ابوالقاسم رحمانی، روزنامهنگار: کار بزرگ و عجیبی است اینکه بعد از کلی تجربه، بعد از کلی جنگ و هزینه دادن، بعد از پیکهای پیاپی و خلاصه بعد از کلی بالا و پایین شدن با کرونا، آن هم یک سالواندی بعد، در شرایطی قرار بگیری که پیش از این نه انتظارش را داشتی و نه تجربهاش را! به قول و تصویر آن کاریکاتوریست، کاراکترهای کارتونی خندهدار هم اینطور سیاستگذاری نمیکردند و اینطور متناقض و خندهدار، تصمیم نمیگرفتند و کاری نمیکردند که سر آخر به جایی حتی ماقبل نقطه اول برسند. منتها ما، یعنی ستاد ملی مقابله با کرونا، وزارت بهداشت و هرجایی که تصمیم گرفت و میگیرد، چنین کاری کردهایم و برگ زرینی از مدیریت کرونا در عرصه ملی و بینالمللی از خودمان به یادگار گذاشتهایم. امیدوارم چند روز دیگر، وزیر بهداشت و رئیسجمهور و فلان مسئول و بهمان رئیس، ادعا نکنند که دنیا از مدیریت کرونای ما تعریف کرده است و میخواهد از تجربیات ما بهره ببرد. البته شاید برای مثل ما نشدن، به یکی مثل ما نیاز بود! روز گذشته، در ادامه فاجعه شیوع کرونا در کشور و اوجگیری موارد ابتلا و مرگومیر، با یک صعود سریع و سنگین تعداد موارد مرگومیر بیماران کرونایی به 258 نفر رسید و صدای زنگ خطر بحران بهوجود آمده، بیش از همیشه به گوش رسید. صدای زنگ خطری که مسئولان هیچ وقت نشنیدند و مردم هم دیگر نمیشنوند. اینکه آینده چه میشود، هنوز نمیدانیم و امیدی هم به مسئولان نداریم، منتها پیشبینیها، بیش از اینکه خبر از زرد و آبی شدن نقشه بدهند، میل به سیاهی دارند و این یعنی وضعیت از کنترل همه خارج شده است.
وضع موجود؛ بدترین وضعیت طی 14 ماه گذشته
یک شرح وضعیت، یک بازخوانی از تجربه پیکهای قبلی و بعد هم چشمانداز آینده. این بخشی از آن چیزی است که در این گزارش میخوانیم. شرح وضع موجود که خیلی کلمه و جمله نمیخواهد. همه میدانیم وضعیت چگونه است، آمار ابتلای بالای 20 هزار نفری بهعلاوه رشد شدید میزان موارد مرگومیر و رسیدن آن به بیش از 250 نفر و البته اظهارات برخی مسئولان و کارشناسان بهخوبی نشان میدهد که ما حال و اوضاع خوبی نداریم و درست در شرایطی که بسیاری از کشورهای دنیا، اخبار خوش روزهای بعد از کرونا و انجام واکسیناسیون مردمشان را مخابره میکنند، ما مجبوریم ترس و اضطراب به مردم تزریق کنیم و این یعنی حال ما خوب نیست. اظهارنظرها را هم که زیر و رو میکنم، همه خبر از وخامت اوضاع میدهند.
مینو محرز، عضو کمیته علمی ستاد ملی مقابله با کرونا میگوید: «مردم باید به فکر جان خودشان باشند، یک نفر از خانواده قسر در نمیرود. ۹۰ درصد بیماران کرونا در تهران مبتلا به ویروس انگلیسی هستند. در این ۴۵ سال طبابتم اینقدر مریض بدحال یکجا ندیده بودم!» علیرضا زالی، فرمانده ستاد مدیریت کرونای کلانشهر تهران هم گفته است: «تجربه اخیر خوزستان که با گونه جهشیافته ویروس کرونا رخ داد، در تهران نیز درحال تکرار است و باید تمهیدات متفاوت از قبل برای مدیریت این بحران داشته باشیم. با جدی نگرفتن توصیههای کارشناسان نظام سلامت، امروز شاهد وقوع یک سناریوی تلخ هستیم که نباید رخ میداد. در 14 ماه گذشته چنین رکوردهایی در استان تهران ثبت نشده بود که نشانه نگرانکنندهای برای روزهای آینده است.»
