سینا مهدوی، روزنامهنگار: دستیاران تخصصی سال اول رشته زنان یکی از بیمارستانهای علومپزشکی تهران بهصورت دستهجمعی انصراف دادند. خبری شوکهکننده برای جامعه پزشکی کشور که پیش از این نیز سابقه داشته است. سالهای پیش هم رزیدنتهای زنان دانشگاههای علومپزشکی شیراز و ایران برای احقاق حقوقشان به صورت دستهجمعی انصراف داده بودند. اما شاید همزمانی این انصراف با نامه سعید نمکی، وزیر بهداشت به معاونت آموزشیاش علیاکبر حقدوست برای استفاده از تمام ظرفیتهای دستیاران و کارورزان در موج جدید کرونا نشان میدهد مسئولان وزارت بهداشت آنطور که نمکی در نامه خود نوشته شاید نگاهی مثل کپسول اکسیژن و تخت بیمارستانی به دستیاران رشتههای تخصصی دارد.
رزیدنتهای انصرافی رشته زنان بیمارستان یاس علومپزشکی تهران در متن انصراف خود مینویسند: «ما رزیدنتهای سال اول رشته زنان بیمارستان یاس دانشگاه تهران به علت فشارهای روحی و روانی و جسمی بیش از حد و تهدیدها و توهینهای مکرر و برخورد فیزیکی از طرف رزیدنت سال دوم و عدم توجه به کوچکترین درخواستهای مطابق با نیازهای اولیه انسانی و عدم توجه به مسائل آموزشی از طرف رزیدنت سال دوم بیمارستان را بهطور دستهجمعی ترک کرده و تا برآورده شدن خواستههایمان به هیچعنوان به آن بیمارستان بازنخواهیم گشت.» آنچه از متن این نامه مشخص است فشارهای روحی و روانی و جسمی نهتنها از سوی سیستم بهداشت و درمان به رزیدنتها وارد میشود بلکه افرادی که در این سیستم پرورش پیدا میکنند نیز آنچه در سالهای پیش بر سرشان آمده به سر تازهواردها میآورند. چرخه معیوبی که خروجی آن متخصصهای خسته جسمی و روحی است که در اوج جوانی از مواهب زندگی یک جوان معمولی برخوردار نیستند. در این گزارش سراغ رزیدنتهای رشتههای مختلف رفتیم. با توجه به نقدناپذیری مسئولان دانشگاههای علومپزشکی و برخوردهای نادرست با رزیدنتهایی که پیش از این انتقادهای خود را رسانهای کرده بودند، تصمیم گرفتیم بدون اشاره به نام و تنها با بیان رشته و سال تحصیلی رزیدنتها مشکلات آنها را بیان کنیم.
رزیدنت سال چهارم زنان:
بعد از 4 سال رزیدنتی به مهاجرت فکر میکنم
با یکی از رزیدنتهای زنان درخصوص انصراف دستهجمعی دستیاران سال اول بیمارستان یاس گفتوگو کردم. او درخصوص ویژگیها و علت تعدد این رفتار میگوید: «زنان رشته سنگینی است، ولی به دلیل مشخص نبودن شرح وظایف بهویژه برای رزیدنتهای سال اول و دوم، آنها بلاتکلیف هستند. کارهای یدی تقسیمبندی درستی ندارد و بیشترین ناهماهنگی میان این رزیدنتها وجود دارد. دستیاران سال دوم از فشار وحشتناک سال اولی رها میشوند و خسته همان فشار هستند و خیلی اوقات فشاری که به آنها وارد میشود آنها را مجبور به تکرار میکند.»
این رزیدنت سال چهارم زنان تقسیم نشدن مسئولیتها در زایشگاههای بیمارستانهای آموزشی را اینگونه شرح میدهد: «متاسفانه در بیمارستانهای آموزشی نقش و وظایف ماما بهشدت به کنار رانده شده است و عمده بار زایشگاهها برعهده رزیدنتهای سال اول و کارورزان اینترنهاست. در بیمارستانهای غیرآموزشی زایشگاه و مسئولیت اصلی در سیر زایمان و زایمان طبیعی برعهده ماماست. درواقع در بیمارستان آموزشی شرح وظایف معین و مشخصی برای ماما وجود ندارد و متاسفانه ماماهای حتی باتجربه به سمت پرکردن لیست و کاردکس بیماران و کار پرستاری سوق داده میشوند.»
