگی آن سریال میآید. اما میخواهم بدانم محمد بیکزاده عزیز به جز سریال امامعلی(ع) با چه کارهایی شروع کرده و چه فعالیتهایی داشته است؟
من ابتدای انقلاب و به دلیل اینکه تحصیلات دوره لیسانسم در رشته حقوق بود، مدتی در دادگستری مشغول بودم و بعد از آن دیدم قضاوت کار من نیست و کار کسی است که جرات داشته باشد. من قدری در قضاوت ترسو بودم و هستم. درنهایت قضاوت را رها کردم و به آموزش و پرورش رفتم. مدتی آموزش و پرورش بودم و سمتهای مختلف داشتم. از آنجا هم به تلویزیون رفتم.
چه سالی بود؟
سال 64. بعد از انقلاب به تلویزیون رفتم. حکایتی که تعریف میکنم برای بعد از انقلاب است. اولین کاری که آنجا کردم بهعنوان مدیر اجرایی پروژهای به نام «روایت عشق» بود که کاری مذهبی درباره عاشورا برای شبکه یک بود. در آن پروژه بهعنوان مدیر اجرایی کار کردم و اتفاقا در موقعیت خود با توجه به کارهایی که در آن زمان درباره آثار مذهبی میشد، این کار نسبتا به چشم آمد.
عوامل معروف آن پروژه چه کسانی بودند؟
مرحوم انوشیروان ارجمند، مرحوم رضا سعیدی و افراد دیگری بودند. تعدادی از دوستان دار فانی را وداع گفتند و تعدادی هم حضور دارند. بعد از آن هم سریالهای دیگری همچون «زیر چتر خورشید» و... را کار کردم. تا به سال 69 رسید که طرحی را نزد من آوردند. آن زمان مسئول طرح و برنامه فیلم و سریال در شبکه یک بودم. طرحی را به اسم «همچون خاری در گلو» آوردند. من دیدم نعل به نعل تاریخ طبری را بیان کرده است، یعنی قطعهای از تاریخ طبری را برداشته بود و بهعنوان سناریو آورده بودند.
چه کسی آن طرح را آورده بود؟
علاءالدین رحیمی. ایشان در زمان خودش فرد معروفی بود. طرح را نزد من آورد و دیدم نعل به نعل تاریخ طبری است. در اینگونه آثار باید کار تطبیقی شود بهخصوص چون نحلههای مختلف اسلامی زیاد است باید رعایت وحدت کرد، باید نگاه کرد که کجا موارد اختلافی وجود دارد و کجا توافق دارند. من این متن را بهعنوان یک تلنگر دیدم. بعد از این شروع به تحقیق و تفحص در متون تاریخی اعم از فارسی و عربی کردیم که مورخان شیعه و سنی و اسماعیلی و همه نحلهها نوشته بودند و اینها بررسی شد و مشترکات را جدا کردیم. داود میرباقری سناریو را نوشت. در واقع چارچوب سناریو نوشته شده بود که یکی از بحثها در آن زمان در آثار تاریخی بحث زبان آن بود. مستحضر هستید در سریال ابنسینا که در زمان خود سریال مورد توجهی بود، وقتی مغول وارد حلقه درس ابوعلی سینا میشد میگفت «کلاس» را تعطیل کنید.
و میدانیم که کلاس کلمهای انگلیسی است.
درست است. این زبان برای ما مهم بود. از یکسو برای من مهم بود و از سوی دیگر این اشتباهات وقتی مطرح شد برخی همکاران شما این موضوع را دست انداختند و بحق هم بود. انگشت انتقاد را در جای درستی گذاشته بودند. ما یک مبنایی برای ادبیات سریال امام علی(ع) قرار دادیم و آن تاریخ بیهقی بود، چون مرحوم ابوالفضل بیهقی زبان بسیار شیوا و شیرینی دارند آن را مبنای ادبیات کار قرار دادیم. به همین جهت شاید یکی از جاذبههای کار دیالوگهای سریال امام علی(ع) بود. به دلیل اینکه با دقت کار شده بود. انصافا میرباقری هم از عهده کار برآمد و کار شیرینی شد.
