میلاد جلیلزاده، روزنامهنگار: معروف است که درصد قابلتوجهی از مردم ایران فکر میکنند بهطور طبیعی و مادرزاد استعداد بازیگری دارند و صرفا اگر ترسشان از دوربین بریزد و با آن راحت شوند، چیزی کم از درخشانترین ستارههای سینما و تئاتر و تلویزیون نخواهند داشت. این تصور مقداری بهدلیل عدم آگاهی از ریزهکاریهای فنی این حرفه است؛ همانطور که خیلیها امکان دارد فکر کنند استعداد خوانندگی دارند یا اگر به آنها اجازه داده میشد، سیاستمداران بزرگی میشدند اما مقدار بیشتری از دلایل ایجاد شدن این تصور مشخص نبودن سازوکار ورود به عرصه بازیگری در ایران است.
در ایران حتی برای کارگردان یا نویسنده شدن در سینما و تلویزیون هم مسیر مشخصی وجود ندارد و اگر دارد لزوما همه از آن مسیر وارد نمیشوند تا چه رسد به بازیگری که افراد را ستاره میکند و هیجان خیلی بیشتری دارد. بنابراین طبیعی است وقتی علاقهمندان به بازیگری کسی را میبینند که مثل خودشان تحصیلات دانشگاهی نامرتبطی دارد و حتی گاهی تحصیلاتش پایین است و حالا یکشبه به چهرهای مشهور تبدیل شده، به این تصور برسند که چرا من نتوانم؟
داستان اینکه بهواقع راه ورود به سینما و تلویزیون ایران چیست و این مسیر چقدر قاعدهمند و چقدر وابسته به پارامترهایی مثل پول و پارتی است، بحثی جداگانه میطلبد که تا امروز کم به آن پرداخته نشده و حتی در خود سینما فیلمهایی در اینباره ساخته شده است. اما نکتهای که اکنون دربارهاش بحث میکنیم، سوءاستفادههایی است که عدهای سودجو میتوانند از این آشفتگی بازار و علاقه وصفناشدنی تعدادی از افراد جامعه به بازیگری بکنند. آخرین مورد آن که طی یکی، دوسال اخیر چند نمونه معروف هم داشت، فراخوانهای بازیگری است.
تا بهحال چند فراخوان بازیگری از جانب فیلمسازان مطرح کشور داشتهایم که البته خیلیهایشان نهایتا افراد مورد نیاز را از جای دیگری پیدا کردند و بهجرات میتوان گفت ورود به سینما از طریق چنین فراخوانهایی حتی اگر ممکن شود، معمولا در حد نقشهای کوتاه و غیراصلی است و لااقل در یکی، دودهه اخیر نمیشود هیچکدام از ستارههای سینما را سراغ گرفت که توسط فراخوان وارد کار شده باشند، حتی همین قضاوت و تحلیل، درباره فراخوانهایی است که جعلی و با نیت کلاهبرداری نبودهاند.
همه اینها اما باعث نشده که افراد علاقهمند به بازیگری عبرت بگیرند و بسیاری از آنها را گرفتار در دام کلاهبرداران نبینیم. از پروژههایی مثل «پایتخت ۶» و «گشت ۳» تا سریال «موسی»، فراخوانهای جعلی برای جذب بازیگر را در این یکی، دوساله چندبار دیدهایم. اینها تازه مواردی هستند که پروژه وعده داده شده، چیزی بود که واقعا وجود داشته و عوامل آن با صدور تکذیبیه میتوانستند از فریب خوردن علاقهمندان جلوگیری کنند. درمورد کارهایی که اصلا ساخته نشده و قرار هم نیست ساخته شوند، حتی همین امکان وجود ندارد و سازمان سینمایی اخیرا ناچار شد اطلاعیهای صادر کند و درخصوص این موارد هشداری جدیتر بدهد. سعید رجبیفروتن، معاون نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی گفت که این هشدارها قبلا هم داده شده بودند.
سازمان سینمایی در اطلاعیهای که اخیرا صادر کرد، به فهرست آموزشگاههای مجاز سینمایی در کشور ارجاع داد که در سایت این مجموعه قرار داده شده و شامل ۲۷۶ مورد میشود. البته تعدادی از همین موسسهها تعلیق یا تعطیل شدهاند و این فهرست متعلق به سال ۱۳۹۸ است. در ضمن خیلی از این موسسهها آموزش بازیگری ندارند و در رشتههای دیگری مثل تدوین، فیلمبرداری، عکاسی و گریم فعال هستند اما پیام کلی اطلاعیهای که اخیرا روابطعمومی سازمان سینمایی منتشر کرد، این است که برای جلوگیری از سوءاستفاده کلاهبرداران راهی جز رجوع به موسسههای رسمی و ثبتشده در سازمان سینمایی وجود ندارد.
