روزنامه «فرهیختگان»، پیش از این، در ستونی تحتعنوان «تاریخ علم در اسلام و ایران» به تبیین مباحث علمی و دقیق تاریخ این مبحث مهم و مطرح در مجامع علمی روز میپرداخت. بنمایه این رشته مقالات، اساسا مباحثی بود که دکتر علیاکبر ولایتی در برنامه تلویزیونی «ایران» از شبکه دوم سیما بیان کرده و سپس، بنا به درخواستهای متعدد اساتید، پژوهشگران و دانشجویان، جهت تبیین دقیقتر مباحث و ارائه مستندات این مطالب، برای چاپ در روزنامه، تنظیم کرده بودند. روزنامه «فرهیختگان» در پاسخ به درخواستهای مکرر خوانندگان، مطابق گذشته به چاپ این مجموعه ادامه خواهد داد. البته بهجهت اتصال و پیوستگی مباحث، پیش از شروع مباحث جدید، نگاه و مروری خواهیم داشت به مباحث گذشته که در همین ستون منتشر خواهد شد.
شاردن مینویسد که برخلاف شاه عباس، جانشینان وی رغبتی به تجدید عمارت یا مرمت بناهای ربعرشیدی نشان ندادند: «شاه عباس کبیر پس از معاینه خرابه هاى این قلعه عظیم چون تشخیص داد محل آن براى ایجاد یک شهر بزرگ بسیار مناسب است در حدود صد سال پیش دستور داد رشیدیه را از نو آباد کنند. اما پس از مرگ وى جانشینانش مصلحت آن دیدند که قلعه، همچنان ویران بماند [مبادا به دست عثمانیان بیفتد و از آن به عنوان دژ دفاعی بهره برند.] عثمانىها طى سالیانى که بر تبریز تسلط داشتند قلاع و استحکاماتى بنا نهادند که ویرانه هاى آنها بهجاست. پیرامون تبریز هیچ نقطه مناسب، اعم از قله کوه یا تپه نیست که بر آن ویرانه هاى برجها، باروها و قلعه هاى کوچک نباشد. در بیشتر این خرابه ها به نظر تحقیق و تامل نگریستهام، کاویدهام و جستوجو کردهام، اما هیچگونه آثار عتیقه در آنها نیافته ام، آنچه به دستم آمده جز سنگ و آجر نبوده است.» 1
نادرمیرزا قاجار که در سال 1257ق، از ویرانههای ربعرشیدی بازدید کرده در تاریخ و جغرافی دارالسلطنه تبریز (صص 143 – 142)، درباره آن، مینویسد: «این بنا شهری محکم و حصین [بوده که] بدان سال که من به تبریز آمدم اثری از آن به جای مانده بود، در سفح جبل [= دامنۀ کوه] سرخاب؛ همه از آجر و گچ، طاقها و دیوارها بیشتر مُقَرنَس و سنگها همه یکرو تراش کرده و به اصل دیوار به کار برده. بومیان تبریز اینجا را رشیدیه گویند. آجر این بنا مردمِ بیتربیت برکندند و بردند و اکنون هیچ از آن به جای نمانده، مگر گودالها که برای استخراج سنگ و آجر حفر کردهاند. پِی برجی عظیم در تلّی مشرف به کوی باغمیشه و این بنا به شمال تبریز به جای است، چون با سنگ و آجر و آهک خالص با کمال دقت عمارت شده متین و استوار است. دیوارهای حصار و سرایها تا به روزگار سلاطین صفوی بر پای بوده، بیشتر لشکرکشیهای عثمانیان به تبریز و صدمه زلازل این بنیان را برانداخت. در اینجا هیچ نوشته و تاریخ نیافتم تا ایراد کنم. همانا فضلالله دبیر شیرازی نیابت این وزیر تاریخ بنای این عمارت را به سال 699ق نگاشته است.»
پینوشت:
1- شاردن، ژان (1372). سفرنامه، ترجمه اقبال یغمایی، تهران، توس، ج 2، ص 478.