زینب مرتضاییفرد، روزنامهنگار: ماه میهمانی خدا همیشگی است، قرنهاست با ما است و مسلمانان همیشه با آن کلی فکر و خاطره داشته و نفسکشیدن در آن را مغتنم دانستهاند. در این ماه رویدادهای تاریخی بسیاری هم همواره رخ داده است؛ از جنگها و صلحها گرفته تا شکستها و پیروزیهای بسیار... در ایران دوره معاصر دو اتفاق مهم و تاثیرگذار که از عمر هردو هم کمی بیش از چهار دهه میگذرد رخ داده، بیشک بخشی از اتفاقات مهم این دو رویداد هم در ماه رمضان گذشته و خاطرات زیادی از آنها داریم. سالهای مبارزه و پیروزی انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی هرکدام عمری چندین ساله دارند و بخشی از خاطرات رزمندگان و انقلابیون در ماه رمضان رقم خورده است. آنها خاطراتی از این دوران دارند که مرور آنها در این روزهای بهاری ماه مبارک رمضان که با فصل بهار هم در کشورمان مصادف شده، خالی از لطف نیست. هرچند برخی خاطرات تکاندهنده بوده و غمی در خود دارند، اما پایان این دو واقعه مهم هم حال و هوایی بهاری دارد، پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و همچنین پیروزی در جنگی که در آن همه دنیا مقابل ایران ایستاده، خودش تجربه بهار است دیگر... بهاری که تا همیشه در صفحات تاریخ زنده خواهد ماند.
رمضان در آیینه انقلاب
تجربه ماه رمضان در زمان انقلاب و تاریخ معاصری که خیلی دور نیست، باعث شده تاریخپژوهان این عرصه خاطرات و روایتهای زیادی از آن روزها داشته باشند. بخش اعظم این جریان به رمضانهایی برمیگردد که برای انقلابیون در زندانها رقم خورد، روزها و شبهای پررنج و پرالتهابی که در ایام منتهی به انقلاب 57 هرکدامشان برای خود داستانی داشتند.
برخی پژوهشگران و متخصصان حوزه تاریخ شفاهی معاصر در اینباره کشفیات و خاطراتی از مبارزان آن روزها دارند که شنیدن و خواندن آنها در کنار غمی که گریزی از آن نیست، میتواند جالب و پر از حرف باشد.
در آن روزها تلاش اغلب علاقهمندان به روزهداری این بود که به هر نحوی شده احترام این ماه را نگه دارند تا جایی که خیلی وقتها انقلابیون غذای ظهرشان را جایی پنهان میکردند تا برای سحر بتوانند از آن استفاده کنند.
همچنین از آنجایی که رمضان ماه خدا و قرآن است، در آن مقطع به دلیل کمبود و ممنوع بودن قرآن و کتابهای دعا در زندان، در صورتی که کسی به شکلی به آن دسترسی پیدا میکرد، پنهانی بین همبندیهایش میچرخاند تا همه بتوانند از این کار هم در ماه رمضان فیض ببرند.
از این دست ماجراها کم نیست، مواردی که به برخی از آنها به نقل از کسانی که تاریخ آن روزها را میشناسند، در ادامه اشاره کردیم.
روشنگری مضاعف در ماه رمضان
محمد زینالعابدینی یکی از پژوهشگران حوزه تاریخ شفاهی انقلاب است که بررسیهای زیادی را در این حوزه انجام داده است. او رمضان سال 57 را پراهمیتترین رمضانی میداند که میشود دربارهاش صحبتهای زیادی کرد، ایامی که درنهایت به نماز عید فطر معروف آن سال منجر میشود که به خودی خود جایگاه ویژهای در تاریخ انقلاب دارد. اما چرا؟ چون این نماز بعد از مراسم شهدای شهرهای مختلف کشور برگزار شد. این نماز بهگونهای جریانی را شکل داد که تا حدی در پیشبرد تجمعات مختلف ازجمله 17شهریور معروف موثر بود.