ایرج حریرچی، معاون کل وزارت بهداشت هم تعبیر عجیبی از وضعیت این روزهای کشور داشته و میگوید:«267 شهر قرمز است، 129 شهر نارنجی است. مجموعا 85 درصد شهرها در وضعیت قرمز و نارنجی قرار دارد. قبلا گفتند وضعیت کرونا آسانسوری شده الان میگویم موشکی شده است.» وزیر بهداشت، معاونان وزیر بهداشت، مشاوران وزیر بهداشت، اعضای کمیته علمی ستاد ملی مقابله با کرونا و... همه خبر از وضعیت بد شیوع کرونا در کشور میدهند و میگویند وضعیت از قرمز بودن هم عبور کرده و به سمت سیاه شدن در حرکتیم. شرایطی که همه ماحصل سادهانگاری، بیتدبیری محض و سیاستگذاری نادرست ستاد ملی مقابله با کروناست.
تجربه قبلی؛ در بر همان پاشنه میچرخد، این موج با بقیه موجها فرق میکند
همانطور که میدانیم و میدانید و بارها و بارها هم اعلام شده است، ما در پیک چهارم کرونا قرار داریم. یعنی پیش از این سه پیک، با مختصات و شرایط متفاوت از این را پشتسر گذاشتیم و حالا به اینجا رسیدهایم. درستش این بود که بعد از پیک اول، درس بگیریم و درگیر پیک دوم نشویم که منتها شدیم. درستتر این بود که بعد از پیک دوم درس بگیریم و اسیر پیک سوم نشویم، اما خب بازهم شدیم. بعد از پیک سوم دیگر امید داشتیم وقتی که چنین تجربیاتی کسب کردیم و واکسن هم در دنیا تولید شده است به سمت خط پایان شیوع این بیماری کشنده حرکت کنیم که متاسفانه در یک حرکت بیسابقه و ذیل یک مدل مدیریتی و حکمرانی عجیب، وارد پیک چهارم شدیم. این بار هم مینویسیم تا بماند به یادگار که در پیک چهارم، تجربه کسب کنیم و ضمن مهار این پیک، وارد پیک پنجم نشویم. اینکه چه پیش بیاید، حداقل امید ما این نیست که به پیک پنجم نرسیم، اما خب این دولت، این ستاد کرونا و این مسئولان و این مدل حکمرانی خیلی تصورات و پیشبینیهای خوبی را در ذهن ایجاد نمیکند. قبلتر بهصورت و شمایل متفاوتی نقطه صعود و سقوط پیکهای قبلی را با هم بررسی کردیم و گفتیم با چه اعداد و ارقامی وارد پیکهای اول و دوم و سوم شدیم، حالا با اشاره به آن اعداد و ارقام، نگاهی به پیک چهارم هم بیندازیم تا هم از وخامت ماجرا بیشتر مطلع شویم و هم اینکه شاید بتوانیم پیشبینیای هم داشته باشیم.
