ابوالقاسم رحمانی، روزنامهنگار: نوشتن از سربازی، برای من سربازی نرفته، کار آسانی نیست. یعنی هر چقدر هم که بنویسم و از هر چیزی هم که بگویم، آنطور که باید باشد، نیست و نمیتوانم از عمق ماجرا و اتفاقات و مطالباتی که وجود دارد و سربازان با آنها مواجهند، بنویسم. اما این به معنی سکوت نیست، این به معنی بیتوجهی به یکی از اصلیترین دغدغههای جوانان نیست؛ دغدغهای که هم من و هم بسیاری دیگر از نوجوانان و جوانان این کشور، از سنین پایین در ذهن دارند و گاهی همچون کابوسی همراه آنهاست؛ کابوسی که بهمثابه یک اهرم قدرتمند بازدارنده، در تمام مراتب و مراحل زندگی همراه آدم است و مادامی که آن کارت پایانخدمت را لمس نکنیم، این تشویش و نگرانی پایان نمییابد. فهم سختی ماجرا هم آنقدرها سخت نیست، فکرش را بکنید، دو سال از عمر، دو سال از طلاییترین بازه عمر، یعنی ایام جوانی را در محیط، در حرفه و با مزد و مواجبی بگذرانید که نه به آن علاقه دارید، نه به شأن و شخصیت شما میخورد و نه برای شما کافی است. جمله قبلی را دوباره بخوانید، دوسال... . سال گذشته بود که برای تهیه یک گزارش تصویری در وانفسای اوج گرفتن مطالبات عمومی در ارتباط با سربازی و راه افتادن کمپینهای مختلف، بین سربازان رفتم و در نقاط مختلف تهران، آنجاهایی که سربازان بیشتر رفت و آمد داشتند و به پادگانهای پایتخت نزدیکتر بود، با آنها گفتوگو کردم. از مشکلات و مصائبشان پرسیدم، نکاتی میگفتند که ماحصل و برآیند کلی همه آنها، نتیجه مطلقی نبود، یعنی نه همه اصل سربازی و وجود آن را نهی و نفی میکردند و نه آن را تایید. البته ناگفته نماند، مخالفان سربازی، خصوصا سربازی اجباری، به مراتب و با اختلاف بیش از موافقان آن بودند. علل این مخالفتها هم مسائل ساده و پیشپاافتاده و غیرقابل دفاعی نبود. همه از چیزهایی میگفتند که اگر برای چند ساعت خودمان را جای آنها میگذاشتیم، احساس این مواجهه و این اتفاق آزارمان میداد، چه برسد به اینکه دو سال از زندگی اینطور بگذرد. در ادامه ابتدا روایتی از آن مواجهه و گفتوگو و سلسله مشکلاتی که سربازان در دوره سربازی پشتسر میگذارند مینویسم، بعد اشارهای به سلسله مشکلاتی که از نگاه کارشناسان در سربازی با شکل و شمایل فعلی وجود دارد میکنم، در پایان هم نگاهی به برخی اخبار و اطلاعات، پیشنهادها و راهکارها و گفتوگویی با یکی از مسئولان سابق در سازمان نظاموظیفه خواهیم داشت.
نه تخصص، نه منزلت و نه فایده!
از پادگان برمیگشتند، خسته بودند، کولههای بزرگ و سنگینی روی دوش داشتند، آخر هفته بود و احتمالا زمان مناسبی داشتند برای سر زدن به خانوادههایشان، یکی از کاشان، یکی از اراک، چندتایی هم از همین تهران، اما بیشترشان از شمال کشور بودند. از لهجه و البته بعدتر در معرفیشان این را فهمیدم. ارتباطگیری سخت نبود، یک سلام و احوالپرسی ساده، کمی گپ و گفت دوستانه و همزادپنداری و فهم و درک متقابل و حالا همهچیز آماده بود برای پرسیدن سوالاتم. از سربازی پرسیدم، از اینکه رضایت دارند؟ اصلا میخواهند سربازی بماند و همینطور هرسال nهزار نفر اعزام بشوند و دوسال زندگیشان را در پادگانها بگذرانند؟ از مشکلاتشان، از سختیها و درنهایت هم از وضعیت مطلوب. نه امکانش را دارم و نه در حوصله مخاطب میگنجد که همه حرفها و درددلها را مکتوب کنم، یک جمعبندی از صحبت چند نفری از آنها را که نگاه منطقیتری به ماجرا داشتند، نقل میکنم چون بهخوبی مشتی بودند نمونه خروارخروار سرباز در پادگانها و... مساله اولشان، عدمتخصصگرایی و بیفایده بودن تمام افعال و اقداماتشان در طول تمام این دو سال بود. خیلیهایشان میگفتند تازه درسشان تمام شده میخواهند وارد بازار کار شوند، منتها با یک خلأ دوساله مواجه میشوند و این خیلی به برنامهریزیهای آنها آسیب میزند و عملا دوسال از تمام آنچه هدفگذاری کرده بودند دور میشوند. در همین راستا و با همین زاویهدید، خیلیهایشان معتقد بودند پیش از اینکه سرباز بشوند، کاری داشتند و درآمدی برای خودشان دست و پا کرده بودند و در شغل و تخصصشان شناختهشده بودند، یک دفعه عازم سربازی شدند و نهتنها در مسیر آن فعالیت و تخصص دچار یک خلأ و رکود شدند بلکه هم درآمد و هم ارتباطاتشان را از دست دادند و معلوم نیست دو سال دیگر چقدر طول بکشد که شرایط به حالتی که بود برگردد. بعضی دیگر هم صرفا وجوه مالی سربازی را مورد نقد قرار دادند و معتقد بودند حقوق 300 و 400هزار تومانی برای یک جوان چیزی جز توهین به شعور و شخصیت او نیست و برای این همه فعالیت و کار بیحاصلی که هر روز انجام میدهد و وقتش را میکشد، اصلا کافی نیست. متاهلین در این رابطه دل پردردتری داشتند و طبیعی هم بود. با این مبالغ که نمیتوانستند خرج خانه و خانواده را بدهند. یک گروه دیگر هم بودند که مسالهشان شأن و شخصیت فردی بود. میگفتند زور به کلهشان فرو نمیرود. اینکه دستشویی بشویند و ماشین فلان مافوق را تمیز کنند و هزاران کار دیگری را انجام دهند که در تمام طول عمر از یک فرسخیاش هم رد نشدهاند، اذیتشان میکند. اصلا همین اجباری بودن تلف کردن دوساله عمر آدم را عصبی میکند، چه برسد به اینکه وارد و مبتلا شوی! انتقادات درستی بود، چه بهعنوان یک پسر و چه بهعنوان یک انسان آگاه نسبت به این ماجرا، هر طور که فکر میکنم، حق با این سربازان است. چرا؟ هم به دلیل حرفهایی که خودشان زدند، هم به دلیل شرایط امروز جهان و یافتهها و گفتههای متخصصان، پژوهشگران و برخی مسئولان!
مشکلات سربازی از نگاه کارشناسان و پژوهشگران
همانطور که بالاتر نوشتم، سوای مطالبات بحق سربازان و گلایهمندی آنها نسبت به این دوره دوساله اجباری، کارشناسان و پژوهشگران و مسئولان زیادی طی سالیان متمادی نسبت به اصل وجود سربازی اجباری انتقاد وارد کردهاند و اجباری بودن و حتی اصل وجود آن را زیرسوال بردهاند. همچون مورد قبلی امکان و الزام بازنشر تمام این نظرات نیست، اما بهعنوان یک جمعبندی از آنچه حاصل از این مطالعات و گفتهها میشود، میتوان به برخی موارد بهعنوان دلایلی برای حذف اصل یا اجباری بودن سربازی اشاره کرد.
هدفمند نبودن: مقولهای که مسئولان مربوطه گاه هدف آن را جامعهپذیر کردن جوانان، گاه مرد شدن و گاه مهارتآموزی درکنار حفظ امنیت تعریف میکنند، خصوصا بدون هیچ تعریف و سنجه مشخصی از این مفاهیم، موید آن است آنطور که باید مساله سربازی، هدفمند نیست و دقیقا مشخص نیست سالانه چندصدهزار جوان، چرا و با چه هدف و برنامهای وارد دوره سربازی میشوند و بهعنوان نیروی کار ارزان مشغول کارهایی میشوند که نه برای آنها فایده دارد و نه برای سیستم.
