به مناسبت سالروز ارسال نامه کوفیان به امام حسین(ع) مروری داریم بر برخی نامه‌های مهم تاریخ اسلام
نامه‌هایی که در ادامه درباره‌شان می‌خوانید همه از متون تاثیرگذار اسلام بوده و البته به انتخاب کارشناسان گردآوری و درباره‌شان توضیحاتی ارائه شده است. در این فهرست نامه‌هایی آمده‌اند که خواندن و تعمق در آنها می‌تواند زندگی هر انسانی را عوض کند؛ این نامه‌ها اصلا درسنامه‌اند.
  • ۱۴۰۰-۰۲-۰۱ - ۱۰:۱۵
  • 00
به مناسبت سالروز ارسال نامه کوفیان به امام حسین(ع) مروری داریم بر برخی نامه‌های مهم تاریخ اسلام
درس «نامـه»
درس «نامـه»

زینب مرتضایی‌فرد، روزنامه‌نگار: نامه‌ها در تاریخ نقش مهمی داشته‌اند، هرچند حالا دیگر ارسال نامه به شیوه گذشته مرسوم نیست و هرچه هست و اگر محرمانه نباشد و ما ببینیمش، نامه‌های اداری مرسوم است که دستوری می‌دهد و حکمی را ابلاغ می‌کند. البته نامه‌نگاری در موارد خاص بین دو اندیشمند و سیاستمدار و انتشار آنها در رسانه‌ها هنوز کمی جان دارد، اما اغلب آن‌طور نیست که مردم دنبالش کنند و بخواهند در آن حرفی و سخنی برای خود بیابند. احتمالا از خودتان می‌پرسید که چه شده ما رفته‌ایم سراغ موضوع نامه‌ها.  روز جمعه دهم ماه رمضان در خود دو واقعه تاریخی مهم دارد؛ یکی وفات بانوی گرامی اسلام حضرت خدیجه(س) در سال دهم بعثت و دیگری رسیدن اولین دسته از نامه‌های کوفیان به امام حسین(ع) در سال 60 هجری قمری. از آنجا که این دو اتفاق در تقویم مصادف شده با روز جمعه و تعطیلی روزنامه‌ها ما کمی زودتر به استقبال‌شان رفته‌ایم. اول هم رفتیم سراغ ماجرای نامه‌ها و با رضا محمدی، پژوهشگر تاریخ اسلام تماس گرفتیم و از او خواستیم مهم‌ترین نامه‌های پیامبر و امامان را که به افراد مختلف نوشته‌اند به ما معرفی کند. نامه‌هایی که در ادامه درباره‌شان می‌خوانید همه از متون تاثیرگذار اسلام بوده و البته به انتخاب کارشناسان گردآوری و درباره‌شان توضیحاتی ارائه شده است. در این فهرست نامه‌هایی آمده‌اند که خواندن و تعمق در آنها می‌تواند زندگی هر انسانی را عوض کند؛ این نامه‌ها اصلا درسنامه‌اند. البته این نکته را هم از قلم نیندازیم که نامه‌ها و به‌خصوص رساله‌ها و وصیتنامه‌های امامان معصوم(ع) بسیار مفصل بودند و مجبور شدیم در این مطلب از آوردن آنها صرف‌نظر کنیم.