این پژوهشگر همچنین با اشاره به سخنرانیهایی که در ماه رمضان در یک حسینیه برگزار میشد و ماهیت روشنگرانه داشت، بیان کرد: «این سخنرانیها یکی از اصلیترین وقایع رمضان 57 بودند؛ صحبتهایی که در حسینیهای نزدیک میدان شهدای فعلی مطرح میشدند و خیلیها را به وسیله آن به جرگه انقلابیون پیوند زد. این حسینیه متعلق به شخصیتی به نام علامه نوری بوده است و آنطور که من اطلاع دارم هماکنون دیگر در قید حیات نیست.»
انتشار اعلامیهها در مناطق و شهرهای مختلف هم از موارد دیگری بود که او به آن اشاره کرد، چراکه در این مقطع فرصت بیشتر و مغتنمتری برای این دست فعالیتها فراهم میشد. در واقع شکل مبارزات در این روزها و مناسبتهای مذهبی دیگر تا حدی با تغییرات و قوت بیشتری همراه میشد.
زینالعابدینی با اشاره به پژوهشها و خاطراتی که در برگبرگ تاریخ به جا مانده است، ماه رمضان و دیگر رخدادهای مذهبی را از فضاهای جریانساز در پیشبرد فعالیتهای تاریخساز آن روزها میداند.
به گفته او هرکدام از این مناسبتها فرصتی بودند تا روحانیون با استفاده از زمان و بهانهای که برای سخنرانی دارند، صحبتهای پراهمیتی را در راستای هدفی که داشتند، عنوان کنند، مواردی که به دلیل فضایی که وجود داشت نیز تاثیرگذاری جالبتوجهی برای جذب و روشنگری مردم داشتند.
شکلگیری مبارزات منتقدانهتر
محسن کاظمی، از پژوهشگران تاریخ معاصر ایران است که ید طولایی هم در عرصه خاطرهنگاری و تاریخ شفاهی دارد. او با بیان آنکه از بین سه گروه ملیون، مذهبیون و چپیها؛ مذهبیون از سر اعتقاد پا در میدان مبارزه گذاشتند، افزود: «برای این گروه (مذهبیون) اعمال عبادی ازجمله روزه اهمیت زیادی داشت تا جایی که حتی در زندان هم این مسائل را از یاد نمیبردند و توجه و دقت ویژهای در این زمینه داشتند.»
به گفته او این توجه تا جایی بوده که انقلابیون با تلاش و مقاومت در مقابل دستورات آییننامهها و ابلاغیههایی که وجود داشت، کاری کردند تا در زمان پخش سه وعده غذایی ثابت صبحانه، ناهار و شام که همیشه به همین منوال بود، در ماه رمضان تغییراتی ایجاد شود.
برای مثال در خاطرات زندانیان زندان اوین این نکته وجود دارد که با مقاومتهای صورتگرفته تمهیداتی اندیشیده شد تا در ماه مبارک رمضان وعده ناهار بهعنوان افطار و وعده شام بهعنوان سحری به زندانیان تحویل داده شود.
اما قصه تنها به اینجا ختم نمیشود و اقداماتی که در ماه رمضان در زندانها صورت میگرفت فقط در حوزه تغذیه نبود. کاظمی میگوید: «برگزاری کلاسها و محفلهای قرائت قرآن، عربی آسان و تفسیر در ایام ماه مبارک رمضان از دیگر اتفاقاتی است که آن روزها در این ماه در زندانها شکل میگرفت و از جایگاه ویژهای برخوردار بود.» تا بهاینجا البته هنوز صحبتی از دشواریها و مصائبی که در این ماه برای انقلابیون وجود داشت، نشده است اما این روزها خاطرات تلخی هم در دل خود دارد. چه خاطراتی؟ این سوالی بود که کاظمی در پاسخ به آن گفت: «این دست خاطرات کم نیستند مثلا شکنجه از موارد ثابتی بود که بسیاری از مبارزان انقلابی در این ماه آن را تجربه کردهاند از این جمله میتوان به آقای عزت شاهی اشاره کرد.»
اما چرایی این شکنجهها هم موضوعی است که قصه را تلختر میکند و این پژوهشگر دربارهاش بیان کرد: «به هرحال در ماه رمضان جسم تا حدی دچار ضعفی میشود که انسان را درمجموع شکنندهتر میکند؛ به همین دلیل شکنجهگران این جریان را مثل یک فرصت میدانستند که به واسطه آن سعی میکردند با فشار مضاعفی که در شکنجهها اعمال میکردند، از آنها اعتراف بگیرند.»
