عدالت اجتماعی در اندیشه آیت‌الله شهید سیدمحمدباقر صدر و آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای
بررسی تطبیقی موضوع عدالت اجتماعی در اندیشه آیت‌الله صدر و آیت‌الله خامنه‌ای، حاوی اشتراکات بنیادین و اختصاصات رویکردی هریک از این دو متفکر بزرگ اسلامی است. اولین اشتراک فکری و تحلیلی هر دو متفکر در موضوع عدالت اجتماعی، تبیین دقیق آن ذیل چارچوب نظام و مکتب اقتصادی در اسلام است.
  • ۱۴۰۰-۰۱-۲۳ - ۰۹:۴۲
  • 00
عدالت اجتماعی در اندیشه آیت‌الله شهید سیدمحمدباقر صدر و آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای
نظریه‌پردازیِ ریشه‌کن کردنِ فقر
نظریه‌پردازیِ ریشه‌کن کردنِ فقر

علی قجری،پژوهشگر علوم‌اجتماعی نوشت:

1- مقدمه

بحث از عدالت اجتماعی را می‌توان از یونان باستان تا دوران معاصر، در میان متفکران و مکاتب مختلف فکری رهگیری و بررسی کرد. افلاطون، معیار اصلی عدالت در جامعه را، حاکم و رهبر عادل می‌داند؛ به‌عبارتی اقدام و عمل عادلانه، همان است که حاکم جامعه ترتیب می‌دهد. وی معتقد است: «ما که قانونگذاران شما هستیم، می‌گوییم نه‌تنها دارایی شما، بلکه خود شما نیز از آن خودتان نیستید، بلکه متعلق به کسانی هستید که خانواده شما را تشکیل می‌دهند، اعم‌از آنان‌که پیش از شما بوده‌اند یا آنان‌که پس از شما خواهند آمد. اگر نیک بنگرید، خواهید دید که تمام خانواده شما نیز با همه دارایی خود متعلق به جامعه است... موظفیم باتوجه به نفع جامعه و خانواده شما قوانینی وضع کنیم که اختیار شما را محدود سازند. قوانین ما نفع جامعه را بر نفع خصوصی افراد مرجح خواهد داشت. از این‌رو بر ما خشم مگیرید بلکه با آرامش خاطر در این راه که نظام طبیعت بشری در پیش پایتان نهاده است گام بگذارید و یقین بدانید که ما همه امور شما را به بهترین وجه سامان خواهیم داد.» (افلاطون، 1367: ۹۲۳) ارسطـو، نگاهی طبیعی و ذاتی به بحث عدالت داشته و بیان می‌کند: «برخی کسان طبیعتا برده و برخی آزادند. برای دسته اول بردگی نه‌تنها فراخور حال بلکه عادلانه است... که طبیعتا مال خودش نیست و از آن دیگری است و طبیعتا برده است.» (پوپر، 1369: ۶۴۵) برخی نگاه ارسطو به عدالت را چنین تفسیر کرده‌اند که: «برداشت ارسطو از عدالت آشکارا اشرافی است.» (نیلسن، ۱۳۸۲: ۳۶۵) از سوی دیگر، برخی از متفکران مثل ایمانوئل کانت، به تضعیف بنیان‌های عدالت طبیعی موردنظر ارسطو پرداخته‌اند. کانت معتقد است: «گرچه مشکل به‌نظر می‌رسد، اما معضل تاسیس دولت یا نظام اجتماعی عادلانه حتی برای جامعه شیاطین نیز قابل‌حل است، مشروط بر اینکه آنها دارای عقل باشند.» (اشتراوس، ۱۳۷۳: ۲۶۷) برتراند راسل همچون کانت، در زمره «نگرش وضعی» به عدالت قرار داشته و تشخیص اکثریت را مبنای مناسبی برای عدالت تلقی می‌کند و می‌گوید: «عدالت عبارت است از هرچیزی که اکثریت مردم آن را عادلانه بدانند یا به بیان دیگر عدالت نظامی است که آنچه را تصدیق عموم، زمینه‌هایی برای نارضایتی مردم فراهم می‌کند، به حداقل برساند.» (کاتوزیان، ۱۳۷۷: ۶۲۵). همچنین ژان ژاک روسو، دیوید هیوم و کانت «عدالت را در چارچوب قرارداد اجتماعی تعریف کرده‌اند.» (عیوضلو، 1389: 10) درمیان متأخران، جان رالـز نیز به‌عنوان یکی از مشهورترین نظریه‌پردازان عدالت در دوره معاصر، دو اصل «آزادی» و «برابری فرصت‌ها» را به‌عنوان اصول عدالت اجتماعی درنظر گرفته است. مطابق اصل نخست، هرکس باید از حقی برابر، مطابق با نظام کلی آزادی‌های اساسی که با نظامی مشابه آزادی‌ها برای همه سازگار باشد، برخوردار شود و طبق اصل دوم، نابرابری‌های اجتماعی باید به‌گونه‌ای تنظیم شود که بیشترین منفعت را برای کم‌بهره‌ترین افراد دربر داشته باشد و مناصب و مشاغل، تحت شرایط مناسب و متناسب با نظام فرصت‌های برابر، در دسترس همگان باشد. (پیران،1384: 160)  