در بیمارستانهای آموزشی حمایت خاصی از رزیدنتها صورت نمیگیرد
او درباره سقوط اخلاق در بعضی رشتههای تخصصی میگوید: «نبود چارچوبهای اخلاقی میان همکاران نتیجه ناشی از فشار سنگین کاری است. البته در بعضی دانشگاهها یک آییننامه انضباطی درونگروهی مدون شده است که درصورت توهینهای کلامی و شاید فیزیکی نامهنگاری میشود و با اساتید هم برخورد میشود، ولی در عمده بیمارستانهای آموزشی حمایت خاصی بهخصوص از رزیدنتهای سال اول صورت نمیگیرد و حمایت نکردن اساتید از دستیارانی که مورد توهین قرار میگیرند اوضاع را بغرنجتر میکند. در رشته زنان و رشتههای دیگر نمونههایی وجود دارد که دستیاران سال اول نباید از آسانسور استفاده کنند و باید از پله استفاده کنند. یا نمونهای دیگر در بعضی بیمارستانهای آموزشی که بهصورت قابلمهای ناهار و شام را برای دستیاران میآورند، ابتدا باید سال بالاییها بخورند و هرچه میماند سهم سال اولیهاست. همه این موارد در کنار سنگینی رشته و کشیکهای زیاد و موارد توهین و تحقیر فشارها را مضاعف میکند.»
تدوین مرامنامه اخلاقی، علاج مواجهه با بیاخلاقیها
این رزیدنت سال آخر رشته زنان راهحل این اتفاقات را اینگونه توضیح میدهد: «به نظر تدوین یک مرامنامه اخلاقی که با این نوع رفتارها مقابله میشود بهترین راهحل مواجهه با این بیاخلاقیهاست. از سوی دیگر مشخص شدن شرح وظایف ماما و شرح وظایف رزیدنتهای سال اول و دومی میتواند این مشکلات را کمتر کند. متاسفانه اگر در سالهای پیش کم نشدن تعداد کشیکها علت انصراف دستهجمعی رزیدنتهای زنان بود الان مسائل اخلاقی و برخورد فیزیکی دلیل این رفتار دستهجمعی است.»
او که در آستانه فارغالتحصیلی و شروع دوره طرح تخصصی رشته زنان است درباره اوضاع اقتصادی رزیدنتها میگوید: «جریان اقتصادی که در دوران رزیدنتی وجود دارد یکی از تحقیرگونهترین اعطای حق و حقوق مالی است. در قانون، حقوق رزیدنتی را کمکهزینه تحصیلی قید کردهاند. کمکهزینه درواقع به دانشجویی اعطا میشود که ساعت مشخصی از درس و کلاس و کشیک دارد ولی رزیدنتها و اینترنها که بهعنوان دانشجو شناخته میشوند بهعنوان نیروی کاری بدون محدودیت ساعت کاری استفاده میشوند. مشکل عمده به دورانی بازمیگردد که سیستم درمان و آموزش پزشکی ادغام شد و آموزش دوران دستیاری ذبح شد و این آموزش صرفا سینهبهسینه است. در کنار این محدودیتها قوانین عجیبوغریبی وجود دارد. درصورت انصراف در سالهای بالاتر باید جریمه سنگینی پرداخت شود. از سوی دیگر هر کارگری برای 4 سال ارائه خدمت، از مزایایی بهعنوان سنوات و بیمه بهرهمند میشود ولی رزیدنتها از این موارد هم محروم هستند.»