تغییر شکل جنگها: یکی از اصلیترین دلایل وجود و ایجاد دوره سربازی، آمادگی نیروهای مسلح و تامین نیروی نظامی برای درگیریهای احتمالی و جنگها بود. اما در دنیای امروز که دیگر خبر خاصی از جنگهای رودررو و تن به تن نیست و معمولا سلاحهای دوربرد نتیجه جنگها را مشخص میکند، تربیت و جذب این تعداد سرباز، حتی بر فرض وقوع جنگ، جز اینکه بر تلفات بیفزاید، عایدی دیگری دارد؟ در ادامه همین مساله میتوان به مفهوم بعدی اشاره کرد. حرفهایشدن نظامیگری؛ بر فرض نیاز به نیروی نظامی، که درست هم هست و این نیازمندی وجود دارد، کشورها نیاز به نیروی متخصص دارند، هم به دلیل پیشرفت انواع سلاحها و مدلهای جنگ و نزاع و هم بهخاطر آمادگی و نوع آموزش و مهارتی که به فرد داده میشود و باید تا انتهای عمر از آنها استفاده کند. در یک چنین شرایطی یک نیروی موقت دوساله که آموزشهای حداقلی میبیند، نمیتواند نیروی کارآمد و بدرد بخوری برای شرایط جنگی باشد. کاهش تولید و کارآفرینی، استثمار از سوی کارفرمایان و مهاجرت نخبگان هم از دیگر علل نفی و نهی سربازی است، خصوصا با شکل و شمایل فعلی! بالا رفتن سنوسال و سلب دوساله فرصت مهارتاندوزی از افراد، گروکشی کارفرمایان از کارگرانی که کارت پایانخدمت ندارند و فرار بسیاری از محصلان و نخبگان از کشور به خاطر فرار از سربازی هر سه عللی برای به فکر فرورفتن در ارتباط با مساله سربازی هستند. به این علل میتوان افزایش مدت تحصیل، تاخیر در ازدواج و به تبع آن بههم خوردن تناسب جمعیتی را هم اضافه کرد و به این علامت سوال بزرگ رسید که واقعا سربازی چه مزیتی دارد که این تهدیدها و مشکلات به جان خریده میشوند؟
حقوق سربازان افزایش یافت
ماجرای سرباز بابلی را حتما بهخاطر دارید، سرباز راهور، عابد، همان سربازی که مانع از ورود خودروی عنابستانی، نماینده مجلس شورای اسلامی به خطویژه شد و بعد هم بهخاطر این ممانعت و عمل به وظیفه، کشیده خورد و بعد هم تمام ماجراها و حواشی بعد از آن که شما بهتر از من میدانید. این دو اتفاق بهعلاوه خروارخروار مورد مشابه و اتفاقات عجیبوغریب دیگر که مثل این دو هیچوقت رسانهای نشدند، باعث شد یک مطالبه قدیمی، یعنی تغییر یا حذف سربازی اجباری وارد فاز جدیدی شود و شدت و حدت بیشتری بگیرد. جریانی که مدتی است در همین چند سال اخیر، بیش از همیشه پیگیر مطالبات سربازان شدهاند و این دو اتفاق هم مصادیق خوبی شد برای نمایش دوره سربازی، بدون روتوش، بدون سانسور و بدون تخیل. (شبیه به فیلم سرباز شبکه سه!) کمپینهای مختلفی بهراه افتاد، نشستهای حضوری و مجازی متعددی ایجاد شد و میشود، هشتگها و ترندهای مجازی حول گفتن از سربازی و مشکلات و روایتها و مصائبشان تولید و منتشر شدند. مساله از لایههای عمومی و کف جامعه بالاتر رفت و ادبیات نقد سربازی به طبقه مسئولان رسید و در اقدامی بیسابقه تعداد زیادی از مسئولان اعم از نمایندگان فعلی و سابق مجلس و... پیگیر این ماجرا شدند و در ارتباط با آن اظهارنظر کردند. امیدواریها زیاد شد، جریان شدت گرفت، تولید رسانهای بالاتر رفت، فعالان مجازی پایکار آمدند و بالاخره، هرچند کم و هرچند بهدور از مطالبات اصلی، یک گشایشی اتفاق افتاد و حقوق سربازان 4-3برابر شد.
دو روز پیش ستادکل نیروهای مسلح در اطلاعیهای از افزایش حقوق کارکنان وظیفه در سال جاری خبر داد. این اطلاعیه جزئیات این افزایش حقوق به محورهای زیر اشاره کرده است:
۱)بر این اساس میانگین حقوق سربازان از ۴۴۰هزار تومان در سال۱۳۹۶ به یکمیلیون و 500هزار تومان در سال جاری افزایش یافته و درحال حاضر حداقل حقوق پرداختی به کارکنان موصوف در مناطق عادی ۱/۰۵۰/۰۰۰ تومان و حداکثر آن چهارمیلیون تومان در مناطق عملیاتی است. ۲)به کارکنان وظیفه متاهل و کارکنان وظیفه نخبه حقوق معادل صددرصد مبنای قانون خدمت وظیفه عمومی پرداخت میشود که حداقل آن در مناطق عادی ۲میلیون تومان است و در سایر مناطق نیز علاوهبر حقوق، فوقالعادهها نیز به آن اضافه میشود. ۳)به کلیه کارکنان وظیفه شاغل در مناطق عملیاتی و کمترتوسعهیافته به تناسب، فوقالعاده عملیاتی و فوقالعاده بدی آبوهوا پرداخت میشود که در سال جاری مبلغ آن نیز افزایش داشته است. ۴)هزینه سفر کارکنان وظیفه برمبنای بعد مسافت محل سکونت تا محل خدمت بهصورت ماهانه و برمبنای قانون محاسبه و پرداخت میشود. ۵)هماکنون حقوق پرداختی به کارکنان وظیفه با توجه به اعتبار پیشبینیشده معادل ۷۲درصد حقوق تعیینشده در قانون خدمت وظیفه عمومی بوده که انتظار میرود کسری اعتبار با حمایت مجلس شورای اسلامی و دولت در سال آینده جبران شود.
