علیرضا قاسمی، پژوهشگر حلقه اقتصاد تحریم مرکز رشد دانشگاه امامصادق(ع): با پایان دوره هشتساله دولت تدبیر و امید و با توجه به وضعیت کشور در عرصه سیاست خارجی، اتخاذ راهبردهایی در این عرصه ضروری بهنظر میرسد که در دوره پساروحانی باید مورد توجه قرار بگیرد.
اکنون که در اواخر دولت هشتساله تدبیر و امید بهسر میبریم و این دولت در وعده رفع تحریمها و مقابله با آنها ناموفق عمل کرده، لازم است به مسیر پیشرو و آینده احتمالی تحریمها بیندیشیم و نقشهراهی منسجم برای آن دوره تدوین کنیم.
آنطور که مشهود است نظام سلطه به دو دلیل از اعمال تحریمها علیه ایران دست برنمیدارد: دلیل اول را باید در کابینه دولت آمریکا پیدا کرد. وجود افرادی مثل رابرت مالی، وندی شرمن و ریچارد نفیو و... که از طراحان قبلی تحریمها علیه ایران بودهاند نشاندهنده آن است که واشنگتن بهدنبال اعمال تحریمهای دشوارتر و پیچیدهتر توسط بهترین متخصصان خود است. دلیل دوم را باید در ذات و ماهیت استکبارطلبانه نظام سلطه جستوجو کرد. بهعبارت دیگر، هدف نظام سلطه براندازی یا استحاله جمهوری اسلامی ایران از طریق فشار همهجانبه است که در این مسیر از هیچ ابزاری علیالخصوص تحریمها دریغ نخواهد کرد. جان بولتون در کتاب خاطراتش بیان میکند دشمنان ما میپندارند تحریم وسیلهای است که ما از اعمال آن احساس شرمساری اخلاقی خواهیم کرد درحالی که تحریمها یکی از اصلیترین ابزارهای ما است. (خانعلیزاده، مهدی؛ نبویزادهنمازی، سیدوحید، آنسوی میز: خاطرات سیاستمداران آمریکایی از تعامل و تقابل با ایران)
بنابراین بهنظر میرسد راهکار مناسب بهکارگیری ابزارها و اتخاذ روشهایی است تا از طریق آن بتوان تاثیرات تحریمها را به حداقل رساند؛ اما این راهکارها چه هستند؟
1_ تشکیل سبد دیپلماسی: منطق روابط بینالملل حکم میکند برای حفظ منافع ملی سبد دیپلماسی تشکیل داد. بهعبارت دیگر، منافع ایران در عرصه بینالملل نباید محدود به چند کشور باشد و ایران تمام سرمایهگذاریهای خود را در این عرصه صرفا محدود به چند کشور کند. با توجه به ماهیت ضداستکباری نظام جمهوری اسلامی ایران کشورهای قابلتوجهی خواهان همکاری با ایران در عرصههای مختلف هستند که در سالهای اخیر بهدلیل توجه به آمریکا و چند کشور اروپایی و سرمایهگذاری بیش از حد روی آنها، از این ظرفیت بالقوه غافل شدهایم. برای نمونه میتوان به کشور چین بهعنوان رقیب کشور آمریکا در عرصه جهانی اشاره کرد که جمهوری اسلامی ایران تا چند مدت قبل در این کشور سفیر نداشت و صرفا به رایزن فرهنگی بسنده کرده بود.
۲_ توجه به مصونسازی و مقابله با تحریمها بهعنوان عنصری بلندمدت: متاسفانه رویهای که شاهد آن هستیم این است که مقابله با تحریمها صرفا بهعنوان سیاستهای کوتاهمدت و موقتی ازسوی دولتها بهکار گرفته میشود. بهعنوان نمونه، این رویه ازسوی دولت تدبیر و امید زمانی آغاز شد که ترامپ از برجام خارج شد و تحریمهای یکجانبهای را علیه ایران وضع کرد. اما با پایان ریاستجمهوری ترامپ و روی کارآمدن دموکراتها بهنظر میرسد مقابله با تحریمها به فراموشی سپرده شده و درحال حاضر رفع تحریمها در دستورکار قرار گرفته است. خنثیسازی تحریمها اقدامی بلندمدت است و بهنظر میرسد باید بهعنوان یک سیاست کلان و راهبردی در نظر گرفته شود.