برخی دانشگاهها افزایش حقوق رزیدنتها را اجرایی نکردند
از او درباره تاثیر کرونا بر سیستم پرداخت و آموزش دوران دستیاری میپرسم که اینگونه توضیح میدهد: «امسال که بحث کووید پیش آمد احتمال 50 درصد افزایش حقوق رزیدنتها مطرح شد که البته بهصورت ابلاغیه از سوی وزارت بهداشت اعلام شد و دراختیار دانشگاههای علومپزشکی قرار گرفت. بعضی دانشگاهها به این افزایش حقوق اهمیت دادند و بعضی اصلا آن را اجرایی نکردند. برای مثال حقوق یک رزیدنت سال 4 زنان بدون درنظر گرفتن بار تورمی از 2 میلیون به 3 میلیون افزایش پیدا کرد. پاندمی کرونا بر رشتههای جراحی اثرات سوئی داشت. درواقع تعداد زیادی از عملهای الکتیو کنسل شد و بار آموزشی که این عملها برای دستیاران رشتههای جراحی داشت رسما از بین رفت. تنها چیزی که از ما سلب شد آموزش بود ولی از رزیدنتهای رشتههای جراحی برای پوشش بخشهای کرونایی استفاده شد. گرچه قبول داریم بحران است و ما نیز باید همکاری میکردیم ولی آنچه که بهعنوان مزایای کرونا پرداخت نشد حس سوءاستفاده را به ما القا میکند. تنها وعدهای که داده شده است کاهش طول مدت طرح به ازای هر 24 ساعت تا 48 ساعت است که موردی جدی و واقعی به نظر نمیرسد.»
او درباره پرداخت کارانهها در شرایط عادی میگوید: «کارانهها با تاخیر 6 ماهه پرداخت میشود و برای من که رزیدنت سال چهارم رشته زنان هستم ماهی 900هزار تومان است و برای رزیدنتهای سال پایینی این دریافتی به مراتب کمتر است. کارانه کرونا اوایل واریز شد و پس از آن دیگر خبری نشد و حداکثر 600 یا 700 هزار تومان یک بار میان رزیدنتها بر حسب کشیکهای کرونایی تقسیم شد.»
عملهای جراحی زیبایی؛ آینده رزیدنتهای امروز!
از او درباره آینده رزیدنتی و دستیاری در ایران میپرسم و اینگونه پاسخ میدهد: «آینده رزیدنتی را باید در آینده پزشکان جوانی که طرح هستند و فارغالتحصیل شدهاند ببینید؛ اکثرا به عملهای جراحی زیبایی روی میآورند. درواقع سیستم به فکر آن است که با استفاده از دوران طرح اجباری پس از فارغالتحصیلی دستیاران حداکثر استفاده را برای پوشش متخصص در سراسر کشور انجام دهد با کمترین و غیرواقعیترین هزینهها و درآمدها. تنها چیزی که میشود گفت من پس از 4 سال تلاش در رشتهای که به آن علاقهمند بودم به مهاجرت فکر میکنم. نمونههای موفق جهانی زیادی در آمریکا و اروپا برای آموزش رزیدنت وجود دارد ولی سیستم بهداشت آنها برخلاف ایران بر دوش اینترن و رزیدنت و پزشک طرحی نیست. برای نمونه طرح تحول سلامت موج فراوانی از حضور بیدلیل مردم در مراکز آموزشی ایجاد کرد که تنها باعث فرسایش سیستم شد.»
نوشدارویی برای رزیدنتها
دستیاری رادیولوژی یکی از رشتههای محبوب و پرطرفدار میان پزشکان عمومی و دانشجویان پزشکی است. با یکی از رزیدنتهای رادیولوژی درباره عوارض کرونا برای دستیاران گفتوگو کردم. او اعتقاد دارد: «بیشتر از آنچه رزیدنتها و اینترنها را درگیر کرد بار روانی ماجرا بهویژه در روزهای ابتدایی پاندمی بود. استرس مرگ خود و اطرافیان و استرس و عذاب وجدان ناقل بودن بود که بهویژه دامنگیر دستیاران رشتههای داخلی و طب اورژانس بود و از خیلی تفریحهای معمول مانند مسافرت و در کنار خانواده بودن محروم شدند و این خستگی مزمن طی این 15 ماه رمق و انرژی را از دستیاران این رشتهها برده است.» این رزیدنت سال دوم رشته رادیولوژی میگوید: «بهشدت ورودیهای 98 و 99 کیسهای آموزشی کمتری دیدند و این نقصان به تدریج اثر خود را میگذارد. حتی رشتهای مثل داخلی عمده فقط کیس کرونا دیدند و همان نیمچه آموزش حین درمان هم از بین رفت. البته رشتههایی مثل رادیو و پاتو فشار کارشان پایین آمد ولی خب رشتههای طب و عفونی و داخلی بهخاطر حجم بالای کشیک و حتی رزیدنتهای سال چهارمی که در معرض آزمون ارتقا و بورد هستند نیز نتوانستند درس بخوانند.»
