روزنامه «فرهیختگان»، پیش از این، در ستونی تحت عنوان «تاریخ علم در اسلام و ایران» به تبیین مباحث علمی و دقیق تاریخ این مبحث مهم و مطرح در مجامع علمی روز میپرداخت. بنمایه این رشته مقالات، اساسا مباحثی بود که دکتر علیاکبر ولایتی در برنامه تلویزیونی «ایران» از شبکه دوم سیما بیان کرده و سپس، بنا به درخواستهای متعدد اساتید، پژوهشگران و دانشجویان، جهت تبیین دقیقتر مباحث و ارائه مستندات این مطالب، برای چاپ در روزنامه، تنظیم کرده بودند. روزنامه «فرهیختگان» در پاسخ به درخواستهای مکرر خوانندگان، مطابق گذشته به چاپ این مجموعه ادامه خواهد داد. البته بهجهت اتصال و پیوستگی مباحث، پیش از شروع مباحث جدید، نگاه و مروری خواهیم داشت به مباحث گذشته که در همین ستون منتشر خواهد شد.
خواجه رشیدالدین افزون بر درمان عمومی، از وجود کحالان و جراحان نیز برای آموزش استفاده میکرد. هر طبیب و استاد کحال و جراح پنج دانشجوی زیردست داشت که به آنها آموزش میداد.1 بنا بر این قیاس، باید تعداد استادان فنون یادشده را برای هر رشته 50تن به حساب آورد و بدینترتیب، تعداد دانشجویان رشتههای مختلف پزشکی به قرار ذیل بود: پزشکی [داخلی] 500 تن؛ جراحی 250 تن؛ چشمپزشکی 250 تن؛ شکستهبندی 250 تن؛ یا بهعبارتی، شمار همه دانشجویان رشتههای پزشکی 1250 تن بوده است. با احتساب اینکه دوران تحصیل این دانشجویان پنجسال تعیین شده بود، سالانه 250تن دانشجو برای رشتههای گوناگون پزشکی میپذیرفتند که در آن زمان، رقم بسیار بالایی بود. مسلما در داروخانههای این دارالشفا، دانشجویان داروسازی نزد خازنان دارو و داروسازان به فراگیری این دانش مشغول بودند که از شمار آنها بیخبریم.2
حقوق و جیره غیرنقدی طبیبان و کارکنان بیمارستان ربعرشیدی به این ترتیب بود: حقوق طبیبی که مقیم بیمارستان است و افزون بر درمان بیماران، به دو دانشجو علم طب میآموزد: مستمری ثابت سالیانه سیصد دینار، بابت درمان بیماران 150 دینار، بابت تعلیم طب 180 دینار، به علاوه روزانه ده من [هر من تبریز معادل 97/2 کیلوگرم] نان گندم؛ هریک از دو دانشجوی طب سالیانه سی دینار نقد و روزانه سه من نان گندم؛ کحال و جراح هریک سالیانه صد دینار و روزانه پنجمن نان گندم؛ شربتدار داروخانه (داروساز) سالیانه چهل دینار و روزانه چهارمن نان گندم؛ خازن داروخانه سالیانه سیدینار و روزانه سهمن نان گندم؛ مطبخی سالیانه سی دینار و روزانه دومن نان گندم؛ خادم [= پرستار] شبانهروزی [که یک روز در میان کار میکند] سالیانه شصت دینار و برای هر روزِ کار، دومن نان گندم؛ فراش سالیانه سی دینار و هر روزِ کار دومن نان گندم؛ بوّاب (دربان) سالیانه سی دینار و هر روزِ کار، دومن نان گندم.»3 بر این اساس، در بیمارستان ربعرشیدی، حقوق پزشک حدود ششبرابر درآمد جراح و چشمپزشک بود. حقوق دانشجوی طب برابر متوسط حقوق خدمه بیمارستان بود. حقوق داروساز کمی بیشتر از حقوق کارگران بود، ولی پرستار که به مراقبت و پاکیزگی بیماران اشتغال داشت، حقوقی دو برابر خدمه دیگر دریافت میکرد.4
خواجه رشیدالدین در نامهای که به خواجه علاءالدین هندو نوشته (نامۀ 19 مکتوبات خواجه) از قول مولانا محمد بن النیلی طبیب آورده است که ذخیره روغنهای طبی برای بیمارستان و دارالشفای ربع رشیدی تقلیل یافته و علت آن است که این مواد در تبریز یافت نمیشود، زیرا به سبب سرمای شدید، بسیاری از گیاهان دارویی در آنجا نمیروید. بنابراین، از وی خواسته که بیدرنگ اشخاصی ورزیده را به نواحی گوناگون بفرستد تا روغن این گیاهان را تهیه کنند و همهساله به وزن معین، از هر یک به تناسب پنجمن و دَهمن و ...، به تبریز بفرستند. البته در این کار، باز هم خواجه علاءالدین باید با محمد بن النیلی مشورت کند. در این نامه، از روی مقدار روغنهای طبی به عظمت بیمارستان ربع رشیدی میتوان پی برد.5
همچنین، در نامۀ 37ام مکتوبات خواجه، برخی وسایل دارالشفاء ازجمله هزار خمره نفیسِ نقاشی و حکاکیشده و همچنین خمرههای بسیار مزین و نفیسی که آنها را برای نگهداری شربتها و معجونهای دارویی دارالشفای تبریز از چین آوردهاند ذکر شده است: «دیگر آلات دارالشفاء که ذکر مفصّل آن از حد بیرون است و به سالها جمع شده، ازجمله هزار خمرۀ شربت از چین آوردهاند و بهغایت، متکلّف ساخته و اسمای اشربه بر آن نوشته و به القاب این ضعیف، موشح کردهاند، و قوطیهای معاجین هم در چین ساختهاند.»6
پینوشت:
1- مشکور، محمدجواد (بیتا). تاریخ تبریز تا پایان قرن نهم هجری، تهران، بینا، ص 556؛ مرادی، همانجا؛ تاجبخش،(1379). تاریخ بیمارستانهای ایران از آغاز تا عصر حاضر، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ص 324.
2- تاجبخش، (1379). تاریخ بیمارستانهای ایران از آغاز تا عصر حاضر، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ص 142.
3- رشیدالدین فضلالله (1350). وقفنامه ربع رشیدی، چاپ عکسی از روی نسخه خطی دستخط مولف، تهران، انجمن آثار ملی، صص 188 – 187.
4- تاجبخش، (1379). تاریخ بیمارستانهای ایران از آغاز تا عصر حاضر، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ص 310.
5- رشیدالدین فضلالله (1358). سوانحالافکار، به کوشش محمدتقی دانشپژوه، تهران، کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، صص 67 – 65. این نامه در منبع زیر نیز آمده است: نادرمیرزا قاجار (1360). تاریخ و جغرافی دارالسلطنه تبریز، با مقدمه و شرح و تعلیقات و تنظیم فهارس محمد مشیری، تهران، اقبال، صص 144 – 143.
6- رشیدالدین فضلالله (1358). سوانحالافکار، به کوشش محمدتقی دانشپژوه، تهران، کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، ص 214.