افزایش حقوق خوب بود اما کافی نه!
از دو روز پیش که این قدم در ارتباط با سربازی برداشته شد تا همین امروز که این خطوط را نوشتم و شما میخوانید، واکنشهای زیادی در ارتباط با این تصمیم گرفته شد. مثل خیلی دیگر از اتفاقات و تصمیمات، یکطرف طیف بهشدت از این تغییر و افزایش حقوق استقبال کردند و آن را بهمثابه پیروزی حق بر باطل سردست گرفتند و از ذوق آن خواب از سرشان پریده، یک طیف دیگر هم درست مقابل این جریان این مساله را در حد یک قاقالیلی برای کنترل جو و جریان مطالبهگری در تقابل با سربازی به وضع و شمایل موجود تعریف میکنند و نهتنها خوشحال نیستند، بلکه نگران این هستند که جریان مطالبهگریشان با این امتیاز حداقلی کند شود. منتها میتوان اینجا از نگاه سومی هم سخن گفت، بههرحال اینکه در یک فضای بسته، بدون هیچ آمار و اطلاعاتی از تعداد دقیق سربازان، شبکه مسائل و مشکلاتی که دارند و البته فشارهایی که وجود داشت و هرگز اینطور اجازه نمیداد که در ارتباط با آن سخن گفته شود، یک مطالبه عمومی با چند توئیت و پست و تولید رسانهای و مجازی، بخشی از حرفش را به کرسی مینشاند نتیجه و ماحصل مبارکی است. منتها از هول حلیم نباید در دیگ افتاد، هرچند این اقدام، اقدام مثبتی است و هرچند کم، امیدی را در دل جوانان ایجاد میکند، اما این اصلا همه آن چیزی نیست که مطالبه میشد. این، آن مطلوبی نیست که مدتهاست فریاد زده و از مسئولان مطالبه میشود. این تنها بخش کوچکی از مطالبات است، هنوز بهرهبرداری تخصصی و حرفهای، شأن و شخصیت و جایگاه افراد، اجباری بودن و خیلی دیگر از شبکه مسائل وسیع سربازی حلوفصل نشده است و در بر همان پاشنه قبلی میچرخد. به زبان سادهتر، افزایش حقوق از هیچ بهتر است، اما آدرس غلطی برای مطالبات عمومی در ارتباط با مساله سربازی و مشکلات آن است.
۸۰ هزار نیروی متخصص بهجای ۴۰۰ هزار سرباز
از تعداد سربازان عدد و رقم دقیقی در دست نیست، یکسری آمار در نقلقولهای مسئولان از گذشته تا بهحال وجود دارد که اگر قرار باشد به همانها استناد کنیم، شرایط کرونایی و کاهش محسوس تعداد سربازان را هم در نظر بگیریم، چیزی حدود 400هزار سرباز اعزامی داریم. با توجه به سه رویکرد در مواجهه با سربازی، موافقان، مخالفان و گروهی که قائل به ایجاد تغییرات در مدل فعلی سربازی هستند؛ میتوان این راهکار را ارائه کرد که اگر بهجای هر 5سرباز از هر تخصص و هر قشر و گروهی، یک سرباز حرفهای جذب نیروهای مسلح شود، با حقوق 7ونیم میلیون تومان، عملا از 400هزار سرباز فعلی، 80هزار سرباز باقی میمانند که هزینه حقوق آنها جمعا چیزی حدود 600 میلیاردتومان میشود، درحالیکه جمع هزینه حقوق 400هزار سرباز با پرداخت میانگین یکمیلیون و 500هزار تومان هم همان 600میلیارد تومان میشود؛ اما چند تفاوت اساسی در این بین وجود دارد. یکی اینکه هزینه نگهداری و... 400هزار سرباز کجا و هزینه نگهداری و... 80هزار سرباز کجا، علاوهبر این 80هزار نیروی متخصص و حرفهای آورده بیشتر برای سیستم و نیروهای مسلح دارند یا 400هزار نیروی معترض و منتقد به وضع موجود؟! پس اگر قرار باشد از وجود یا عدم وجود سربازی بهصورت بنیادی موافقت یا مخالفت نکنیم، این ایده میتواند راهکار خوبی برای بهرهبرداری از غائله سربازی باشد.