طبق اطلاعات موجود، ما پیک اول را با اعداد 20،30 فوتی کرونایی آغاز کردیم و به نقطه 158 کشته در روز رسیدیم و بعد از آن آمارها فروکش کرد. در پیک دوم، با عدد 107 کشته به دلیل ابتلا به این ویروس کشنده وارد این پیک شدیم و به نقطه اوج 235 کشته در روز رسیدیم و سپس دوباره آمارها روند نزولی به خود گرفت. در پیک سوم اما اعداد عجیبوغریب بالا رفت و با عدد 128 کشته در روز وارد این پیک شدیم اما به دلیل شدت بالای موج سوم، در نقطه اوج پیک به 483 کشته کرونایی در روز هم رسیدیم و بعد آرامآرام و با اجرای محدودیتها و... ارقام کاهشی شد. همهچیز داشت نسبتا خوب پیش میرفت. میزان رعایت پروتکلها از سوی مردم بیشتر و بهتر شد، محدودیتها جدی گرفته شد و طرحهایی نظیر طرح شهید سلیمانی هم به کمک کار آمد ولی خب قدرنشناسی کردیم و در شرایطی که تعداد موارد فوتی ناشی از کرونا به زیر 60 نفر رسیده بود، با بیتدبیری، انجام سفرهای نوروزی، عدم اجرای محدودیت و آزاد گذاشتن فعالیتها و...، با بیش از 120 کشته در روز وارد پیک چهارم شدیم. منتها همانطور که معاون وزیر بهداشت هم اعلام کرد، مدل ابتلا و مرگومیر متاسفانه نه پلکانی و به قول خودشان آسانسوری، بلکه موشکی بالا میرود. به حدی شدت و حدت انتشار و شیوع ویروس بالاست که طی یکی دو روز اخیر و کمی بعد از ورود به پیک چهارم، تعداد موارد مرگومیر کروناییها به بیش از 250 نفر در روز رسیده است و براساس پیشبینیها، تا 500 نفر و بیشتر هم خواهد رسید. سیاستهایی هم که اعمال شده و میشود، تاثیر خاصی بر این آمارها ندارد. مضاف براینکه اصلا این مدل اجرا و ایجاد محدودیت از سوی متخصصان هم مورد نقد جدی قرار گرفته است.
برای مثال یکی دو روز پیش، علیرضا زالی، فرمانده ستاد مدیریت کرونای کلانشهر تهران یک روز پس از اجرای محدودیتهای جدید کرونایی در کلانشهر تهران گفت: «نخستین روز اعمال محدودیتها مطلقا رضایتبخش نبود. البته قابل انتظار هم هست. شرایطی که اکنون برای کاهش فعالیتها شهر و تغییر ریتم شهر در تناسب با استراتژی «لاک دان» باید انجام شود، مطلقا اینطور نیست. گزارشهای میدانی هم حاکی از این است که تقریبا بخش زیادی از فعالیتهای بازرگانی، تجاری، اجتماعی، اقتصادی، مدنی و خدماتی درحال انجام است که با استراتژی «لاک دان» همخوانی ندارد. میتوان گفت آنچه بهعنوان شهرهای قرمز اعلام شد، تا اواسط هفته گذشته در آنها تغییر چندانی شاهد نبودیم و امروز هم با روزهای گذشته تفاوت چندانی در سطح شهر و براساس گزارشهای میدانی نداشت. همچنان مترو، حملونقل عمومی، مراکز پرازدحام و مراکز کاربردی شهر مملو از جمعیت هستند. درحالیکه این ویروس جهشیافته رحم نخواهد کرد. به نظر میرسد تنها راهحل بهویژه در کلانشهری مانند تهران که ازدحام جمعیت و ترددهای درونشهری کاملا متفاوت است، تنها راه رفتن به سمت لاک دان به معنای واقعی است. آنچه در روز نخست شاهد بودیم به نظر من لاک دان