نامه‌های پیامبر به شاهان

در سال هفتم هجری پیامبر گرامی اسلام به سران ممالک همجوار -یا به‌اصطلاح خودمان کشورهای همسایه- نامه‌هایی ارسال می‌کند و آنها را به اسلام فرامی‌خواند. این نامه‌ها از مدینه و برای «هرقل» امپراتور روم شرقی، «خسروپرویز» شاهنشاه ایران، «نجاشی»پادشاه حبشه، «مُقُوقس» حاکم مصر، «هوذَه بن علی» حاکم یمامه و «حارث بن ابی شمر» حاکم غسّان و... ارسال می‌شود که در اینجا به چند مورد از برخورد حکام با این نامه‌ها اشاره خواهیم کرد.  نامه هرقل امپراتور روم شرقی را دحیه کلبی برایش می‌برد و او تصمیم می‌گیرد یک نفر از قوم پیامبر(ص) را پیدا کند و درباره‌اش با او حرف بزند. در آن هنگام ابوسفیان با عده‌ای از مردان قریش در زمان صلح حدیبیه برای تجارت در غزه بودند. از ابوسفیان این‌طور نقل شده که در پایان پرسش و پاسخ هرقل گفت: «من از این پاسخ‌ها دانستم که او پیغمبر است.» البته هرقل اسلام نیاورد، ولی هدایایی برای آن حضرت فرستاد. مکتوب پیامبر به خسرو پرویز پادشاه ایران توسط عبدالله بن حذافه سهمی به او رسانده شد، قسمتی از آن چنین است: «به نام خداوند بخشنده و مهربان. از محمد فرستاده خدا به خسرو، بزرگ پارسیان. درود بر آن که پیرو هدایت ‏شود و به خدا و پیغمبر وی ایمان آورد و شهادت دهد که خدایی جز خدای یکتا نیست و محمد بنده و فرستاده او بر همه مردم است. پس اسلام بیاور تا سالم بمانی و اگر دریغ کنی گناه مجوسان به گردن تو است.» چنانکه همه شنیده‌ایم خسرو پرویز شاه ایران تنها کسی بود که نسبت به نامه حضرت پیامبر،‏ اهانت و آن را پاره کرد. او به پادشاه یمن که دست‌نشانده حکومت ایران بود، دستور داد‏ درباره این مرد مدعی پیغمبری که به‌خود جرات داده که به او نامه‏ بنگارد و نام خود را قبل از نام او بنویسد، تحقیق کند و عنداللزوم او را نزد خسرو بفرستد ولی هنوز فرستادگان پادشاه یمن در مدینه بودند که خسرو سقوط کرد. نقل شده نجاشی پادشاه حبشه وقتی نامه حضرت محمد(ص) را خواند، آن را بر چشم خود گذاشت و به احترام نامه از تخت پایین آمد و بر خاک نشست. گفته می‌شود نجاشی اسلام آورد، ولی از ملت حبشه ترسید و اسلام خود را بر آنها آشکار نکرد.

نامه‌ای از پدر به پسر

این یک نامه پدر و پسری است که البته به گفته رضا محمدی به‌اندازه یک دایره‌المعارف بزرگ در اخلاق و تربیت اسلامی حرف برای گفتن دارد، می‌توانید آن را در نهج‌البلاغه بخوانید. این را هم بگوییم که حضرت نامه را هنگام بازگشت از جنگ صفین نوشت و آن‌گونه که در نهج‌البلاغه آمده، مکان نگارش «حاضرین» بوده است اما معنای این کلمه چندان روشن نیست.
این نامه، نامه‌ای طولانی با مضمونی اخلاقی‌- توحیدی از امیرالمومنین(ع) به فرزندش امام حسن مجتبی(ع) است که در اواخر عمر ایشان نگاشته شده است. برخی مسائل مهم مطرح‌شده در این نامه عبارتند از تقوا، دعا، مطالعه و پند گرفتن از تاریخ و شناخت زمانه خویش. این نامه حاوی جمله‌های کوتاه حکیمانه است. امام(ع) در آغاز این نامه با کلماتی واقع‌بینانه خود و فرزندش را به‌مثابه دو انسان طبیعی توصیف می‌کند و سپس به اهمیت چنین نامه‌ای به فرزندش یاد می‌کند و اینکه به این منظور آن را نگاشته است که چونان پشتیبانی برای فرزندش باشد. پس از این، امام(ع) فرزندش را به ترس از خدا و فرمانبری از او و آبادی دل به یاد او فرامی‌خواند.

یک توبیخ‌نامه!

نامه‌ای از امام علی(ع) خطاب به عثمان بن حنیف کارگزارش در بصره هم یکی از دیگر نامه‌های مهم است. عثمان بن حنیف کارگزار امیرالمومنین(ع) در بصره بود. این نامه پس از اطلاع ایشان از رفتن عثمان به میهمانى‌ای در بصره که او را دعوت کرده بودند، نوشته شد. در این نامه از رفتن عثمان به میهمانی‌ای که تهیدستان به آن دعوت نمی‌شوند و مختص ثروتمندان است، انتقاد شده است.
همچنین در ادامه این نامه به ساده‌زیستی رهبران و کارگزاران حکومت اسلامی تاکید شده، چراکه امام جامعه باید در سختی‌ها و تلخی‌های مردم شریک و الگوی آنان باشد. امام علی(ع) از کارگزارانش خواسته بود که اگر به روش او که به دو جامه کهنه و دو قرص نان قناعت می‌کند، نمی‌توانند زندگی کنند با رعایت تقوا، کوشش در عبادت، پاکدامنی و درستی او را یاری کنند.