در جاهای مختلف خواندم قرار بود تئاتر امام علی(ع) ساخته شود و بحث ساخت سریال تلویزیونی مطرح نبوده است. این درست است؟
بله. ابتدا به من گفتند این پروژه را باید بسازید و یک برآوردی هم سازمان داشت که 27 میلیون تومان بود.
در سال 70 بود؟
برآوردش برای سال 70-69 بود. در آن زمان 27میلیون برآورد کردند. من بررسی کردم که اگر قرار است سریال امام علی(ع) ساخته شود باید درست باشد و نمیتوان باری به هرجهت باشد. من روی چند نکته تعصب دارم، مثلا روی شاهنامه و در حوزه مذهبی روی علیابنابیطالب(ع) تعصب دارم. من روی این شخصیت تعصب دارم و میگویم کسی است که باید یا فیلم درباره ایشان درست ساخته شود یا به سمت آن نرویم. درنتیجه برآورد 27میلیون تومان را دیدم جا خوردم ولی توکل بر خدا کردیم و جلو رفتیم. در شهرک غزالی شروع به ساختن دکور کردیم. این 27 میلیون تومان در ساخت شهرک سینمایی یعنی بخش مدینه تمام شد و من نامهای نوشتم که در فاز اول سریال امام علی(ع) این مبلغ هزینه شد. ماجرای 27میلیون تومان را به طنز گرفتیم و گفتیم لطفا برآورد برای فازهای بعدی داشته باشید. همینطور ذرهذره با شوخی و طنز جلو بردیم تا درنهایت 269 میلیون تومان هزینه کردیم و کار را تمام کردیم.
این هزینه سریال در طول هفت، هشت سال بود؟
خیر، فیلمبرداری ما در مدت 19 ماه تمام شد و با احتساب تعطیلیها بود. اگر شما میبینید که پنج سال بین آن وقفه میافتد به علت اختلافی بود که بعد از پایان فیلمبرداری در سازمان صداوسیما اتفاق افتاد. مدیر سازمان عوض شد و محمد هاشمی رفته بود و لاریجانی آمده بود. لاریجانی میخواست نظرات خود را اعمال کند درحالی که ما بنا نداشتیم نظر هیچکسی الا نظر تاریخ را اعمال کنیم، مدتی این اختلاف بود و مدتی هم اختلاف بین دوستان سر مسائل دیگر بود.
منظور از دوستان عوامل سریال است؟
بله.
اینکه این اختلاف بر سر دستمزد بود، درست است؟
خیر، سر زمانی بود که برای مونتاژ صرف میشد. مرحوم مهرداد مینویی کار ما را مونتاژ کرد. وسواس زیادی داشت و کار طول کشید. نمیخواهیم تقصیر را گردن کسی بیندازیم. کار بعد از فیلمبرداری طول کشید درحالی که کار فیلمبرداری 19 ماه زمان برد، با احتساب تعطیلیهایی که بین کار داشتیم.
شما با دو مدیر کار کردید؟
بله. یکی محمد هاشمی و دیگری علی لاریجانی بود. بیشتر مدت فیلمبرداری در زمان هاشمی بود و بعد از آن مدیر صداوسیما عوض شد و در دوره لاریجانی بیشتر سروکار ما با احمد پورنجاتی بود. الحق انسان فرهیخته و شریفی بود و تنها کسی بود که در آن دوره از کار حمایت کرد.
یکی از نقطهقوتهای سریال امامعلی(ع) تیم قوی و مخصوصا گروه بازیگرانش است. درباره انتخاب بازیگران و آن کسانی که نشدند قبلا در گفتوگویی توضیح دادید اما درباره جمع کردن این ترکیب توضیح دهید. چند درصد از 269میلیون تومان سهم بازیگران شد؟
در آن دوره با 269میلیون تومان کل هزینه پروژه را تامین کردیم. علت این بود که یکسری ارتباطاتی داشتم که از دوره دانشگاه همدورهایهای من کسی شده بودند و سری در سران مملکت داشتند یا کسان دیگری که در جاهای دیگر با آنها آشنا شدم که باز آنها سری در سرها درآوردند و من در واقع خود را خرج کردم.