حمایتی از رزیدنتها در دوران کرونا صورت نگرفت
او که درحال تحصیل در یکی از دانشگاههای مطرح شهر تهران است درباره وعده و وعیدها میگوید: «دروغها و وعده و وعیدهایی که داده شد، نمونههای زیادی دارد. برای مثال استفاده از رزیدنتهای غیرمرتبط در دوران کرونا نه به اختیار بلکه دستوری و اجباری بود که متاسفانه اعتراض به این اجبار با توبیخ و رفتار تند مسئولان بیمارستانی مواجه شد و حتی باعث شد در فضایی احساسی و با استناد به موضوع شهادت کادر درمان عدم حضور رزیدنتهای غیرمرتبط را فرار از صحنه جنگ قلمداد کنند و مستوجب شدیدترین مجازات بدانند. برگزاری مورنینگها و راندها بهصورت حضوری عاملی بود تا اینترنها و رزیدنتها با تجمع بالا در بخشها حضور پیدا کنند. در ماههای اول به رزیدنتهای علامتدار و ناقل مرخصی نمیدادند که باعث شیوع بیشتر بیماری در پاویونها و محلهای استراحت میشد. در کل حمایتی از رزیدنتها در دوران کرونا صورت نگرفت.»
شفاف نبودن واکسیناسیون در بیمارستانهای آموزشی
رزیدنت سال دوم رادیولوژی درخصوص واکسیناسیون رزیدنتها میگوید: «بحث واکسن نمونه دیگری از موارد عجیب بود. اتندها و مسئولان ستادی و شاید اقوامشان از رزیدنتهای سال اول و دوم که بیشترین مواجهه را با بیماران کرونایی دارند، واکسینه شدهاند. نبود شفافیت واکسیناسیون در بیمارستانهای آموزشی شاید وضعی بهمراتب اسفناکتر از نمونههای شهرداریها داشته و دارد و چون اطلاعات مشخص نیست در کجا جمعآوری میشوند امکان نظارت تقریبا وجود نداشته و ندارد. البته نمونههای توزیعی درستی وجود دارد حتما اما نبود شفافیت بیداد میکند.»
او درخصوص جبران آنچه در دوران کرونا بر کادر درمان گذشت و رفتارهای نمایشی مانند تخصیص سهمیه میگوید: «فشار و بار فراوانی که به کادر درمان و بهویژه رزیدنتها و اینترنها طی این دوسال وارد شده آثار نامطلوبی بر آینده شغلی و رفتاری آنها میگذارد و هیچ فکری برای آینده روحی و روانی این قشر نشده است. درواقع استرسهای بعد از آسیب کرونا به روح و روان متخصصهای آینده کشور هیچجایگاهی ندارد و صرفا با طرحهای نمایشی و بیشتر انتخاباتی مانند سهمیه استخدام و آزمون قصد دارند موضوعات اساسی را مالهکشی کنند. نماینده مجلسی که خود متخصص است و میداند سهمیهها چه بلایی بر سر وضعیت بیمارستانها و استخدامها میآورد، بانی سهمیه جدید میشود و آن را برای چه کسانی لحاظ میکند. برای نمونه از دوستان من چندین نفر در دوران کرونا پزشک وظیفه بودند و خود مبتلا شدند و در یگانهای عملیاتی بیمار کرونایی را در سختترین شرایط ویزیت و درمان میکردند. البته آنها هم بهدنبال این سهمیهها نیستند، ولی اینگونه سهمیه استخدامی، آزمونی و... راه پیشگیری از مهاجرت نیست، بلکه فقط دمیدن در تنور تبعیضهای نارواست. ای کاش آقایان مسئول که امروز بهدنبال سهمیهپراکنی هستند به وقتش و در زمان لازم بهدنبال واکسیناسیون کادر درمان بودند. ای کاش به وقتش اوضاع زیست رزیدنتها و پزشک وظیفهها و اینترنها را میدیدند. همین الان به رزیدنتها وعده وام 15 میلیونی دادهاند. جالب اینکه این 15 میلیون باید حتما ضامن کارمند با چک یا گواهی کسر از حقوق داشته باشد، حال آنکه این پول کفاف خرید حتی یک گوشی تلفن همراه مناسب را هم نمیدهد.»