در میان متفکران مسلمان معاصر، بحث عدالت و عدالت اجتماعی همواره یکی از موضوعات جدی و موردبحث بوده است. در این میان اندیشه‌های دو تن از متفکران یعنی آیت‌الله شهید سیدمحمدباقر صدر و آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای واجد رهیافت‌های صریح و تبیین‌های دقیق پیرامون ابعاد مفهوم عدالت اجتماعی مبتنی‌بر منابع و معارف اصیل و ناب اسلامی است. آرا و نظرات این دو متفکر بزرگ مسلمان در مبحث عدالت و به‌ویژه عدالت اجتماعی را می‌توان جمع‌بندی نگاه قرآنی و روایی به مبحث عدالت اجتماعی به‌شمار آورد. ازطرفی شرایط زیست هر دو متفکر در دو جغرافیای مهم فرهنگی جهان اسلام، سبب می‌شود تا ظرفیت استخراج مدل‌های تحلیلی کارآمد برای شرایط امروز جوامع اسلامی بر مبنای آرا و اندیشه‌های ایشان، قابل‌توجه باشد، چراکه هردو متفکر ضمن ارائه تصویر و توصیفی دقیق از وضعیت اجتماعی جوامع اسلامی و شرایط جهانی، به‌عنوان عالمانی مسلمان هم تسلط کامل بر مبانی قرآنی و روایی داشته و هم به پشتوانه کنشگری سیاسی‌اجتماعی خود در دو جغرافیای متفاوت جهان اسلام، از نزدیک با مسائل و پیچیدگی‌های زندگی انسان امروز در عرصه اجتماعی و در مواجهه با مکاتب و اندیشه‌های بشری، آشنایی و تسلط کامل دارند. در این نوشتار سعی بر آن شده است تا صورت‌بندی و منطق فکری این دو متفکر در حوزه عدالت اجتماعی تشریح و توصیف شود.

2- رویکرد انتقادی به تحقق عدالت اجتماعی

بیش از سه دهه است که آیت‌الله خامنه‌ای بحث عدالت اجتماعی را به‌عنوان یکی از محوری‌ترین موضوعات موردبحث خود طرح کرده‌اند. بررسی‌های اسنادی دقیق نشان می‌دهد ایشان در بیش از 165 فراز از سخنرانی‌های خود در بازه زمانی تیرماه 1368 تا تیرماه 1399، به تبیین و تشریح ابعاد مختلف این مفهوم کلیدی پرداخته‌اند؛ که این کثرت و تعدد پرداختن به یک مسأله، نشانه اهمیت و حساسیت آن است. مسأله‌ای که آرمان بنیادین انقلاب اسلامی به‌شمار آمده و به‌عنوان مبنای بسیاری از برنامه‌ریزی‌ها و سیاست‌های کلان نظام جمهوری اسلامی ایران در چهار دهه گذشته مطرح بوده است.