میتوانید اسامی و کارهایشان را بفرمایید؟
شاید راضی نباشند. بیشتر با ارتباط با این افراد توانستیم کار را جلو ببریم. مثلا سدی که در منطقه «گنوی» بندرعباس برای آبگاه صفین ساختیم مجانی ساخته شد، یعنی استانداری هرمزگان آن را ساخت و تحویل ما داد که طبق نقشه ما و طراحی صحنه ما بود. به این شکل کار میشد. مثلا آن زمان کلا 60 اسب خریدم و مابقی را مسئول سیاسی-عقیدتی ارتش که در آن زمان ارتباط خوبی با ایشان داشتیم، تامین کرد.
آن هم رایگان بود؟
بله. تعداد زیادی از جوانان سیاهیلشگرهایی که ما نیاز داشتیم از سربازهایی بودند که مسئول سیاسی-عقیدتی ارتش برای ما تامین کرد که این ارتباطات بود که هزینه میشد. خود را خرج کردیم تا اثبات کنیم در این مملکت میشود کار خوب کرد. تا آن زمان هیچکس باور نمیکرد، همه تصور میکردند میخواهیم یک تعزیه بسازیم. کسی تصوری از یک کار فاخر و فخیم نداشت و بعد از آن دوستان به سمت کارهای مذهبی رفتند که ای کاش برخی نمیرفتند.
درباره ترکیب بازیگران هم توضیح بفرمایید. سهم بازیگران از هزینه کل سریال چقدر بود؟
اینطور محاسبه نشده است اما تصور کنید بازیگری که در پروژه قبلی خود مثلا ماهی 150هزار تومان گرفته بود، در این پروژه 70هزار تومان دریافت کرد. بیشتر با عشق کار کردند.
ارجمند بیشترین دستمزد را گرفته بود؟
بیشترین دستمزد را ارجمند داشت که هر ماه 100هزار تومان بود. پنج درصد هم مالیات کسر میشد که درنهایت 95هزار تومان میشد.
اگر 19 ماه را در نظر بگیریم و ارجمند هر ماه سرکار بوده باشد یک میلیون و 900 هزار تومان آن زمان دریافت کرده؟
درست است. ایشان 19 ماه با این مبلغ کار کرد. بیشتر دوستان دلی کار کردند و برای من بهعنوان تهیهکننده و مدیر پروژه این اهمیت داشت که رابطه خوبی در گروه باشد. بهدلیل اینکه کار سریالسازی طولانی است طبیعتا اختلافات بین دوستان پیش میآید. شما از خانه و زندگی و خانواده دور میشوید، عصبیتهای دور شدن از خانواده وجود دارد. طبیعتا همه همنوع و یک شکل نیستند و اختلاف بین آنها وجود دارد. ما توانستیم باب اختلافات را ببندیم و در واقع فضای بسیار دوستانه و صمیمانه ایجاد کردیم. چگونگیاش را باید در کار دید و برخی مسائل توضیحدادنی نیست.
جمع کردن این تعداد افراد مشهور و بازیگران سخت است. مینویی، میرفخرایی و... افراد مشهوری بودند.
درست است. همه از منهای خود پایین آمدند. همه پذیرفته بودند یک نفر باید مسئولیت داشته باشد و وظیفه خود را انجام میدادند که اتفاقی هم رخ نداد. شاید تنها پروژهای بود که از ابتدا تا انتها هیچ اختلافی بین دوستان پیش نیامد.
میرباقری هم هر ماه حقوق دریافت میکرد، درست است که بالاترین دستمزد را در زمان خودش گرفته است؟
میرباقری اصلا هر ماه حقوق نگرفت. او از ابتدا تا انتهای کار و تا دورهای که برای صداگذاری و مونتاژ معطل شد کلا 14میلیون تومان دریافت کرد.
یعنی هم برای فیلمنامهنویسی و هم برای کارگردانی 14میلیون دریافت کرد؟
بله. این کار بیشتر دلی انجام شد.
با این حساب و کتابها میتوان فهمید بیشتر هزینهها صرف کارهای فنی شده است و اگر ارجمند هم با یک میلیون و 900 هزار تومان درنظر بگیریم، بازیگران دیگر کمتر دریافت کردند، شاید دستمزد کارگردان و بازیگران به 100 میلیون تومان هم نرسیده باشد.