فشار مضاعف بر سال اولیها
رزیدنتهای ورودی 99 دانشگاههای علومپزشکی بهخاطر تعویقهای کرونایی تحصیل خود را رسما از آبانماه و با کشیکهای اجباری و فشرده کرونایی آغاز کردند.
کشیکهای پراسترس که حتی بعضی از آنها مهرهایشان هنوز خشک نشده بود و تازه فارغالتحصیلهای دوران عمومی بودند که حالا بهعنوان پزشک اصلی باید سختترین و پیچیدهترین بیماری قرن را درطول 36 تا 48 ساعت مستمر پایش و درمان میکردند.
انگار رزیدنت اصلا با کرونا تماسی ندارد!
با رزیدنتهای نورولوژی سال یک در دو دانشگاه مختلف درخصوص سختیهای کار در این یکسال صحبت کردم. یکی چنان خستگی و ناامیدی در بیانش معلوم است که تلگرافی و بهسختی پاسخ میدهد و نشانههایی از پزشک پرجنبوجوشی که پیش از این میشناختم در او وجود ندارد. در توضیح چندماه رزیدنتیاش میگوید: «واقعیتش چیز خاصی واسه گفتن نیست اصلا. حق کرونا که واسه رزیدنت نیست. همان حقوق ثابت ماهانه ناچیز را حتی باتاخیر پرداخت میکنند. کرونا آموزش را هم بهطور واضح تحتتاثیر قرار داده و آموزشی نیست. فقط میخواهند با شیفت دادن مثلا یه چیزهایی یاد بگیریم.» میفهمم تمایلی به ادامه گفتوگو ندارد و تنها میپرسم آیا حق و حقوقی بابت کرونا بهصورت کارانه دریافت کرده است که میگوید: «کارانه سهماه یکبار پرداخت میشود، ولی کارانه کرونا را اصلا به رزیدنت نمیدهند، انگار رزیدنت اصلا با کرونا تماسی ندارد!»
خانم دکتری دیگر که او هم رزیدنت نورولوژی یکی از دانشگاههای مطرح کشور است، توضیحات بیشتری میدهد: «با اینکه رشته نورولوژی رشتهای مینور است ولی سختیهای خاص خود را دارد. روزهای ورود به رشته چند تا کلاس برای آشنایی با رشته و طریقه شرح حال گرفتن برای ما گذاشتند. عملا بار آموزشی پس از دو، سه ماه اول قطع شد. اخیرا ما را مجبور کردهاند که کشیک کرونا بدهیم. ابتدا از رشتههایی بیربطتر مانند گوش و حلق و بینی و ارتوپدی شروع کردند سپس بهسمت نورولوژی آمدند، حال آنکه اساس انتخاب این رشتهها از سوی رزیدنتها شاید عدم علاقه به مواجهه با بیماران کووید بوده است.»
او ادامه میدهد: «حقوق من بهعنوان پزشک رزیدنت سال یک نورولوژی یک میلیون و 900 هزار تومان در شهر غیربومی است. البته خوشحالم بابت افزایش حقوق همکاران پزشک وظیفه ولی درحالحاضر ما از سربازها هم کمتر حقوق میگیریم. بابت کرونا هم حداکثر 60 هزار تومان دریافت کردیم. در دوماه اول سال دومیها برای رفع و رجوع مشکلات آموزشی همکاری میکردند ولی بعد از آن ما رسما به امان خدا رها شدیم و صرفا با حضور در بخش و بر بالین بهصورت خودآموز دروس را مطالعه میکنیم.»
اساتیدی که پیگیر حال رزیدنت کرونایی بودند
درمیان جمع زیاد نقصانهای آموزش دستیاران تخصصی سراسر کشور البته نقاط امیدوارکنندهای نیز وجود دارد. با رزیدنت چشمپزشکی دانشگاه شهیدبهشتی که آبان 99 به بیماری کرونا مبتلا شد، درخصوص دوران بیماری و نحوه برخورد اساتید و بیمارستان با او، گفتوگو کردم. این رزیدنت چشمپزشکی در شرح ماجرا میگوید: «آبانماه من و پسرم با هم علامتدار شدیم. روزی که همسرم- که او هم رزیدنت نورولوژی است- پس از بهبودی به بیمارستان رفت، من بستری شدم. همان روز وصیت کردم و حتی در پیدا کردن داروهای خاص درمان بیماری دچار مشکل شدم و هر روز حالم بدتر و بیماریهای دیگری هم بر من سوار شد. پنجروز در بیمارستان بستری بودم و پس از آن با همکاری اساتید و بهخواست آنها یک هفته دیگر در منزل استراحت کردم و با بهبودی نسبی با وجود اصرار استادان بر ادامه استراحت در منزل، به بیمارستان برگشتم و البته تا یک ماه ضعف جسمانی شدیدی داشتم و بهسختی کشیک میدادم.»