نیست. اگر میخواهیم شرایط فعلی در تهران کنترل شود، حتما باید مدلی متفاوت از اعمال محدودیتها را داشته باشیم. لاک دان و تعطیلی کامل باید انجام شود، آنچه ما در سطح شهر میبینیم لاک دان نیست و ما داریم با الفاظ بازی میکنیم. همانطور که هفته گذشته هم بهشدت هشدار دادیم، تنها راه ممکن برای تهران و برای عبور از شرایط بحرانی فعلی با توجه به حجم بالای ابتلا، راهحل لاک دان و تعطیلی کامل است. درحالیکه اکنون ریتم شهر تغییری نکرده است. متاسفانه در هفته گذشته علیرغم اعلام قرمزی تهران بیش از ۸۰۰ هزار نفر در روز از مترو استفاده کردند. با این شکل بیماری کنترل نمیشود. متاسفانه براساس نظارتی که شکلگرفته، سایر دستگاهها به وظایف خودشان عمل نمیکنند. ما در استان تهران تنها ۷۰۰ کارشناس بهداشت محیط داریم و این افراد هم بعد از گذشت این ماهها خیلی خسته شدهاند. اگر قرار باشد سایر دستگاهها به وظایفشان عمل نکنند، نمیشود. البته به نظر من اعتقادی هم به نظارتها ندارند. بسیاری از دستگاههای مسئولی که در این زمینه مسئولیت دارند، اعتقاد به این موضوع ندارند و یا کرونا را جدی نگرفتند. آنچه در شهر میبینیم مطلقا لاک دان نیست و با شرایط فعلی امکان کنترل بیماری بسیار سخت خواهد شد. امروز برای اولین بار تعداد بستریها از 6 هزار و ۱۲۶ مورد گذشته و با این نرخ رشدی که میبینیم معلوم نیست که تا پایان هفته چه اتفاقاتی در انتظار همکارانمان باشد. تاکید میکنم آنچه که در شهر اتفاق افتاده، لاک دان نیست. اگر قرار باشد کارمندان با یکسوم ظرفیت حضور یابند، اربابرجوع هم حضور مییابد. ادارات و بخش خصوصی باید تعطیل شوند. گزارشهایی داریم که برخی دستگاههای ملی استنکاف کرده و حاضر به پذیرش مصوبات ستاد ملی کرونا نبودند. به این شکل کنترل اپیدمی بسیار سخت خواهد بود. قطعا کسانی که در این زمینه تسامح میکنند، جان مردم را به بازی گرفتهاند و باید پاسخگو باشند. تا دیر نشده باید یک فرآیند جدی با معانی اصلی تعطیلی شهر و تغییر ریتم شهر به حداقل ممکن ایجاد شود. بهگونهای که مردم در تهیه خدمات ضروری دچار مشکل نشوند.»
علیرغم تمام هشدارها و توصیهها، انگار قصد بهبود شرایط را نداریم و همچنان در بر همان پاشنه سابق میچرخد. دور از ذهن هم نیست و نبود، بههرحال مدیریتی که نتوانست از بروز هیچکدام از موجهای قبلی تجربه بگیرد و وضعیت را به سمت بهتر شدن پیش ببرد. منبعد هم همان مسیر را میرود، چون در ترکیب مدیریتی این اپیدمی در کشور تغییری حاصل نشده است و همانهایی برای ما تصمیم میگیرند که پیش از این هم میگرفتند. با همان استراتژیها و اعتقادات و برنامهها! کافی است سری به بازارها و معابر و... بزنید. خبری از تعطیلی و کاهش حضور مردم و بسته بودن مغازهها و کسبوکارها نیست. در بهترین حالت کرکره بعضی مغازهها تا نیمهپایین است و مشتریها خم میشوند و وارد میشوند!
چشمانداز؛ محدودیتها تناسبی با وضع موجود ندارد!