بله، تقریبا رقمی مساوی است و تعادلی برقرار است. هزینه لباس، هزینه خرید 60 اسب، هزینه دکور، هزینه ساخت آکسسوار و... را پرداخت کردیم. هزینه هتلینگ جماعت در شهرهای مختلف هم بوده است. تعادلی که بین اعداد و ارقام است کاملا تعادل منطقی است و مثل محاسبات و داستانهای امروز نیست.
آقای شریفینیا آن زمان در انتخاب بازیگران نقش داشتند یا خود ایشان هم انتخاب شده بودند؟
آقای شریفینیا هم حین کار انتخاب شد. ایشان بهعنوان عکاس وارد کار شد. کسی فکر بازیگر شدن ایشان را نداشت. سر شخصیت ولید که خاص بود و در تاریخ هم همین مقدار خاص است، گیر کردیم. شوخیهایی که رضا در جمعیت داشت و ارتباطی که با دوستان داشت، ناگهان خود ولید را دیدیم. خیلی اتفاقی ایشان انتخاب شد.
انتخاب اول شما چه کسی بود؟
انتخاب اول ما صدرا حجازی بود. بعد از آن اکبر عبدی بحث شد و بعد از آن وقتی مساله رضا پیش آمد، دریافتیم شخصیت همان ولید را دارد و احتیاج نیست بازی کند و خودش باشد، بهتر است.
یکی از ویژگیهای ممتاز سریال امام علی(ع) موسیقی متن بود که همین الان در حافظه همه مردم باقی مانده و جزء آثار ماندگار تاریخ موسیقی سریالی ماست.
این کار به قول حضرت حافظ که میگوید «حافظ اگر قدم زنی در ره خاندان به صدق، بدرقه رهت شود همت شحنه نجف!» بود. آقای فخرالدینی سالها روی موسیقی عبدالقادر کار میکرد و هنوز کشف نکرده بود. چه میشود که ناگهان نیمهشب موسیقی را پیدا میکند؟ این را بهتر است از زبان ایشان بشنوید که چگونه این کار ساخته شد. کارهایی که ما میتوانستیم برای ایشان انجام دهیم این بود که جنبههای موسیقایی مختلف کشورهای اسلامی را که روی دعاها و قرائتهای مختلف قرآن داشتند، در اختیار ایشان قرار دهیم. این چیزی بود که از ما خواسته بود. توانستیم قسمتهایی از قرآن یمنی، مصری و... را در اختیار ایشان بگذاریم. ایشان استفاده کرد ولی واقعیت این است که نیروی دیگری هم در هنر وجود دارد. نیرویی که قابل توصیف نیست و هنرمند را به سمت مطلوب خود هدایت میکند. کاری به کسانی که عنوان هنرمند را یدک میکشند، نداریم. آقای فخرالدینی واقعا هنرمند هستند.
سریال امام علی(ع) در دوران پخش خود دچار سانسور یا حذف شد؟
برخی مدیران خیلی مقاومت کردند اما عمده بخش ابوذر ما حذف شد.
دلیلش چه بود؟
ابوذر در زمان حیات خود طاقت این را نداشت کسی کوچکترین تخطی از طریق عدالت کند. گفتند برخی حرفهای ابوذر به برخی دوستان برمیخورد؛ درنتیجه حذف کردند. قائم مقام وقت سازمان خیلی مقاومت زیادی کردند که این میزان از نقش ابوذر ماند.
چند دقیقه از سریال امام علی(ع) حذف شده است؟
تقریبا بین 180 تا 200 دقیقه حذف شده است.
این حذف اختیاری یا اجباری بود؟
ما هیچ صحنه اضافهای نگرفته بودیم که بخواهیم حذف کنیم. قسمت ابوذر ما 4 اپیزود بود و این بخش را الان در سریال نداریم. چند صحنه جزئی از بخش ابوذر را داریم چون دیالوگهای ابوذر دیالوگهای تندی بود. شاید امروز به من هم برمیخورد.
این بخشها را نمیتوانید منتشر کنید؟
اینها در بخش پوزتیوهای سازمان صداوسیماست.
این میزان حذفیات خودش 3-2 قسمت میشود. میتوان گفت سه قسمت از سریال حذف شد.
بله، درست است. قطعا میتوان گفت سه قسمت و حتی بیشتر از سه قسمت حذف شده است.
