فرهیختگان: از قرنهای پنجم و ششم پیش از میلاد که انتخابات بهشکل دموکراتیکش در یونان باستان و در آتن شکل گرفت تا امروز، این فرآیند کمهزینه تعیینکننده برنده و بازنده بوده است؛ نه برندگان انتخابات برای همیشه برنده بودند و نه بازندگان آن برای همیشه بازنده. اگرچه در تاریخ و در برهه زمانی اخیر بودهاند کسانی که علیرغم شکست، ادعای پیروزی در انتخابات کردهاند، با این حال اکثریت آنها درنهایت ناچار به تمکین دربرابر این دوگانه شدهاند. در ایران اما بهنظر میرسد فضای سیاسی بهنحوی دچار تغییر شده که باید گزینه دیگری نیز به بازنده و برنده انتخابات اضافه کرد؛ گزینهای بهنام «جریان منفعتگرا». برای چنین جریانی، حضور در انتخابات اگر منجر به پیروزی شود، امری مطلوب و واجب است، اما اگر احتمال دهد بهدلیل عملکرد نامطلوب هممسلکانشان در دولت یا مجلس، نتیجهای جز شکست در انتظارشان نیست، برای پنهان کردن شکست، از حضور رسمی در انتخابات پرهیز میکند، اما در پسپرده، فرمان حضور حداکثری داده میشود تا حتی اگر نتیجه انتخابات را واگذار کرد، این بهانه را داشته باشد که از ابتدا بنایی برای شرکت در انتخابات نداشته است. این دقیقا همان رفتاری است که جریان اصلاحطلب در برخی انتخاباتها از خود بروز داده است.
اصلاحطلبان درحالی خود را برای حضور در سیزدهمین انتخابات ریاستجمهوری آماده میکنند که یکسال و اندی پیش در اسفند 98 آنها چنین وانمود میکردند که تمایلی به حضور در انتخابات برای تصاحب کرسی پارلمان ندارند. در آن برهه هرچند نقلقولهایی از سیدمحمد خاتمی، رئیسجمهور اصلاحات درباره لزوم ثبتنام در انتخابات مطرح میشد، اما پس از مشخص شدن نتایج انتخابات و شکست اصلاحطلبان، آنها مدعی عدم حضور در انتخابات بودند و برای تایید این گزاره نیز به آمار مشارکت در انتخابات اشاره میکردند.
گفتوگوی چالشی اخیر بین غلامحسین کرباسچی دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی و مصطفی تاجزاده در کلابهاوس این ادعاها را با چالش مواجه کرد. در جریان این گفتوگوی پرحاشیه، کرباسچی، تاجزاده را که خواهان رادیکالتر شدن اصلاحطلبان بود به تکروی متهم کرد و خواستار شد که تاجزاده به نظر اکثریت تمکین کند. درمقابل نیز تاجزاده با طرح این پرسش که در انتخابات مجلس کارگزاران سازندگی در اصلاحات اکثریت بودند که لیست دادند، گفت: «آقای کرباسچی و دوستانشان اکثریت بودند یا آقای خاتمی که «تکرار» نکرد و گفت ما لیست نمیدهیم؟» او در ادامه نیز مدعی شد: «در انتخابات مجلس شورای عالی اصلاحطلبان که متشکل از همه احزاب بود، اعلام کرد که ما اصلا کسی را نداریم که لیست بدهیم.»
کرباسچی این ادعا را از مغالطههای تاجزاده خواند و بهموضوعی اشاره کرد که نشان داد اصلاحطلبان برخلاف ادعاهایشان، در سر سودای مجلس را هم داشتهاند، اما تقدیر بهگونهای دیگر رقم خورده است. کرباسچی گفت: «سال 98 اصلاحطلبان در جلسه شورای عالی اصلاحطلبان که برای انتخابات شکل گرفته بود، تصمیم گرفت لیست ندهد، اما خودشان تصویب کردند کسانی که میخواهند لیست بدهند، این کار را به نام احزاب کنند.» او در ادامه این جمله را که «اتفاقا در شورای عالی کسانی زنگ میزدند» گفت، اما بهدلایل نامعلوم از ادامه جمله منصرف شده و به رئیس دولت اصلاحات اشاره کرد: «حتی از دفتر آقای خاتمی – نمیدانم نظر ایشان بود یا نه- راجع به اینکه فلانی در لیست باشد [تماس گرفتند].»
