ندا اظهری، مترجم: نوآوری و استفاده از فناوریهای نوین یکی از راههای مهم و اساسی در دنیای امروز است که در آن فناوری با سرعت زیادی درحال گسترش و پیشرفت است. سیلیکونولی، یکی از مظاهر نوآوری و فناوری در دنیا بهشمار میرود که مرکز تجمع غولهای فناوری است و میتوان بسیاری از دانشمندان و فعالان حوزههای فناوری و دانش را در آنجا پیدا کرد. در این مرکز، شرکتها و کمپانیها و استارتاپهایی از سراسر دنیا گردهم آمدهاند که از آن میان میتوان به اپل، فیسبوک، سامسونگ، الجی، گوگل و غیره اشاره کرد. اما برخی کارشناسان این حوزه بر این باورند که مراکز نوآوری اینچنینی مدلی برای گسترش نابرابری در دنیا هستند و کشورهای دنیا برای موفقیت باید الگویی غیر از سیلیکونولی را برای خود انتخاب کنند.
ابداعاتی واقعی در دل جامعه
درحالیکه دنیا اسیر افسانهای بهنام سیلیکونولی شده است، اما کارشناسان معتقدند بیشترین پیشرفتها در وضعیت انسان ناشیاز نوآوریهایی است که بهمرور رخ میدهند نه موفقیتهای بزرگ. «دن برزنیتس»، رئیس بخش مطالعات نوآوری دانشگاه تورنتو بر تمایز میان اختراعاتی مانند واکسن بر پایه Mrna و گامهای خلاقانهای تاکید کرده است که برای کاربردی شدن یک اختراع در دنیای واقعی و امکان بروز یافتن الزامی است. اگر در مقیاس واکسن کرونا حساب کنیم، ما تنها نباید به تولید واکسن بسنده کنیم، بلکه باید 10 تا 15 میلیارد واحد از آن واکسن تولید کرد و دراختیار مردم جهان قرار داد تا مگر با واکسیناسیون کلی، جهان دربرابر این ویروس ایمنی لازم را کسب کند. درحالیکه واکسنهای فایزر، مادرنا و آسترازنکا در دنیا سروصدای زیادی بهپا کردهاند، اما توجه کمی به واکسنهایی شده که قرار است بهزودی وارد بازار شوند. محققان برای تولید این واکسنها به ویالهای خاصی نیاز دارند و تولید انبوه واکسنها باید هرچه سریعتر در مقیاس وسیع تولید شوند؛ مشکل توزیع و نگهداری آنها هم برطرف شود. همه این مراحل بخشی از فرآیند نوآوری بهحساب میآیند. درواقع، نوآوری از ابداع تا واقعیسازی محصول در جامعه و پیشرفت مداوم این وضعیت را دربر میگیرد، اما بدون پیشرفت مداوم اوضاع، درحالحاضر توانایی رسیدن به نقطه اوج وجود ندارد.
