راستی‌آزمایی اظهارات وزیر امورخارجه در گفت‌وگو با شعیب بهمن، کارشناس مسائل روسیه
قدرت بالای دیپلماتیک و قدرت بالای اقناع‌کنندگی سردار سلیمانی بود که توانست بر شخص پوتین و مقامات بلندپایه نظامی روسیه چنان تاثیری بگذارد که کشوری در اندازه روسیه را مجاب کند در سوریه به شکل مستقیم وارد نبرد شده و برای چنین جنگی هزینه کند. بر این اساس می‌توان گفت اظهارات ظریف درباره شرایط سوریه در سال 2015 و نیز درباره چگونگی ورود روسیه به عرصه تحولات سوریه هر دو کذب محض است.
  • ۱۴۰۰-۰۲-۰۷ - ۰۹:۴۳
  • 10
راستی‌آزمایی اظهارات وزیر امورخارجه در گفت‌وگو با شعیب بهمن، کارشناس مسائل روسیه
ادعاهای ظریف کذب است
ادعاهای ظریف کذب است

فایل گفت‌وگوی وزیر امور خارجه درباره اتفاقات 8 سال دوره حضورش در راس این وزارتخانه جدا از تبعاتی که برای منافع ملی ایران رقم زد، مملو از پرسش‌هایی است که پاسخ ندادن به آن در داخل نیز تبعاتی به همراه خواهد داشت. درباره بخشی از سخنان وزیر امور خارجه با شعیب بهمن، کارشناس مسائل روسیه گفت‌وگو کرده‌ایم. متن این گفت‌وگو به شرح ذیل است.

   شما 2 کتاب با عناوین «نگاه روسیه به ایران» و «توافق سلیمانی- پوتین» تالیف کرده‌اید. شما چقدر اظهاراتی که ظریف درباره نحوه ورود روسیه به جنگ سوریه داشته و همچنین گفته ایشان درباره شهید سلیمانی در این زمینه را درست می‌دانید؟

بخشی از سخنان‌ ظریف که مربوط به سفر سردار سلیمانی به مسکو است، به‌طور کامل با آنچه در واقعیت اتفاق افتاده، تفاوت دارد. این سخنان به شکل کامل یک تحریف تاریخ است که با اهداف عامدانه صورت ‌گرفته است. برخلاف ادعای ظریف، سفر سردار سلیمانی به روسیه در برهه بسیار حساسی انجام شد. اگر به آن دوره زمانی رجوع کنیم متوجه می‌شویم که تمامی تحلیلگران و تمامی رسانه‌ها در سطح جهان از قریب‌الوقوع بودن سقوط دمشق و پیروزی گروه‌های معارض در داخل سوریه سخن می‌گفتند و حتی برخی رسانه‌ها روزشماری برای سقوط قریب‌الوقوع دمشق ایجاد کرده بودند. بنابراین ادعای ظریف مبنی‌بر آنکه در آن برهه ایران و دولت سوریه دست برتر را در تحولات میدانی داشته‌اند، مساله‌ای کاملا کذب است. در آن شرایط، سفر سردار سلیمانی یک ابتکار عمل ایرانی بود. روس‌ها اگرچه بازیگر مهمی در سوریه به حساب می‌آمدند اما از سال 2011 که این کشور درگیر بحران شد، حضور مستقیم و نظامی در سوریه نداشتند. نقطه‌عطف این مساله سفر سردار سلیمانی به مسکو و رایزنی‌های خصوصی او با شخص پوتین و مقامات نظامی عالی‌رتبه روسیه بود، کما اینکه اگر این سفر انجام نمی‌شد و قدرت اقناع‌کنندگی سردار سلیمانی نبود، روس‌ها سیاست سنتی خود را که از سال 2011 تا 2015 در سوریه اجرا کرده بودند، ادامه می‌دادند و هیچ میل و رغبتی برای اینکه به شکل مستقیم در تحولات سوریه ایفای نقش کنند، عملا نداشتند.

شاید هر فرد دیگری به غیر از سردار سلیمانی عازم آن سفر می‌شد، نمی‌توانست چنین دستاوردی داشته باشد. قدرت بالای دیپلماتیک و قدرت بالای اقناع‌کنندگی او بود که توانست بر شخص پوتین و مقامات بلندپایه نظامی روسیه چنان تاثیری بگذارد که کشوری در اندازه روسیه را مجاب کند در سوریه به شکل مستقیم وارد نبرد شده و برای چنین جنگی هزینه کند. بر این اساس می‌توان گفت اظهارات ظریف درباره شرایط سوریه در سال 2015 و نیز درباره چگونگی ورود روسیه به عرصه تحولات سوریه هر دو کذب محض است. غیرواقعی بودن این ادعاها را می‌توان برمبنای مستندات تاریخی که در آن دوره موجود است به‌راحتی ثابت کرد. کما اینکه در کتاب «توافق سلیمانی- پوتین» به این نکته اشاره شده است. در این کتاب با ارائه مستندات، اشاره شده که سوریه در چه وضعیتی قرار داشت و چگونه قرار شد سردار سلیمانی به این سفر برود و روس‌ها را برای حضور مستقیم نظامی در سوریه اقناع کند.