رزیدنت سال دوم چشم پزشکی میگوید: «اساتید در دوران بستری پیگیر حالم بودند و حتی با من تماس میگرفتند. وقتی در اوج ناامیدی وصیت میکردم به این فکر میکردم چرا باید پسرم در سن پایین یتیم شود، آن هم بهخاطر من که در اوج پیک کرونا در بیمارستان امام حسین(ع) مبتلا شدم.»
وی درباره نحوه برخورد مناسب اساتید با او در دوران کرونا میگوید: «مدیرگروه و شخصیت مدیرگروه هر رشته در رفتار خیلی تاثیرگذار است. گروههایی بودند که حتی اجازه استراحت به رزیدنتهایی که علائم داشتند و pcr شان منفی بود، نمیدادند ولی شخص دکتر جوادی بهعنوان مدیرگروه چشمپزشکی شهیدبهشتی رفتار متفاوتی با رزیدنتها دارد، حتی در دوران ابتلایم اساتید بیمارستان امامحسین(ع) رزیدنتهای سال بالایی را مکلف کردند که کشیکهای مرا پوشش دهند و استدلالشان این بود که این رزیدنت بهخاطر این بیمارستان مبتلا شده و جانش بهخطر افتاده است.»
این رزیدنت علومپزشکی شهیدبهشتی میگوید: «در سیستم آموزش و درمان بهجز همکاری اساتید کار دیگری از سوی دانشگاه بهلحاظ مالی و معنوی برای من انجام نشد و تنها دلخوشی من در دوران ابتلا همدلی و قوت قلبی بود که از سوی سایر رزیدنتها و اساتید دریافت میکردم.»
او درخصوص نحوه مواجهه رزیدنتهای سال بالا و پایین که متاسفانه در بسیاری از رشتهها جو خاصمانهای دارد، میگوید: «اساتید رشته چشمپزشکی دانشگاه شهیدبهشتی با تبیین اصول اخلاقی و علمی ارجحیت رزیدنتها را صرفا براساس درجه و علمی و توانایی میدانند و کسی حق توهین و سوءاستفاده از رزیدنت سال پایین را ندارد و همین عاملی شده است که نگاه سال بالایی و پایینی راکه متاسفانه در بعضی رشتهها شایع است، در گروه چشمپزشکی شهیدبهشتی نمیبینیم.»
خطر افسردگی هشدار خودکشی
طی چند روز اخیر خبر ناگوار خودکشی یکی از دستیاران تخصصی یکی از دانشگاههای علومپزشکی شهر تهران زنگ هشدار فاجعه پس از کرونا را برای کادر درمان بهصدا درآورد. گرچه اقدام به خودکشی با عناوینی چون تصادف و مصرف بیش از حد دارو از سوی مسئولان سانسور میشود ولی نکته حائز اهمیت این است که اتفاقات پیشین درحوزه اعصاب و روان کادر درمان بهویژه دستیاران و کارورزان با شدت و حدت بیشتری نمود پیدا میکند. دیماه 98 دبیر شورای صنفی دانشگاه علومپزشکی شهیدبهشتی درخصوص خودکشی یکی از دستیاران ارتوپدی میگوید: «یکی از دلایل اصلی این خودکشی فشار کاری بالا و کشیکهای سنگین و طولانیمدت بوده است. همچنین روابط تحقیرآمیز در بخشهای بیمارستانی، دستمزد کم و تاخیر در پرداخت کارانهها ازجمله مشکلات دیگر دستیاران است که اعتراضات زیادی را از سوی دانشجویان در پی داشته و متاسفانه گوش شنوایی برای آن وجود ندارد.»