سربازی اختیاری و سربازی حرفهای آدرس غلط دادن است؟
در پایان با محمدرضا اکبرحلوایی، معاون سابق مشمولان و امور معافیتهای سازمان وظیفه عمومی گفتوگویی انجام دادیم، او در ارتباط با مدل موجود سربازی و اصل وجود آن بهعلاوه اقدام اخیر درجهت افزایش حقوق سربازان به «فرهیختگان» گفت: «ایرادی که به سربازی وارد است ناکارآمدی سربازی است، چون این نوع سربازی در شرایط امروز دنیا و در جنگهای امروز عملا کارایی ندارد و ناکارآمدی آن مشهود است، بهخاطر همین سرباز عموما در مشاغل خدماتی و مشاغل غیرعملیاتی در نیروهای مسلح بهکار گرفته میشود. این دلیل ضعف اصلی سربازی است. اینکه بحثهایی همچون سربازی اختیاری و سربازی حرفهای مطرح میشود بهنظر من آدرس غلط دادن است، یعنی ما مسیر غلط سربازی اجباری را با عنوان سرباز حرفهای مطرح میکنیم و 3-2نسل بعد از ما باید بیایند و بگویند این سرباز حرفهای خوب نبود و موضوع بیخودی است. امروزه اساس سربازی موضوع غلطی است. هر کشوری که بخواهد قدرت بازدارندگی خوبی داشته باشد منطق این است که روی سرباز حساب نکند، چون سرباز بهجهت مدت کوتاه، آموزش ضعیف، عدم تناسب فکری و جسمی و روحی با مجموعه یگانهای نیروهای مسلح، کارایی لازم را ندارد، بنابراین آنچه بیشتر کارآمد است نظامیهای حرفهای هستند. اینکه بگوییم نظامی حرفهای باید سرباز حرفهای باشد حرف بیربطی است. نیروهای مسلح باید اختیاری داشته باشد و نیروی انسانی برای خود بگیرد و تربیت کند، آموزش دهد و استمرار آموزش داشته باشد تا یک نظامی حرفهای شود تا در موضعی که بدان محول میکنند کار خود را خوب انجام دهد. این بخش اصلی در موضوع سربازی است که مغفول واقع میشود. در تمام تصمیماتی که مطرح میشود این موضوع مغفول است یعنی ما پذیرفتهایم سربازی داشته باشیم و شکل آن اینچنین نباشد ولی من میگویم اساس سربازی غلط است، چه حرفهای، چه اختیاری و چه اجباری، ماهیت سربازی غلط است.»
افزایش حقوق سربازان اتفاق خوشایندی بود ولی کافی و اصولی نبود
معاون سابق مشمولان و امور معافیتهای سازمان وظیفه عمومی ادامه داد: «الان همه دنبال این هستند که حقوقها یکمیلیون و 500هزار تومان شد. من فکر میکردم مجلس بر چه مبنایی این را تصویب کرده است؟ حساب کردیدn میلیارد تومان بابت حقوق سرباز پرداخت میکردید و حالا این را 3برابر کردید. مبنا چه بوده است؟ از کجا معلوم آن قبلی درست است که این را اضافه کردید؟ قانون این را منوط به آییننامهای کرده که ستادکل تهیه کند. براساس مشاغل افراد، درجه آنها، تحصیلات آنها و مناطق بومی و غیربومی، عملیاتی و غیرعملیاتی بودن آنها است. او در وظیفه خود کوتاهی کرده و مجلس نمیخواهد با ستادکل خود را درگیر کند، میگوید دولت نمیخواست پرداخت کند، ولی ما پرداخت کردیم. حقوقی اضافه کردیم و همین امر موضوع سربازی را تحتالشعاع قرار میدهد. ممکن است در برخی جاها بگویند یک قدم جلو رفتیم و بقیه را پیش برویم، ولی این یک قدم بهنظر من بعدها سرعت را از ما میگیرد. آن اتفاق از مطالبهای که برای حق سربازی ایجاد شده بود جلوگیری میکند. بهنظرم افزایش حقوق در عین حال که کار خوب و اتفاق خوشایندی بود ولی کافی و اصولی هم نبود.»