   ظریف همچنین گفته است که روسیه، نیروی زمینی ایران را هم به جنگ کشید.

ادعای غیرواقعی دیگر ظریف این است که ایران به پیاده‌نظام نیروی هوایی روسیه در سوریه تبدیل شد. ایران پیش از روس‌ها در تحولات سوریه حضور داشت و کمک‌های مستشاری خودش را به دولت و ارتش سوریه ارائه می‌داد. این روسیه بود که به نوعی به نیروی هوایی ایران و نیروهای مقاومت مبدل شد و این دستاورد قدرت بزرگ سردار سلیمانی در مذاکرات بود. برخلاف تصور عمومی که از سردار تنها به‌عنوان یک نظامی یا فردی که همیشه در میدان‌های جنگ بوده یاد می‌شود ایشان وجهه دیگری نیز داشت که آن وجهه دیپلماتیک او بود. کما اینکه نه‌فقط درباره روسیه بلکه درباره سایر کشورهایی که ایشان مسئولیت و وظایفی را درباره پرونده‌هایشان داشت این روش و منش دیپماتیک سردار سلیمانی مثال زدنی است. افراد و مسئولان کشورهای خارجی که با سردار سلیمانی کار کرده‌اند نسبت به این رویه‌ها کاملا آشنا هستند. بنابراین می‌توان گفت تمامی استدلال‌ها و فکت‌هایی که ظریف گفته است نادرست هستند و برای تحریف تاریخ گفته شده‌اند.

   وزیر امور خارجه تاکید کرده که پوتین پیش از سفر سردار سلیمانی به مسکو تصمیمش برای ورود به سوریه را گرفته بود. آیا فکت و گزاره‌ای هست که این ادعا را بتوان ثابت یا رد کرد؟

اگر روس‌ها از قبل تصمیم به حضور نظامی مستقیم در سوریه داشتند، خب آن را انجام می‌دادند. اساسا روسیه کشوری نیست که بخواهد چنین تصمیماتی بگیرد، بیاید و با کشور دیگری اقدامش را هماهنگ کند. اگر روس‌ها به این جمع‌بندی رسیده بودند که باید در سوریه حضور نظامی پیدا کنند، بی‌تردید این کار را بدون مشورت با ایران انجام می‌دادند. ضمن اینکه اگر روس‌ها واقعا قصد داشتند چنین اقدامی انجام دهند چرا تا سال2015 دست نگه داشتند؟ چرا در بازه زمانی 2011 تا 2015 اقدامی نکردند و یک فرصت چهار‌ساله را پشت‌سر گذاشتند تا به این جمع‌بندی برسند؟ به‌رغم تمام تهدیداتی که علیه منافع روسیه وجود داشت آیا آنها به چهار سال زمان نیاز داشتند تا به این جمع‌بندی برسند که باید حضور مستقیم نظامی پیدا کنند؟

واقعیت این است که دلایل مختلف و متعددی برای حضور نظامی روسیه در سوریه وجود داشت. مثل مبارزه با تروریسم و گروه‌های تررویستی‌ای که تشکیل شده بودند و بخشی از آنها از منطقه قفقاز در جنوب روسیه راهی سوریه شده بودند. اینکه سوریه آخرین پایگاه عربی روسیه در خاورمیانه به‌شمار می‌آمد و بحث ارزش ژئوپلتیکی سوریه، همه‌وهمه برای روسیه عوامل و عناصر تعیین‌کننده‌ای بودند تا مسکو به این جمع‌بندی برسد که وارد نبرد سوریه شود. به‌رغم وجود تهدیدات و وجود منافع مشخص برای روس‌ها در سوریه ولی روس‌ها تا پیش از سفر سردار سلیمانی به مسکو به جمع‌بندی برای حضور نظامی در سوریه نرسیده بودند. در همان برهه زمانی منابع اطلاعاتی غربی که از این سفر پرده برداشتند و به نوعی خواستند تا این سفر را افشا کرده و طرفین را تحت‌فشار قرار دهند. اگر به تحلیل‌ها و درز اطلاعاتی که در بازه زمانی سفر سردار به مسکو صورت گرفت، رجوع کنیم متوجه می‌شویم همه آنها سفر را با این رویکرد تحلیل کرده‌اند که سردار سلیمانی برای اقناع روس‌ها راهی مسکو شده است و کسی برخلاف این روایت همانند روایت ظریف را روایت نکرده است به جز خود ظریف. شرایط آن دوره و هم روایت‌های موجود و هم تحلیل شرایطی که روسیه براساس آن وارد سوریه شده، نشان می‌دهد سفر سردار سلیمانی قطعا تاثیر بسیار زیادی داشته و توافق سردار با پوتین است که زمینه‌ساز حضور روس‌ها در سوریه می‌شود.