اینکه در آینده چه اتفاقی پیش روی ماست، براساس شواهد و آمارها و اظهارات، اتفاق خوبی نیست و اتفاق خوبی رخ نخواهد داد. چند هفته سیاه را پیش رو داریم و این محدودیتهای نیمبند هم به گفته متخصصان اولا روی وضعیت فعلی تاثیری ندارد و ثانیا برای آینده هم مناسب نیست. با این همه ابتدا با پیام طبرسی، رئیس بخش عفونی بیمارستان مسیح دانشوری گفتوگویی انجام دادیم و او در ارتباط با وضعیت موجود و چشمانداز آینده این بیماری به «فرهیختگان» گفت: «متاسفانه برمبنای آمارهای موجود و 258 کشته آمار آخر، باید بگویم که تا 500 کشته در روز هم آمار بالا خواهد رفت و این هم اجتنابناپذیر است. موج سنگین است و بیماران هم بهسرعت درحال افزایش هستند و نتیجه این هم جز بالا رفتن مرگومیر نیست. متاسفانه سیاستهایی هم که برای کنترل وضع موجود درنظر گرفته شده، متناسب با شرایط نیست. موج فعلی، موج بسیار سنگینی است و باید متناسب با آن سیاستگذاری کرد. مضاف بر اینها آمدن ماه رمضان شاید تا حدی بتواند به آینده کمک کند ولی روی موج فعلی و موجود متاسفانه تاثیری ندارد. اینکه شما بخواهید آینده را به ماه رمضان و... بسپارید، کمکی نمیکند، باید محدودیتها تشدید و درست اجرایی شود و بر آن نظارت شود. پیشنهاد ما این است که باید تعطیلی بهصورت کلی اجرایی و لاک دان شود. حداقل 10 روز بهصورت اورژانسی و بحرانی این کار را انجام دهیم.»
محمدرضا هاشمیان، فوق تخصص ICU بیمارستان مسیح دانشوری هم نکات مهمی در ارتباط با وضعیت بیماران کرونایی، درمان آنها و سیاستهای وزارت بهداشت خصوصا سیاستهای داروی نظام بهداشت و درمان کشور داشت و در این رابطه و در پاسخ به این سوال که آینده را چطور ارزیابی میکنید به «فرهیختگان» گفت: «ما امروزمان را نگاه میکنیم و آیندهنگر نیستیم. برخلاف وزارت بهداشت که آیندهنگری میکند و کارهای اشتباه انجام میدهد، ما به امروز نگاه میکنیم که الان در برخی مراکز خرید دارو به سمت خرید از ناصر خسرو رفته است، ظاهرا آنجا از برندهای مختلف هم پر شده است. علتش را هم نمیدانیم. داروی اکتمرا که برای بیماران کرونایی مورد استفاده قرار میگیرد در هفته گذشته با قیمتهای ۱۵، ۲۶ و ۴۰ میلیون تومان فروش رفته است. علتش را هم نمیدانیم، چون این دارو ایرانیاش هم موجود است و مقدار زیادی از آن به بازار آزاد آمده است و وزارت بهداشت و سازمان غذا و دارو باید بگویند که براساس چه مجوزی، وارد شده است، اگر بهصورت قاچاق وارد میشود منبع این قاچاق از کجاست؟ چرا؟ یا مثلا داروی مرک! که دارویی آلمانی است چطور وارد کشور شده است؟ بدتر اینکه به همه مریضها اعلام میکنند که این داروها ایرانیاش به درد نمیخورد و باید خارجیاش را بخرید و این مساله خیلی عجیب است. مردم با قیمتهای هنگفت در بازارهای غیررسمی بهدنبال این داروها هستند. ابتدای شیوع کرونا بیماران برای دارو مشکل داشتند، این سری هم همراهان بیمار با دارو مشکل دارند و مشکلاتشان هم کم نیست و مبالغ بسیار زیادی را بابت دارو در شبکههای آزاد میدهند، مثلا به داروخانههای دولتی میروند و آنجا راهنمایی میشوند، میروند به جاهای دیگر در سطح شهر، آنجا داروها را فراهم میکنند. به نظر شما سیستم نظارتی وزارت بهداشت اگر خواب است و نمیتواند نظارت کند و جلوی این فاجعه را بگیرد بهتر نیست تعطیل شود؟ اگر هم توان دارد که بیاید در بیمارستانها ما آنها را راهنمایی میکنیم که همراهان مریض هر روز درحال دارو گرفتن هستند و یک بار با اینها بروند و ببینند اوضاع چطور است. ما میدانیم که کار دارو یک کار تخصصی است. اینکه به یکباره در کشور یک تیک زده میشود و یک دارو بهصورت میلیونی پیدا میشود و سریع تمام میشود، شک بنده را بهعنوان یک کادر درمان نسبت به قدرت مافیای دارو در کشور بسیار بالا برده است.»