دور شدن از اهداف اولیه
پروفسور برزنیتس جزء گروهی است که درباره چگونه هدایت کردن مقوله نوآوری بحث و گفتوگو میکنند. او معتقد است حساسیت بیشاز حد نسبتبه فناوریهای جدید ممکن است بهسمت حوزههای اختراعی مانند سیلیکونولی کشیده شود. او در ارزیابیهای کوبنده، نابرابری سریع و درحال رشد را در مراکزی چون سیلیکونولی مورد انتقاد قرار داده است که در ابتدا با هدف اولیه راهاندازی مشاغل مناسب و رفاه برای همه شروع به فعالیت کرد، اما بعد از گذشت مدتی، اهداف آن رنگ باخته و تغییر شکل داده، بهطوریکه حدود 85 درصد جمعیت در مسیری بیانتها و بیهدف در آن در حرکت هستند. کارکنان بخشهای فناوری در سیلیکونولی را اغلب فارغالتحصیلان دانشگاههای استنفورد و برکلی تشکیل میدهند. این قبیل دانشجویان معمولا اقشاری از جامعه هستند که نگرانی زیادی نسبتبه آینده آنها وجود ندارد و غالبا بهدلیل مهارتهای بسیار بالایی که دارند، بهخوبی میتوانند در مشاغل مختلف با درآمدهای بالا مشغول بهکار شوند و بهنوعی برگ برنده برای استارتاپها بهحساب میآیند، این درحالی است که بسیاری از افراد بهعنوان خدمتکار مشغول بهکارند و حتی جایی برای خوابیدن دراختیار ندارند، بنابراین اگر بخواهیم نوآوری و فناوریهای روز را معیار موفقیت کشورها قرار دهیم، با این حساب فناوری و نوآوری کار زیادی انجام نداده و نتوانسته الگوی خوبی برای جامعه و ساخت محیطی امن برای مردم باشد؛ دنیایی که در آن میلیاردها دلار صرف تقلید و الگوبرداری از مرکز نوآوری سیلیکونولی میشود و درصد موفقیت آن تقریبا صفر است، آنوقت با تبدیل شدن به یک سیلیکونولی دیگر، چه چیزی عاید جامعه شما میشود و اینجاست که میتوان بهعینه اعلام کرد این الگوبرداری نتوانسته برابری را بهخوبی در جامعه تقسیم کند.
نوآوری درست، ایجاد شغلهای مختلف
بسیاری از سیاستمداران، سیاستگذاران، رهبران تجاری و روزنامهنگاران دنیا معتقدند نوآوری بهمعنای ایجاد مدل فناوری استارتاپی مبتنیبر سرمایهگذاری خطرپذیری است که در سیلیکونولی در حوالی دانشگاه استنفورد، کالیفرنیا و برکلی بهوجود آمده است. اما در این میان، محققان دانشگاه تورنتو و مدیر مشترک آزمایشگاه نوآوری توصیه میکند افراد باید بهدنبال مدلهای رشد مبتنیبر نوآوری باشند که بهجای ایجاد مشاغل محدود برای افراد تحصیلکرده، فارغالتحصیلان دانشگاهی و نخبه و با مهارت بالا، مشاغل خوبی را برای افرادی فراهم کند که دارای مهارتهای چندگانه هستند و در زمینههای مختلف میتوانند مورد استفاده قرار گیرند.
نوآوری، بهرهبرداری از ایدهها است
یکی از مسائلی که باید به آن توجه داشت، این است که ابداع، اختراع نیست. درواقع، ابداع به هرگونه فعالیتی اطلاق میشود که با ایدههای جدید سروکار دارد و با کمک این ایدهها، محصولات جدید و پیشرفته تولید میشود که به نفع کشورها تمام میشود و درنهایت، تولیدات حاصل از این نوآوریها روانه بازار میشود که به سودآوری شرکتهای ایدهپرداز و سازنده میانجامد. بهطورکلی، نوآوری به چهار مرحله تازگی؛ طراحی، ساخت نمونه اولیه و مهندسی تولید؛ نسل دوم نوآوری محصول و نوآوری اجزا؛ و تولید و مونتاژ تقسیم میشود. بهعنوان مثال، در روزهای اولیه شکلگیری کمپانی اپل که حالا یکی از غولهای فناوری دنیا شناخته میشود، بخش اعظم فرآیند نوآوری و تولید محصولات در کالیفرنیا رقم خورد. اما باید به این نکته توجه داشت کسانی که مدل «تازگی» سیلیکونولی را بهعنوان مسیری برای دستیابی به رشد انتخاب میکنند، از قافله عقب ماندهاند.