مقام معظم رهبری، در یکی از آخرین تبیین‌های خود جایگاه بحث عدالت اجتماعی در اسلام را اینچنین تشریح  می‌کنند: «بعثت و وحی الهی، حقایقی را برای مردم روشن کرد؛ برای بشریت حقایقی را روشن کرد. این حقایق به‌نحوی است که اگر آحاد بشر و جوامع گوناگون بشری به این حقایق ایمان بیاورند و عملا ملتزم بشوند، حیات طیبه به اینها خواهد رسید. یک بخش دیگر از این حقایق، منظومه ارزشی اسلام است؛ ارزش‌هایی که اسلام آنها را تثبیت کرده است، یعنی به‌عنوان ارزش آنها را شناخته است، که آحاد مردم و جوامع مردمی موظفند خودشان را به این ارزش‌ها نزدیک کنند [و به‌سمت آنها] پیش ببرند؛ سعادت‌شان در این است. از مثلا خلقیات فردی که انسان دارای صبر باشد، دارای حلم باشد، دارای گذشت باشد و امثال اینها که صفات فردی انسان‌ها است تا مفاهیم عمومی و زندگی‌ساز مثل آزادی، مثل عدالت اجتماعی، مثل کرامت انسانی، مثل سبک زندگی؛ اینها جزء آن سلسله ارزش‌های اسلامی است که در اسلام بیان شده و تفهیم شده به ما.» (خامنه‌ای، 1399: 3 فروردین) ایشان هدف از قیام پیامبران الهی را برقراری عدالت در جامعه عنوان می‌کنند: «فوری‌ترین هدف تشکیل نظام اسلامی، استقرار عدالت اجتماعی و قسط اسلامی است. قیام پیامبران خدا و نزول کتاب و میزان الهی، برای همین بود که مردم از فشار ظلم و تبعیض و تحمیل نجات یافته، در سایه قسط و عدل زندگی کنند و در پرتو آن نظام عادلانه، به کمالات انسانی نایل آیند.» (خامنه‌ای، 1390: 170) آیت‌الله خامنه‌ای همچنین موضوع عدالت اجتماعی را به‌عنوان یکی از اصول اساسی نظام جمهوری اسلامی تبیین می‌کنند: «ما در جمهوری اسلامی شعارمان عبارت است از توحید، از ولایت‌الله و ولایت اولیاءالله، عدالت اجتماعی، تکریم انسان؛ این شعارهایی که ما داریم و دنبالش هستیم، اینها است، و اینها دشمن دارد.» (خامنه‌ای، 1396: 24 اسفند) و در همین راستا می‌فرمایند: «ازجمله مبانی اعلامی امام و شعارهای امام، استقلال بود؛ ازجمله آنها آزادی بود؛ ازجمله آنها عدالت اجتماعی و عدالت اقتصادی بود؛ اینها مبانی امام بود که مطرح می‌کرد؛ اینها همه جذاب است.» (خامنه‌ای، 1396: 14 خرداد)

