صادق صدرالدینی، فعال دانشجویی: مثل یک دانشجوی فرهیخته داخل آزمایشگاه داشتیم کار خودمان را میکردیم که خبر آوردند دستها بالا! با رعایت پروتکلهای بهداشتی آرام روپوشها را دربیاورید و نمنم دیگه رفع زحمت کنید. خیرسرمان رفته بودیم دنبال یک موضوع تقاضامحور برای پروژه پایانی. خداوکیلی یک نفر نبود به ما بگوید نانت کم بود آخه چرا رفتی دنبال ساخت قالب دمپایی پلاستیکی آن هم البته با آپشنهای مورد تایید اساتید محترم راهنما که هرکدام هروقت فقط ما را میدیدند به یکباره لبخندی نمکین روی لبهایشان شکوفا میگردید. خدا را شکر درهر زمینهای موفق نبودیم در این یک زمینه موفق شدیم.
روز اول گفتند بیا موضوع همین پایاننامه دانشجوی سال پیش را بگیر این دفعه بهجای آلومینیوم، منیزیم اضافه کن ببینیم چه میشود. اولین اشتباهی که در طول دوران دانشگاه مرتکب شدم همین طاقچهبالا گذاشتنی بود که گفتم نه بنده شوالیه کشف موانع تولید هستم و این موضوعات به چهکار آینده بنده و جامعه میآید؟! غافل از اینکه در عمل سالهاست معیار عالم شدن یعنی تعداد مقاله بیشتر در ژورنالهای خارجی و ثروت یعنی فقط راحتترین راه پول درآوردن به هر طریق. تولید داخل و حمایت از اقتصاد مقاومتی هم فقط برای سخنرانیهاست.
ابتدا رفتیم وزارت صمت گفتیم شما که کارتان سخت است آمدیم تا کمکی کرده باشیم. ما هم مثل یار شفیق گمشده خودتان؛ وزارت بازرگانی عزیز. گفتند مشکل واردات قالبهای صنایع کفش ماشینی است که سالانه نزدیک به ۱۵ میلیون دلار خروج ارز در این وانفسای تحریم و تخصیص دلار بر کشور تحمیل کرده است. شروع که کردیم گفتند مواد اولیه قالب فقط در بورس کالا موجود است و کمتر از چند تن هم دیگه افت دارد بدهیم. رفتیم ضایعات گرفتیم و خود آلیاژ مذاب را با ترفندهایی چون جناب موپالمو1 تولید کردیم. بعد از این قضیه کار هر روز ما این بود: «آزمایشگاه، مذابریزی در سرما و گرما با امکانات مندرآوردی و امید به رقابت با بازارهای جهانی! اما حیف که نه چشمهای ما بادامی بود نه جومونگی منتظر تولیدات ما.»
با حضور کرونا دیگر چارهای جز تعطیلی فضای آموزشی و آزمایشگاهی در انتهای سال ۹۸ نبود. همین بلاتکلیفی درمورد باز شدن یا استمرار تعطیلی محیطهای آزمایشگاهی باعث شد عملا فعالیتی صورت نپذیرد. نبود امکانات خوابگاهی، سلف، سرویس حملونقل، بسته بودن جادهها و البته دورکاری سرپرستهای محترم کارگاهها و آزمایشگاهها (که البته خطرات خاص خودش را داشت) باعث میشد دانشجویان شهرهای دیگر قید مسافرت از شهر خود را بزنند و این یعنی کند شدن سرعت پیشرفت پروژهها برای انجام امور تحقیقاتی و علمی. با همه این شرایط اما ارتباطات قرنطینهطور با اساتید راهنمای عزیز، ارسالهای مجدد، مطالب مردد و نتایج مشدد باعث شد به نتایج حاصل بسنده کردیم و پایاننامه گرانسنگ را نوشتیم.
تاییدهای لاکپشتی برای صدور مجوز دفاع هم جان به لب آورده بود، میزان حضور کارمندان به یکسوم کاهش پیدا کرده بود و همه هم حساس، با اینکه در دورکاری بودند ولی اصرار که باید در دانشگاه تایید درخواست را بزنیم. استرس تایید مجوز تا روز دفاع و نحوه برگزاری مجازی جلسه از طرف دیگر هر روز بیشتر میشد. بالاخره هر دانشجوی مقطع ارشد و دکتری از روزی که پروپوزال را تصویب میکند خواهناخواه به جلسه دفاع، نوع ارائه، مدیریت زمان و زبان بدن و حتی نوع لباسی که میپوشد فکر میکند و اصلا تصور نمیکردیم روزی این جلسه مجازی باشد. اما آنلاین شدن جلسه خواهناخواه مزایا و مشکلات خاص خودش را داشت. از امکانپذیر شدن حضور تمام اساتید راهنما، داور و مشاوری که حتی در فرصت مطالعاتی در کشور دیگری بهسر میبرند در جلسه تا رها شدن از هزینههای فراوان جانبی برای دانشجوی سیبزمینیخوری که قرار است از فردا کارشناس ارشد یا دکتر صدایش زنند. از هزینههای چاپ چند سری پایاننامه برای اساتید راهنما و داور و هزینههای هماهنگی برای حضور داور خارجی ازجمله هزینه اقامت و رفتوآمد (در برخی دانشگاهها برعهده دانشجو است) تا همین گل مجلس یعنی پذیرایی. آنگونه که علیرضا عبداللهینژاد، مدیرکل روابطعمومی وزارت علوم گفته بود در سالیان اخیر جلسه دفاع به دلیل چشم و همچشمیهای فراوان در برخی دانشگاهها بیشتر به مراسم جشن تولد شبیه بود تا یک جلسه علمی. البته من فکر میکنم خوشبختانه همانطور که اقدامات دولت باعث نجات اکوسیستم دریاچه ارومیه شد، مجازی شدن جلسات دفاع هم از دیگر دستاوردهای مسئولان عزیز در جهت کمک به نجات دانشجویان عزیز از خورده نشدن پذیراییهایشان بود و مدیونید اگر فکر کنید ابر زیر پایش را نگاه نمیکند و کرونا تاثیری در ارادهها میتواند بگذارد. تنها عیب هم محروم شدن از چهره گل اساتید و نحوه عکسالعمل در ادای هر جمله است که البته همین یک مورد باعث میشود بتازیم و برویم و اضطراب چشمدرچشم هم دوختن بقیه حضار را نداشته باشیم. البته مشکل قطع و وصل ارتباط اینترنت و واضح نبودن صدا و تصویر هم نمک جلسه و اتفاقا باعث تخلیه هیجانات است.
البته این را هم بگویم در این شرایط راههای تسلط بر مطالب بسیاری مقدور است (دیگه از استیکرهای اطراف لپتاپ بگیر تا یادداشتها و خلاصههایی که نوشته شدهاند) و صدالبته در قرن جدید شیوههای رسیدن به یار بسیار است که از موهبتهای این دوره ماست آنگونه که میفرماید:
در دیر مغان آمد یارم قدحی در دست با ماسک به رقص آمد پشت کرونا بشکست
پینوشت
1- آهنگر خالق شمشیرهای فولادی در دوران جومونگ