سازمان سینمایی طی سالهای اخیر تماسهای متعددی از جانب کسانی داشته که توسط کلاهبرداران مورد سوءاستفاده قرار گرفتهاند و با وعده حضور در پروژههای سینمایی و شبکه نمایش خانگی بهعنوان بازیگر مبالغی از آنها دریافت شده است. سازمان سینمایی کاری نمیتواند بکند بهجز ارجاع این موارد به بخش حراست و ثبت شکایت آن افراد برای محول شدن مساله به نهادهای قانونی دیگر.
این نکته هم قابلتوجه است که یک مرجع قانونی واحد برای رسیدگی به چنین موضوعی وجود ندارد و برای پیشگیری از چنین رخدادهایی، تنها راه ممکن درحالحاضر، اطلاعرسانی و آگاه کردن علاقهمندان به بازیگری از دامچالههایی است که سر راهشان قرار دارد.
یک نکته قابلتوجه در این میان این است که با نگاهی به آموزشگاههای مجاز سینمایی درسراسر کشور و مقایسه شیوه توزیع آنها در استانهای مختلف با توزیع جمعیتی کشور، عدم توازن شهروندان نقاط مختلف در دسترسی به چنین مراکز تاییدشدهای بهچشم میآید. عدم دسترسی بسیاری از مناطق کشور به آموزشگاههای بازیگری یا دسترسی دشوار و محدود آنها یا غیرموثر بودن این موسسات از عواملی هستند که راه کلاهبرداران را آسان میکنند. شاید به همین دلیل است که نمیتوان از تمام علاقهمندان به بازیگری درسرتاسر کشور توقع داشت بهجای آزمودن شیوههای نامطمئن، سراغ آموزشگاههای مجاز و پرآوازه بروند.
دو استان خراسانجنوبی و کردستان اساسا هیچگونه آموزشگاه سینمایی ندارند. در 10 استان کشور تنها یک آموزشگاه سینمایی هست که در اکثر آنها رشته بازیگری یا وجود ندارد یا کمرنگ است. چهار استان کشور نهایتا دو آموزشگاه دارند و این توزیع نامتوازن، در سوی دیگر ماجرا استان اصفهان را مقابل چشم ما قرار میدهد که با ۴درصد جمعیت کشور، ۱۶درصد از آموزشگاههای سینمایی را دارد یا استان قم که نسبت آموزشگاههای آن به نسبت جمعیتش بیشتر از سهبرابر متوسط کشوری است. مساله اصلی اما تهران است که نهتنها تمرکز چنین موسسههایی در آن بسیار بالاست، بلکه موارد موجود در آن موثرتر هستند و کسی که میخواهد شانس خودش را در ورود به بازیگری امتحان کند، نهایتا باید به چنین مراکزی برود.
در سالهای گذشته، یکسری مراکز دولتی مثل انجمن سینمای جوان در تربیت و کشف استعدادهای نوی سینمایی نقش اصلی را داشتند یا لااقل در چارچوببندیها، این نقش برایشان تعریف شده بود. اینکه سینمای حرفهای ایران چقدر از عواملش را از میان استعدادهای پرورشیافته در چنین سطوحی انتخاب میکرد، خودش بحث مفصلی داشت که همیشه محل اشکال و انتقاد بود اما هرچه به سالهای اخیر نزدیکتر میشویم، همهچیز حتی آموزشهای سینمایی خصوصیتر میشوند و حالا میشنویم که تنها مرجع معتبر و قانونی برای کشف و معرفی بازیگران سینما، آموزشگاههای آزاد بازیگری هستند. آموزشگاههای آزاد صرفا با انگیزه و بر مبنای سود اقتصادی تاسیس میشوند و روی همین حساب خودشان را ملزم نمیبینند که در هر استان و شهرستانی شعبه داشته باشند. همین مساله به بیعدالتی فرهنگی گستردهای دامن زده که حالا بخشی از آن را در فریب خوردن علاقهمندان به بازیگری، توسط فراخوانهای جعلی میبینیم.