شکنجههای شب قدر یکی از مواردی است که به گفته این پژوهشگر در خاطرات عزتشاهی از آن صحبت شده، جریانی که بعدتر به یکی از اتفاقات مهم تاریخ انقلاب بدل شد. در یکی از این خاطرات او با بیان اینکه از سقف به مدت زیادی آویزانشان کردهاند، نقل کرده که شکنجهگر در صحبتهایش از ضربت خوردن امام علی و تکرار آن ضربه برای شکنجهشونده به دلیل آنکه پیرو حضرت هستند، گفته است.
علاوهبر اینها در یکی از روایتهای تاریخی هم درمورد مرحوم هاشمیرفسنجانی نوشته شده که در این ماه در زندان قزلقلعه با وجود آنکه در انفرادی حبس بوده بلندبلند سخنرانیهای مذهبی انجام میداد تا سلولهای دیگر هم، کلام او را بشنوند. انتشار خبر این اقدام هم در ادامه باعث میشود تا او در همان روزها با شکنجه بیشتری مواجه شود. بخشی از این فشار هم علاوهبر جسمی به صورت روانی و مثلا از طریق تلاش برای خوراندن لقمه یا چیزی به او برای باطل کردن روزه اتفاق میافتاد. کاظمی معتقد است روزه برای این افراد و در آن زمان علاوهبر تربیت تن بعد تهذیب نفس و تزکیه هم داشت و عمده این افراد که چنین جریانی را پشتسر گذاشتند از چهرههاییاند که در سالهای بعد مسئولیتهای سنگینی را به عهده گرفتند. این پژوهشگر در آخر هم با اشاره به آنچه در تاریخ انقلاب یافته و دیده است، گفت: «رنگ و بوی مبارزات در ماه مبارک رمضان با دیگر ایام فرق داشت و در واقع این تلاشها منتقدانهتر بودند تا جایی که مبارزان در این ماه مبارک، روح و جسم خود را توامان صیقل میدادهاند.»
جنگ با رنگ و بوی رمضان
از مقطع انقلاب که بگذریم به تاریخ جنگ میرسیم؛ روزهایی که داغهای زیادی به جا گذاشت و با اشک و لبخندهای بسیاری همراه بود. در واقع جنگ هم مثل انقلاب جزء جدانشدنی از گذشته و سرنوشتی است که هنوز هم که هنوز است رد آن در گوشهگوشه این سرزمین باقی مانده و گریزی هم از آن نیست. در آن روزها هم ماه روزهداری اتفاقات و حال و هوای مخصوص خود را برای رزمندگان داشت و جریانهایی را رقم میزد که لحظه لحظه آن را با خاطرات مختلفی همراه میکرد.
در اینباره مدیرعامل کانون ایثارگران پیشکسوت؛ سرتیپ عباس طایفه با اشاره به تغییر حس و حال رزمندگان و تلاش هرکدام از آنها برای ورود به ماه رمضان، همزمان با نزدیک شدن به این ایام، بیان کرد: «برنامههایی که برای این روزها در مقرهایی که وجود داشت، برگزاری میشد یکی از مواردی است که در آن زمان همزمان با ماه رمضان اتفاق میافتاد. البته قبل از اینها بچههایی که در خطمقدم بودند هم دست به کار میشدند و در سنگرها برای آمدن این ماه در حد توان و امکانی که داشتند، آماده میشدند.»
طایفه افزود: «در ادامه هم این حس و فضا باعث میشد اغلب اگر توان و امکانش را داشتند در این ماه روزهداری کنند و با همان شرایط شهید هم بشوند. این اتفاق کمی نبود و باعث شد تا شهدای زیادی در این ماه میهمان خداوند بشوند.»