پروفسور برزنیتس معتقد است حالا که فرآیند نوآوری را میتوان به چند مرحله تقسیم کرد، کشورهای مختلفی میتوانند از صنعت فناوری آمریکا بهرهمند شوند. بهعنوان مثال، مردم تایوان توانستهاند مرکزی جهانی را برای خلق وسایل الکترونیک و نیمهرساناهای موردنیاز برای محصولات طراحیشده در سیلیکونولی راهاندازی کنند. یا ازسوی دیگر، شهر «شنزن» چین از فرآیند نوآوری در خلق مجموعهای پیچیده استفاده کرده است که در آن کار جمعآوری تبلتها و تلفنهای هوشمند را از اجزای تولیدشده در دنیا را انجام میدهند.
اگر نگاهی دوباره به کالیفرنیا بیندازیم، مشاهده میکنیم که فارغالتحصیلان دانشگاههای معروف و برجسته آمریکا که درحال حاضر در استارتاپها مشغول فعالیت هستند، ممکن است در آیندهای نزدیک تبدیل به میلیاردرهایی بنام شوند، اما آنها بهرغم ثروتی که بهدست خواهند آورد، تنها محدود به تولید مشاغلی محدود برای مردم کشور یا منطقه خود خواهند بود. این پروفسور به این نکته تاکید میکند که مردم جهان برای رشد در عرصه نوآوری نباید پیشرفت کمپانیها و مراکز نوآوری در سیلیکونولی را معیار قرار دهند، در غیر اینصورت توجه خود را به تغییرات جهان پیرامون از دست خواهند داد؛ این درحالی است که راههای بسیار متنوعی برای موفقیت در عرصه رشد مبتنیبر نوآوری وجود دارد که میتوان بدون الگوبرداری از این مرکز آمریکایی طی کرد.
الگوبرداری صحیح از کشورهای موفق
این کارشناسان معتقدند کشورها بهجای هزینههای گزافی که صرف الگوبرداری از مرکز نوآوری سیلیکونولی میکنند، بهتر است برای توفیق بیشتر و جلوگیری از هدررفت سرمایه، از کشورهای موفقی الهام بگیرند که در این زمینه فعالیت کرده و نتایج قابلقبولی کسب کردهاند. در این میان، تایوان و فنلاند کشورهای معتبری هستند که گرایش آنها بهسمت نوآوری، اوضاع مالی و داراییهای آنها را رونق بخشیده است. بنابراین باید با الهام گرفتن و الگوبرداری درست از روشهای پیادهشده در این کشورها برای طراحی، نمونهسازی اولیه، مونتاژ و نوآوری اقدام کرد و یکی از گامهای مؤثر، متمرکزسازی دانشگاهها در این زمینه است. «کریستین لو»، یکی از صاحبان استراتژی توسعه در دانشگاه علموصنعت هنگکنگ معتقد است واکنش به همهگیری، نقش دولت را در نوآوری برجسته کرده است، اما در این میان، معتقد است چین برخلاف برخی دیگر از کشورها، به حضور نقش برجسته دولت برای مقابله با چنین بحرانهایی اعتقاد دارد.
تایوان، فنلاند و سوئد با تخصص در بخشهایی از فرآیند نوآوری برتر توانستهاند بدون از بین بردن نابرابری گسترده در عرصه نوآوری، بسیار موفق عمل کنند. آلمان یکی دیگر از کشورهایی است که در سالهای اخیر روی نوآوریهای جدید متمرکز شده است.
نقش دانشگاهها و نوآوری بر جوامع
آمریکا با توجه به اینکه برترین دانشگاههای دنیا را در رتبهبندیهای جهانی دراختیار دارد، جای تعجب ندارد که از نظر نوآوری در درجات بالایی قرار گرفته اما این کشورها که معمولا ردههای پایینتری را نسبت به آمریکا ازآن خود کردهاند، توانستهاند بدون داشتن دانشگاههای پیشرو در جهان این کار را انجام دهند و در زمینه نوآوری حرفهایی برای گفتن داشته باشند. «برزنیتس» میگوید سرمایههای خطرپذیر، پارکهای علم و فناوری و دانشگاههای تحقیقاتی در سطح جهانی که رقبای هم محسوب میشوند، در موفقیت مناطق نقش تاثیرگذاری دارند. دانشگاههای کمبریج و آکسفورد مدتهاست در رتبهبندیهای دانشگاههای جهان پیشرفت کرده و ردههای بالا را به دست آوردهاند اما بهرغم اقتصاد آشفته و درحال رکود انگلیس نمیتوان تاثیر مثبت و مستقیم این نوآوریهای پیشرفته را به وضوح در جامعه مشاهده کرد. جایی که دانشگاهها در مناطق نوآوری نقش مهمی دارند مانند موسسات آموزشی و دانشگاههای تایوانی یا دانشگاه «مکمستر» در همیلتون، اونتریو، جزء برجستهترین موارد اشاره شده است و هیچ شباهتی به دانشگاههای استنفورد و آکسفورد ندارند.