۳_ مقاومسازی بخشهای آسیبپذیر اقتصاد ایران: شاید ذکر این نکته که بخشهای آسیبپذیر اقتصاد ایران باید تقویت شوند، شعارگونه و کلی تلقی شود اما نکتهای ضروری و بااهمیت است. بهعنوان نمونه میتوان به خاطرات خوآن زاراته در کتاب «اتاق جنگ در خزانهداری آمریکا» اشاره کرد و زمانی که آمریکا قصد اعمال تحریمهای تروریستی بر ایران را داشت سهم کمی برای تحریم صنعت نفت ایران قائل شده بود، زیرا ایران در این مدت صنعت نفت خود را تقویت و درمقابله با تحریمها واکسینه کرده بود. برای نمونه میتوان به ساخت پالایشگاه ستاره خلیجفارس در دوران تحریم اشاره کرد.
ذکر این نکته ضروری است که برخلاف آنچه جریان غربگرا ادعا میکند، راهکار بخش زیادی از مشکلات کشور در داخل است. بهعنوان نمونه ضروری است درکنار تلاش برای تولید و قطع وابستگی در تولید اقلام اساسی مانند کنجاله، خوراک مرغ یا برخی میوهها یا مواد اولیه برخی صنایع، انحصار در واردات آنها نیز شکسته شده و شبکه توزیع آنها ساماندهی شود.
۴_ توجه به تسهیل و گسترش تجارت بینالملل: متاسفانه در کشور ما توجه اندکی به اهمیت و برتری نقش تجارت بر دور زدن تحریمها میشود. بهعبارت دیگر، تحریمها بهطور کلی دو رکن اقتصادی کشور را مورد هدف قرار میدهند که رکن اول بخش لجستیک و پشتیبانی و رکن دوم تجارت است. با برنامهریزی برای تقویت این دو رکن و رفع موانع موجود در این خصوص و تقویت تجارت خارجی، بسیاری از شاخههای گوناگون صنعت و تولید که میتوان آنها را بهمثابه معلول تلقی کرد تقویت خواهند شد و تاثیرات مشهودی بر اقتصاد کشور خواهند گذاشت.
حوزه دیگری که در تجارت باید مورد توجه قرار گیرد، بحث قوانین و مقررات زائد و دستورالعملهای دستوپاگیر دولتی برای بازرگانان است. بهعنوان مثال پس از نابودی داعش درحالی که سایر کشورهای همسایه عراق سعی در گسترش روابط تجاری و بازرگانیشان با این کشور داشتند متاسفانه شاهد اعمال مقررات سختگیرانه و تازهای در حیطه بازرگانی در مرز ایران و عراق هستیم بهگونهای که بازرگانان را از تجارت با این کشور منصرف میکند.
۵ _ مداخله نهادهای حاکمیتی و دولتی: معمولا با وقوع بحرانها و چالشهای گوناگون بازار از حالت تعادل خارج میشود و به مداخله نهادهای حاکمیتی و دولتی برای حمایت از بازار نیاز است. بهعنوان نمونه وقتی شاهد وقوع سیل در یکی از مناطق کشور هستیم نهادهای حاکمیتی و دولتی برای تامین مایحتاج ضروری مردم وارد عمل شده و توزیع آن را برعهده میگیرند. در شرایط تحریمی نیز چنین اتفاقی میافتد. طبیعتا با توجه به دشواریهایی که در امر تجارت حاصل میشود بازرگانان و بخش خصوصی، کمتر حاضر به مداخله شده و نیاز است نهادهای حاکمیتی و دولتی نقش بیشتری در امر تجارت در حوزههای تحریمی برعهده بگیرند.
لازم به ذکر است که در حوزه تحریمها تمرکز اصلی بر بخش خصوصی است و پاشنهآشیل کشور تحریمشونده بخش خصوصی آن کشور است. بنابراین لازم است در برخی صنایع و زیرساختهای مهم خصوصیسازی صورت نگرفته یا درصورت واگذاری صنایع بخشهای تعاونی را در اولویت قرار داد تا ضمن حفظ چرخه تولید در کشور از انحصار و بروز فساد در این حوزه جلوگیری شود.
در پایان باید ذکر کرد راهبردهای بیانشده دقیقا مواردی هستند که در دولت تدبیر و امید عملی نشدند. در این دوران تنها به چند کشور اروپایی و آمریکا اکتفا شد و از ظرفیتهای منطقهای غافل شدیم و از طرف دیگر، به راهبرد خنثیسازی تحریمها در بازهای کوتاهمدت توجه شد و مقاومسازی بخشهای اقتصادی ایران در دستورکار قرار نگرفت.