   ظریف 2 موضوع را در همین چارچوب مطرح کرد؛ یکی اینکه از قائم‌مقام وزیر خارجه سوریه شنیده که مساله شکنندگی سوریه رفع شده بود. مساله دومی که ظریف مطرح کرده این است که پذیرش سلیمانی برای سفر به روسیه بخشی از اراده مسکو برای این بود که دستاورد وزارت خارجه یا همان برجام را نابود کند.

روس‌ها از ابتدای شروع مذاکرات برجام و حتی پیش از آن همواره نقش یک میانجی را در مساله هسته‌ای ایران ایفا می‌کردند. یعنی حتی پیش از روی کار آمدن دولت روحانی و انتخاب ظریف، روسیه بارها طرح‌های مختلفی را برای میانجیگری حل مساله هسته‌ای ایران ارائه دادند که مهم‌ترین آنها طرح «گام‌به‌گام» لاوروف بود. روس‌ها در خلال مذاکرات برجام باز تاکید کردند روند مذاکراتی با همان گام‌به‌گام لاوروف تقریبا شباهت زیادی دارد. مستنداتش در کتاب نگاه روسیه به ایران وجود دارد. در دوره برجام به‌رغم اینکه این تصور در بخشی از تحلیلگران ایرانی و حتی غربی وجود داشت که روس‌ها خواهان بهبود روابط ایران با غرب نیستند، روس‌ها نقش یک تسهیلگر را ایفا کردند و هرجا که مذاکرات به بن‌بست می‌کشید، شرایط را برای طرفین تسهیل می‌کردند.

نکته جالب توجه این است که در برخی از مسائل برجام، روس‌ها به شکل کامل از مواضع ایران حمایت کردند. به‌عنوان مثال در بحث گنجانده شدن محدودیت‌های موشکی ایران در قطعنامه شورای امنیت، روس‌ها به‌شدت با مطرح شدن مسائل موشکی در قطعنامه شورای امنیت مخالفت می‌کردند و اگر رضایت تیم مذاکره‌کننده ایرانی نبود، می‌شد حتی آن بند را حذف کرد ولی متاسفانه به دلیل رضایت تیم ایرانی این اتفاق افتاد. روس‌ها به چند دلیل مخالف عدم شکل‌گیری توافق نبودند: 1- روس‌ها تمایل به توسعه روابط به‌ویژه در حوزه اقتصادی با ایران داشتند و این درحالی بود که تحریم‌های سازمان ملل مانع این همکاری بود. مسکو خودش را ملزم به پیروی از این تحریم‌ها می‌دانست و نمی‌توانست تحریم‌های شورای امنیت را نقض کند. 2- نکته مهم‌تر این بود که روس‌ها در سیاست‌های کلی و کلان‌شان تمایل ندارند کشورهای جدیدی به جمع دارندگان سلاح‌های هسته‌ای برسند؛ فارغ از آنکه این کشور، ایران یا ترکیه یا هر کشور دیگری باشد. با این نگاه توافق هسته‌ای فارغ از اینکه ایران به سمت تسلیحات حرکت کند یا خیر می‌تواند یک الگو برای محدودسازی فعالیت‌هایی هسته‌ای در همه کشورها باشد، به‌ویژه در خاورمیانه پرآشوب. 3- روس‌ها این مساله را به خوبی می‌دانستند که اگر توافق برجام شکل نگیرد، در آینده کشورهای دیگر در سطح منطقه این توانایی را پیدا می‌کنند که به سمت برخورداری از توان هسته‌ای حرکت کنند. ازجمله کشورهایی مثل عربستان، امارات و ترکیه. بنابراین در آینده اگر این توافق شکل نمی‌گرفت می‌توانست وضعیت پرآشوب خاورمیانه را بیش از گذشته دچار چالش کند و یک معضل امنیتی جدید ایجاد کند. وقتی اینها را کنار هم می‌گذاریم منافع روس‌ها ایجاب می‌کرد که برجام شکل بگیرد و به همین علت تلاش کردند. ظریف از انتقاد روس‌ها به لاوروف برای عدم ممانعت از برجام گفته اما برخلاف آنچه ظریف ادعا می‌کند، اگر رسانه‌های روسی در آن مقطع را بررسی کنیم، به جز یکی دو رسانه، جریان اصلی رسانه‌ای در داخل روسیه از برجام حمایت کرد. بنابراین ظریف دچار اشتباه فاحش شد. واقعیت این است فردی که منبع خبری‌اش درباره تحولات سوریه، جان کری است، سایر برداشت‌هایش در سیاست خارجی می‌تواند به همین اندازه سطحی و اشتباه باشد. درحالی‌که وزارت خارجه دستگاه عریض و طویلی است و منابع خبری خودش را دارد، وزیر خارجه آمریکا می‌شود منبع وزیر امورخارجه ما.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