بعد از تغییر مدیریت امکان نداشت این بخشها به سریال امام علی(ع) اضافه شود؟
خیر، هرچه زمان پیشتر رفت آدمهای ما نزدیک به شخصیتهای دوره بنیعباس و بنیامیه شدند و بیشتر به آنها برمیخورد.
یعنی ممکن بود حذفیات بیشتری داشته باشد؟
بله، کمااینکه الان سریال امام علی(ع) را در یک شبکه پرمخاطب تمام و کمال پخش نمیکنند. فیلم سینمایی از سریال پخش میکنند یا در شبکهای که دیده نمیشود، پخش میشود.
الان هم در شبکه قرآن یا افق پخش میشود؟
درست است. شما خودتان این شبکهها را تماشا میکنید؟
من گاهی مواقع چون سریالها را دوست دارم تماشا میکنم ولی اگر شبکههای یک یا سه نمایش دهد، مخاطب بیشتری دارد.
درست است. الان بخواهند ممیزی کنند بیشتر حذف میشود. یک مشکل داریم که مدیران هنری این کشور هنرمند نیستند. نهتنها هنرمند بلکه باسواد هم نیستند.
خیلی نادر هستند افرادی که مناسب باشند. حکم کلی به معنای قطعیت نمیدهم، هرچند بین آنها کسانی هستند که سرشان به تنشان میارزد ولی در سازمان صداوسیما چند نفر را بهعنوان مدیر میشناسید که دغدغه هنری سریالها را داشته باشند. چند نفر را میشناسید که نگران ادبیات یک سریال باشند، چند نفر را میشناسید که نگران کادربندی فیلمبردار و کارگردان باشند؟
نگرانیها شاید بیشتر سمت سیاست یا اقتصاد است.
در حوزه ارشاد و معاونت سینمایی ارشاد چند نفر را میشناسید که دغدغه این را داشته باشند که تهیهکننده باید باسواد باشد و کار خود را بشناسد، چند نفر را در ارشاد میشناسید که نگران این باشند که بین فلان فیلم اسم کسی خورده که متهم ردیف اول فلان پرونده اقتصادی است؟ کدامیک دغدغه دارند؟ چند نفر را میشناسید که دغدغه این را داشته باشند که تهیهکنندگی فقط پولدار بودن نیست بلکه تخصصهایی هم لازم است؟
یکی از دلایلی که سریالهای امروز تلویزیون قوی نیستند بهخاطر مجموعه این دلایل است؟
بله؛ همین است.
یعنی کار به دست کسانی سپرده میشود که بیشتر به خود آنها اعتماد دارند تا دانش و تواناییهای فنیشان؟
اعتماد هم ندارند و تنها سهم خود را دریافت میکنند. بیکزاده به کسی سهم نمیدهد پس به او کار نمیدهند.
خود شما کار میبرید و قبول نمیکنند یا بعد از سریال امام علی(ع) رابطهتان به هم خورد؟
بعد از سریال امام علی(ع) هم کاری کردیم که عذاب دادند و سناریو را حین تولید 7 بار تغییر دادند. سریال «بانو» که در انتها کاری شد که اصلا کار من نبود. شما جای من باشید بعد از آن به صداوسیما رجوع میکردید؟
احتمالا دلزده میشویم.
درحالیکه من عاشق این کار هستم.
دوطرف نمیخواهید با هم کار کنید؟
من میخواهم کار کنم.
با همین مدیران که حضور دارند؟
روی من نمیتوانند این مدیریتها را اعمال کنند. مشکل در اینجاست. برای این آقایان هزارویک شب را میبرید میگویند مساله جنسی دارد. گفتم من نمیخواهم نشان دهم کنیز با ارباب رابطه دارد. این مدیر فرهنگی ماست، شما باشید رغبتی برای کار دارید؟
طبیعتا تهیهکنندهای که دنبال ساخت کارهای خوب است، رغبتی به این مدل کار کردن ندارد.
من هم متاسفانه اسمم به نام سریال امام علی(ع) در رفته است. هزار کار دیگر کردم ولی اسم من به نام سریال امام علی(ع) در رفت.
این که خوب است.
وقتی اسمم به نام سریال امام علی (ع) درمیرود بار مسئولیتی روی دوشم است و نباید این اسم را خراب کنم.