این دانشگاهها در زمینه آموزش و قابلیتهای تولید، تحقیق و توسعه بهطور کامل در صنعت ذوب و ادغام شدهاند. اما کاری که بهخودیخود انجام نمیدهند این است که خودشان همه شرکتهای استارتاپی و نوپا را ایجاد نمیکنند یا بهعبارتی، یک حیاطخلوت بزرگ دارند که از آن برای آغاز بهکار پارکهای علم و فناوری استفاده میکنند. دانشگاه استفورد یکی از همین موارد است که اگر سیاست نوآوری یک کشور به دانشگاه متکی باشد، بهطور قطع مسیر را اشتباه رفتهاید. اگر واقعیت جهان را بهخوبی دریابیم و سیاستهای نوآوری را تغییر دهیم، هیچ دلیلی وجود ندارد که باور کنیم آینده سرمایهداری از نابرابری و رکود اقتصادی فرسوده رنج میبرد در غیر این صورت، ما به یکی از از دو گزینه محکوم خواهیم شد.
نوآوری و توسعه پایدار شهری
دستیابی به مدیریت و توسعه پایدار شهری برای بالابردن کیفیت زندگی مردم یک کشور از اهمیت بالایی برخوردار است. معمولا کشورها با جوامع مختلف همکاری میکنند تا برنامهریزیهای درستی را برای داشتن جامعهای باانسجام و امنیت کافی ایجاد کنند تا به این واسطه، نوآوری و اشتغال سرعت بالاتری پیدا کنند. نوآوری در سالهای اخیر به پازلی جدید برای کشورهای دنیا تبدیل شده است. سازمانهای بینالمللی، دولتها، شرکتها، دانشگاهها و مجامع شهری همگی بهدنبال پاسخ به چالشهایی در این زمینه هستند. تحولات اقتصادی، شهری، تجاری و سیاسی جزء مواردی هستند که هر روز عرصه را تنگتر میکنند و در این میان، نوآوری میتواند راهحل جایگزینی برای مواجهه با مشکلات پیشرو در تمام این حوزهها و حوزههای دیگر باشد. خودروهای برقی، کشاورزی اورگانیک، انرژی تجدیدپذیر و حتی یادگیری الکترونیکی نمونههای خوبی از نوآوریهای چند سال اخیر هستند که بهخوبی توانستهاند جایگزین چالشهای کشورهای دنیا شوند. این نوآوریها درقالب برنامههای توسعه اقتصادی پایدار و تحت حمایت بخشهای دولتی و خصوصی رشد کردهاند و در برخی کشورها بهعنوان ابداعات پاک مورد استفاده قرار میگیرند. با توجه به اینکه شاید بخش زیادی از این نوآوریها در کشورهای صاحب دانشگاههای برتر تولید شده، اما این تنها محدود به این نقاط نیست و بسیاری از کشورها میتوانند با نوآوریهای خود در این عرصه پیشرفت کرده و حتی در زمینههایی پیشگام شوند و تحولات عظیمی را در دنیا رقم بزنند. فناوری خورشیدی چین یکی از فناوریهای پیشگام در دنیاست و نمونه دیگر میتوان به بانکداری موبایلی در کنیا اشاره کرد.