آیت‌الله خامنه‌ای به‌طور کلی بحث از عدالت اجتماعی در منظومه کلان اقتصادی را موردتوجه قرار می‌دهند؛ بدین معنا که اصل عدالت اجتماعی را به‌عنوان غایت نظام اقتصادی جامعه اسلامی تشریح می‌کنند: «رونق اقتصاد کشور، پیشرفت اقتصاد کشور، هدف اصلی‌اش چیست؟ هدف این است که ما بتوانیم عدالت اجتماعی را در جامعه تامین کنیم، فقر را ریشه‌کن کنیم، تا ثروتمند شدن کشور به نفع رفع فقر و ریشه‌کنی فقر باشد؛ والّا الان ثروتمندترین کشور دنیا آمریکا است؛ آنجا چند میلیون انسان زیر خط فقر زندگی می‌کنند، عده زیادی در گوشه خیابان‌ها از گرسنگی یا از سرما یا از گرما می‌میرند؛ ما این را نمی‌خواهیم. صرف اینکه یک کشور ثروتمند باشد، این، آن چیزی نیست که موردنظر اسلام و مطلوب اسلام [باشد]؛ باید این ثروت در خدمت ریشه‌کنی فقر باشد، در خدمت گسترش عدالت باشد؛ با این نگاه و با این رویکرد باید حرکت کرد.» (خامنه‌ای، 1398: 30 مرداد) اصالت مساله عدالت اجتماعی ازمنظر آیت‌الله خامنه‌ای از دیگر ابعاد مهم رویکرد ایشان به این موضوع است: «یک عده‌ای به‌خطا تصور می‌کنند که این مفاهیم رایج مثل عدالت اجتماعی و آزادی و مانند اینها از غرب به عالم اسلام آمده است، یا متفکرین اسلامی اینها را از غربی‌ها یاد گرفته‌اند؛ این کاملا اشتباه است. غرب سه‌چهار قرن بیشتر نیست که با این مفاهیم آشنا شده؛ از بعد از رنسانس با این مفاهیم آشنا شده است، در حالی‌که اسلام ۱۴۰۰ سال قبل از این، این مفاهیم را به‌طور روشن در قرآن بیان کرده است؛ با این تفاوت که غربی‌ها که اینها را مطرح کرده‌اند، هیچ‌وقت صادقانه به آن عمل نکرده‌اند -نه به آزادی عمل کردند، نه به عدالت اجتماعی عمل کردند- [آنها] گفتند و عمل نکردند؛ [این مفاهیم] در اسلام بود و در زمان پیغمبر عمل شد. این عبارت «اُمِرتُ لِاَعدِلَ بَینَکُم»، مال قرآن است دیگر؛ دستور پیغمبر این است که اجرای عدالت بکند؛ این همان عدالت اجتماعی و عدالت همه‌جانبه است؛ یا [می‌فرماید]: لَقَد اَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَیِّنتِ وَ اَنزَلنا مَعَهُمُ الکـِتبَ وَ المیزانَ لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسط؛ یعنی اصل بعثت همه انبیا و ارسال رسل و کتب برای این بوده است که قسط -یعنی همین عدل اجتماعی، عدل اقتصادی- در بین مردم برقرار باشد؛ بنابراین اینها مفاهیم قدیمی اسلامی است.» (خامنه‌ای، 1399: 3 فروردین) در میان مجموعه مباحث آیت‌الله خامنه‌ای درباره عدالت اجتماعی، آنچه بیشتر از همه مورد تأکید و محور بیانات ایشان است، تأکید بر ابعاد اجرایی و تحقق عدالت اجتماعی در جامعه اسلامی است. ایشان همواره و به‌صورت جدی درطول سه‌دهه گذشته پیگیری و مطالبه‌گری خویش از دستگاه‌های اجرایی که هریک نقشی در تحقق منظومه کلان عدالت اجتماعی در جامعه را برعهده دارند و نقد عملکرد رویکردهای ضدبی‌عدالت در ادوار مختلف را مدنظر داشته‌اند. حجم مطالب و مباحث رهبری در این حیطه تاحدی است که وجه غالب نظرات ایشان در حوزه عدالت اجتماعی را می‌توان مشتمل بر «رویکرد انتقادی» نسبت‌به تحقق عدالت در جامعه عنوان کرد. به‌عبارتی، ایشان در توجه فراوان و متعدد خوب به موضوع عدالت اجتماعی، علاوه‌بر تبیین اهمیت، جایگاه، ابعاد و ظرایف آن، بیش از همه بر موقعیت اجرایی و تحقق‌یافتگی عدالت اجتماعی به‌عنوان آرمان نظام اسلامی و هدف هرگونه اقدام و توسعه اقتصادی توجه و تأکید دارند. به‌عنوان نمونه ایشان خطاب به اساتید و نخبگان می‌گویند: «بحث آسیب‌های اجتماعی است، بحث عدالت اجتماعی است که این‌همه حرف عدالت اجتماعی را همه می‌زنیم، این‌همه راجع به عدالت اجتماعی می‌گوییم، جزء واضحات و مسلّمات است. خب کو؟»  (خامنه‌ای، 1396: 31 خرداد) یا در جمع فرماندهان نظامی کشور عنوان می‌کنند: «عدالت، عدالت اجتماعی، برداشتن فاصله‌های زیاد بین قشرهای مختلف مردم. در این زمینه البته کم‌کاری داریم، عقب‌ماندگی داریم، کاری که باید در این زمینه انجام بگیرد آنچنان‌که شایسته و بایسته و لازم بوده انجام نگرفته؛ باید بجد دنبال این باشیم.» (خامنه‌ای، 1396: 19بهمن) بررسی مباحث رهبری در حوزه عدالت اجتماعی نشان از اهمیت و صراحت این رویکرد انتقادی در نگاه ایشان دارد. (خامنه‌ای، 1395: 31مرداد؛ 1394: 28بهمن؛ 1393: 17دی؛ 1392: 20اسفند؛ 1390: 14بهمن؛ 1389: 15بهمن؛ 1388: 29خرداد؛ 1387: 14خرداد؛ 1384: 11اردیبهشت؛ 1383: 11آذر؛ 1382: 24بهمن؛ 1381: 15بهمن؛ 1380: 5شهریور؛ 1379: 22اسفند؛ 1378: 1آذر؛ 1377: 4اسفند؛ 1376: 25تیر؛ 1375: 18اسفند؛ 1374: 29آذر؛ 1372: 3شهریور؛ 1370: 14اسفند؛ 1369: 5شهریور؛ 1368: 9بهمن؛ 1368: 21تیر)