آنچه آن روزها گذشت
در این بین جا دارد از عملیات معروف رمضان هم یاد کنیم؛ عملیاتی که به گفته یکی از تاریخدانان، اغلب نیروها در آن روزه بودند و خیلی از رزمندگان این عملیات براثر تشنگی و کمآبی که وجود داشت به شهادت رسیدند. حتی در یکی از متون مربوط به آن زمان رزمندهای را داریم که درست در زمان افطار و نزدیک غروب آفتاب با زبان روزه و تشنهلب به شهادت رسید.
در این میان خیلی از شهدا اصلا به روزهداری مداوم معروف بودند مثل شهید علیاکبر رستمی که شهریور۱۳۶۴ شهید شد. همرزمان او میگویند ما هر زمان او را میدیدیم، روزه بود و تقریبا کسی غیر از این را از او ندیده است.
آن زمانها در جبهه همانطور که سرتیپ طایفه اشاره کرد، علاوهبر گروههایی که اغلب یک جای ثابت داشتند، عدهای مدام مجبور به جابهجایی بودند و طبیعتا در این ماه سختی بیشتری را به واسطه فضایی که داشتند، تجربه میکردند.
در این بین جایگاه و اهمیت قرآن که در این ماه توجه ویژهای به آن میشد هم از موارد دیگری است که خیلی از رزمندگان آن را نقل کردهاند. همزمان با شروع ماه رمضان آنچه پای ثابت آن روزها بود و تا حد امکان و در هر شرایطی برای به پا داشتن آن سعی میکردند، جلسات قرآنخوانی بود. این جلسات گاهی در دو بخش برگزار میشدند، یکی قبل از سحر و دیگری هم بعد از آن و تا اذان صبح، جریانی که گاهی با حضور روحانیون هم همراه میشد.
نذر روزه هم از موارد دیگری است که آن روزها در جبههها در ماه رمضان بین رزمندهها وجود داشت. نیتی که خیلی وقتها که گروهی در محلی ثابت میشد، به سراغ آن میرفتند تا این فرصتها را از دست ندهند.
تشنگی و تحمل
برای دریافتن اوضاع و احوال روزهداران در جبههها، آذر تاجرینیان که از امدادگران قدیمی آن روزها بود؛ با بیان دشواریهایی که بر سرراهشان بود، گفت: «آن موقعها هرکدام از ما که در فضای بیمارستانهای صحرایی یا در جریان رخدادهای دیگر حاضر میشدیم، سعی میکردیم باز هم روزهمان را حفظ کنیم و به راحتی از آن نگذریم.»
او افزود: «به هرحال کار ما به شکلی بود که باید مدام از سویی به سوی دیگر میرفتیم و همین باعث میشد تا بهشدت احساس تشنگی کنیم اما وقتی با جانبازان و مجروحانی که به ما رجوع میکردند یا منتقل میشدند نگاه میکردیم، آن سختی و تشنگی را ندیده میگرفتیم و هرطور که بود به کارمان ادامه میدادیم.»
به گفته او در این میان گاهی حتی رزمندهای بود که با وجود شرایطی که داشت میگفت هنوز روزه است و نمیخواهد حرمت روزهداری را بشکند. بعضی نیز حتی از خوردن دارو هم اجتناب میکردند. جریانی که واقعا متاثرکننده بود و باعث میشد تا دیگر افراد هم حواسشان بیشتر به آن روزها و لحظهها باشد.
روزهداری در آسمان
درکنار این صحبتها شنیدن خاطرات رزمندگانی که در آسمانها هم مشغول کار و جنگ بودند، خالی از لطف نیست. در این راستا رضا رمضانی که از خلبانان جنگی است، با اشاره به لزوم داشتن اوضاع و احوال مناسب از نظر جسمی برای خلبانان در عملیاتها از تلاش برای برنامهریزی عملیاتها در این روزها گفت و افزود: «اغلب آنها تلاش میکردند عملیات هوایی صبحها که بدن آمادگی لازم را دارد، انجام شود.»
درکنار همه اینها به گفته رمضانی به دلیل احتمال افت قند تمهیداتی هم در پروازهای طولانی در نظر میگرفتند تا در صورت عدمتوانایی برای ادامه روزهداری، روزه را بخورند تا از حوادث احتمالی به دلیل شرایط جسمانی در آن ایام جلوگیری کنند.