تا وقتی مدیران اینها هستند، وضعیت تغییری نمیکند
هاشمیان در واکنش به وضعیت موجود و محدودیتهای اعلامشده از سوی ستاد ملی مقابله با کرونا و وزارت بهداشت گفت: «مگر محدودیت گذاشتهاند؟ فکر میکنم این افراد که نظام بهداشتی و سیاستهای سال گذشته را چیدهاند، تجربه کافی نداشتند، وقتی از همان افراد استفاده میشود اگر ۴ یا ۵ سال دیگر این کووید وجود داشته باشد به تجربه نهایی نخواهند رسید و وضعیت همین است که هست. چون دید علمی و پایهای ندارند، نتیجهاش را هم که میبینیم، بزرگترین مشکل تعطیلات این بود که وزارت بهداشت آمد نقشه جعرافیایی کشور را بهصورت رنگ کمرنگ نشان داد، شب عید اعلام کرد که کل کشور، سفید و زرد است و اگر دوست دارید میتوانید مسافرت بروید، درواقع فقط مراقب باشید. البته اعلام کردند مسافرت نروید، اما وقتی آن نقشه را نشان دادند، همه هوس مسافرت کردند. چون هیچ جای کشور به جز خوزستان قرمز نبود، بعد همه رفتند مسافرت، تازه وزارت بهداشت اعلام کرد، چرا رفتید؟ ما که اعلام کردیم نروید! خب عزیز من شما که میدانید نمیتوانید این سیستم را کنترل کنید. مثل خیلی از جاهای دنیا که نمیتوانند کنترل کنند، دیگر نقشه کشور به این پهناوری را نشان نمیدهند، این را میگذارند بعد از تعطیلات اعلام میکنند و مدام میگویند، مسافرت نروید خطرناک است. چرا؟ چون خیلیها نمیدانند این رنگ زرد یعنی کرونا دارد، بنابراین این اشکال پایهای نشان دادن رنگها و تغییر آنها که مدام دستشان بود و هر روز نشان میدادند باعث بروز این وضعیت شد. امیدوار هستیم که قوه قضائیه با این مساله برخورد کند. کادر درمان و همراهان بیمارانی که امروز در آیسییو تنگینفس دارند، گناهی ندارند که گرفتار اشتباهات همکاران من در وزارت بهداشت شدند. نقش وزارت بهداشت فقط این شده است که مواخذه کند که چرا ما نقشه زرد نشان دادیم، شما مسافرت رفتید، این شده کل کار و کارهای ناشیانه دیگری که درحال انجام است، ازجمله مساله درمانی است که گفتم. سال گذشته داروهای فاویپیراویر و رمدسیویر باعث مواخذه میشد که این داروها نباید مورد استفاده قرار بگیرد و امسال باعث تشویق وزارتخانه است که ما امسال کارهای بزرگی کردیم و این دو دارو را در سبد مردم گذاشتیم و اصلا هم معلوم نیست که چقدر درست است! مگر میشود یک بار بگویید و توبیخ کنید که این دارو نباید باشد و به درد نمیخورد و سال بعد بگویید که ما افتخارمان این است که این دارو را تولید ملی کردیم. آن هم در کجا؟ در مراکز محدود. مثلا داروی فاویپیراویر دارویی است که در ابتدای بیماری، به درد میخورد، نه روزهای نهم و دهم که مریض به مشکل خورد، یعنی در دستورالعمل علمیشان اینطور آمده اما اینجا در دسترس نیست که بیمار بهراحتی تهیه و استفاده کند. واکسیناسیون هم به همان روش لاکپشتی اجرا میشود ولی بههرحال امیدواریم که داروسازی برکت و رازی بهصورت میلیونی به تولید برسند و مردم واکسینه شوند، فکر میکنم در خرداد و اوایل تابستان واکسیناسیون عمومی برای همه شروع شود.»