سالهایی که کار نمیکنید چه کاری انجام میدهید و از کجا تامین معاش میکنید؟
یکسری کارهای دیگر که ربطی به این حرفه ندارد، انجام میدهم.
یک دلیل کار نکردنتان بحث حضور مدیران بیسواد نسبت به کاری که میخواهند تولید کنند، بود، ولی اگر بخواهیم آسیبشناسی کنیم چه اتفاقی میافتد که متنها ضعیف است و سریالها قوت قبل را ندارد و تکرارها و بازپخشهای سریالهای قدیمی بسیار پربینندهتر از سریالهای تولیدی و پخشاولی است؟
وقتی نویسنده دچار سانسور شود، خودش را سانسور میکند و این سانسور بخشی از جاذبههای حرفهای او را میگیرد. این متن سانسورشده دست گروه کارگردانی میرسد و طبیعتا کارگردانان ما عادت دارند متنی را که میگیرند، برای خود کنند. به این فکر نمیکنند نویسندگی یک کار است و کارگردانی کار دیگر. کارگردان هم کار را بازنویسی میکند و یکبار آن هم دچار خودسانسوری میشود. یکبار هم پای مونتاژ دچار سانسور میشود. طبیعتا یک کار خنکی درمیآید که نه سر آن مشخص است و نه ته آن! چه توقعی است که مردم بنشینند این برنامههای تلویزیونی را نگاه کنند و طرف سریالهای ترکی و کرهای و... نروند. چه کار برای مردم کردیم که سراغ سریالهای کشورهای دیگر نروند؟ نکته دیگر اینکه بین نویسندگان یکی دو نفر هستند که کار کمدی را خوب میشناسند.
چه کسانی هستند؟
آقایان قاسمخانی هستند که کمدی را میشناسند و یکی دو کار فوقالعاده خوب در کمدی دارند مثل «سنپترزبورگ» که سناریوی فوقالعادهای دارد و این هنر آقای افخمی نبود بلکه هنر آقای قاسمخانی بود. آن کار با آن متن دست هر کارگردانی میرفت، کار خوبی میشد. از یک سناریوی خوب میتوان کار متوسط درآورد ولی از یک سناریوی بد کارگردان خوبی هم باشید نمیتوانید کار خوبی دربیاورید. متاسفانه بخش سناریونویسی ما بخش قدرتمندی نیست، چه در کمدی و چه در کارهای جدی و چه در کارهای تاریخی! حتی حاضر نیستند کاری که میخواهند کارگردانی بدهند به کسی بدهند که اهل ادبیات است، دورخوانی کند. بخواند و ببیند که این آیا به لحاظ ادبی درست است یا خیر. این بخش ادبیات است. نکته دیگر در بخشهای تصویری است. چند وقت پیش سریالی را از یکی از شبکهها میدیدم، تصویری که گرفته بود تقریبا نصف بالایی صفحه خالی بود و از گردن به بالا تصویر بود. در این حد تصویر افتضاح بود. بخش کارگردانی هم مشخص است چه وضعیتی دارد و کمتر کارگردانی را در کارهای مجموعه سازمانی میبینم که زحمت کارگردانی کشیده باشد. کارگردانی حرمتی دارد. نمیتوان اسم هر کسی را کارگردان گذاشت؛ بهصرف اینکه ارتباطی در سازمان داشته است، کفایت نمیکند. متاسفانه همهچیز ما به همهچیز در سازمان صداوسیما میآید.
در صحبتهای خود درباره سریالهای مذهبی که بعد از سریال امام علی(ع) ساخته شد، اشارهای داشتید. کدامیک را بیشتر قبول دارید؟
کار مذهبی یک آدمی را میخواهد که خود نگاه مذهبی داشته باشد، نه مسلمانی! نگاهش «متاله» باشد، میخواهد مسیحی، یهودی یا مسلمان باشد که بتواند کار مذهبی را خود درک کند. متاسفانه این نگاه در خیلی از مذهبیسازان ما وجود ندارد. میشناسیم و سابقه داریم و اسم کسی را نمیبرم ولی خیلی از دوستان ما کارگردانهای خوبی هستند اما نگاه آنها مذهبی نیست. منظورم از نگاه مذهبی نگاه شیعه اثنیعشری نیست. خیلی از دوستان دچار سیاستزدگی شدهاند.