این البته نخستینباری نیست که کرباسچی و تاجزاده درباره انتخابات مجلس یازدهم گفتوگوی چالشی دارند. آنها پیش از این هم در مناظرهای که متن آن در سالنامه روزنامه سازندگی منتشر شد، یکبار دیگر چنین بحثی را با یکدیگر داشتهاند. در آن مناظره، کرباسچی از جلساتی گفت که راجع به انتخابات با مصطفی تاجزاده برگزار شده است. او گفت: «در یکی از همین جلسات برخی آقایان از جناح چپ دائما میگفتند که نیرو نداریم. آقای عبدالله نوری در همان جلسه گفتند مگر نمیگویید انتخابات مهندسی شده است و نامزد نداریم؟ میتوان ۱۶۰ حوزهای را که معتقدید از الان نمایندههای آن مشخص است، روی کاغذ آورد و ببینیم آیا پس از انتخابات واقعا چیزی که شما نام آن را مهندسی شدن انتخابات میگذارید، اتفاق میافتد یا خیر؟ زیرا میگفتند که ۱۶۰ حوزه قطعی است و ۷۰ حوزه هم طوری طراحی شده که درنهایت جناح راست پیروز آن خواهد بود.»
کرباسچی در ادامه به موضوع بسیار مهمی اشاره کرد که آن ترس اصلاحطلبان از شکست رسمی است: «وقتی موضوع مقداری احصا شد و فضای بازتری بهوجود آمد، بهنوعی اقرار ضمنی گرفتند. اصل مساله اینکه مردم رای نمیدهند و شرکت فعال ندارند بهعلت عملکرد ضعیف اصلاحطلبان است، طرفداران ما کسانی هستند که نارضایتی در سطح آنها زیاد است. براساس نظرسنجیها میزان مشارکت پایین خواهد بود، بنابراین حرفی که میگفتند بهدلیل ردصلاحیتها ما کسی را نداریم، تبدیل شد به اینکه چون مردم به ما رای نمیدهند، یعنی درواقع کسانی که شرکت میکنند رای نمیدهند.»
اظهارات کرباسچی بهخوبی بیانگر این نکته است که حضور رسمی یا عدم حضور رسمی اصلاحطلبان در انتخابات، بیش از آنکه ناشی از رفتار حکومت یا مسالهای به نام شورای نگهبان باشد، به شرایط اجتماعیشان مربوط است. اصلاحطلبان برای اینکه هزینه شکست را ندهند و به آن اعتراف نکنند، تلاش میکنند در انتخاباتهایی که نتایج آن تقریبا معلوم است، ژست بیتفاوتی بگیرند، بلکه بتوانند شکستشان را پنهان کنند. تاکنون نیز این حربه جریان اصلاحات را از پذیرش شکست نجات داده است. آنها بهدلیل تندرویهایی که در مجلس ششم داشتند، بهخوبی از سرنوشت انتخابات مجلس هفتم آگاه بودند، اما در مجلس تحصن کردند تا درصورت شکست، بهانهای به نام ردصلاحیت داشته باشند. در انتخابات ریاستجمهوری سال 88، آنها اگرچه شکست خوردند، نتیجه را برنتافتند. در مجلس نهم که متاثر از وقایع سال 88 بود و مشخص بود اصلاحطلبان موفقیتی در آن ندارند، ژست بیتفاوتی گرفتند. در انتخابات مجلس یازدهم هم آنها که از سرخوردگی مردم از دولت مورد حمایت اصلاحطلبان آگاه بودند، همین سناریو را پیاده کردند. احتمالا در انتخابات ریاستجمهوری نیز اگر نتیجه بر وفق مراد جریان اصلاحات نباشد، در همچنان بر همان پاشنه خواهد چرخید.