نامه امام سجاد(ع)  به دانشمند دنیادار

نامه حضرت امام سجاد(ع) به زهری از دانشمندان اهل سنت و وابستگان دربار بنی‌امیه که برای موعظه او نوشته شده است یک بیانیه سیاسی-اخلاقی تمام‌عیار و افشاگری علیه نظام اموی و هشدار‌دهنده مسئولیت خطیر همه کسانی است که به‌نحوی در تحکیم آن دخالت داشته و به ظالمان یاری رسانده‌اند. امام با بیانی از سر دلسوزی و نه با‌ انگیزه‌های مادی چنین به ارشاد او پرداخته است. در این نامه آمده: «من برای تو بسیار بیمناکم که با جرم بزرگ خود، فردا با ستمگران خیانت‌پیشه در یک‌جا منزل‌گیری و از دستمزدت بابت کمک به ظلم ستمگران، مورد بازخواست قرار گیری... . آری، آنها تو را پلی قرار دادند تا با عبور از آن به بلا و شرور خود برسند، تو نردبانی بودی که برای رسیدن به گمراهی‌های آنها مورد سوءاستفاده قرار گرفتی. تو دانسته یا ندانسته نقش یک تبلیغات‌چی را برای آنها بازی می‌کنی که مردم را به گمراهی می‌خوانی و در همان راه آنان حرکت می‌کنی. تو وسیله‌ای شده‌ای که حاکمان ستمگر با سوءاستفاده از تو سایر عالمان را دچار شک و تردید می‌کنند.»

نامه‌های پسر علی(ع)  برای معاویه

نامه‌هایی که میان امام حسن(ع) و معاویه نوشته شده‌اند، زیاد نیستند و گفته می‌شود از پنج نامه تجاوز نمی‌کنند. اما همین چند نامه‌ بسیار کوبنده‌اند و نشان از روحیه امام دارند. در یکی از این نامه‌ها حضرت خطاب به معاویه نوشت: «و ما به‌راستی در شگفتیم از کسانی که در ربودن حق ما بر ما یورش بردند و خلافت پیامبر را که به‌طور مسلم حق ماست از چنگ ما ربودند و اگرچه در اسلام دارای فضیلت و سابقه نیز هستند و ما به‌خاطر اینکه دیدیم اگر در گرفتن حق خویش به منازعه با ایشان اقدام کنیم ممکن است منافقان و سایر احزاب مخالف دین وسیله‌ای برای خرابکاری و رخنه در دین به‌دست آورند و نیت‌های فاسد خویش را عملی سازند، دم فروبسته، سکوت اختیار کردیم... . به خدا سوگند به‌زودی پروردگار خویش را دیدار خواهی کرد و تو را به کردار زشتت کیفر خواهد داد و خداوند هیچ‌گاه نسبت به بندگان، ستمکار نخواهد بود.»

نامه‌نگاری‌های امام حسین(ع) و کوفیان

در دهم تا چهاردهم ماه مبارک رمضان سیل نامه‌های کوفیان به‌سمت امام حسین(ع) سرازیر شد. کوفیان درصدد دعوت ایشان به کوفه بودند. متن نامه‌هایی که بزرگان کوفه و به‌دنبال آن مردم عادی به‌سمت امام روانه کردند، همگی داری یک مضمون هستند که ایشان را به کوفه دعوت می‌کنند. وقتی خبر هلاکت معاویه به مردم کوفه رسید درمورد یزید به‌تردید افتادند و احساس خطر کردند. وقتی باخبر شدند که امام حسین(ع) از بیعت با یزید خودداری کرده و به مکه رفته است، شیعیان در کوفه در منزل سلیمان بن صرد خزاعی گرد آمدند و سلیمان بن صرد گفت: «معاویه به هلاکت رسید و حسین(ع) از بیعت کردن با آن قوم خودداری کرد و به مکه رفت و شما شیعیان او و شیعیان پدرش هستید؛ پس چنانچه از خود یقین دارید که او را یاری می‌دهید و با دشمنانش مبارزه می‌کنید، او را خبر کنید؛ و اگر از شکست و ضعف ترس دارید، این مرد را فریب ندهید و جانش را به‌خطر نیندازید.»
امام حسین(ع) هنگامی که نامه‌ها را خواند و احوال اهالی کوفه را از فرستادگان جویا شد، نامه‌ای به اهالی کوفه نوشت و به‌همراه هانی بن هانی سبیعی و سعید بن عبدالله حنفی که آخرین فرستادگان اهالی کوفه بودند، فرستاد که در بخشی از این نامه آمده است: «به‌زودی به‌سوی شما خواهم آمد ان‌شاءاللّه، که به جان خودم سوگند امام کسی نیست جز آن کس که مطابق کتاب خدا حکم براند و به عدل و قسط به‌پا خیزد و به دین حق پایبند باشد و خود را به آنچه خداوند گفته و دستور داده مقید کند، والسلام.» آنچه در ادامه از سوی مردم کوفه بر امام و خاندان پیامبر رفت هم آنقدر معروف است که از بیانش می‌گذریم.