سریال مختار را دوست داشتید؟
خیر، دوست نداشتم.
و اگر به شما پیشنهاد میشد، نمیساختید؟
اگر هم میساختم چیز دیگری میساختم. ممکن بود بسازم ولی مختار این نبود، مختار قهرمان ملی ما نیست. بنابراین آنچه در متون تاریخی وجود دارد مختار فرد متقلبی بود، در زمان واقعه کربلا کاری میکند که عمدا زندان بیفتد که در کربلا و واقعه عاشورا نباشد و بعد از آن هم داعیه خلافت دارد. جنگ او با حضرات بنیامیه و آلزبیر است و علت این است که هر دو داعیه خلافت دارند. جنگ مختار با این دو است. با یکی علیه دیگری متحد میشود.
جایی درمورد بازیگران نقش قطام و مالکاشتر صحبت کرده و از اسامی نام برده بودید. به نظر شما چه شد که مرحوم فردین و فائقه آتشین در این سریال بازی نکردند؟
دست من نبود. اگر بازی میکردند قطعا بهتر میشد. داریوش ارجمند بازیگر خوبی برای این سریال بود و نقش ماندگاری ایفا کرد. اما بحث من دیدهشدن است. سریال امام علی(ع) در شرایط خود رکورد بیننده را زد. اگر فردین بود این رکورد بیشتر و طولانیتر میشد.
مخالف اصلی حضور مرحوم فردین چه کسی بود؟
نمیدانم کجاها ممنوع میکنند.
اداره ارشاد، صداوسیما یا دستگاههای امنیتی بودند؟
بیشتر از سمت ارشاد بود. دستگاههای امنیتی که کاری با این مسائل ندارند. اصلا موضوع امنیتی نبود.
یعنی وزارت ارشاد دولت آقای هاشمی که در آن دوره آقای میرسلیم وزیر ارشاد بودند؟
بله.
از داخل سازمان صداوسیما مخالفتی نبود؟
سازمان هیچ مشکلی با من نداشتند چون میدانستند من از چه آبشخوری اندیشههای خود را میگیرم و مشکلی با من نداشتند و میدانستند برای چه تلاش میکنم. طبیعتا بازیگران قبل از انقلاب را باید مجوز میدادند. مجوز را باید ارشاد صادر میکرد. در ارشاد چه کسانی دخیل بودند، نمیدانم؛ مجوز از ارشاد خواستیم برای علی آزاد، فخری خوروش، آقای رشیدی و... مجوز صادر شد، اما برای آقای فردین و خانم فائقه آتشین مجوز صادر نکردند.
فقط این دو نفر بودند که مجوز نگرفتند؟
بله.
فهرست بازیگران شما 5 نفره بود؟
بیشتر بودند و مجوز همه را تقریبا گرفتیم و فقط این دو نفر را نتوانستیم. حساسیت روی این دو نفر بود و هنوز هم درک نمیکنم چه حساسیتی بود چون تفکر سیاسی ندارم و نمیفهمم این مسائل به چه معنی است. با تعریف امروز تفکر سیاسی ندارم و نمیتوانم داشته باشم. آدمی هستم که بیشتر اهل مطالعه و کتاب خواندن هستم و تفریح سیاسی ندارم.
اگر شرایط مناسب باشد، با تلویزیون کار میکنید؟
من همین الان پیشنهاد میدهم اگر سازمان آماده است پروژه «هزارویک شب» را آماده میکنم. با عنایت به ممنوعات سازمان هم کار را انجام میدهیم. آن مواردی را که مجاز است، خواهیم ساخت. هزارویک شب را بهعنوان قصه نمیبینم بلکه بهعنوان قالب میبینم. قالبی است که در آن همهچیز وجود دارد.
با چه کارگردانی میخواهید کار کنید؟
روی این فکر نکردم. اینها بپذیرند من آدم آن را پیدا میکنم. الان هیچ گزینهای بهطور قطع ندارم. شاید گزینههایی در ذهنم باشد و شاید ایرانی نباشد. شاید بتوان با کارگردان هندی یا ترکی کار کرد و این اثر، بازار خارج از ایران هم خواهد داشت.