از سوی دیگر حجم بالای فشار کاری و استرسها باعث میشود تعداد پزشکانی که بهسمت راه درروهایی مانند دارو، الکل و سیگار بروند، هر روز بیشتر شود. حسین کرمانپور که درحالحاضر مدیرکل روابطعمومی سازمان نظام پزشکی است، در گفتوگو با ایسنا درخصوص تجربههایش در اورژانس بیمارستان میگوید: «درطول دوران کاریام، نمونههای زیادی از سوءمصرف چه بین دانشجویان و چه بین پزشکان کادر بیمارستان و حتی اساتید دانشگاه دیدهام. حتی پزشکان بسیار مشهور هم گاهی در دام چنین رفتارهایی میافتند. «مصرف» در ابتدا بهنظر کنترلشده میآید. بهخصوص کسانی که سواد پزشکی دارند، فکر میکنند از پس کنترلکردن مساله برمیآیند اما همیشه چنین نیست.»
گرچه تعداد خودکشیها و افسردگیها درمیان حتی پزشکان آمریکایی نسبت به سایر مشاغل عدد قابلملاحظهای است ولی درصورت چاره نیندیشیدن از سوی مسئولان نتایج دردناکی را پس از پایان پاندمی کرونا برای کادر درمان بهویژه رزیدنتها باید متصور بود.»
ساعت کار وحشتناک
مجموعه اتفاقات ناشی از مدت طولانی شیفت دستیاران در بیمارستانهای آموزشی آمریکا آنها را به این صرافت انداخت که با تحقیقات گسترده ساعت کاری رزیدنتها را عقلانی کنند.
در کارآزمایی بالینی در سال ۲۰۰۴ در آمریکا اجرا شد و طی آن گروههای دستیاران با ساعات کار متفاوت از جهت میزان خطا مورد بررسی قرار گرفتند.
نتیجه نشان داد ساعت کار بهطور معناداری از میزان خطاها میکاهد. این بررسیها که در سال 2009 انجام شد، نشان داد که ۵ تا ۳۶ درصد خطاهای پزشکی در مراکز مختلف بهدلیل خستگی پزشکان رخ میدهد.
مطالعهای برای بررسی سطح آموزش و میزان کار دستیاران نشان داد که میزان بهخواب رفتن دستیاران در کلاس درس با افزایش شیفت درطول یک ماه بهطور معناداری افزایش مییابد. در مطالعه جالب دیگری نشان داده شد که بیدار ماندن بیش از ۱۶ ساعت متوالی، عملکرد شناختی فرد را بهاندازه مصرف الکل درحد غلظت خونی 0.05 تا 0.10 درصد مختل میکند.
این درحالی است که دستیاران ایرانی درصورت خوششانس بودن و نخوردن کشیک اضافه تنبیهی حداقل در سال اول تحصیلی باید 15 شیفت 30ساعته را بگذرانند.
جالب آنکه در اتحادیه اروپا حداکثر میزان ساعت کار هفتگی دستیاران، ۴۸ ساعت درنظر گرفته شد. ضمن آنکه حداکثر زمان شیفت دستیاران ۱۳ ساعت اعلام شد، از سوی دیگر پرداختهای ناکافی حقوق و مزایا در دوران دستیاری دلیلی میشود که رزیدنتها علاوهبر اقدام به خرید شیفتهای بیش از حد اورژانس حتی بهسمت کارهای خارج از بیمارستانی مانند تاکسیهای اینترنتی و شبانهروزی هم روی بیاورند. مجموعه فشارهای سنگینی که از لحاظ جسمی، روحی و روانی به دستیاران رشتههای تخصص وارد میشود، درمقابل وامهای 15 میلیونی از سوی وزارت بهداشت یا وعدههایی مانند بیمه سلامت و تامین اجتماعی برای دستیاران تخصصی تنها به خروسقندی میماند برای استثمار بیشتر کادر درمان که میتواند حداقل 6 سال خلأ طرحهای صد من یه غازی مانند طرح تحول سلامت را پر کند.
پرونده دستیاری بسیار سنگینتر از این گزارش است، اتفاقات شوم و تعهدنامههای عصر حجری و بردهگونه که از رزیدنتها گرفته میشود تا عصاره جان و جوانیشان را فدای مدیرانی کنند که پا بر جسمهای نحیف و روانهای از هم گسیخته جوانان نخبه ایرانی میگذارند تا قمپز سلامت کشور را در کنند.