به نام مالک و برای همه حاکمان

نامه به مالک اشتر همان نامه 53 نهج‌البلاغه است. نامه‌ای بسیار معروف که در موارد زیادی ارجاعاتی به آن داده شده است. وقتی حضرت امیرالمومنین علی(ع)، مالک اشتر نخعی از یاران خود را به امارت مصر منصوب کرد، به او فرمانی در قالب یک نامه نوشت، این نامه بی‌تردید از مهم‌ترین اسناد سیاسی حقوق اسلامی و خصوصا شاخه شیعی آن است.  در این نامه ویژگی‌های حکومت اسلامی، حاکم اسلامی، حقوق شهروندان، رابطه دولت با شهروند و... بیان شده است. این نامه که آن را عهدنامه خوانده‌اند، از مفصل‌ترین سخنان امام علی(ع) است و به زبان‌های متعددی ترجمه و شرح‌های بسیاری بر آن نوشته شده و آداب الملوک از شرح‌های فارسی آن است. در بخشی از این نامه آمده است: «و بپرهیز از خون‌ها و ریختن آن به ناروا که چیزی چون ریختن خون به ناحق - آدمی - را به کیفر نرساند و گناه را بزرگ نگرداند و نعمت را نبرد و رشته عمر را نبرد و خداوند سبحان روز رستاخیز نخستین داوری که میان بندگان کند در خون‌هایی باشد که از یکدیگر ریخته‌اند. پس حکومت خود را با ریختن خونی به حرام نیرومند مکن که خون به حرام ریختن قدرت را به ناتوانی و سستی کشاند بلکه دولت را از صاحب آن به دیگری بگرداند.»

نامه‌نگاری‌های امام زمان(عج) و مردی از ایران

روزگارى مردى بزرگ «دایره‌المعارفى جامع» از معارف اسلامى تدوین کرد و قریب 50 سال پرچمدار عرصه‌هاى علمى، فکرى و فرهنگى مسلمین شد و سرانجام به‌جایی رسید که او را «مفید» لقب دادند. او در قرن چهارم هجری مرجع عالی‌قدر شیعه بود و «شیخ مفید» نامیده می‌شد و نامه‌ای را از جانب امام عصر(عج) دریافت کرد. در بخش‌هایی از این نامه که برای ایرانیان هم بسیار ارزشمند است، آمده: «از آنجا که در راه یاری حق و بیان سخنان و نصایح ما صادقانه کوشیدی، خداوند این افتخار را به شما ارزانی داشته و به ما اجازه فرموده است که با شما مکاتبه کنیم.
شما مکلف هستید که اوامر و دستورات ما را به دوستان ما برسانی. خداوند عزت و توفیق اطاعتش را به آنان مرحمت فرماید و مهمات آنان را کفایت کرده، در پناه لطف خویش محفوظ‌شان دارد... . تقیه را از دست ندهید و از آتشی که جاهلیت به رهبری بنی‌امیه افروخته است، بپرهیزید. من که ولی خدا هستم سعادت پویندگان راه حق را تضمین می‌کنم. در این سال در ماه جمادی‌الاولی حوادثی اتفاق می‌افتد که باید از آن عبرت بگیرید. در آسمان علامت و نشانه‌ای ظاهر می‌شود که کاملا روشن است و نیز نشانه‌ای در زمین همانند و مساوی آن پیدا خواهد شد.»

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