3 -عدالت اجتماعی اصل بنیادین مکتب اقتصادی اسلام

در اندیشه آیت‌الله سیدمحمدباقر صدر، بحث از عدالت اجتماعی در ذیل منطق حیات اجتماعی در چارچوب کلان نظام و مکتب اقتصادی اسلام تبیین می‌شود. ایشان عدالت اجتماعی را به‌عنوان سومین اصل درکنار دو اصل دیگر نظام اقتصادی اسلامی یعنی اصل «مالکیت چندگانه» و اصل «آزادی اقتصادی در قلمرو محدود» عنوان می‌کند. شهیدصدر این چارچوب منسجم و به هم پیوسته را این‌گونه تشریح می‌کند: «تنها وقتی جامعه اسلامی زمینه مناسب اسلامی را به‌طور کامل فراهم می‌کند و ساختار کامل سازمان‌دهی اسلامی زندگی را در خود پیاده کند، می‌توانیم از اقتصاد اسلامی انتظار داشته باشیم که به تحقق رسالت بی‌همتای خود در زندگی اقتصادی بپردازد و اسباب سعادت و رفاه جامعه را تامین کند و تنها آنگاه است که می‌توانیم بزرگ‌ترین حاصل را از اقتصاد اسلامی به‌دست آوریم. اما این اشتباه است که انتظار داشته باشیم دین اسلام همه اهدافش در یک عرصه خاص از عرصه‌های زندگی را با تطبیق و اجرا در همان عرصه و به‌صورت جدا از سایر حوزه‌های حیات بشری، محقق کند؛ زیرا به‌هم پیوستگی موجود درمیان همه حوزه‌های طرح اسلام برای جامعه باعث می‌شود این طرح مانند نقشه‌ای دقیق باشد که مهندسی ماهر آن را برای ساخت ساختمانی زیبا طراحی کرده است؛ نقشه‌ای که طبیعتا فقط پس از اجرای کامل آن، می‌تواند همه زیبایی و شکوه ساختمان را نشان بدهد.» (صـدر8، 1394: 183) شهیدصدر معتقد است که کارکرد اصل عدالت اجتماعی، جهت‌دهی به نظام توزیع ثروت در جامعه اسلامی است. ایشان بر این باور است که «اسلام به‌هنگام قرار دادن عدالت اجتماعی در شمار اصولی اساسی‌ که مکتب اقتصادی‌اش براساس آنها شکل می‌گیرد، عدالت اجتماعی را به مفهوم ذهنی کلی آن نپذیرفت و به‌صورتی باز و پذیرای هر تفسیری، به‌سوی آن دعوت نکرد. همچنین تفسیر آن را به جوامع انسانی که در اثر تفاوت اندیشه‌های مدنی و برداشت‌هایشان از زندگی، دیدگاه‌های متفاوتی درمورد عدالت اجتماعی دارند، واگذار ننمود، بلکه درضمن یک برنامه اجتماعی معین، این مفهوم را تعریف و متبلور کرد و پس از آن توانست این هدف را در یک واقعیت اجتماعی زنده که همه زیر و بم وجودش با مفهوم اسلامی عدالت در تپش بود، مجسم سازد. بنابراین تنها آشنایی با دعوت اسلام به عدالت اجتماعی کافی نیست، بلکه می‌بایست تصورات تفصیلی این دین در مورد عدالت و مفهوم اسلامی خاص آن را نیز بشناسیم». (صدر1/2، 1397: 346) شهیدصدر الگوی اسلامی عدالت اجتماعی را دارای دو جنبه کلی می‌داند که هریک واجد سرفصل‌های خاص خویش است؛ جنبه اول، «تعاون عمومی» و وجه دوم، «توازن اجتماعی». ایشان خوانش اسلامی از عدالت اجتماعی را بر پایه دو اصل تعاون و توازن اجتماعی تبیین و در توضیح این دو اصل عنوان می‌کند که اسلام تامین کامل معیشت افراد جامعه اسلامی را وظیفه حکومت می‌داند که این وظیفه به دوشکل انجام می‌شود: در سطح اول، با تامین ابزار و فرصت کار شرافتمندانه و ثمربخش برای آحاد جامعه و دوم درصورت عدم توانایی کار، با اجرای اصل تامین اجتماعی و فراهم آوردن اموال کافی برای رفع نیازهای فرد و تامین حد لازم از معیشت برای او. (صـدر8، 1394: 167) به تعبیر شهید صدر، جنبه اول عدالت اجتماعی بر اصل «کفالت متقابل فراگیر» در جامعه -که بخش عمده آن نیز برعهده حکومت و دولت است- استوار می‌شود. (صدر2.1، 1397: 347) در توضیح جنبه دوم عدالت اجتماعی یعنی اصل توازن اجتماعی، ایشان عنوان می‌کند: «توازن اجتماعی در مفهوم اسلامی آن عبارت است از برقراری توازن و تعادل میان افراد جامعه در سطح معیشت، نه درسطح درآمد. توازن در سطح معیشت نیز به این معناست که مال تا اندازه‌ای میان افراد جامعه، موجود و در گردش باشد که فرد بتواند درسطح عمومی گذران زندگی کند؛ یعنی همه افراد در یک سطح معیشتی زندگی کنند.» (صـدر8، 1394: 169) شهیدصدر این اصل را به تکیه بر مستندات روایی متعدد مورد موشکافی قرار می‌دهد. ایشان اهتمام به عدالت اجتماعی و جنبه‌های مختلف آن را از زمان حیات پیامبر و در سنت اسلامی این‌چنین تشریح می‌کند: «این اهتمام، در نخستین سخنرانی پیامبران و در اولین کار سیاسی آن حضرت در حکومت جدید، به‌روشنی بازتاب یافته است. پیامبر بزرگوار اسلام، بیانات توجیهی خود را به آن چنانکه در روایت وارد شده است، با این خطاب آغاز فرمود: ‌ای مردم! پیشاپیش برای خود توشه‌ای بیندوزید! به خدا سوگند بدانید هریک از شما که بمیرد و گوسفندانش را بی‌چوپان رها سازد، پروردگارش به او خواهد گفت: مگر پیامبر من به سوی تو نیامد و پیام مرا به تو نرساند؟ مگر به تو دارایی نبخشیدم و بر تو احسان نکردم؟ پس برای خود چه اندوخته‌ای؟ او به راست و چپ خود نگاه می‌کند، چیزی نمی‌بیند؛ سپس به پیش روی خود می‌نگرد و جز جهنم چیزی نمی‌یابد. بنابراین هریک از شما که می‌تواند روی خود را از آتش دوزخ محافظت کند. اگرچه با انفاق یک‌نیمه خرما این کار را بکند و هرکس که چیزی برای انفاق نمی‌یابد، با سخنی نیکو این کار را انجام دهد که هر کار نیکویی، ده تا هفتصد برابر پاداش دارد. درود و رحمت و برکات خداوند بر شما باد.» (صدر2.1، 1397: 347)

در جمع‌بندی رویکرد شهید صدر به عدالت اجتماعی آنچه حائز اهمیت اساسی است اینکه، ایشان تحقق نظام اجتماعی اسلام و اقتصاد اسلامی را نتیجه و در پی تحقق جامعه اسلامی می‌داند. ایشان شرایط شکل‌گیری جامعه اسلامی را واجد سه عنصر اصلی معرفی می‌کند: «اول، «اعتقاد» که همان اعتقاد محوری در اندیشه اسلامی است که دیدگاه بنیادی انسان مسلمان نسبت به هستی و حیات را تعیین می‌کند؛ دوم، «مفاهیمی» که در پرتو دیدگاه کلی متجلی در اعتقاد، نظر اسلام در تفسیر امور مختلف را بازتاب می‌دهد. سوم، «عواطف و احساساتی» که اسلام گسترش و رشد آنها را به موازات آن مفاهیم برعهده دارد، زیرا مفهوم و بینش، به‌عنوان اندیشه‌ای اسلامی درباره واقعیتی مشخص، در جان فرد مسلمان نسبت به آن واقعیت احساس خاصی را تولید و جهت‌گیری عاطفی وی نسبت به آن واقعیت را مشخص می‌کند. پس عواطف اسلامی زاییده مفاهیم اسلامی است و مفاهیم اسلامی نیز به‌نوبه خود در پرتو اعتقاد اسلامی بنیادی و اساسی، وضع شده‌اند.» (صـدر8، 1394: 184) به تعبیری سطح بحث شهیدصدر در عدالت اجتماعی را می‌بایست در تبیین ایشان نسبت به مسئولیت‌های اجتماعی افراد و گروه‌های مسلمانان در جامعه در چارچوب سنت تاریخی «ساختار روابط چهارگانه» مورد توجه قرار داد؛ به‌نحوی که هر فرد مسلمان مکلف به عهده‌داری مسئولیت‌هایی در سطح اجتماعی و در نسبت با سایر همنوعان خویش است. (صدر، 1399: 124)

4- نتیجه‌گیری

بررسی تطبیقی موضوع عدالت اجتماعی در اندیشه آیت‌الله صدر و آیت‌الله خامنه‌ای، حاوی اشتراکات بنیادین و اختصاصات رویکردی هریک از این دو متفکر بزرگ اسلامی است. اولین اشتراک فکری و تحلیلی هر دو متفکر در موضوع عدالت اجتماعی، تبیین دقیق آن ذیل چارچوب نظام و مکتب اقتصادی در اسلام است. به این معنا که یکی از بنیان‌های برنامه اقتصادی اسلام برای جامعه اصل عدالت اجتماعی است. دومین جنبه مشترک رویکرد آنها، توجه به جایگاه و اهمیت مساله عدالت اجتماعی در منظومه اندیشه اسلامی است. هم آیت‌الله خامنه‌ای عدالت را به‌عنوان یکی از ارزش‌های اصلی در نظام اعتقادی و تفکر اسلامی در یک جامعه مطرح می‌کند و هم آیت‌الله صدر این اصل را مبنای برای جامعه اسلامی تبیین می‌کند. سوم آنکه هر دو متفکر تلاش خود را در راستای تبیین ابعاد، اهمیت و جزئیات این اصل و جنبه‌های مختلف آن مصروف داشته‌اند. چهارم اشتراک نظری و تحلیلی این دو متفکر درحوزه عدالت اجتماعی، نگاه آنها نسبت به مسئولیت دولت و حکومت نسبت به تامین نیازهای آحاد جامعه، زدودن نابرابری و برقراری کامل عدالت در همه ابعاد زندگی فردی و اجتماعی است. در سوی دیگر اما شاهد رویکرد اختصاصی هر یک از این دو متفکر به مساله عدالت اجتماعی هستیم. آیت‌الله صدر از موضع یک نظریه‌پرداز اسلامی دغدغه اصلی خود را در تشریح مکتب اقتصادی اسلام و تبیین نظام اجتماعی اسلامی متمرکز داشته و اصل عدالت اجتماعی را در این مسیر مورد توجه قرار می‌دهد. اما آیت‌الله خامنه‌ای در قامت یک رهبر دینی و سیاسی وجه غالب توجه و تاکید فراوان خود بر اصل عدالت اجتماعی را از موضع انتقاد به ابعاد تحقق و اجرای آن در جامعه اسلامی دنبال می‌کند. آنچه از این مطالعه تطبیقی حاصل می‌آید اینکه مفهوم عدالت اجتماعی به‌عنوان یک اصل مهم هم از موضوع اعتقادی و بینشی و هم از موضع اجتماعی و عینی واجد اهمیت اساسی برای این متفکر بزرگ اسلامی است، لذا ضرورت توجه عمیق بر جزئیات تفصیلی و شروحی که هریک از این اندیشمندان مسلمان بر اصل عدالت اجتماعی ارائه کرده خود نیازمند توجه ویژه و تمرکزی مستقل در عرصه پژوهش و تحقیق است.
 
منابع:
1- اشتراوس، لوی (۱۳۷۳)، فلسفه سیاسی چیست؟ ترجمه فرهنگ رجایی، تهران: نشر علمی و فرهنگی
2- افلاطون (۱۳۶۷)، جمهـوری، ترجمه محمدحسن لطفی، تهران: نشر خوارزمی
3- پوپر، کارل (۱۳۶۹)، جامعه باز و دشمنان آن، ترجمه عزت‌الله فولادوند، تهران: نشرخوارزمی
4- پیران، پرویز (1384)، «آزادی و عدالت»، نـامه، شماره 41
5- خامنه‌ای، سیدعلی (1390)، معارف انقلاب، تهران: انتشارات انقلاب اسلامی
6- خامنه‌ای، سیدعلی (1399)، سخنرانی نوروزی خطاب به ملت ایران، سوم فروردین، درگاه دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای
7- خامنه‌ای، سیدعلی (1398)، بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیات دولت، سی‌ام مرداد، درگاه دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای
8- خامنه‌ای، سیدعلی (1396)، بیانات در مراسم بیست و هشتمین سالروز رحلت حضرت امام، چهارده خرداد، درگاه دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای
9- خامنه‌ای، سیدعلی (1396)، بیانات در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری، بیست‌وچهارم اسفند، درگاه دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای
10- صدر، سیدمحمدباقر (1397)، اقتصاد ما، جلد2.1، ترجمه سیدمحمدمهدی برهانی، قم: پژوهشگاه علمی تخصصی شهیدصدر
11- صدر، سیدمحمدباقر (1394)، بارقه‌ها، جلد8، ترجمه سیدامید موذنی، قم: پژوهشگاه علمی تخصصی شهیدصدر
12- صدر، سیدمحمدباقر (1399)، سنت‌های تاریخی در قرآن کریم، ترجمه سیدجلال میرآقایی، قم: دارالصدر
13- عریضی، سیدحمیدرضا (1384)، «رابطه بین رویکردهای عدالت اجتماعی با مولفه‌های برابری سیاسی»، رفاه اجتماعی، شماره 16
14- کاتوزیان، ناصر (۱۳۷۷)، فلسفه حقوق، تهران: شرکت سهامی انتشار
15- نیلسن، کای (۱۳۸۲)، «واکاوی مفهوم عدالت»، ترجمه علیرضا کاهه، راهبرد، شماره ۳۰.

 

 

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